ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری تسنیم، سعید شیری: وحدت میان مسلمانان، نه یک شعار احساسی بلکه یک ضرورت قرآنی و تاریخی است. تجربهٔ صدر اسلام نشان داده که پیروزیهای بزرگ، نه در سایهٔ فراوانی تجهیزات یا امکانات، بلکه با همدلی و همصدایی شکل گرفته است. تفرقه، بزرگترین فرصت را به دشمنان میدهد و سرمایهٔ عظیم امت را به هدر میدهد؛ همانگونه که در تاریخ، هرگاه صفوف مسلمانان شکاف برداشت، نتیجهاش ضعف داخلی و قدرت گرفتن بیگانه بود.
اهمیت وحدت از آن روست که امت اسلام را با تمام تنوع فرهنگی، زبانی و فقهی، به یک پیکر واحد با قلبی مشترک بدل میکند. هر مذهب یا قوم، همچون عضوی است که در کنار دیگر اعضا، تنها با هماهنگی و همگرایی میتواند از کل بدن محافظت کند. وحدت، نه به معنای نادیده گرفتن اختلافات علمی و اجتهادی، بلکه به معنای مقدم داشتن مصالح کلان امت بر نزاعهای فرسایشی است؛ همان رویکردی که بزرگان دین با عمل و گفتار خود آموختهاند.
سیرهٔ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله سرشار از تدبیرهایی است که وحدت امت را حتی در اوج اختلافات حفظ کرد. آن حضرت در سالهای پس از هجرت، با وجود تنوع قبیلهای و سابقهٔ دشمنیهای خونین میان اوس و خزرج، با پیماننامهٔ مدینه همهٔ گروهها را ذیل یک هویت واحد به نام «امت اسلام» تعریف کردند. پیامبر نه تنها اختلافات قدیمی را به حاشیه راند، بلکه با تکیه بر مشترکات عقیدتی، دشمن مشترک را به جای جنگهای درونی در معرض توجه قرار داد. این سنت مدیریتی، یکی از پایههای پیشروی اسلام در مدت کوتاه به شمار میرود.
از دیگر سو پس از رحلت پیامبر، جامعهٔ اسلامی با آزمون بزرگی روبهرو شد. اختلاف دیدگاهها دربارهٔ جانشینی و آیندهٔ امت، فضای پرالتهابی ایجاد کرد. در همین شرایط حساس، امیر مؤمنان برای حفظ اصل اسلام و جلوگیری از فروپاشی داخلی، راهبرد صبر و سکوت موقت را برگزیدند. این صبر که سالها قبل با توصیه نبی مکرم اسلام اتخاذ شده بود، به معنای پذیرش دائمی وضع موجود نبود، بلکه تاکتیکی برای جلوگیری از شکاف عمیقتر در جامعهای بود که دشمنان خارجی مترصد ضربه زدن به آن بودند.
با این حال، همانگونه که سکوتِ حکیمانه در لحظات پر تهدید میتواند عامل حفظ وحدت باشد، اعلان موضع در دفاع از حریم اسلام نیز در بسیاری از مواقع به انسجام بیشتر منجر میشود. وقتی خطر تحریف دین یا تجاوز به مرزهای شریعت در میان است، بیان حق با صراحت و در زمان مناسب، نه تنها باعث اختلاف نمیشود، بلکه صف مؤمنان را محکمتر میسازد. نمونههای تاریخی متعددی از اهل بیت علیهمالسلام در این زمینه دیده میشود که با خطابه، نامه و موضعگیری شفاف، مسیر جامعه را از انحراف نجات دادند.
عوامل اصلی ایجاد و تقویت وحدت را میتوان در چند شاخص خلاصه کرد: ایمان به اصول مشترک، ترویج اخلاق اسلامی در تعاملات، عدالت اجتماعی، مشورتپذیری، پرهیز از تعصب کور، و مقابله با شایعات و فتنهانگیزی. هرگاه این عناصر همزمان رعایت شدهاند، امت اسلامی قدرت و شادابی خود را بازیافته و توانسته است چالشها را با سربلندی پشت سر بگذارد.
از نگاه سیرهٔ نبوی، وحدت نه با بخشنامه و اجبار، بلکه با پیوند قلبها شکل میگیرد. پیامبر مردم را با محبت، نصیحت و الگودهی عملی به یکدیگر نزدیک میکرد. مثلاً در غزوات، ایشان اصحاب را از قبیلههای مختلف کنار یکدیگر قرار میداد تا حس همسنگری تقویت شود و روابط انسانی تازهای شکل گیرد. این ظرافتهای مدیریتی نشان میدهد که وحدت، محصول مجموعهای از رفتارها و تصمیمهای خردمندانه است.
درس بزرگ سیرهٔ پیامبر و اهل بیت این است که وحدت و صیانت از مصالح اسلام، یک میدان دو بُعدی دارد: بُعدی که در آن صبر و سکوت، سپری در برابر تجزیهٔ امت میشود، و بُعدی که در آن فریاد حق، زنجیرههای باطل را میشکند. تشخیص زمان و شیوهٔ هر کدام، بصیرتی میطلبد که جز با شناخت شرایط، اولویتها و هدف نهایی که حفظ است، به دست نمیآید.
این بصیرت، تنها با پیوند میان آگاهی دینی، شناخت تاریخ و درک واقعیات زمان حاصل میشود. مسلمانی که میخواهد به وحدت کمک کند، باید هم چشم به گذشته داشته باشد تا از تجربههای تلخ تفرقه عبرت گیرد، و هم گوش به حال و آینده بسپارد تا گرفتار دامهای فتنهانگیزان نشود. وحدت، پروژهای لحظهای نیست؛ مسیر مداومی است که نیازمند صبر در بحرانها، شجاعت در لحظات تعیینکننده، گذشت در مناقشات جزئی و ایستادگی در اصول بنیادین دین است.
انتهایپیام/