ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
سید مصطفی صابری در روزنامه خراسان نوشت: روزگاری ما با کارتهای فوتبال و ماشین بازی میکردیم؛ کافی بود گلزده تیمی که کارتش دست ما بود از رقیب بیشتر باشد تا کارتش را بهدست بیاوریم؛ گاهی هم با پوست آدامس و لنگ دمپایی بازی میکردیم. اما حالا کیمدی از راه رسیده.
مجموعهای از کارتهای تصویری با محوریت بازیکنان فوتبال که معمولاً شامل قابلیتهای ویژه بازیکنان است که در نسخه اپلیکیشن بهکار میآید. بهطور مثال فرزند شما یک کارت کیمدی شانسی میخرد و امباپه به او میافتد؛ کد را در نرمافزار بازی میکند و مهاجم فرانسوی رئال با قابلیتهای بالا به تیم او اضافه میشود. اما نکته مهم اینجاست که این کارتها در بیشتر اوقات بهصورت بستهبندیهای تصادفی فروخته میشوند، یعنی خریدار نمیداند کدام کارت نصیبش میشود؛ همین «هیجان شانس» یکی از پایههای مدل تجاری کیمدی است. کیمدی از مسی و رونالدو تا کارت اسطورههای بیتکرار فوتبال مثل مارادونا و پله را دارد که قابلیتهای بالایی دارند و میتوانند باعث پیروزی در بازیهای آنلاین شوند. خب حالا که محتویات کارت شانسی است اگر یک بچه بخواهد برای برنده شدن در بازیهای آنلاین تیم بهتری داشته باشد چه کار کند؟ میتواند از فضای مجازی کارتی را که ارزش واقعیاش بهطور مثال ۲۰ هزار تومان بوده، حدود ۳۰۰ هزار تومان بخرد. خب در نگاه اول سرگرمی بیضرری است، اما ماجرا به همین سادگی است؟
محبوبیت کارتهای کیمدی فقط به بحث امتحان کردن شانس یا عشق بچهها به فوتبال محدود نمیشود. این کارتها برای کودکان نقش یک «هویت جمعی» را بازی میکنند؛ وقتی یک دانشآموز کارت کمیابتری دارد، جایگاه اجتماعیاش در جمع همسالان ارتقا مییابد. مبادله، مقایسه و حتی نمایش کارتها نوعی رقابت غیرمستقیم ایجاد میکند که برای کودک هیجانآور است. از طرفی خود نرم افزار بازی برخلاف بسیاری از بازیهای موبایلی خشونت فیزیکی ندارد و بهظاهر یک سرگرمی بیآزار است که انرژی رقابتی را زنده نگه میدارد؛ برای همین خانوادهها حساسیتی روی آن ندارند. ضمن اینکه هر کارت، نهفقط یک تصویر، بلکه یک «دارایی» برای بازی آنلاین است و همین حس مالکیت، کودک را برای پیروزی و جمع کردن کارت بیشتر ترغیب میکند. از سوی دیگر، استفاده از اطلاعات و قابلیتهای بازیکنان در ترکیب آنلاین میتواند حافظه و توان تحلیل را تقویت و به ایجاد مهارتهای ارتباطی (مثلاً در مذاکره هنگام مبادله کارتها) کمک کند. در نهایت طراحی رنگارنگ، چاپ با کیفیت و حضور اسطورههای فوتبال، بار زیباییشناسی را هم بالا برده است. با این اوصاف برای والدینی که آگاهانه در زمینه بازی با فرزندشان مشارکت کنند، این پدیده حتی میتواند بستری برای آموزش مدیریت منابع، ارزشگذاری داراییها و گفتوگو درباره واقعیتهای پشت مسابقات ورزشی باشد.
بستههای کیمدی، فیگورها، استندها، رویدادها و به ویژه خود بازیاش طوری طراحی شده که انتهایی نداشته باشد و مخاطب را به بازی بیشتر ترغیب کند؛ با این اوصاف هرچند خود بازی در جایگاه یک سرگرمی در ذاتش آسیب جدی برای بچهها ندارد؛ اما در صورت زیادهروی، اعتیاد، تبدیل به هدف شدن و ... میتواند دردسرهایی را در پی داشته باشد که در ادامه مرورشان میکنیم.
اعتیاد رفتاری و چرخه بیپایان خرید هیجان بازکردن بستههای کارت شانسی همان مکانیزمی را فعال میکند که در بسیاری از بازیهای قمارگونه دیده میشود: ترکیب انتظار، غافلگیری و پاداش فوری. کودک برای دستیابی به کارتهای کمیاب یا ارتقای تیم آنلاین خود، بارها و بارها به خرید اقدام میکند و هر بار، مغز او با ترشح دوپامین این رفتار را تقویت میکند. این الگو، اگر بدون نظارت و محدودیت بماند، میتواند به یک اعتیاد رفتاری نهادینه تبدیل شود که حتی در سایر زمینههای زندگی، مانند خرید وسایل غیرضروری یا وابستگی به بازیهای دیگر، خود را نشان دهد.
هزینه مالی زیاد وقتی برنده شدن در بازی به مهارت عملی یا استراتژی وابسته نباشد و بیشتر به داشتن مجموعهای از کارتهای گرانقیمت متکی شود، خرید مکرر از یک انتخاب داوطلبانه به یک الزام روانی تبدیل میشود. این چرخه فشار زیادی به خانوادههایی وارد میکند که ممکن است بودجه مشخصی برای سرگرمی کودکان داشته باشند.
شکلگیری ارزشهای نادرست مدل تجاری کیمدی خطر تقویت مادیگرایی، مقایسه مداوم و رقابت ناسالم را در خود دارد. وقتی «داشتن» بهجای «توانستن» معیار موفقیت شود، ارزشهایی مانند همکاری تیمی، احترام متقابل یا تلاش فردی رنگ میبازند. این اثر، ماندگارتر از خود بازی است و میتواند به نگرش مصرفمحور در سالهای بعد زندگی دامن بزند.
خطر مبادله ناعادلانه مبادله کارت، هرچند میتواند تمرینی برای مذاکره و ارزشگذاری باشد، در غیاب بزرگ سالان به عرصهای برای فریب، معامله ناعادلانه و حتی قلدری همسالان تبدیل میشود. کودکی که کارت ارزشمندش را با هیجان یا ناآگاهی واگذار کرده و بعد متوجه نابرابری شده، ممکن است احساس خشم یا شرم عمیق را تجربه کند. این تجربههای منفی، در صورت تکرار، به کاهش اعتمادبهنفس، انزوا یا حتی ترک کامل جمعهای دوستانه منجر میشود.
گفتوگو، نه دستور کیمدی برای بسیاری از کودکان فقط یک بازی یا سرگرمی نیست، بلکه بخشی از تعامل و هویت اجتماعیشان در مدرسه و جمع همسالان است. بنابراین گفتوگو با کودک و نه تهدید یا تحمیل، اولین قدم است. بهتر است والدین با پرسیدن سوالهایی درباره کارتها، بازیکنان و بازی، به دنیای ذهنی فرزند وارد شوند و علاقهمندی او را بفهمند. این ارتباط صمیمی نهتنها اعتماد ایجاد میکند، بلکه مسیر آموزش ارزشها و مهارتها را هموار میکند.
همراهی آگاهانه اگر کودک علاقهای به کیمدی ندارد، والدین نباید او را ترغیب کنند؛ اما اگر خودش مایل است، منع کامل هم نتیجه عکس میدهد. حضور و همراهی آگاهانه یعنی والدین بخشی از روند بازی باشند: از انتخاب بسته تا فعالسازی کارت در اپلیکیشن. این همراهی فرصتی برای آموزش مدیریت منابع، ارزشگذاری واقعی و حتی مهارتهای مذاکره در مبادله است.
سقف مالی و نظارت بر مبادله تعیین یک سقف مالی ماهانه یا هفتگی به کودک کمک میکند مفهوم بودجهبندی را یاد بگیرد. این محدودیت باید شفاف باشد و حتی با مشارکت خود کودک تعیین شود تا او نقش فعالی در کنترل هزینهها پیدا کند. نظارت بر مبادلهها، چه در مدرسه و چه در فضای مجازی، ضروری است تا از سوءاستفاده یا نارضایتی بعدی جلوگیری شود.