نبود آموزش، تهدیدی برای خبرنگاران و امنیت اطلاعات در جنگ
اقتصاد ایران: یک استاد ارتباطات گفت: بسیاری از خبرنگاران آموزش لازم را برای پوشش جنگها ندیدهاند و منتشر کردن تصاویر دقیق از مناطق جنگی توسط آنها ممکن است اطلاعات نظامی مهمی را در اختیار دشمن قرار دهد.
ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر؛ گروه فرهنگ و ادب - زینب رازدشت: در شرایط بحرانی و هنگام بروز رویدادهای ناگهانی، شهروند خبرنگار به عنوان چشم و گوش جامعه عمل میکند و در کسوت انسانی رسانهای، نخستین تصاویر و اطلاعات را از کانون حادثه در اختیار عموم قرار میدهد. قدرت این نقش در سرعت، بیواسطگی و اصالت محتوا نهفته است؛ جایی که رسانههای رسمی هنوز موفق به حضور میدانی نشدهاند.
این شهروندان با تلفنهای هوشمند خود، نه تنها رخدادها را مستند میکنند، که گاه با پخش زنده و تولید محتوای بیطرفانه، نقش بسزایی در شفافیت، آگاهیرسانی سریع و حتی بسیج کمکهای مردمی ایفا میکنند. با این حال، مسئولیت اخلاقی در انتشار اخبار صحیح و پرهیز از شایعهپراکنی، خط قرمز و وجه تمایز یک شهروند خبرنگار متعهد از سایرین در این فضای پرهیاهو است.
ساعتی با امیرحسین شمشادی پژوهشگر شبکههای اجتماعی و استاد ارتباطات به گفتوگو نشستیم که بخش اول این گفتوگو با عنوان «شبکههای اجتماعی نقش مهمی در تحولات جهان دارند» و بخش دوم آن با عنوان «رسانهها در بحران باید بتوانند اخبار را از پروپاگاندا جدا کنند» منتشر شد.بخش سوم را از نظر میگذرانید.
چقدر در زمان جنگ انسان رسانه ها اهمیت پیدا میکند و رویکرد هویت دهی به این افراد چگونه باید باشد؟
موضوع «انسان رسانه» سالهاست که به عنوان یکی از مباحث مهم در حوزه رسانه و ارتباطات مطرح میشود. این موضوع به خوبی نشاندهنده اهمیت تخصص و اعتبار افراد در ارائه محتوا است. در این زمینه، پدیده شهروند خبرنگاران مدتهاست که جایگاه خود را پیدا کرده و به پدیدهای گسترده تبدیل شده است. شهروند خبرنگاران عموماً افرادی هستند که آموزشهای تخصصی و حرفهای رسانهای ندیدهاند، اما با بهرهگیری از ابزارهای هوشمند خصوصاً تلفنهای همراه هوشمند و امکاناتی همچون اتصال به اینترنت و عضویت در شبکههای اجتماعی یا پیامرسانها به ارائه اخبار و تولید محتوا میپردازند. اخباری که توسط این افراد تولید میشود، غالباً بهصورت تصویری شامل عکس یا ویدیو ارائه میشود.
در برخی موارد ممکن است در قالب فایلهای صوتی کوتاه یا حتی پادکستهای خبری نیز منتشر شود. این نوع محتوا معمولاً مبتنی بر گزارشهایی از محیط اطراف یا رخدادهایی است که شهروند خبرنگار شخصاً مشاهده کرده است.
از آنجایی که پلتفرمهای انتشار، شبکههای اجتماعی و پیامرسانها هستند، امکان وایرال شدن این محتوا بسیار بالاست. برای مثال، یک عکس یا ویدیو ممکن است به سرعت صدها هزار یا حتی میلیونها بار دیده شود و چه بسا در سطح داخلی و بینالمللی بازنشر شود. همین ویژگی بازنشر گسترده باعث شده تا نقش شهروند خبرنگاران در دنیای امروز رسانهها اهمیت چشمگیری پیدا کند.
در دنیای امروز، ابزارها و منابع اطلاعرسانی به یک واقعیت انکارناپذیر تبدیل شدهاند، چه در داخل ایران و چه خارج از آن. نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت یا با رویکردهایی مانند ممنوع کردن فیلمبرداری، عکس گرفتن یا محدودسازی دسترسیها از آن گذشت. شهروند خبرنگاران بخش کلیدی و مهمی از فضای اطلاعرسانی کنونی هستند و باید این حضور و تأثیر را پذیرفت.
البته مفهوم خبرنگاری کوله پشتی هم یکی از پدیده های جدید دنیای رسانه است. در این خصوص هم قدری برایمان بفرمایید.
به جای سازمانهای رسانهای بزرگ و گسترده، حالا افراد تنها با یک کولهپشتی شامل دوربین موبایل، لپتاپ یا تجهیزات ساده دیگر میتوانند محتوای خبری تولید کنند. این افراد با فیلمبرداری از اتفاقات، تدوین ساده و افزودن جزئیات مثل موسیقی یا برشهای کوتاه، محتوای خود را منتشر میکنند.
این محتوا بهسرعت میتواند با تولیدات حرفهای رسانههای جریان اصلی رقابت کند، چیزی که شاید پیشتر تصورش سخت بود. شهروندانی که خبر تولید و منتشر میکنند، روزبهروز به بخش اساسی نظام اطلاعرسانی تبدیل میشوند. برخی از آنان به تدریج با ادامه فعالیتهای خود در این حوزه نهتنها یک فرد مستقل، بلکه به یک رسانه مستقل انسانی بدل شدهاند. این افراد که بهطور حرفهای و مداوم فعالیت میکنند، عملاً در حال تغییر شکل شیوه اطلاعرسانی هستند. چنین تحولاتی برای دنیای امروزی اطلاعرسانی، بخشی ضروری و اجتنابناپذیر است.
در جهان امروز شهروند خبرنگاران نقش پررنگی در اطلاعرسانی ایفا میکنند. آنها ویژگیهای منحصربهفردی دارند؛ اول اینکه بسیار سریع عمل میکنند. برخلاف رسانههای سنتی، قوانین و محدودیتهای دستوپاگیر کمتری برای آنها وجود دارد. به محض وقوع یک رویداد، میتوانند فیلمبرداری کرده و ظرف چند لحظه اخبار را برای مخاطبان خود در گروهها یا پیامرسانها ارسال کنند و به این ترتیب خبر در مدت کوتاهی منتشر میشود. دسترسی آنها بسیار گسترده است.
وقتی انسان رسانهها را بهعنوان یک واقعیت پذیرفته و نقش آنها را در جریان اطلاعرسانی جهانی درک کنیم، تعامل جدیدی میان رسانههای جریان اصلی، رسانههای رسمی و شهروند خبرنگارها ایجاد میشودرسانههای رسمی نمیتوانند در هر نقطهای از یک شهر، در شهرهای مختلف یا حتی در مناطق دورافتاده جهان خبرنگار داشته باشند. اما شهروند خبرنگاران همیشه و همه جا حضور دارند.
به محض وقوع یک رویداد، معمولاً فردی با یک دستگاه هوشمند متصل به اینترنت وجود دارد که بتواند خبر را تولید کند. این افراد غالباً اولین کسانی هستند که در صحنه حاضر میشوند. روایتهای آنها معمولاً انسانیتر و احساسیتر از رسانههای رسمی است و از چارچوبهای استاندارد خارج. به همین دلیل، اغلب تأثیر بیشتری روی افکار عمومی میگذارند.
با وجود این ویژگیهای مثبت، خطرات و چالشهای قابلتوجهی نیز همراه این شیوه اطلاعرسانی وجود دارد. یکی از مشکلات اصلی این است که شهروند خبرنگاران معمولاً آموزش حرفهای ندیدهاند و بسیاری از خطوط قرمز یا چارچوبهای اخلاقی را رعایت نمیکنند. این موضوع میتواند منجر به انتشار اخبار جعلی یا اطلاعات نادرست، چه به صورت عمدی و چه ناخواسته، شود.
در این خصوص مثالی میزنید.
تصور کنید یک حادثهای مانند انفجار در جایی رخ داده باشد. خبرنگار موبایلش را روشن میکند و گزارش میدهد که در محلهای خاص حضور دارد، همین جا که آتشسوزی جریان دارد. محیط بهگونهای ساخته شده که صحت این ادعا را تایید میکند. او اشاره میکند که مثلاً موشکی در این منطقه اصابت کرده یا اینکه محل سکونت یا دفتر کار یک مقام نظامی در اینجا آسیب دیده است. حالا این خبر ممکن است واقعی نباشد. شاید به جای یک انفجار نظامی، شاهد یک حادثه شهری یا انفجاری در یک خانه باشیم. برای نمونه، در آغاز درگیریها مطرح شد که یک مقام بلندپایه نظامی مجروح شده، پایش را از دست داده و به مکان دیگری منتقل شده است. اما بعد از چند هفته مشخص شد که چنین چیزی اتفاق نیفتاده و تنها خانه او آسیب دیده است. همین موضوع نشان میدهد که خبر نادرست، بازارگرمی خبرنگاران یا ناشی از ناآگاهی آنها از واقعیتها و پیچیدگیهای جنگ میتواند باشد.
به نظر شما خبرنگاران آموزش لازم را برای پوشش جنگ دیدهاند؟
بسیاری از خبرنگاران آموزش لازم را برای پوشش جنگها ندیدهاند و الزامات اطلاعرسانی حرفهای در این شرایط را نمیدانند. برای مثال، وقتی جزئیات تصویری دقیق و بدون دقت کافی از منطقه آسیبدیده منتشر میکنند، امکان سوءاستفاده تحلیلگران نظامی طرف مقابل فراهم میشود، چراکه این اطلاعات میتواند میزان دقت اصابت و حجم خسارت را به آنها نشان دهد.
خبرنگاران باید آگاهانهتر عمل کنند، اما متأسفانه گاهی اصول حرفهای را رعایت نمیکنند. علاوه بر این، خود آنها هم در میدانهای نبرد آسیبپذیر هستند؛ ممکن است در موقعیتهایی قرار بگیرند که به خطر بیفتند و حتی جانشان را از دست بدهند. حرفه خبرنگاری در چنین شرایطی چالشها و خطرات بسیاری به همراه دارد.
ما با دو مسئله مهم در حوزه شهروند خبرنگاران روبرو هستیم. نخستین مسئله به راستیآزمایی مربوط میشود. هر محتوایی که از سوی این افراد در شبکههای اجتماعی یا پلتفرمهای مختلف منتشر میشود، باید قبل از اتکا به آن به عنوان منبع اطلاعات، مورد بررسی قرار گیرد.
بهعنوان مثال، اگر خبری مبنی بر اصابت به منطقهای خاص منتشر شود و تصاویری نیز همراه آن ارائه شود، رسانههای رسمی نباید صرفاً به این اطلاعات اعتماد کنند. ابتدا باید صحت تصاویر و اخبار را از منابع مختلف بررسی کرد، دید آیا تصاویر از زوایای گوناگون وجود دارند یا اینکه بیانیههای رسمی آن را تأیید میکنند. پس از این مراحل، میتوان از این محتوا برای تکمیل خبر استفاده کرد که در این صورت، محتوای رسانهای جذابتری نیز به دست میآید. این موضوع در ارزشگذاری خبری اهمیت بسیاری دارد. دومین مسئله، آموزش و ارتقای سواد رسانهای است، چه برای تولیدکنندگان خبر و چه برای مصرفکنندگانی که مخاطب اخبار هستند.
همه ما باید بدانیم که هر آنچه در شبکههای اجتماعی یا پیامرسانها مشاهده میکنیم، لزوماً دقیق و واقعی نیست. شهروندان نیاز دارند که بیاموزند چگونه در مواجهه با اطلاعات منتشر شده عمل کنند. همچنین اگر تصمیم به انتشار خبری دارند، نکات لازم را رعایت کنند تا از گسترش اطلاعات نادرست جلوگیری شود. این آموزشها باید به شکل گسترده و عمومی در جامعه ارائه شود تا همه بتوانند درک بهتری از نحوه برخورد با اخبار و اطلاعات پیدا کنند. در نهایت، این دو موضوع یعنی راستیآزمایی و آموزش سواد رسانهای، نقش کلیدی در ایجاد فضای رسانهای سالمتر و آگاهانهتر دارند و باید توجه ویژهای به آنها شود.
وقتی انسان رسانهها را بهعنوان یک واقعیت پذیرفته و نقش آنها را در جریان اطلاعرسانی جهانی درک کنیم، تعامل جدیدی میان رسانههای جریان اصلی، رسانههای رسمی و شهروند خبرنگارها ایجاد میشود.
این تعامل ویژگیهای مهمی دارد که ابتدا باید بررسی شود. در مرحله نخست، رسانهها از طریق شهروند خبرنگاران به یک آگاهی ابتدایی درباره یک موضوع دست پیدا میکنند. این آگاهی اولیه که در برندسازی اصطلاحاً به آن «آگاهی از برند» گرفته میشود، نقش مهمی در آغاز فرآیند اطلاعرسانی دارد. بهطور مثال، خبرنگار یک رسانه ممکن است در شبکههای اجتماعی با خبری مبنی بر وقوع حادثهای مواجه شود. این اطلاعات اولیه باعث میشود خبرنگار برای تحقیق، راستیآزمایی و پیگیری اخبار از منابع مختلف اقدام کند. در نتیجه، این مرحله میتواند رسانهها را از برخی تأخیرهای احتمالی که منابع رسمی ممکن است در اطلاعرسانی داشته باشند، نجات دهد. نکته دوم، تکمیل اخبار رسمی است. محتوای تولید شده توسط شهروند خبرنگاران میتواند به رسانههای رسمی کمک کند تا اخبار را با جزئیات دقیقتری منتشر کنند.
بسیاری از خبرنگاران آموزش لازم را برای پوشش جنگها ندیدهاند و الزامات اطلاعرسانی حرفهای در این شرایط را نمیدانند. برای مثال، وقتی جزئیات تصویری دقیق و بدون دقت کافی از منطقه آسیبدیده منتشر میکنند، امکان سوءاستفاده تحلیلگران نظامی طرف مقابل فراهم میشود، چراکه این اطلاعات میتواند میزان دقت اصابت و حجم خسارت را به آنها نشان دهدیکی از موارد دیگر هم دسترسی سریع رسانهها به منابع حاضر در محل حادثه است. برای نمونه، زمانی که چند سال پیش هواپیمایی نزدیک کارخانه شیشه مینا در ابتدای جاده کرج سقوط کرد، تا دو ساعت اول رسانههای رسمی مثل صداوسیما اطلاعات محدودی ارائه میدادند که بیشتر شامل صحبتهای مدیران بحران یا مسئولان آتشنشانی بود. اما تصاویری که در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود، تصاویری واقعی از محل حادثه بودند که توسط شهروندان حاضر در منطقه ثبت شده بود.
استفاده از محتوای تولید شده توسط شهروند خبرنگاران یکی از رویکردهایی است که امروزه در عرصه رسانه افزایش یافته است. نکته جالب اینجاست که این روند به صورت معکوس نیز جریان دارد. تا الان تأکید بر این بود که اخباری که توسط شهروند خبرنگاران تولید میشود، باید پیش از انتشار در رسانههای رسمی بررسی و راستیآزمایی شود. اما حالت دیگر نیز ممکن است رخ دهد؛ به این معنا که وقتی یک رسانه رسمی خبری را منتشر میکند، شما بهعنوان یک مخاطب یا حتی یک رسانه دیگر، برای اطمینان از صحت آن خبر، به منابع دیگر مراجعه میکنید.
برای مثال اگر خبری درباره سقوط یک هواپیما منتشر شود و اعلام شود که تلفات زیادی در پی نداشته، یا خبری از وقوع زلزله بدون آثار تخریبی منتشر گردد، ممکن است شما بهعنوان یک شهروند عادی یا خبرنگار کنجکاو به سراغ شبکههای اجتماعی بروید و شواهدی بیابید که خلاف ادعای رسمی را تایید کند؛ مثلاً تصاویر و گزارشهایی که نشان میدهند زلزله واقعاً باعث تخریب شده یا سیل ابعاد جدیتری از آنچه که در رسانههای رسمی اعلام شده، داشته است. بنابراین برعکس آنچه تا پیش از این مطرح بود که رسانههای رسمی باید اعتبار اخبار شبکههای اجتماعی را بررسی کنند، گاهی اوقات این شبکههای اجتماعی هستند که میتوانند ابزار سنجش و ارزیابی درستی اخبار منتشرشده توسط منابع رسمی باشند. این تبادل دوطرفه میتواند موجب افزایش دقت و شفافیت در انتشار اخبار شود.
برای حفظ مرجعیت رسانه ها نیروهای مسلح و رسانه ها چه تعاملی باید داشته باشند و هر کدام چه نقشی دارند؟
در شرایط بحران لازم است که رسانهها دسترسی مستقیم و لحظهای به اطلاعات داشته باشند و اخبار قطعی به آنها ارائه شود. از گمانهزنی و اطلاعرسانی تأخیری باید پرهیز شود. اما نکته مهمتر این است که این همکاری نباید محدود به زمان وقوع بحران باشد؛ بلکه باید قبل از بروز بحران، تعامل میان رسانهها و نیروهای مسلح شکل بگیرد.
پیش از هر چیز، پروتکلهای مشترکی که اساس این همکاری را تعیین میکنند باید تدوین شوند. همچنین، باید لیست افرادی که باید به عنوان مرجع خبری یا تحلیلگر با آنها تماس گرفته شود، از پیش آماده شود. این یک فرآیند مستمر است؛ نه برنامهای که صرفاً در زمان جنگ یا مواجهه با بحران آغاز شود.
یکی از ابزارهایی که میتواند تعامل میان نیروهای نظامی و رسانهها را تسهیل کند، تعیین یک سخنگوی نظامی است. در بسیاری از کشورها، این رویه حتی در مواردی مانند بستری شدن یک شخصیت مشهور در بیمارستان نیز رعایت میشود. معمولاً تیم پزشکی بیمارستان یک سخنگو برای ارائه اطلاعات به رسانهها تعیین میکند تا همه خبرها از یک کانال واحد منتشر شوند و از پراکندگی اطلاعات جلوگیری شود. این مسأله را میتوان با موردی داخلی مقایسه کرد؛ مثلاً در ماجرای بستری شدن مرحوم علی انصاریان بر اثر ابتلا به کرونا، شاهد بودیم که افراد مختلف از پزشکان گرفته تا خانواده بیمار و حتی کسانی که نقشی در درمان نداشتند، هر کدام اطلاعات جداگانهای ارائه میکردند.
این پراکندگی اطلاعات باعث سردرگمی و اغتشاش خبری شد. بر این اساس، وجود یک سخنگوی واحد برای نیروهای مسلح یا در شرایط جنگی، یعنی سخنگوی جنگ، میتواند به اطلاعرسانی منظم و دقیق کمک کند. این سخنگو باید اطلاعات را بهطور روزانه یا حتی چندین بار در روز بر اساس ضرورت ارائه دهد و بهطور مداوم و بیوقفه در دسترس خبرنگاران باشد.

پس میتوانیم بگوییم اسرائیل به طور مشخص سخنگوی فارسیزبان و عربزبان دارد.
یکی دیگر از کاستیهایی که در سیستم نیروهای مسلح ایران دیده میشود، نبود سخنگویان غیرفارسیزبان است. اهمیت این موضوع در ایجاد ارتباطات رسانهای به زبانهای دیگر مانند انگلیسی و عربی ضروری است و حتی ممکن است به زبانهای دیگر نیز نیاز باشد. این در حالی است که برخی از کشورها (مانند اسرائیل) از سخنگویان فارسیزبان برای ارتباط مؤثر با مخاطبان خارجی استفاده میکنند؛ چه در زمان جنگ و چه در شرایط عادی. در کل، تعامل میان رسانه و نیروهای مسلح نباید به لحظهی وقوع بحران محدود شود. بلکه باید این فرآیند به شکل پیوسته و با برنامهریزی دقیق برقرار باشد تا در هنگام ضرورت بتوان اطلاعرسانی صحیح و مؤثر انجام داد. اسرائیل به طور مشخص سخنگوی فارسیزبان و عربزبان دارد و ما تاکنون چنین رویکرد منسجمی را مشاهده نکردهایم.
از یک سو، سخنگویان متعدد هستند اما خبری از سخنگوی غیرفارسی نیست. از سوی دیگر، منابع اطلاعاتی نباید متناقض باشند و ضروری است که اخبار با سرعت، دقت، فوریت و تأثیرگذاری بالا از طریق نیروهای مسلح به رسانهها منتقل شود تا آنها بتوانند این محتوا را منتشر کنند. در این میان، باید حتماً بین خبررسانی و پروپاگاندا تفاوت قائل شد. رسانههای رسمی میتوانند نقش خود را در زمینه پروپاگاندا ایفا کنند، اما نیازمند این هستند که مرزبندی شفاف و دقیقی با خبررسانی داشته باشند. یکی دیگر از ضعفهای کاملاً مشهود در ایران این است که سخنگویان نیروهای مسلح بهدرستی از شبکههای اجتماعی استفاده نمیکنند. هرچند برخی از ظرفیتهای اینستاگرام و شبکههای اجتماعی دیگر مانند ایکس مورد بهرهبرداری قرار گرفته، اما استفاده رسمی و مؤثر از این پلتفرمها بهطور گسترده مشاهده نمیشود. این در حالی است که اینستاگرام یکی از محبوبترین شبکههای اجتماعی در کشور به شمار میرود و محتوای تولیدشده در آن توسط کاربران داخلی بهشکل گستردهای مصرف میشود.
با وجود فیلترینگ نیمبندی که تأثیر جدی ندارد، رسانههای رسمی و نیروهای مسلح به دلیل این محدودیتها از اطلاعرسانی در این بستر صرفنظر کردهاند و همین موجب میشود که طیف وسیعی از مخاطبان را از دست بدهند. بنابراین، نیاز به همکاری نزدیکتر از طریق سخنگویان و رعایت اصول مرتبط احساس میشود. در نهایت، موضوع فیلترینگ همچنان یکی از چالشهای اصلی کشور است که سالهاست بدون دستیابی به یک راهکار مشخص ادامه دارد.