اسرار پنهان نقاشی جادویی ملکهای با زیباترین موهای جهان
اقتصاد ایران: پرتره باشکوه امپرس سیسی، ملکه اتریش، نه تنها نمادی از زیبایی افسانهای اوست، بلکه رازهای وسواس او بر حفظ گیسوان بلند و تأثیر آن بر فرهنگ ویکتوریایی زنان را نیز آشکار میکند.
ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
فرارو: پرتره مشهور امپرس الیزابت اتریش از سده نوزدهم پس از انتشار صحنهای مشابه در فیلم جدید گیلرمو دلتورو دوباره مورد توجه جهانی قرار گرفته و بحثها درباره زندگی و نماد زیبایی او را زنده کرده است.
به نقل از آرت نت، پرترهای از سده نوزدهم که امپرس الیزابت اتریش را به تصویر میکشد، بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است؛ آن هم به لطف صحنهای در فیلم تازهٔ گیلرمو دلتورو با عنوان «فرانکنشتاین».
امپرس الیزابت اتریش (۱۸۳۷ تا ۱۸۹۸)، که بیشتر با نام شاهزاده «سیسی» شناخته میشود، تنها در ۱۶ سالگی و با ازدواج با پسرعمویش، امپراتور فرانتس یوزف، یکباره به یکی از چهرههای برجسته و محبوب امپراتوری هابسبورگ تبدیل شد. زندگی او آمیزهای از امتیازهای اشرافی و دردهای عمیق بود. بسیاری او را زیباترین زن جهان میدانستند؛ زنی با گیسوان بلند و پرپشت به رنگ شاهبلوطی که تا روی پاهایش میرسید و روزانه ساعتها صرف رسیدگی به آنها میکرد. نزدیک به دو قرن پس از تولد او، جهان همچنان شیفتهٔ سرگذشت پر فراز و نشیبش است؛ سرگذشتی که در فیلم رمانتیک «سیسی» محصول ۱۹۵۵ و همچنین سریال اخیر نتفلکس با عنوان «امپرس» دوباره زنده شده است.
با وجود جایگاه سلطنتیاش، سیسی روحی آزاد داشت و دل در گرو سادگی و بیقیدی دوران کودکیاش در مجارستان. او اسبسواری را به تشریفات خفهکنندهٔ دربار هابسبورگ ترجیح میداد و همین روحیهٔ ماجراجو همواره با فشارهای سیاسی و کنترلگرایانهٔ مادرشوهرش در تضاد بود. با این حال، زیباییاش به مهمترین ابزار قدرت او تبدیل شد. پرترهها، چاپها و حتی عکسهایی که در آن زمان تازه قدم به دنیای علم گذاشته بود، او را به ستارهای بینالمللی بدل کردند.
دو پرترهٔ معروف او به دست نقاش و لیتوگراف آلمانی، فرانتس زاویر وینترهالتر، خلق شد؛ یکی رسمیتر که سیسی را با جامهای سفید و تجملی با حاشیههای طلایی نشان میدهد، و دیگری صمیمانهتر که او را از پشت، با ردایی سفید و گیسوان فرخوردهای که روی کمرش ریخته به تصویر میکشد.
در هفتههای اخیر، این پرترهٔ غیررسمی وینترهالتر بهطور ناگهانی دوباره مشهور شده است؛ زیرا تاریخدانان هنر متوجه شباهت چشمگیر آن با صحنهای از فیلم «فرانکنشتاین» دلتورو شدهاند. در این فیلم، میا گاث در نقش الیزابت، با موهای بسیار بلند و آزادِ مایل به قرمز و لباسی سفید ظاهر میشود؛ صحنهای که شباهت انکارناپذیری به پرترهٔ سیسی دارد. راشل گیبسون، تاریخدان بریتانیایی، میگوید این شباهت را فوراً تشخیص داده است.
او میگوید: «تضاد رنگ موها با لباس سفید و بلندی اغراقشدهٔ گیسوان دقیقاً همان چیزهایی بود که نقاشی را به یادم آورد. آنقدر واضح بود که فیلم را نگه داشتم تا تصویر را با هم مقایسه کنم.» سیلِ مقایسههای کنارهم گذاشتهشده در شبکههای اجتماعی باعث شد پرترهٔ وینترهالتر در سال ۲۰۲۵ نیز یک بار دیگر «وایرال» شود و موج تازهای از علاقه به زندگی سیسی و فرهنگ موی زنان در اروپای ویکتوریایی شکل بگیرد.
امپرس سیسی به گیسوانش شهرت داشت، اما این شهرت برای او بهای سنگینی داشت. او خود در یادداشتهایش نوشته است: «من بردهٔ موهایم هستم.» در حالی که پرترههای وینترهالتر شکوه موهایش را جاودانه کردند، هیچ تصویری نشانی از عذابی که برای حفظ آنها تحمل میکرد نشان نمیدهد. او هر روز ساعتها وقت صرف میکرد تا دایهاش، فنی آنگرر، موهایش را شانه و بافته کند. سیسی این ساعات طولانی را معمولاً به مطالعه و یادگیری زبان میگذراند و لباسی سفید و توری بر تن داشت؛ لباسی بسیار شبیه به لباس پرترهٔ معروفش.
آرشیدوشس لوئیز اتریش در خاطرات خود از شیوهٔ پیچیدهٔ آرایش موی سیسی نوشته است: «این کار تشریفات عجیبوغریبی داشت… خدمتکار پس از پایان کار، تکتک موهایی را که روی زمین، لباس یا برس ریخته بود جمع و شمارش میکرد. اگر تعدادشان زیاد بود، امپرس سخت ناراحت میشد.» هر سه هفته یکبار نیز موهای سیسی با ترکیبی از تخممرغ و کنیاک شسته میشد و سپس با محلولی ضدعفونیکننده آبکشی میگردید. او تا خشک شدن کامل موها، با ردایی سفید از ابریشم ضدآب در قصر قدم میزد.
جایگاه آنگرر بهعنوان آرایشگر رسمی امپرس چنان مهم بود که در صورت غیبت او، سیسی برنامههای عمومی خود را لغو میکرد؛ امتیازی که آنگرر گاه از آن برای پیشبرد خواستههایش بهره میبرد. با وجود این، سنگینی و بلندای موها اغلب باعث سردردهای شدید سیسی میشد و او مجبور بود ساعتها با موهای بسته و آراسته در ربانها استراحت کند.
زیبایی و جوانی برای سیسی وسواسآمیز بود. او نهتنها رژیمهای سخت و ناسالم میگرفت، بلکه نخستین افراد درباری بود که روزانه ورزش میکرد و حتی یک ژیمنازیوم کوچک در اتاقهایش ساخت؛ کاری غیرمعمول برای زنی در قرن نوزدهم. گیبسون میگوید: «در عصر ویکتوریا تقریباً همهٔ زنان موهای بلند داشتند، اما داشتن موهای سالم و بسیار بلند نشانهٔ شأن اجتماعی، زنانگی و حتی شایستگی اخلاقی بود. مراقبت از آن زمان و ثروت میخواست؛ بنابراین نشان میداد زن در چه جایگاهی زندگی میکند.»
جالب آنکه پرترهٔ معروف وینترهالتر از سیسی با موهای باز هرگز برای نمایش عمومی نقاشی نشده بود. این تابلو برای امپراتور فرانتس یوزف سفارش داده شد و فقط در فضای خصوصی دیده میشد. وینترهالتر پیشتر پرتره مشابهی از ملکه ویکتوریا با موهای آزاد بهعنوان هدیهٔ خصوصی برای پرنس آلبرت نقاشی کرده بود. گیبسون توضیح میدهد: «موهای باز در آن زمان بار معنایی جنسی داشت و برای زنان بالغ مناسب نبود.»
او میافزاید: «در جامعهٔ ویکتوریایی زنان پس از بلوغ نباید با موهای باز در انظار ظاهر میشدند. چنین کاری نشانهٔ بیبندوباری، بیماری یا ناپایداری روانی تلقی میشد.»
با این حال، نگهداشتن موهای بلند و آراسته یکی از نشانههای فضیلت زنان بود. گیسوان بلند سیسی نوعی «تاج طبیعی» برای او محسوب میشد؛ نشانهای از زنبودنِ کامل، برتری طبقاتی و زیبایی بیعیب. پرترهٔ رسمیتر وینترهالتر با بافتهای پیچیده و ستارههای نقرهای که در موهایش جاگذاری شدهاند، همین پیام را منتقل میکند: طول و حجم موها همچنان نمایان است، اما در چارچوب آداب و رسوم پذیرفتهشدهٔ زمان.
اگر سیسی ستارهٔ سلطنتی قرن نوزدهم بود، وینترهالتر بیشک ستارهٔ هنر پرترهنگاری همان دوران بود. او که از خانوادهای فقیر برخاسته بود، به مشهورترین نقاش اشراف اروپا تبدیل شد. مشهورترین اثرش «امپرس اوژنی و ندیمههایش» است؛ پرترهای باشکوه که ملکهٔ فرانسه را در میان زنان دربار نشان میدهد.
هرچند برخی منتقدان آثارش را «شیرینیهای تصویری» یا «خوشنما اما کممایه» توصیف میکردند، او در اوج محبوبیت چنان سفارشهای زیادی دریافت میکرد که ناچار شد گروهی از دستیاران را به کار گیرد.
در دههٔ ۱۸۶۰، وینترهالتر به پختگی کامل هنری رسیده بود و هیچ کس بهتر از او نمیتوانست ظرافت ابریشم، درخشندگی جواهرات و وقار شاهانه را با احساسی صمیمانه و انسانی در تصویر بگنجاند. او حتی بدون طراحی اولیه، مستقیم روی بوم نقاشی میکرد و لباس و حالت نشستن سوژهها را هم خود انتخاب میکرد.
همین نبوغ در پرترههای او از سیسی به اوج میرسد؛ تصاویری که آرزوی ملکه برای زیبایی جاودانه را تجسم بخشیدند و او را در تاریخ ماندگار کردند.