شاید فقط ترسوها به فریبا نادری حمله میکنند!
اقتصاد ایران: اینبار فریبا نادری مهمان برنامه امیرحسین قیاسی بود و بخشی از حرفهای او درباره محل سکونت خودش و قیاس با محل سکونت نرگس محمدی خبرساز شده است.
ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
برترینها: اینبار فریبا نادری مهمان برنامه امیرحسین قیاسی بود و بخشی از حرفهای او درباره محل سکونت خودش و قیاس با محل سکونت نرگس محمدی خبرساز شده، ظاهرا فریبا نادری در زعفرانیه و یا به گفته خودش شهبد فلاحی زندگی میکند و نرگس محمدی حوالی ونک، فریبا نادری به شوخی و با تفاخر زعفرانیه را بهانه پز دادن میکند، شخصی به نام آزاده مختاری که ظاهرا فعال رسانه است این کلمات را نوشته: ثانیه به ثانیه این"مثلا طنز"زخم میزند و ویرانگر فرهنگ است! در شرایطی که تورم به مرزهای بیسابقه رسیده و طبقه متوسط، ستون تعادل هر جامعه، عملاً از میان رفته است، شوخی با فاصله طبقاتی نهتنها خندهدار نیست بلکه نوعی بیحسی اجتماعی و بیاحترامی به رنج مردم است! جامعهای که بخش بزرگی از شهروندانش زیر بار هزینههای زندگی خم شدهاند، نیازی به خنده بر درد ندارد؛ نیاز به درک، همدلی و بازنمایی واقعیت دارد.
از افاضات مختاری که بگذریم اما حتما در جریان هستید که نرگس محمدی و فریبا نادری رفاقت دیرینه دارند و اساس گفتگوهای امیرحسین قیاسی در بستر طنز است، حالا ابن که اصلا فریبا نادری کارنامه بازیگری قابل ملاحظهای ندارد، بحث دیگریست، شاید این که این خانم مختاری نوشته البته بازتولید بسیاری از نظرات موجود در شبکههای اجتماعی است، اما آیا آن که در رسانه مشغول است، صرفا باید افکار موجود را نشخوار کند؟
مثلا به این جملات رسول اسدزاده نگاه کنید:
بیننده به یاد اقتصادِ فاسد و رانتی کشور میافتد که برخیها را چنان با رانت و فرصت طلبی باد کرده که خدا را بنده نیستند ولی اکثر مردم را به بخور و نمیر قانع کرده است. برق لامینیتِ دندانهای خانم بازیگر هنگام خندیدن به سراشیبی شهر، بیننده را به یاد تحقیر شدن در برابر پول میاندازد. به یاد دویدنهای بیپایان برای تامین شهریه فرزند، شغل دوم برای جبران افزایش اجاره بها، کار اضافه برای تامین هزینه درمان دندان درد، وام، قسط، قرض و بار وحشتناکی که ما ایرانیها چه زن و چه مرد برای شرافتمندانه زیستن روی گُرده مان حمل میکنیم...

خلاصه که اسدزاده در ادامه کلی روضه خوانده، مثل همان آزاده خانم. اما اگر فریبا نادری آن حرفها نمیزد، اختلاف طبقاتی حل میشد؟ این سوالی است که هواداران نادری پرسیدهاند: الان مسبب اختلاف طبقاتی چند دههای فریبا نادری است؟ آنها میگویند گوزن و شقیقه چه ربطی به هم دارند؟ یعنی متوجه نشدید که نادری شوخی کرده؟ این شوخی او توهین به شرافت مردم است؟ اصلا مگر مشکل در سطح نادری و قیاسی است؟ میدانید و نمیخواهید بگویید؟ والا این ژست مردمستایی بیربطتان انتهای پوپولیسم است. جالبتر اینجاست برخی نوشتهاند که فلانی ممنوعالکار بوده، پس نفرین به نادری! برخی دیگر اما این گونه میپرسند: حالا یادتان افتاده؟
این توییت محمد کلهر را بخوانید: خانم نادری! الان را نگاه نکنید که شوهر متمول دارید. زمانی را به یاد آورید که در ۲۲ سالگی با مرحوم رسام که سن پدرتان را داشت ازدواج کردید تا بتوانید پلههای ترقی را طی کنید. آنوقت شاید کمتر با موضوع اختلاف طبقاتی شوخی کنید.
ملاحظه کردید؟ شاید رسما زندگی شخصی طرف را هم زیر سوال بردهاند، به هر حال این نظر فاطمه عزیزی هم جالب است برای حسن ختام: من از صداقت استقبال میکنم حتی اگه سبب رنجش خاطرم بشه. اقلا تکلیف روشنه. قرار هم نیست جامعه یکدستی داشته باشیم. رنجی که به سبب ریاکاری و تزویر برسه، چاره نداره.
به هر حال این که فریبا نادری احساسات برخی را به غلط تحریک کرده، احتمالا درست است، این که او اساسا کارنامه بازیگری قابل توجهی هم ندارد خب به اعتقاد خیلیها واضح است. دیسیپلین مورد انتظار یک شخصیت هنری را هم ندارد اما این که دلیل بسیاری از کاستیها را در اشخاص و جاهایی جستجو کنیم که نقد کردنشان کمهزینه است، شاید نهایت رندی و مردمفریبی است.