ورشکستگی آب، مهمترین تهدید ملی ایران
اقتصاد ایران: ایسنا/همدان یک پژوهشگر حوزه محیطزیست با تأکید بر اینکه «ورشکستگی آبی» مهمترین تهدید ملی ایران است، گفت: ادامه روند کنونی مدیریت منابع آب، کشور را در آینده با مهاجرت، فروپاشی اشتغال بخشهای وابسته به آب و تشدید بحران امنیت غذایی روبهرو میکند.
ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
مهرداد نهاوندچی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه مهمترین چالش ایران در حوزه آب «ورشکستگی آبی» است، اظهار کرد: ورشکستگی آبی خود را در شکنندگی اکوسیستمها، کاهش تابآوری اکولوژیک و اُفت تابآوری محیطزیستی و آبی کشور نشان میدهد و امروز یکی از جدیترین تهدیدهای ملی محسوب میشود.
نهاوندچی با بیان اینکه ایران با یک ابر بحران محیطزیستی مواجه است که در رأس آن، ابر بحران آب قرار دارد، تصریح کرد: ما اکنون در شرایط فوقبحرانی قرار داریم؛ شرایطی که نیازمند راهکارهای فوری، میانمدت و بلندمدت است. اگر امروز برای مدیریت این وضعیت اقدام نکنیم، با تبعات بسیار شدید و گستردهای روبهرو میشویم.
وی با تأکید بر اینکه سیاستهای غلط و حکمرانی نادرست آبی در کشور و هم کمبود بارش، هر دو در شکلگیری بحران آب نقش داشتهاند، بیان کرد: ۹۷ درصد بودجه آبی کشور صرف آبهای سطحی و حدود دو سوم بودجه عمرانی کشور صرف سدسازی شده است. اکنون چیزی حدود ۱۱۰ سد در کشور وجود دارد، ۱۱۰ سد در حال احداث و ۱۱۰ سد نیز در حال مطالعه است؛ یعنی ترکیبی که عملاً دو سوم بودجه عمرانی ما را به سمت ساخت سدها سوق داده است. این در حالیست که از اهمیت حیاتی آبهای زیرزمینی غافل شدهایم.

سدسازی بیرویه؛ سرمایهسوزی با چاشنی تخریب اکولوژیک
دانشجوی دکتری برنامهریزی محیطزیست ادامه داد: در دورههایی از تاریخ مدیریت کشور، برخی دولتها سدسازی را یک افتخار میدانستند، در حالیکه امروز در بسیاری از کشورهای پیشرفته روندی معکوس جریان دارد؛ یعنی این کشورها در حال حذف سدهای خود و بازگرداندن رودخانهها و بسترهای طبیعی به حالت اولیه هستند. البته سدسازی ممکن است در برخی نقاط مفید واقع شود، بهخصوص در کشوری مانند ایران که نرخ تبخیر بسیار بالاست؛ اما موضوع اساسی این است که آیا مکانیابی درستی برای سدهای خود داشتهایم؟ پاسخ با قاطعیت «خیر» است. بسیاری از سدها در جای مناسبی ساخته نشدهاند. مثال بارز آن سد گتوند است که روی یک گنبد نمکی ساخته شد. این تنها یک نمونه است و متأسفانه نمونههای بسیار دیگری نیز وجود دارد.
نهاوندچی خاطرنشان کرد: قطع شدن ارتباطات بالادست و پاییندست در حوزههای محیطزیستی و اکولوژیک، از نتایج همین تصمیمهاست؛ ارتباطاتی که بسیار حیاتی بودهاند و از بین رفتن آنها تخریبهای غیرقابل جبرانی در نقاط مختلف کشور ایجاد کرده است. بخشی از این تصمیمهای اشتباه را میتوان به ناآگاهی و نبود دانش کافی در آن سالها و نبود آیندهپژوهی و فقدان شناخت جامع از پیامدها نسبت داد. اما ادامه دادن این سیاستها امروز دیگر هیچ توجیهی ندارد و بههیچوجه قابل قبول نیست.
وی با اشاره به نقش تغییرات اقلیم در تشدید وضعیت کنونی، توضیح داد: تغییر اقلیم، کشورهای تر را با تری بیشتر و کشورهای خشک را با خشکی بیشتر همراه میکند و چون ایران در کمربند خشک جهانی قرار دارد، طبیعتاً تحت تأثیر تغییرات اقلیمی، خشکتر خواهد شد.
مهاجرت، بیکاری و بحران امنیت غذایی در کمین ایران
این پژوهشگر حوزه محیطزیست تأکید کرد: در حوزه محیطزیست با «عدم قطعیت» زیادی مواجه هستیم و ارائه یک پیشبینی کاملاً دقیق دشوار است. اما اگر روند کنونی و الگوی پنج تا ۱۰ سال گذشته را مبنا قرار دهیم و همین مسیر را برای پنج سال آینده امتداد دهیم، باید گفت که در صورت تداوم مدیریت فعلی منابع آب، کشور با مشکلات جدی اجتماعی و اقتصادی روبهرو میشود.
نهاوندچی ادامه داد: در حوزه مهاجرت، استانها و شهرهای خشک بهطور قطع با افزایش خروج جمعیت مواجه میشوند. ابتدا این مهاجرت به سمت استانهای شمالی کشور خواهد بود؛ اما با توجه به اینکه شمال کشور ظرفیت برد اجتماعی، زیستی و اکولوژیکی محدودی دارد، در صورت اشباع، موج مهاجرت حتی میتواند به سمت کشورهای همسایه مانند ترکیه کشیده شود. این روند، تبعات گسترده اجتماعی و اقتصادی برای ایران به دنبال دارد.
دانشجوی دکتری برنامهریزی محیطزیست با بیان اینکه اشتغال، بهویژه مشاغلی که وابستگی مستقیم به منابع آب دارند، از جمله کشاورزی سنتی، بهشدت آسیب میبیند چون کاهش منابع آبی به معنای کاهش تولید، اُفت درآمد کشاورزان و افزایش بیکاری در بخشهای مرتبط است، افزود: از طرفی در بخش امنیت غذایی نیز بهطور قطع با بحران مواجه میشویم. اگر الگوی فعلی کشت محصولات پرآببر و غیر استراتژیک ادامه پیدا کند، تولید داخلی غذا کم شده و کشور بیشتر به واردات وابسته میشود. با این حال، اگر مدیریت صحیح اعمال شود، از جمله جلوگیری از کشت محصولات غیر استراتژیک و پرآببر، تمرکز بر کشت محصولات ضروری، مدیریت بهینه آب و هدایت آب به بخش صنعت و گردشگری، میتوان بخشی از چالشهای امنیت غذایی را کنترل کرد. همچنین حرکت کشاورزی به سمت مکانیزاسیون نقش مهمی در مصرف بهینه آب دارد.
این فعال حوزه محیطزیست در رابطه با آینده شهرهای بزرگ ایران، بیان کرد: شهرهای بزرگی مانند تهران، مشهد و اصفهان نیز به دلیل قرارگیری ایران در کمربند خشکی جهان، بیش از دیگر مناطق تحت تأثیر کمبود آب هستند. ادامه روند فعلی میتواند موجب مهاجرت معکوس از این کلانشهرها شود و وضعیت اقتصادی آنها و حتی رشد اقتصادی کشور را به سمت منفی سوق دهد. بنابراین ضروری است که برای این شهرها مدیریت ویژه منابع آب صورت گیرد و آب خام شهری از چند منبع مستقل تأمین شود تا هم پایداری تأمین آب افزایش پیدا کرده و هم از منظر پدافندی، خطر کمتری ما را تهدید کند.

مدیریت جزیرهای؛ بزرگترین مانع نجات آب ایران
نهاوندچی پیرامون ارزیابی عملکرد وزارت نیرو، سازمان محیطزیست و سایر نهادهای مرتبط با آب، گفت: برای ارزیابی عملکرد وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیطزیست، وزارت جهادکشاورزی و دیگر نهادهای مرتبط با مدیریت آب، ابتدا باید به نقش و مسئولیت هر یک اشاره کرد. وزارت نیرو مسئول تخصیص منابع آبی است، سازمان محیطزیست وظیفه جلوگیری از تخریب و آلودگی محیطزیست را بر عهده دارد و وزارت جهاد کشاورزی مسئول تعیین الگوی کشت و مدیریت فعالیتهای کشاورزی است. با وجود اهمیت نقش هر یک از این نهادها، واقعیت این است که هر کدام بهشکل جزیرهای عمل میکنند و هر یک ساز خود را میزنند. این عدم هماهنگی، به یکی از بزرگترین چالشها در مدیریت منابع آب تبدیل شده است.
وی با بیان اینکه در حال حاضر، کشور ما فاقد مدیریت یکپارچه آب است، ادامه داد: این در حالیست که مسائل آبی ماهیتی پیوسته، چندلایه، تو در تو و بهشدت فنی و مهندسی دارند و حل آنها با مدیریت بخشی و منفصل امکانپذیر نیست. برای خروج از وضعیت کنونی، لازم است میان این نهادها همگرایی واقعی ایجاد شود و یک مدیریت جامع با نگاه سیستماتیک شکل بگیرد. چنین رویکردی تنها راهی است که میتواند کشور را تا حدی از بحران موجود خارج کند. حل بحران آب نیازمند حکمرانی آب است؛ یعنی مجموعهای از سیاستها، قوانین، برنامهها و سازوکارهای هماهنگ که مبتنی بر علم، تخصص، مطالعات دقیق و مدلسازیهای پیشرفته باشد و برنامهریزی باید در قالب کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت و متناسب با شرایط بومی هر منطقه و همچنین تغییرات اقلیمی انجام شود.
نهاوندچی با تأکید بر ضرورت همکاری نهادی و جلوگیری از تخریبها، اظهار کرد: تمام سازمانهای درگیر باید در قالب کمیتههای مشترک و تحت مدیریت واحد تصمیمگیری کنند. این همکاری باید مانع تکرار تخریبهایی شود که در پنج دهه اخیر بر منابع آب کشور وارد شده است؛ تخریبهایی که بخشی از آن ناشی از مافیای سدسازی و بهرهبرداری نادرست از آبهای سطحی بوده است. در عین حال، بهرهگیری از الگوهای بومی و دانش محلی در کنار روشهای علمی میتواند مسیر اصلاح را هموار کند.
انتقال آب بینحوزهای؛ راهحل یا تهدید؟
این پژوهشگر حوزه محیطزیست با بیان اینکه از نگاه فعالان و علاقهمندان حوزه محیطزیست، انتقال آب بینحوزهای بهطور کلی اقدامی نادرست و پرخطر محسوب میشود، تصریح کرد: این نوع پروژهها در کشورهای مختلف جهان تنها در شرایط بسیار خاص و تحت مجموعهای از ملاحظات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و محیطزیستی انجام میشود و فرآیندی بسیار پیچیده، مهندسیشده و زمانبر است. در ایران تجربه موفق و پایداری از انتقال آب بینحوزهای وجود ندارد. بیشتر پروژههایی که اجرا شدهاند، ناموفق یا همراه با پیامدهای جدی محیطزیستی و اجتماعی بودهاند. انتقال آب میتواند مقصد را دچار توهم «آب نامحدود» کند؛ تصور اینکه میتوان صنعت توسعه داد، کشاورزی گسترش داد و مقادیر زیادی آب مصرف کرد. در حالیکه ممکن است مبدا آب خود را از دست بدهد و مقصد هم هرگز پرآب یا بهرهمند نشود. بنابراین انتقال آب نهتنها مشکل را حل نمیکند، بلکه میتواند بحران را از یک حوضه به حوضه دیگر منتقل و حتی تشدید کند.
نهاوندچی ادامه داد: اگر در مواردی نیز قرار باشد انتقالی انجام شود، لازم است ارزیابیهای جامع محیطزیستی و اجتماعی بهطور کامل و دقیق انجام شود و تنها در صورت تأیید نهایی کارشناسان این پروژهها اجرا شود. بدون چنین ارزیابیهایی، اجرای پروژه عملاً یک ریسک گسترده ملی است. نمونهای بارز از انتقالهای ناموفق، پروژه انتقال آب از تالوار به همدان است. این پروژه تخریبهای جدی محیطزیستی به همراه داشت، کیفیت آب منتقلشده مطلوب نبود و گلایه شهروندان همدان را به دنبال داشت. از سوی دیگر، این انتقال باعث شکلگیری تنشهای اجتماعی و سیاسی در منطقه شد. مشکلات متعدد اجتماعی، اختلافات محلی و پیامدهای زیستمحیطی در مرحله اجرا و پس از اجرا نشان داد که این پروژه نهتنها راهحل نبود، بلکه خود به منبعی از بحران جدید تبدیل شد.
وی در رابطه با اقدامات فوری و بلندمدت برای نجات آب ایران، تصریح کرد: درباره ابرچالشهای محیطزیستی، معمولاً تحلیلهای ساده و فستفودی ارائه میشود، در حالیکه این مسائل چندلایه، تو در تو و دارای پیچیدگیهای جدی فنی و مهندسی هستند. بنابراین نمیتوان سطحی و ساده به آنها نگاه کرد و باید با نگاه سیستماتیک وارد موضوع شد. برای نجات آب ایران باید به دنبال راهکارهایی باشیم که تابآوری اکولوژیکی کشور را افزایش دهد.

راهکارهای فوری: از حقآبه محیطزیست تا اصلاح الگوی کشت
این فعال محیطزیستی ادامه داد: یکی از اقدامات ضروری این است که حقآبه محیطزیست در همه حوضههای آبریز پرداخت و برداشت آب، متناسب با توان هر حوضه باشد. اما در حال حاضر، چاههای غیرمجاز بسیار زیادند و حتی بسیاری از چاههای مجاز نیز بیش از توان سفرهها برداشت میکنند. بنابراین باید تراز برداشت اصلاح شود و هر چاه فقط به اندازه توان واقعی حوضه آب برداشت کند. همچنین الگوی کشت در بسیاری از مناطق کشور کاملاً نادرست است. با وجود اینکه بسیاری از دشتهای استان همدان در وضعیت بحرانی و فوقبحرانی هستند، در دشت فوقبحرانی اسدآباد همچنان چغندر قند کشت میشود و حتی به آن افتخار هم میکنند. اما باید از کشاورزی سنتی ۲۵۰۰ساله به سمت مکانیزاسیون حرکت کرد، کشتهای گلخانهای را توسعه داد و بر محصولات استراتژیک بهجای محصولات پرآببَر و غیرضروری، تمرکز کرد. از ۹۰ درصد آب کشور که در کشاورزی مصرف میشود، ۷۰ درصد دوباره به طبیعت برمیگردد. بنابراین ادعا اینکه «۹۰ درصد آب هدر میرود» درست نیست؛ اما برداشت بیش از حد همچنان فاجعهبار است.
نهاوندچی خاطرنشان کرد: آبی که اکنون در کشور باقی مانده بسیار محدود است و باید بهصورت هوشمندانه تخصیص پیدا کند. گردشگری (توریسم) چندین برابر کشاورزی درآمد دارد اما آب بسیار کمتری مصرف میکند. صنعت نیز در مقابل کشاورزی مصرف آب بسیار پایینتری دارد. بنابراین آب محدود باید به سمت کاربریهای کممصرف و پرسود هدایت شود.
وی با بیان اینکه اجرای سند آمایش سرزمین از مهمترین راهکارها در مقابل ابر بحران آب است، اظهار کرد: هر پهنه باید تنها متناسب با توان بومی و اکولوژیک خود کاربری بگیرد و توسعه بر اساس ظرفیت واقعی سرزمین و نه دستورهای اداری باشد. اگر در ۲۰ سال آینده، بارشها در حد نرمال باشد و برداشت آب در حد استاندارد و متناسب با توان حوضهها قرار گیرد، در این صورت میتوان امیدوار بود که کشور از «ورشکستگی آبی» فاصله بگیرد و به حالت معمولی برگردد. اما اگر مدیریت کنونی ادامه پیدا کند؛ بسیاری از استانهای خشک و شماری از شهرها و روستاها ممکن است حتی خالی از سکنه و بهمعنای واقعی با بحران بقا روبهرو شوند. با این حال، امیدواریم که با مدیریت صحیح، نگاه سیستماتیک و استفاده از نخبگان دانشگاهی، بتوانیم این شرایط را برگردانده و از بحران عبور کنیم.
الهام از میراث بومی برای آینده آب
این فعال محیطزیست با بیان اینکه ما پیش از اینکه به تجربههای جهانی نگاه کنیم، باید به تجربههای بومی خودمان برگردیم، توضیح داد: ایران قرنها یکی از پیشروترین کشورها در مدیریت آب بوده که نمونه بارز آن اختراع قنات است و در یزد، کاشان و کرمان باغهای زیبای ایرانی با قنات آبیاری میشدند. ما با استفاده از این روشها آب را از تبخیر دور نگه داشته و آن را مدیریت میکردیم که نمونههایی مثل باغ شازده یا باغ ایرانی بهترین الگوهای مدیریت هوشمند کمآبی هستند. بنابراین با بازآفرینی این الگوهای بومی و توجه به آبهای زیرزمینی، میتوانیم بخش زیادی از مشکلات امروز را حل کنیم.
نهاوندچی پیرامون آینده آبی ایران گفت: بر اساس نظر شخصی من، آینده آبی ایران آسان و روشن نیست. اما با خردمندی، مدیریت درست، بهکارگیری دانش بومی و کمی هم خوششانسی در بارشهای معمولی یا فراتر از آن، میتوانیم بر این ابرچالش غلبه کنیم. اگر این اتفاق بیفتد، حتی میتوانیم دریاچه ارومیه، تالاب انزلی و دیگر تالابهای بحرانی را هم احیا کنیم و از خطر نابودی نجات دهیم.
انتهای پیام