ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش خبرنگار مهر، محمد مرادی شاعر، منتقد ادبی و استاد دانشگاه در سلسله یادداشتهایی به بررسی «شعر عاشورایی» پرداخته و این گونه شعر را از آغازین قدمهای شعر فارسی پیگیری کرده است.
دقیق شدن در لحظات و دقایق و ظرایف شعر عاشورایی، از ویژگیهای یادداشتهای مرادی است که خواندن آن را برای علاقهمندان به ادبیات و شعر عاشورایی مغتنم میکند.
مرادی در هجدهمین قسمت از این یادداشتها، به حضور شعر عاشورایی در مثنوی معنوی و نگاه مولانا به عزای امام حسین (ع) و شهدای کربلا پرداخته است.
در ادامه قسمت هجدهم «شعر عاشورایی» را میخوانید:
علاوه بر غزلیات شمس، در مثنوی مولوی نیز، عاشورا و ادبیات آن، با نگاهی متمایز منعکس شده است. اهمیت نگاه مولوی به عاشورا در مثنوی معنوی، بهاندازهای است که نشانهها و برخی ویژگیهای آن، در طول سدههای هشتم تا چهاردهم هجری، در آثار عاشورایی مقلدان او تکرار شده است.
در دفترهای اول و دوم مثنوی، مولوی عمدتاً با نگاهی نمادی و تمثیلی، آنچنانکه در غزلیات هم دیده شد، شمر و یزید درون انسانها را به نقد کشیده است و به یزیدان زمان خود تاخته است:
خرده گیرد در سخن بر بایزید
ننگ دارد از درون او یزید (مثنوی، ص ۱۱۲)
از دید او، کین و دشمنی یزیدیان و شمریان و دیوان با آل رسول (ص) همیشگی است و در تمام دورانها و در وجود انسانها همواره تکرار میشود:
تا چه کین دارند دائم دیو و غول؟
چون یزید و شمر با آل رسول (همان، ص ۳۰۳)
مهمترین بخش مثنوی از منظر تاریخ ادبیات عاشورایی در دفتر ششم رخ نموده است. در این دفتر، مولوی داستانی از عزاداری شیعیان حلب بر امامحسین (ع) در عاشورا روایت میکند؛ نکتهای که موید فراگیری عزاداریهای عاشورایی بر سیدالشهدا در قلمرو کشورهای اسلامی است:
روز عاشورا همه اهل حلب
باب انطاکیه اندر تا به شب
گرد آید مرد و زن جمعی عظیم
ماتم آن خاندان دارد مقیم
ناله و نوحه کنند اندر بکا
شیعه، عاشورا برای کربلا
بشمرند آن ظلمها و امتحان
کز یزید و شمر دید آن خاندان (همان، ص ۱۰۸۱)
آنچه در نگاه مولوی اهمیت دارد، تلاش او برای حرکت از ظاهر عزاداری بر امامحسین (ع) به جنبههای روحی و درونی و رسیدن به هدف سلوک معنوی و عرفانی ایشان است. به همین دلیل، او در نگاه انتقادی به عزاداری ظاهری، از زبان غریبی که به حلب سفر کرده، از عزاداران امامحسین (ع) دعوت میکند که به باطن شهادت ایشان که کُشتن نفس و رسیدن به قرب الهی است، توجه کنند. از این منظر شعر مولوی، جلوههایی تازه از ادبیات عاشورایی را به مخاطبان معرفی کرده است:
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان
زآنک بدمرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست
جامه چهدْرانیم و چون خاییم دست؟
چونکِ ایشان خسرو دین بودهاند
وقت شادی شد چو بشکستند بند
سوی شادرْوان دولت تاختند
کنده و زنجیر را انداختند (همان، ۱۰۸۲)
*
پیش از این، هفده قسمت از این یادداشتها با عناوین زیر منتشر شده است:
* «لالاییهای حضرت زهرا (ع) آغاز شعر عاشورایی است؛ رخت عزا بر تن شعر فارسی»
* «اولین شعر عاشورایی در ادبیات فارسی سروده کیست؟»
* «دوره غزنوی و افول شعر عاشورایی؛ تنها یک بیت در دیوان شعرای زمان»
* «نقش شعرهای کوتاه در انتقال فرهنگ عاشورا؛ باباطاهر عریان شیعه است؟»
* «ناصرخسرو سیدالشهدا» را چگونه نام میبرد؛ اندوه همیشگی از شهادت امام»
* «اشاره به عاشورا در شعر درباری و مدحی؛ قطران تبریزی درباره عطش چه گفت؟»
* «افزایش ارجاع به عاشورا در قرن ششم؛ ماجرای کربلا در شعر دربار غزنوی»
* «اولین حضور حضرت عباس (ع) در ادب فارسی؛ «علینامه» نخستین حماسه شیعی»
* «سنایی دومین شاعر عاشورایی تاریخ؛ نفرین خاندان ابوسفیان در شعر فارسی»
* «کاملترین گنجینه شعر عاشورایی تا آغاز قرن ۶؛ اشعار سنایی و زیارت ناحیه»
* «ادبیات عاشورایی از چین تا شرق اروپا؛ قرن ششم و نخستین مدحهای غلوآمیز»
* «نقش شهر «ری» در رشد شعر عاشورایی؛ اولین مقتلنویس عاشورایی کیست؟»
* «شاعری که بر محتشم کاشانی اثر گذاشت؛ شاعر شاخص شعر شیعه در «ری» کیست؟»
* «مشهورترین شاعر قرن ۷ درباره محرم چه گفت؟؛ آغاز استقلال شعر عاشورایی»
* «عطار نیشابوری چه توصیفی از امام حسین (ع) دارد؟؛ نخستین رباعی عاشورایی»
* «سوگند به شهیدان کربلا و کمرنگ شدن استفاده از «شبّیر» در شعر فارسی»
* «شاخصترین اثر عاشورایی مولوی چیست؟؛ سیمای شهیدان در مثنوی و کلیات شمس»