تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : اجتماعی
لینک : econews.ir/5x4128632
شناسه : 4128632
تاریخ :
یک قاب لبخند از ۳۷ بانوی خبرنگارِ شهید در غزه اقتصاد ایران: توی یک قاب نشستند، با لبخند، همه یک‌جا کنار هم، مثل یک عکس یادگاری؛ یادگاری برای ایام پیری...اما نه پیر شدند و به پیری رسیدند و نه به آن عکس یادگاری...یکی یکی پرنده شدند، شهید شدند، لبخند شدند و توی قاب نشستند؛ همه آن ۳۷ بانوی خبرنگارِ شهید غزه‌ای.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

- اخبار ویژه نامه‌ها -

خبرگزاری تسنیم ـ فاطمه مرادزاده: توی یک قاب نشستند، با لبخند، همه یک جا کنار هم ...

یک قاب با 37 چهره شاد. گویا که رفقای چندین و چندساله‌اند و یک روز در یک دورهمیِ دوستانه، روبه دوربین ایستاده و لبخند می‌زنند تا بماند یادگاری برای سال‌های پیری و از کار افتادگی. برای روزهای بلند و کِش‌دار تنهایی که تماشای این عکس، دفتر هزار خاطره و حکایت شیرین را می‌گشاید و تا روزها و ماهها سرشان را گرم و دلگیری تنهایی‌شان را آب می‌کند. 

سرزنده‌اند؛ اینجا توی این قاب سرزنده‌اند و گویی هزار سال عمر می‌کنند و به پیری می‌رسند، به تماشای پرحسرت این عکس و آهی که از سینه بیرون می‌ریزد و لبخندی که روی لبانشان می‌نشیند و آرام محو می‌شود...

آنها پیر نمی‌شوند

آنها اما پیر نمی‌شوند، نه پیر می‌شوند و نه به دوران پیری می‌رسند و نه به تماشای پرحسرت عکس زیبای جوانی و مرور خاطرات جوانی‌شان!

آنها به پیری نمی‌رسند، چون شهید شده‌اند.

آنها؛ همه آن زن‌های جوان و زیبا که چشمانشان برق می‌زند و لب‌هایشان لبخند، در غبار محو شده‌اند؛ در دود و باروت و آتش؛ در غزه...

آن قاب پرسکوت با آن 37 لبخند دلنشین امروز فقط یک خاطره است. تا یکی‌دو سال پیش اما جای آن قاب ...

اصلا قابی نبود... هر چه بود زندگی بود و شور ... مادرانگی بود و دلبرانگی ...

 37 قلب زنده در جای جای غزه می‌تپید و با هر تپش، زندگی در رگ‌های باریکه پمپاژ می‌شد و امید ریشه می‌دواند.

37 زندگی، 37 دختر، 37 همسر، 37 مادری که خبرنگار بودند و در صف مقدم رزم، از همان روز اول - از 7 اکتبر 2023 - که هیولای صهیون به غزه تاخت، پنجه‌ در جانش کشید، چهره‌اش را خراشید، فرزندانش را درید.

از همان روز که جنگاورانِ حماس به جنگِ دیو رفتند و خبرنگاران به میدان روایتگری. از همان روز، زنانی که مادرانگی در خونشان بود و مهرورزی خصلت‌شان، به پا خاستند و مادر غزه شدند؛ خبرنگار شدند ...

خبرنگار شدند و دوربین و قلم به دست ... دست‌های پنهان و پلیدِ دیو برای دنیا هویدا شد...

دژخیمِ بدذات عصبی بود، وحشی بود؛ خبرنگاران که به میدان آمدند، هارتر شد؛ وحشی‌تر ... پنجه‌هایش درنده‌تر شد و قلاب شد روی قلب خبرنگارها؛ قلب مادران غزه را درید...

خبرنگارها شهید شدند؛ مادران غزه؛ آن 37 قلب تپنده؛ همان 37 شور زندگی؛ آن 37 طراوتی که هنگام خندیدن‌شان بهار به غزه می‌آمد و عشق جوانه می‌زد و خورشید عاشقانه‌تر می‌تابید. 

مادرخبرنگارها؛ مادرهای امروز و آینده غزه، شهید شدند. یکی یکی؛ هر کدام در گوشه‌ای از خاک سرخ و گلگون غزه... بعد، لبخند شدند و توی یک قاب نشستند؛ زیبا، تحسین‌برانگیز؛ الهام‌بخش ... 

 

فلسطین , شهید , نوار غزه ,

فلسطین , شهید , نوار غزه ,

من فاطمه حسونا هستم؛ چشمان همیشه بیدار غزه ...

 

فلسطین , شهید , نوار غزه ,

 

مریم ابودقه هستم؛ نام دیگر غزه، که تازه آغاز شده‌ام

خونِ خبرنگاران شهیدِ غزه راه شد برای ناوگان صمود

در این مجال نشد که از تمام زنانِ خبرنگارانِ شهید باریکه‌ی به‌خون‌نشسته‌ی غزه یاد کنیم؛ از تمام آن 37 سربازِ جان بر کف و خدا می‌داند شاید بیش از این رقم، که بسیاری از شهدای غزه همچنان زیر آوارند و مفقود در آمار... 

آنها باوجود بارش بی‌امان بمب‌ها، با غیرت مادرانه، غزه را به آغوش کشیدند و مثل کوه پشت خاکشان درآمدند. دشمن هم آگاهانه خانه‌هایشان را، آنها را نشانه گرفت، شاید که صدایشان خاموش شود، شاید که آبروی رفته برگردد، اما نه خبرنگاران خاموش شدند و می‌شوند و نه آبروی دشمن بی‌حیا و بی‌آبرو برخواهد گشت. 

غیرت و نبرد اسطوره‌ای و رسانه‌ای آن 37 بانوی خبرنگار، در کنار رشادت‌های 231 خبرنگارِ مرد که تاکنون (تا 18 سپتامبر 2025) به شهادت رسیده‌اند و غزه با خونشان آبیاری شده است، شکوفه داده و گل کرده و نتیجه داده است و نتیجه‌اش شده فریاد روزانه «Free Free Palestine» و پرچم‌های برافراشته در کف خیابان‌های پرجمعیتِ اروپا و امریکا؛ راه شده برای ناوگان جهانیِ و مردمی صمود با ده‌ها کشتی و صدها هنرمند و نویسنده و فعال اجتماعی و رسانه‌ای؛ صدها آزاده؛ صدها خبرنگار از سراسر جهان که در مسیر آب‌های غزه‌اند؛ بی‌مهابا و بدون ترس، درست مثل خبرنگارانِ شهید؛ مثل 268خبرنگارِ شهید غزه‌ای...   

انتهای پیام/