باور یا انتخاب؛ چگونه حجاب را با اراده فردی و رسانه همراه کنیم؟
اقتصاد ایران: قزوین- حجاب امروز فراتر از پوشش است و با توجه به رسانه و اراده فردی، میتوان آن را به انتخاب آگاهانه فرهنگی و الگویی الهامبخش در جامعه تبدیل کرد.
ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر- گروه استانها: حجاب در جامعه امروز بیش از یک پوشش ظاهری است و نمادی از باورهای دینی، فرهنگ و اراده فردی زنان محسوب میشود. نقش رسانهها و فضای مجازی در بازنمایی پوشش، تأثیری عمیق بر انتخابهای افراد دارد و چالشهای فرهنگی مرتبط با حجاب را پیچیدهتر میکند.
امروزه بسیاری از سبکهای پوششی، نه صرفاً محصول باورهای شخصی، بلکه نتیجه تعامل میان بازار، رسانه و سیاستگذاری فرهنگی است. تصویرسازی رسانهای و ترندهای اقتصادی سبک زندگی، بر نحوه انتخاب افراد تأثیرگذار بوده و ضرورت بازتعریف زیبایی و ارائه محتوای فرهنگی با کیفیت را بیش از پیش آشکار میسازد.
مونا مرادی از فعالان اجتماعی و مجازی در گفتوگویی با خبرگزاری مهر تاکید میکند که باید مسیر تعامل میان باورهای دینی، اراده فردی و سیاستگذاری فرهنگی را روشن کنیم تا نشان دهیم که حجاب تنها با تحمیل یا ممنوعیت تثبیت نمیشود بلکه با ارائه درست ارزشها و تقویت انتخاب آگاهانه میتوان سبک زندگی فرهنگی و الهامبخش ایجاد کرد.
*شما معتقد هستید که مسئله اصلی کشور حجاب نیست. لطفاً توضیح دهید نگاه شما به مسئله اصلی چیست؟
در بررسی وضعیت فعلی جامعه، به نظر میرسد که مسئله اصلی کشور، حجاب نیست بلکه در عمق مسائل فرهنگی و اخلاقی نهفته است. اگر بخواهیم مسائل اول کشور را از منظر فرهنگی و اخلاقی مورد تحلیل قرار دهیم باید به عمق خداباوری مردم توجه کنیم، این باور در تمامی عرصههای زندگی، از نقش مادری گرفته تا کسب رزق حلال، قابل مشاهده است و مجموعهای از مؤلفهها وجود دارد که میتوان آنها را نشانههای یک زیست دینی و مومنانه دانست؛ مؤلفههایی که نیازمند نشستهای تحلیلی و آسیبشناسی دقیق هستند.
*شما از پیوند مسئله پوشش با اقتصاد سخن گفتید. این ارتباط چگونه شکل میگیرد؟
آنچه وضعیت پوشش را پیچیدهتر میسازد پیوند آن با مسئله اقتصاد است. زمانی که پوشش به یک صنعت اقتصادی تبدیل میشود رسانه دیگر صرفاً نقش بازنمایی تصویری جامعه را ایفا نمیکند بلکه به ابزاری برای تولید ثروت بدل میشود و در چنین شرایطی مسئله اصلی آن است که تا چه اندازه میتوان از طریق تصویرسازی رسانهای، درآمدزایی کرد.
برای روشنتر شدن این موضوع، میتوان به نمونههایی فراتر از حوزه حجاب اشاره کرد. در سالهای اخیر، مفاهیمی نظیر «دختر تمیز» یا «کلینگر» در فضای رسانهای و مجازی ترند شدهاند که این مفاهیم بهعنوان الگوهای رفتاری و ظاهری، صنعت آرایشی و بهداشتی را تحت تأثیر قرار داده و متحول ساختهاند که اینفلوئنسرها، بهعنوان چهرههای تأثیرگذار رسانهای، نقش مهمی در ترویج این مفاهیم ایفا کردهاند؛ در نتیجه موجی از تبلیغات و فشارهای رسانهای شکل گرفته است که هدف آن تبدیل یک تصویر به نیاز مصرفی در جامعه است.
*نقش شرکتهای بزرگ آرایشی و بهداشتی در این روند چیست؟
شرکتهای بزرگ تولیدکننده لوازم آرایشی و بهداشتی، با بهرهگیری از این فضا، محصولات خود را از طریق اینفلوئنسرها به مخاطبان عرضه میکنند و این روند منجر به تولید حجم عظیمی از محتوا و تصویر در فضای مجازی و رسانهای شده است؛ محتوایی که هدف آن پر کردن سبد خرید ماهانه زنان و دختران با محصولات بهداشتی و آرایشی ترند شده است و این محصولات، گاه حتی آرایشی نیستند، اما از همان جنس تأثیرگذاری رسانهای برخوردارند.
در چنین شرایطی، انتخاب نوع پوشش زنان در جامعه، بیش از آنکه تحت تأثیر عوامل فرهنگی باشد، تابعی از سیاستگذاریهای اقتصادی و رسانهای است. کارتلهای بزرگ اقتصادی، با طراحی ترندهای پوششی و بهرهگیری از رسانهها، تعیین میکنند که جامعه چه بپوشد و چگونه ظاهر شود. این محتواها پس از تولید بهصورت ناخودآگاه وارد سبد خرید مردم شده و سبک زندگی آنان را شکل میدهند.
حتی در حوزه حجاب نیز این آسیب وجود دارد و ظهور پدیدههایی نظیر «حجاب استایل» که این روزها بسیار رایج شدهاند، نشاندهنده نفوذ اقتصاد در این عرصه است. تولیدکنندگان پوشاک اسلامی، برای فروش محصولات خود، به ترندسازی و تصویرسازی رسانهای روی آوردهاند و در نتیجه، آنچه بهعنوان انتخاب پوشش دینی معرفی میشود، در بسیاری موارد، محصول یک چرخه اقتصادی و رسانهای است.

در جمعبندی این تحلیل، دو نکته اساسی قابل تأمل است. نخست آنکه برای آسیبشناسی وضعیت موجود، باید پیش از هر چیز به مسئله خداباوری مردم پرداخت چراکه بسیاری از مؤلفههای دینی نظیر نماز، روزه، رزق حلال و پرهیز از ربا، بهدلیل غیرتصویری بودن، در رسانهها دیده نمیشوند، اما نقش مهمی در سلامت فرهنگی جامعه دارند.
دوم آنکه نمیتوان تأثیر اقتصاد و چرخه تولید محتوا را در ترندهای پوششی چه در میان بیحجابها و چه در میان باحجابها نادیده گرفت و انتخاب پوشش تابعی از سیاستهای اقتصادی و رسانهای است که از طریق تصویرسازی، بهصورت ناخودآگاه وارد زندگی مردم میشود.
ترندهای زیبایی چه تأثیری بر هویت فردی میگذارند؟
ترند شدن یک استاندارد زیبایی، باعث میشود که تردید از سطح باورها فراتر رفته و به سطح هویت فردی برسد؛ بهگونهای که فرد نسبت به بدن خود، خانوادهاش و حتی سبک زندگیاش دچار تردید میشود.
*چگونه میتوان با این روند مواجه شد بدون آنکه برچسبهای فرهنگی زده شود؟
واقعیت آن است که این زمین بازی، متعلق به ما نیست. زمانی که وارد این فضا میشویم، باید از قواعد آن پیروی کنیم. حتی فردی که با پوشش کامل وارد صنعت مد میشود، برای باقیماندن در آن، باید مقاومت زیادی نشان دهد. تبلیغ نکردن برای اینفلوئنسرهای حجاباستایل، تصمیمی دشوار است چرا که حتی مخاطب مذهبی نیز در کامنتها میپرسد که فلان پوشش از کجا تهیه شده است.
قواعد بازی در فضای مجازی، با ارزشهای فرهنگی و مذهبی ما همراستا نیستند و برای تغییر این روند، باید بازتعریف زیبایی، تقویت پلیس درونی و بیرونی، و ایجاد تعادل فرهنگی در دستور کار قرار گیرد.
*از بحران اخلاقی و رسانهای در برخورد با افراد فعال در حوزه پوشش گفتید. منظور شما چیست؟
در فضای رسانهای امروز مسئله پوشش و بازنمایی آن، بهویژه در بستر شبکههای اجتماعی، به یکی از چالشهای جدی فرهنگی تبدیل شده است و نمونههایی از برخوردهای نادرست با افراد فعال در این حوزه، از جمله افشای تصاویر شخصی و حملات اخلاقی، نشاندهنده عمق بحران در مواجهه با تفاوتهای سبک زندگی و پوشش است. این اتفاقات نهتنها اخلاقی نیستند بلکه نشان میدهند که زمین بازی رسانهای، قواعد خاص خود را دارد؛ قواعدی که اگر فردی خارج از آنها رفتار کند، عملاً از میدان خارج میشود.

*رسانهها چگونه سبک زندگی اقتصادیمحور را ترویج میکنند؟
در این زمین بازی، ابزارها بسیار خلاقانه عمل میکنند. یک کفه ترازو، سبک زندگیای را تبلیغ میکند که مبنای اقتصادی دارد و از ابزارهای متعددی چون سینما، سریالسازی، تبلیغات شهری، بیلبوردها و حتی افراد حاضر در خیابان بهره میبرد. این سبک زندگی، با جذابیتهای بصری و نمادهای تأیید اجتماعی، مخاطب را به سمت خود جذب میکند و در مقابل، کفه دیگر ترازو، سیستمی خشک و محدودکننده است که صرفاً با «نه» گفتن و ممنوعیتها شناخته میشود.
*چرا انتظار رقابت فرهنگی بدون تصویر را غیرواقعی میدانید؟
در عصر انسان رسانهای، تأثیرگذاری افراد فعال در فضای مجازی، بهمراتب بیشتر از رسانههای رسمی است.
*نقش نگاه جهانی رهبران انقلاب در فهم مسئله زن چیست؟
برای ایجاد تعادل، نخست باید به بلوغ فکری برسیم و مسئله را در سطح جهانی ببینیم. همانگونه که رهبران انقلاب اسلامی، از جمله حضرت امام و مقام معظم رهبری، همواره با نگاهی جهانی به مسئله زن و پوشش پرداختهاند. این نگاه، هرگز تحقیرآمیز یا توبیخی نبوده است، بلکه همواره تأکید بر سیاستگذاران و ساختارهایی بوده که ظلم تاریخی به زنان روا داشتهاند؛ ظلمی که نهتنها در کشور ما، بلکه در سطح جهانی، از جمله در مسابقات زیبایی، نمود دارد. خشونت علیه زنان، گاه تا حد محرومیت از حقوق اولیه، نظیر غذا، پیش میرود.
*شما میگوئید افرادی که سبکهای خاص پوشش را ترویج میکنند، مصرفکنندهاند نه مسبب. این یعنی چه؟
بله باید بپذیریم که با یک صنعت مواجه هستیم؛ صنعتی که در آن، افرادی که از نگاه ما ترویجدهنده بیحجابی یا سبکهای خاص پوشش هستند، در واقع مصرفکنندگان یک محصولاند. نگاه ما به این افراد باید نه بهعنوان مسبب، بلکه بهعنوان مصرفکننده یک سبک زندگی باشد. اگر خواهان تغییر این سبک هستیم، باید محصول جایگزین تولید کنیم.
اگر سیاستگذاری فرهنگی بر مبنای ارادهمندی افراد طراحی شود، آنگاه میتوان محصولی با کیفیت ارائه داد؛ چه در حوزه پوشش، چه در رسانه، فیلم، سریال و سایر عرصهها. نمونههای موفقی از این دست در تاریخ سینمای ایران وجود دارد.
گفتنی است؛ در عصر رسانه و فضای مجازی، انتخاب حجاب تحت تأثیر تصویرسازی رسانهای و سیاستگذاریهای اقتصادی قرار دارد و بسیاری از سبکهای پوششی، نتیجه تعامل میان بازار، رسانه و ارزشهای اجتماعی است بنابراین برای تقویت حجاب بهعنوان انتخاب آگاهانه، نیازمند تولید محتوای فرهنگی با کیفیت، بازتعریف زیبایی دینی و احترام به اراده فردی هستیم.
در نهایت، تجربهها و تحلیلها نشان میدهد که تغییر فرهنگ حجاب با تحمیل و ممنوعیت حاصل نمیشود بلکه با ارائه درست ارزشها، سیاستگذاری هوشمند و حمایت از انتخاب آگاهانه زنان میتوان مسیر الهامبخش و پایدار ایجاد کرد. این نگاه، حجاب را به نقطهای میرساند که نه تنها نماد باور دینی، بلکه الگویی فرهنگی و اجتماعی برای جامعه امروز ایران باشد.