تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : اقتصاد سلامت
لینک : econews.ir/5x4204299
شناسه : 4204299
تاریخ :
معمای ناپدید شدن دو دختر آبادانی اقتصاد ایران: ماجرای ناپدیدشدن دو دختر آبادانی در فاصله ۷۵ روز در حالی بیم وقوع یک جرم سریالی را تقویت کرده که این اتفاق یادآور خاطره‌هاای تلخ از جنایت علیه زنان و دختران در شهرهای آبادان و ماهشهر شده‌است. مردم از خود می‌پرسند آیا باز هم قرار است با سهل‌انگاری و ضعف تحقیقات تعداد قربانیان افزایش پیدا کند و راز جنایت‌ها نامعلوم باقی بماند؟

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آیندگان ماجرای ناپدیدشدن دو دختر آبادانی در فاصله ۷۵ روز در حالی بیم وقوع یک جرم سریالی را تقویت کرده که این اتفاق یادآور خاطره‌هاای تلخ از جنایت علیه زنان و دختران در شهرهای آبادان و ماهشهر شده‌است.

قتل ۱۶ زن و دختر و یک پسربچه در آبادان در فاصله سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ و ماجرای ناپدید شدن دختران و زنان جوان در اواخر دهه ۸۰ در شهر ماهشهر.

گرچه «فرید بغلانی» به عنوان متهم اصلی پرونده قتل‌های آبادان اعتراف کرد و مجازات شد، اما در مورد ناپدیدشدن زنان و دختران ماهشهری هیچ تحقیق شفاف و گزارش مستندی که نشان دهد عامل یا عوامل این ناپدیدشدن‌ها به سزای اعمالشان رسیده باشد وجود ندارد.

بازخوانی پرونده «فرید بغلانی» و نگاهی به ماجرای ناپدیدشدن زنان و دختران ماهشهر شاید دقت و تمرکز تیم جنایی برای یافتن سرنخی از وضعیت «ستاره حیدری» و «مرضیه آلبوغبیش» را دوچندان کند.

از ۲۲ آبان ۱۳۸۹ که مجازات اعدام «فرید بغلانی» در زندان کارون اهواز به اجرا درآمد ۱۵ سال سپری شده‌است. نگاهی به این پرونده جنایی نشان می‌دهد او وقتی ۱۲ قتل مرتکب شده بود توسط پلیس دستگیر، بازجویی و به دلیل کافی نبودن ادله آزادشد و پس از آن ۳ قتل دیگر مرتکب شد.

همین سابقه و نکته‌هایی چون وجود دوربین‌های مداربسته در آخرین محلی که «ستاره حیدری» و «مرضیه آلبوغبیش» دیده شده‌اند آزمونی جدی را پیش روی پلیس آبادان و ماهشهر و به طور کلی استان خوزستان قرار داده که آیا باز هم قرار است مثل این پرونده‌ها سهل‌انگاری صورت بگیرد؟

دو پرونده مشابه در ۷۵ روز

وقتی خبر ناپدیدشدن «ستاره حیدری» در نیمه آبان ۱۴۰۴ و تقاضای خانواده‌اش منتشر شد باعث شد پرونده مشابه دیگری نیز برجسته‌ شود که کمتر مورد توجه قرار گرفته بود. ماجرای ناپدیدشدن «مرضیه آلبوغبیش» در ۲۸ شهریور ۱۴۰۴. آنچه ناپدیدشدن هر دو دختر را به یکدیگر گره زده این است که آخرین بار هر دو در یک منطقه و در نزدیکی پارک شاپور آبادان دیده شده‌اند. فیلم‌هایی که از آخرین حضور «ستاره حیدری» دیده شده نیز مربوط به همین پارک است. این پارک محل پرترددی است که به بازار ته‌لنجی‌های آبادان و خیابان امیری راه دارد.

آنچه وضعیت ناپدیدشدن این دو دختر را نسبت به زمان ناپدیدشدن قربانیان «فرید بغلانی» سئوال‌برانگیزتر کرده وجود و کار دوربین‌های مداربسته و فعالیت بسیار زیاد شبکه‌های اجتماعی نسبت به ۲۰ سال قبل است.

پدر ستاره در مورد آخرین وضعیت دخترش به رسانه‌ها گفته‌است: او برای خرید لوازم تحریر بیرون رفت و مغازه تا خانه ما تنها ده دقیقه فقط فاصله دارد. او در همان مغازه کارت عابر خود را کشیده، اما پس از خروج، دیگر به خانه بازنگشته است.

به گفته پدرستاره، دوربین‌های مداربسته نشان داده‌اند که او پس از عبور از پارک شاپور در مسیر بازگشت به خانه بود که به ناگاه توجه رهگذران به محل عبور او جلب می‌شود.

اما جزییات بیشتری از این که این جلب توجه ناشی از چه بوده هنوز مطرح نشده‌است و صرفا فرضیه آدم‌ربایی و ایجاد صدا تقویت شده‌است.

«روح‌الله‌ زندی» بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب آبادان اعلام کرده که در حال بررسی همه شواهد و مدارک است و موضوع در پلیس آگاهی هم جریان دارد.

در همین حال روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «ماجرای گم شدن دو دختر در مکانی مشابه» به سرنوشت نامعلوم دختر دیگری اشاره کرده که ۷۵ روز قبل‌تر در همین محدوده ناپدیدشده و هنوز از سرنوشت او خبری در دست نیست.

برادر «مرضیه آلبوغبیش» به روزنامه اعتماد گفته‌است که او در یک مزون عروس کار می‌کرده و مدارک شناسایی‌اش در خانه است بنابراین احتمال این که با کسی قصد فرار داشته یا سناریوهایی ازاین دست مطرح نیست.

خاطره تلخ قاتل دوچرخه‌سوار دوباره زنده شد

براساس آنچه از آبادان گزارش شده مردم از شنیدن نامعلوم بودن سرنوشت این دو دختر نگرانند تا آنجا که حتی می‌ترسند اسنپ برای تردد خود بگیرند. این ترس ریشه در تداعی شدن جنایت‌هایی از قبل در آبادان دارد. قتل‌هایی که در فاصله سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ در آبادان روی داده‌است.

او به سبب آن که کارگری ساده بود و با دوچرخه‌ای در نخلستان‌های اطراف آبادان پرسه می‌زد و هر بار زن و دختری تنها را می‌یافت آنها را طعمه خود می‌کرد به «قاتل دوچرخه‌سوار» در مطبوعات شهره شد.

«فرید بغلانی» در اعترافات خود انگیزه‌اش را اینگونه شرح داد که «زن‌ها را می‌کشتم، چون از آن‌ها بدم می‌آمد و کینه داشتم، اگر کتکشان می‌زدم دستگیر می‌شدم به همین دلیل تصمیم گرفتم آن‌ها را بکشم تا دستگیر نشوم».

به طور کلی او قربانیانش را با ضربه میله آهنی به سر به قتل می‌رساند. نخستین قربانی او در سال ۱۳۸۳ زنی به نام «نوریه پورعلی» در خرمشهر بود. پس از آن وقتی در ۲۲ شهریور ۱۳۸۴ دختر ۱۰ ساله‌ای به نام «ایران دریس» را به قتل رساند و بعد وقتی دید پسرعموی او «حسین» شاهد ماجرا بوده این پسر را هم به قتل رساند.

سپس در ۶ آبان ۱۳۸۴ دختری ۱۳ ساله به نام «خدیجه» را به قتل رساند. «لمیعه سواری» زن ۲۸ ساله‌ای است که حوالی بهمنشیر در آبادان پنجمین قربانی او شد. ۲۹ بهمن ۱۳۸۴ زنی به نام «مهین» را در آبادان کشت.

او سپس در سال ۱۳۸۵ دختری ۱۳ ساله به نام «فاطمه ناصری» را به همین روش به قتل رساند. «مریم حدادی» در ۲۵ تیر ۱۳۸۵ دختری ۱۱ ساله بود که پشت ساختمان بیمارستان طالقانی آبادان در حال بازی بود و به دیگر قربانی فرید بغلانی تبدیل شد. سپس در ۲۹ مرداد ۱۳۸۵ دختری ۹ ساله به نام «سیده عاطفه پورمحمود» را به قتل رساند. «نرگس خلفی» ۹ ساله دیگر دختری بود که بغلانی در همان سال به قتل رساند. براساس اعتراف‌های فرید بغلانی او در آخرین روزهای سال ۱۳۸۵ زنی به نام «ندیمه معارضه» را به قتل رساند.

سپس در نیمه فروردین ۱۳۸۶ زنی ۴۵ ساله به نام «امینه شفیعی» را به قتل رساند. ۱۶ شهریور ۱۳۸۶ زنی به نام «خدیجه» را کشت. او تا ۱۳ فروردین ۱۳۸۷ قتل دیگری مرتکب نشد تا قربانی بعدی‌اش در این روز «خدیجه» ۵۰ ساله را به قتل رساند. ۶اردیبهشت ۱۳۸۷ دوباره به سراغ دختربچه‌ها رفت و «فاطمه کروشات» ۹ ساله را در ساختمانی نیمه‌کاره کشت. آخرین قربانی او نیز دختری ۱۲ ساله بود به نام «خدیجه بغلانی» که در ۳۱ خرداد ۱۳۸۷ کشته شد.

نکته تامل‌برانگیز در پرونده «فرید بغلانی» این است که او در نیمه نخست سال ۱۳۸۶ به ظن قتل بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفت اما به نظر می‌رسد اعترافی نکرده که پلیس بتواند تحقیقات را با او ادامه دهد. به این ترتیب آزاد شد و توانست قتل‌های بعدی را مرتکب شود.

«فرید بغلانی» در پرونده خود مزاحمت و آزار برای زنانی را داشت که به عنوان باغبان در خانه آنها مشغول کار بود و به همین دلیل هم به ۵ سال حبس محکوم شده بود. در نهایت توسط یکی از زنانی که به او حمله و تصور کرده بود جان باخته به نام «فوزیه» شناسایی و برای بار دوم دستگیر شد. در واقع پس از مواجهه با فوزیه لب به اعتراف گشود.

در زمان رسیدگی به پرونده او قتل زنی در اهواز که مشابه روش او به قتل رسیده بود نیز مطرح شد.

مریم امینی و قتل‌های زنان ماهشهر

ماجرای ناپدیدشدن دو دختر جوان در آبادان فقط شهروندان این شهر را هراسان نکرده‌است. ماهشهری‌ها هم دراستان خوزستان خاطرات تلخی دارند که به درستی در مورد آن تحقیقات جنایی و قضایی انجام نشده‌است.

رد این ماجرا را می‌توان در گزارشی که ۱۱ مهر ۱۳۹۰ روزنامه اعتماد تحت عنوان «گمشده‌ای که در بهشت زهرای ماهشهر خفته است» درباره آگهی گمشدن یک دختر منتشر کرد پیگیری کرد. در آن زمان نفوذ شبکه‌های اجتماعی بسیار محدودتر از الان بود و عموما فیس‌بوک محل انتشار بسیار از داده‌های مردمی بود. پاییز ۱۳۹۰ آگهی ناپدیدشدن دختری به نام «مریم» در پست‌های فیس‌بوکی دست به دست می‌شد. پیگیری گروه حوادث این روزنامه نشان داد که «مریم امینی» از روز ۲۷ خرداد ۱۳۸۸ وقتی می‌خواست برای امتحان پایان ترم به محل دانشگاه آزاد ماهشهر برود از خانه خارج و هیچ‌گاه به خانه بازنگشته است. خانواده مریم از جمله خانواده‌های متنفذ ماهشهر بودند و بسیج گسترده‌ای برای یافتن دخترشان تدارک دیدند.

در همان زمان ناپدیدشدن دختران و زنان دیگری هم گزارش شده بود از جمله ناپدید شدن زنی متاهل از ساکنان شهرک ممکو در نزدیکی ماهشهر که محل زندگی کارکنان پتروشیمی بود.

خانواده مریم در آن سال وعده مژدگانی ۵۰ میلیون‌تومانی برای یافتن سرنخی از دخترشان دادند و آن را در روزنامه‌ها به چاپ رساندند. در همین حین مظنونی شناسایی و دستگیر شد که در حین بازجویی‌ها جان باخت و ادامه تحقیقات متوقف ماند. خانواده مریم در جریان جستجو بر سر جسدهای مختلفی حاضر شدند که احتمال داده می‌شد دخترشان باشد.

حدود سه ماه پس از ناپدید شدن مریم، وقتی لودر در دفن‌گاه زباله این شهر که پشت قبرستان ماهشهر واقع شده بود در حال جابه‌جایی زباله‌ها بود، قسمتی از بدن یک انسان را هویدا کرد. قسمتی از پایی که هنوز کفش به پا داشت سرنخ کشف جسد مریم شد.

بعدها با پیگیری خانواده مریم قطعه‌ای جواهرات زنی که همزمان با این دختر ناپدید شده بود در دست زنی روستایی رد شناسایی مظنونی دیگر را ممکن کرد. اما با وجود گذشت سال‌ها از زمان قتل مریم هنوز تحقیقات شفاف و کافی که پاسخگوی جریانات جنایی آن سال‌ها باشد به اجرا درنیامده و دستگاه قضایی عامل با عاملان را به مجازات نرسانده‌است.

ماجرای سما جهانباز

از ۲۵ تیر ۱۴۰۱ که «سما جهانباز» در معالی‌آباد شیراز ناپدید شد و پلیس در حل معمای ناپدیدشدن او ناتوان مانده یکی از علامت‌سئوال‌ها در ذهن مخاطبان این است که اساسا پلیس ایران در حل معماهای جنایی تا چه اندازه توانمند است و آن همه دوربین‌ها و تکنولوژی‌هایی که حکومت وعده استفاده از آن برای شناسایی زنان و دخترانی که حجاب اجباری ندارند را می‌داد چرا در نجات دختران و زنان از دست جنایتکاران استفاده نمی‌شود.