ضرورت همنشینی ادبیات با سایر علوم برای تاثیرگذاری بیشتر
اقتصاد ایران: ایسنا/خراسان رضوی یک عضو سابق هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران گفت: ادبیات اگر با تاریخ، جامعهشناسی، روانشناسی و فلسفه همراه نباشد دارای ارزش نیست.
ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
محمد دهقانی ۱۱ آذر در نشست کانون کتاب و اندیشه دانشگاه فردوسی مشهد، اظهار کرد: با توجه به اینکه مدت زمان محدودی را برای مطالعه آثار ادبی در اختیار داریم، قادر نیستیم در چند زمینه متنوع دارای تخصص و یا حتی اطلاعات کافی شویم. به نظر میرسد که برای مطالعه جدی زبان و ادبیات باید فلسفه را نیز در کنار آن فرا گرفت. افرادی که به ادبیات علاقهمند هستند باید حوزه مطالعهای خود را وسیعتر کنند.
وی افزود: در این مسیر، فلسفه غرب از اهمیت زیادی برخوردار است و در ابتدا حداقل باید نظریات افلاطون و ارسطو را مورد بررسی قرار داد تا در مراحل بعدی به فیلسوفانی همانند نیچه رسید. هرقدر که اطلاعات زمینهای خود را افزایش دهیم در آینده شاهد درک معنای گستردهتر نسبت به مطالبی که مطالعه میکنیم، خواهیم بود.

این نویسنده، مترجم و منتقد ادبی در رابطه با اهمیت حمایت دولت از مولفان نیز مطرح کرد: پژوهش حوزه ادبیات باید به عهده نهادهای دولتی قرار گیرد. در دهههای گذشته افرادی دغدغهمند به جمعآوری و نگارش موضوعاتی مرتبط با تاریخ ادبیات مشغول بودند که بهتر است این روند از حالت انفرادی خود خارج شود و به صورت گروهی تغییر پیدا کند.
وی ادامه داد: نحوه آموزش تاریخ ادبیات به دانشجویان این رشته و سایر علاقهمندان با نقاط ضعف روبهرو است. دانشجویان زبان و ادبیات فارسی در واحدهای گوناگون مانند تاریخ کلام و تاریخ تفسیر به صورت مجزا و جداگانه با اطلاعات وسیعی مواجه خواهند شد که این پرسش در حین مطالعه آثار ادبی مانند شاهنامه برای آنها مطرح میشود که فایده یادگیری این مطالب چیست؟ به همین دلیل لازم است برای حل این مشکل چارهاندیشی شود که در نتیجه آن راهحلی مفید و صحیح طرح شود.
خطر تبدیل آثار ادبی به ابزارهای سیاسی
این روزنامهنگار خاطرنشان کرد: متاسفانه امروزه شاهنامه توسط برخی، تبدیل به یک ابزار ایدئولوژی ناسیونالیستی شده است. افرادی که در حوزه ادبیات و هنر فعالیت دارند همواره باید برخلاف هر نوع ایدئولوژی که مطرح میشود فعالیت کنند. خطری که این نوع از ایدهآلگرایی ایجاد میکند، این است که باعث میشود به ایدئولوژی ناسیونالیستی و کهنه قرن نوزدهم میلادی باز گردیم. در این مسیر، آگاهی افراد یک جامعه نقش بسیار پررنگی را ایفا میکند و از این جهت لازم است که مردم مطالعه خود را افزایش دهند تا اشتباهات گذشتگان را تکرار نکنند.

در ادامه این نشست، علی خزاییفر دانشیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: در جریان ترجمه آثار ادبی، امر تداوم و صبر از نکات مهمی است که باید آن را رعایت کرد. یافتن اشتباهات موجود در ترجمههای آثار یک مترجم، معیار درستی برای سنجش آن نیست، چراکه هیچکس نمیتواند مدعی شود که ترجمهای که انجام داده از اشتباه تهی است.
وی ادامه داد: افرادی که به دنبال یافتن خطاهای بیاساس هستند عملا درک درستی از ترجمه و نقد ترجمه ندارند. زمانی که وجود یک سبک در اثر ترجمه شده توسط مخاطب احساس شود، میتوان گفت که مترجم در حرفه خودش موفق بوده است و توانسته فضایی را که در متن زبان اصلی وجود داشته بعد از بازگردانی به زبان مدنظر به مخاطب خود منتقل کند.
نقد ادبی نیاز به اصلاحات جدی دارد
این مترجم و پژوهشگر با اشاره به وضعیت حوزه نقد ادبی در ایران، خاطرنشان کرد: این فضا در کشور به شدت با چالش مواجه است و وضعیت خوبی را سپری نمیکند. منتقدان باید به دور از هرگونه احساساتگرایی و مشکلات شخصی به نقد آثار ادبی بپردازند. در جریان ترجمه یک اثر از زبانی به زبانی دیگر با شکافهای متعددی مواجه هستیم که برطرف کردن آنها به گونهای که برای مخاطب قابل درک باشد برعهده شخص مترجم و خلاقیت او است.
خزاییفر با اشاره به سطح آگاهی مترجمان افزود: حاصل این خلاقیتی که مترجم موظف است آن را دارا باشد، چیزی است که به زبان اضافه میشود. به همین دلیل حساسیت ترجمه نسبت به تألیف بسیار بیشتر است. اهمیت این موضوع به این دلیل است که از دل این شکافها و ترجمهها ایدههایی ناب و جدید بیرون میآید که با زبانهای دیگر کاملا متفاوت است.
انتهای پیام