ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر، گروه استانها: مشهد در سالهای اخیر به یکی از کانونهای اصلی تولید رتبههای برتر کنکور در کشور بدل شده است؛ شهری که پشت این درخشش آماری، شبکهای از مدارس خاص، تیزهوشان و غیرانتفاعیهای گرانقیمت قرار دارد. آمار کنکور ۱۴۰۴ نشان میدهد ۵ نفر از ۷ رتبه تکرقمی خراسان رضوی متعلق به دانشآموزان مشهد بودهاند؛ موفقیتی که بیش از هر چیز مرهون دسترسی به کلاسهای خصوصی با تعرفههای نجومی، مشاوران تحصیلی میلیاردی و زیرساختهای آموزشی متمرکز است، در حالی که بسیاری از دانشآموزان مدارس دولتی این استان حتی از امکانات پایه محروماند. این تفاوت چشمگیر، تصویر روشنی از شکاف آموزشی و طبقاتی در پایتخت معنوی ایران ترسیم میکند.
زنگ خطر برای عدالت آموزشی
کنکور، که قرار بود دروازه ورود به آیندهای عادلانه برای همه جوانان باشد، حالا به یک آینه تمامنما از شکاف طبقاتی در آموزش تبدیل شده است. آزمونی که قرار بود بر اساس استعداد و توانایی فردی، آینده میلیونها جوان را رقم بزند، امروز دیگر تنها به دانش و سواد محدود نمیشود. این رقابت نفسگیر، به میدان جنگی بدل شده است که در آن، ابزارهای مالی و امکانات آموزشی، حرف اول را میزنند. از کلاسهای خصوصی با تعرفههای نجومی گرفته تا مشاوران تحصیلی که هزینه یک سال مشاوره آنها با درآمد یک خانواده متوسط برابری میکند، همه و همه، دست به دست هم دادهاند تا فاصله بین دانشآموزان مدارس خاص و مدارس دولتی، هر روز بیشتر و بیشتر شود.
آمارهای تلخ از شکاف آموزشی
آمارهای غیررسمی منتشر شده توسط مراکز آموزشی و تحلیلهای کارشناسان، واقعیتی تکاندهنده را آشکار میکند: سهم دانشآموزان مدارس دولتی عادی از رتبههای برتر کنکور، به شدت کاهش یافته است. در حالی که سالها پیش، مدارس دولتی سهم قابل توجهی از قبولیها را داشتند، در سالهای اخیر این آمار به نفع مدارس خاص (مانند تیزهوشان، نمونه دولتی و غیرانتفاعیهای معروف) تغییر کرده است.
مدارس خاص در صدر رقابت؛ بر اساس دادههای موجود از کنکور سالهای اخیر، بیش از ۸۰ تا ۹۰ درصد از رتبههای زیر ۱۰۰۰ و اکثریت قریب به اتفاق رتبههای زیر ۱۰۰، از دانشآموزان مدارس خاص و عمدتاً مدارس غیرانتفاعی با شهریههای سنگین و مدارس تیزهوشان هستند. این آمار نشان میدهد که عملاً، این مدارس به عنوان قطبهای اصلی تولید رتبههای برتر عمل میکنند.
سهم مدارس دولتی عادی از این آمار، به سختی به ۱۰ تا ۲۰ درصد میرسد و این سهم در سالهای مختلف و در رشتههای پرطرفدار مانند پزشکی، دندانپزشکی و مهندسیهای برتر، حتی کمتر هم میشود. این آمار خود گواه روشنی بر بیعدالتی آموزشی است که در آن، کیفیت تدریس و امکانات، به شدت به نوع مدرسه وابسته است.
عوامل پنهان نابرابری
هزینه کلاسهای کنکور و مؤسسات آموزشی، به یکی از بزرگترین موانع برای دانشآموزان مدارس دولتی تبدیل شده است. هزینههایی که گاهی به چندین میلیون تومان در ماه برای یک درس میرسد، رقمی است که اکثر خانوادههای ایرانی قادر به پرداخت آن نیستند. این کلاسها با ارائه روشهای تستزنی، جمعبندی و نکات کلیدی، عملاً به ابزاری برای رقابت نابرابر تبدیل شدهاند.
مشاوران تحصیلی، به یکی از پردرآمدترین مشاغل مرتبط با کنکور تبدیل شدهاند. برخی از این مشاوران برای ارائه یک برنامه درسی و چند جلسه مشاوره در طول سال، مبالغی بین ۱۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان دریافت میکنند. این مشاوران با داشتن ارتباطات و منابع انحصاری، عملاً به دانشآموزان مدارس خاص اجازه میدهند تا از رقبای خود پیشی بگیرند.
از کنکور تا امتحان نهایی؛ مافیای آموزشی در کمین فرصتهای جدید
با اضافه شدن سوابق تحصیلی و نمرات امتحانات نهایی به عنوان بخشی از تأثیر کنکور، مافیای کنکور حوزه فعالیت خود را گسترش داده است. این مافیا با برگزاری کلاسهای آمادگی برای امتحانات نهایی، فروش سوالات احتمالی و ارائه راهکارهای غیرقانونی، به دنبال کسب سود بیشتر است.
این وضعیت باعث میشود که دانشآموزان برای کسب نمرات بهتر در امتحانات نهایی، تحت فشار بیشتری قرار بگیرند و نابرابری در جامعه افزایش یابد.
وضعیت رتبههای برتر در مناطق مختلف
آمارهای غیررسمی منتشر شده، واقعیتی تلخ را آشکار میکند؛ بیش از ۸۰ تا ۹۰ درصد از رتبههای زیر ۱۰۰۰ کنکور و اکثریت قریب به اتفاق رتبههای تکرقمی، متعلق به دانشآموزان مدارس خاص و عمدتاً مدارس غیرانتفاعی با شهریههای سنگین هستند. در مقابل، سهم مدارس دولتی عادی از این آمار به سختی به ۱۰ تا ۲۰ درصد میرسد. این نابرابری در استانهای بزرگ و برخوردار نیز به وضوح دیده میشود. به عنوان مثال، در کنکور ۱۴۰۴، استان خراسان رضوی با کسب ۷ رتبه تکرقمی درخشید که از این تعداد، ۵ رتبه متعلق به دانشآموزان شهر مشهد بود. این استان در کنکور ۱۴۰۳ نیز با ۷ رتبه برتر، پس از تهران بیشترین تعداد رتبههای برتر را به خود اختصاص داد. این آمار نشان میدهد که شهرهایی مانند مشهد، به دلیل وجود زیرساختهای آموزشی و مدارس خاص، به قطبهای تولید رتبه تبدیل شدهاند.
در مقابل، وضعیت مناطق محروم بسیار متفاوت است. در کنکور ۱۴۰۴، تنها ۹ نفر از رتبههای برتر از این مناطق بودند. این آمار کوچک نشاندهنده عمق فاجعه نابرابری آموزشی در کشور است. این دانشآموزان معمولاً بدون دسترسی به امکانات آموزشی، کلاسهای خصوصی و مشاوران حرفهای، با تکیه بر استعداد و پشتکار خود، موفق به کسب رتبه میشوند. این قهرمانان گمنام، شاهدی بر هزاران استعدادی هستند که در این مناطق به دلیل کمبود امکانات، فرصت شکوفایی پیدا نمیکنند.
پیامدهای نابرابری در کنکور؛ از مهاجرت نخبگان تا نابرابری اجتماعی
این بحران، فراتر از یک آزمون ساده، به چالش بزرگی برای وزارت آموزش و پرورش تبدیل شده است. سیاستگذاریهای این وزارتخانه در سالهای اخیر، به جای کاهش شکاف طبقاتی، به آن دامن زده است. تمرکز بر مدارس خاص و نادیده گرفتن مدارس دولتی، به کیفیت آموزشی در این مدارس لطمه زده و نابرابری را تشدید کرده است. این روند، پیامدهای بلندمدتی نیز دارد. وقتی یک دانشآموز بااستعداد از منطقه محروم، به دلیل کمبود امکانات، فرصت قبولی در رشته مورد علاقهاش را پیدا نمیکند، ممکن است انگیزهاش برای ماندن در کشور را از دست بدهد و به دنبال مهاجرت باشد. به این ترتیب، نخبگان کشور به دلیل نابرابری در سیستم آموزشی، سرمایههای خود را از دست میدهند. در نهایت، این نابرابری در کنکور، به نابرابری در آینده شغلی و اجتماعی نیز منجر میشود. کسانی که از دانشگاههای برتر فارغالتحصیل میشوند، به مشاغل و موقعیتهای اجتماعی بهتری دسترسی پیدا میکنند، در حالی که دانشآموزان بااستعداد مدارس دولتی، ممکن است به دلیل عدم موفقیت در کنکور، از مسیر پیشرفت باز بمانند.
در مجموع، کنکور دیگر یک رقابت صرفاً علمی نیست، بلکه بازتابی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه است. برای بازگرداندن عدالت به سیستم آموزشی، نیاز به یک تغییر بنیادین است تا همه جوانان، صرفنظر از وضعیت مالی یا محل زندگیشان، فرصت برابر برای ساختن آینده خود داشته باشند.