ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
دکتر مجتبی رستمیکیا، استاد حوزه و دانشگاه، در گفتوگو با گروه حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم درباره چالشهای پیش روی طلاب امروز باتوجه به شرایط زمانه گفت: یکی از بزرگترین اقداماتی که در حوزه آموزش انجام میشود، بررسی روندهای کلان آموزش است که مشخص میکند برای هر فرد، متناسب با نیازها و ضرورتهای زمانه و جامعه چه آموزشها و تخصصهایی ارائه دهیم که پاسخگوی نیاز جامعه باشد.
وی افزود: حوزه علمیه از آنجا که سالها در حاشیه حکومتهای بزرگ، اداره میشد و نقشی در آن نداشت، همواره رویکرد مَدرَسی داشته و وظیفه خود را تربیت مدرس میدانست -علم برای علم- بنابراین نظام آموزشی رسمی که به محیط توجه داشته و برای خود وظیفه پاسخگویی و اداره کردن در نظر بگیرد، در حوزه وجود نداشت -هرچند در همین شرایط هم شاهد بودیم علمایی چون آیتالله بروجردی به عنوان یک رهبر اجتماعی در متن همه جریانات حضور داشتند و شبکه تبلیغی طلابشان در همه جهان گسترده بود-؛ اما امروز بزرگترین آسیب برای طلاب این است که گرفتار این نظام شوند و آموزش رسمی را انتهای کار خود و تولید علم در حوزه بدانند.
به گفته رستمیکیا، حوزه علمیه با این اعتقاد ناصحیح، که هرچه سیستم آموزش و مدیریت رسمی حوزه قویتر شود، حوزه قویتری خواهیم داشت، از حدود هشتاد سال اخیر به سرعت به سمت بروکراتیزه شدن حرکت کرد؛ غافل از اینکه این آموزش و دانش رسمی، دانش ضمنی را که در سیستم سنتی حاصل میشد، محدود میکند و این بزرگترین خطر است.
وی افزود: تجربه جهانی نیز تأکید دارد که دانش اصلی، دانش ضمنی است که در زیست بوم حوزه یا دانشگاه و از تعامل نخبگان حوزه و دانشگاه تولید میشود نه آن علم رسمی که به صورت موظفی و در چارچوب، آموزش داده میشود؛ از این رو شاهد فعالیت استارتآپهایی هستیم که وظیفهشان ساماندهی دانش مضمون در هاروارد و کمبریج است.
بروکراتیزه شدن حوزه، تولید دانش ضمنی را محدود کرده است
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: این دانش ضمنی است که قهرمانآفرین و تحولآفرین است و بزرگانی چون امام خمینی(ره) را پرورش میدهد؛ البته منکر این نیستم که میشود دانش رسمی را طوری تنظیم کرد که دانش ضمنی راحتتر تولید شود. با همه این اوصاف، باز هم حوزه علمیه نظام آموزشی پویاتری نسبت به رقبا دارد که میتواند پاسخگوی جامعه باشد؛ در مسیر این پاسخگویی، چنانکه رهبر معظم انقلاب نیز تاکید دارند، تبلیغ، اولویت و وظیفه نخست حوزه قرار میگیرد، مثل کار افرادی چون شهید مطهری که نه صرفا آموزش رسمی بوده است.
وی تفکیک نظامات تبلیغی(عالمان) حوزه از نظامات آموزشی(مروجان) آن در پی کپیبرداری از نظامات غربی را نادرست خواند و گفت: در سیستم سنتی حوزه شاهد بودیم عالمترین طلاب، منبریترین طلاب بودند؛ یعنی در ترویج هم برای خود مسئولیت قائل بودند در صورتی که در سایر نظامهای آموزشی مثل دانشگاه کمتر میبینیم که استاد، فراتر از شاگردان رسمی خود در دانشگاه درصدد ترویج علمش باشد؛ البته برای اصلاح این وضعیت میتوان مسئولیت اجتماعی و ترویج را در آییننامه ارتقای اساتید، معیار قرار داد.
رستمیکیا در راستای مسئولیتپذیری اجتماعی طلاب، به نقش آنها به عنوان یک گروه صاحب تریبون در حفظ وحدت و همدلی مردم اشاره و تصریح کرد: طلاب به واسطه سیستم سنتی حوزه که تبلیغ و ترویج همیشه اولویتش بوده است، همواره پایگاههای اجتماعی گستردهای را ایجاد کردهاند و اینکه امروز ادعا میشود روحانیت دیگر پایگاه اجتماعی ندارد، ادعایی بیپایه است؛ زیرا مطابق تحقیقات، در برخی موارد شاهد کاهش پایگاههای اجتماعی هستیم ولی حذف آن حقیقت ندارد.
وی با اشاره به مجاهدتهای امام موسی صدر برای وحدتآفرینی در جامعه مشطط لبنان تاکید کرد: تکیه طلاب باید بر احساسات مخاطب و ارتباط گستردهتر با مردم باشد؛ زمانی روحانیت صدای مردم برای حاکمیت بود ولی امروز این رابطه کمرنگ شده است؛ با توجه به اینکه در سالهای اخیر سیستمهای حکمرانی آنگونه که باید صدای مردم را نمیشنوند، اگر چنین رابطهای مجدد احیا شود، بزرگترین وفاق تاریخ ایران را رقم میزند، چنانکه در سیستمهای مدیریتی جدید دنیا نیز مطرح است که برای انجام یک کار بزرگ، نیاز نیست مدیر توانمند باشید بلکه کافی است آن کار را به ارزش اجتماعی تبدیل کنید تا افراد خودشان اقدام به انجام آن کنند.
این پژوهشگر حوزوی با بیان اینکه حوزه با توجه به پیشینه خود این ظرفیت ارزشآفرینی را دارد، افزود: در این صورت، هم بزرگترین مزیت رقابتی حوزه رقم خواهد خورد و هم فقه، پویاتر میشود و نه فقط مؤمنان بلکه سیاستمداران، اقتصاددانان، ورزشکاران و… نیز دنبال نظریات فقهی در حوزه خود خواهند بود.
ضرورت بازگشت به نظام امام-امت
رستمیکیا درباره ادعای وجود دوگانگی و اختلاف میان حوزههای علمیه قم و نجف یادآور شد: چنین امری صحت ندارد و دستکم تاریخ شفاهی این دو حوزه طی 200سال گذشته نشان میدهد که اتفاقا حوزه نجف با وجود علمایی چون کاشف الغطاء خویی، بروجردی و…، سیاسیتر از قم عمل کرده است. بنابراین این دوگانه، دروغین و برساختهای برای سوءاستفاده است؛ میخواهند بگویند حوزه قم و نجف رقیب یکدیگر هستند درحالی که اینها هویت یکپارچه دارند و همکاران کلیدی هستند نه رقیب. اختلافات جزئی نیز که وجود دارد در زمینه علمی است آن هم نه در حد دوگانگی.
وی پیرامون نقشآفرینی طلاب برای اتحاد مسلمین علیه صهیونیزم در گردهمایی بزرگ اربعین ابراز کرد: در بخش کلان، برخی نهادهای حوزوی با گسترش مسئولیت اجتماعی خود باید در این زمینه فعال شوند و شبکهشان منحصر به خدمت به طلاب نباشد؛ زمان آن است که به عموم ملت خدمت کنند و دوگانه کردن طلبه و غیرطلبه به ویژه در مراسم اربعین باعث دور شدن طلاب از کف میدان میشود.
رستمیکیا افزود: در بخش دیگر، خود طلاب می توانند به صورت شخصی و فردی ورود کنند که در این صورت اثرگذاری و آزادی عمل بیشتری خواهند داشت؛ از طلاب میخواهم از ساختارهای رسمی فاصله گرفته و ایدههای ناب خود را در میدان پیاده کنند؛ هر طلبه میتواند چند هزار نفر را در فضای اربعین با رفتار و گفتار و صحبت خود تحت تاثیر قرار دهد البته باید توجه داشت که در سبک زندگی حوزوی بنا نیست چیزی را مستقیما آموزش دهیم بلکه قرار است در کنار مردم سبک زندگی دینی را تجربه کنیم.
این پژوهشگر حوزوی اضافه کرد: در این صورت هم سبک زندگی ما دیدگاه ها نسبت به حوزه را بهبود میبخشد و هم فضای جدیدی برای تعامل روحانیت با مردم و گسترش حس مسئولیت اجتماعی برای خدمت به عموم ایجاد میشود و این خود بزرگترین مروج افکار ضدصهیونیستی خواهد بود؛ در جنگ اخیر همه دنیا دیدند که ما به لحاظ قدرت نظامی دست برتر داشتیم و ضربه زدیم از این رو آزادیخواهان جهان همراه ما هستند و ایران را منجی خود در آرماگدون آخرالزمانی میدانند.
وی در پایان بر ضرورت بازگشت به نظام مرجعیت – مقلد و امام – امت تاکید کرد و گفت: در شرایط حاضر مرجعیت یافتن روحانیت شیعه انقلابی بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد چنانکه انقلاب اسلامی نیز حاصل همین همین نظام مرجعیت-مقلد بود و امام فقط سخنرانی سیاسی نمیکرد؛ بلکه سالها با مردم زندگی میکرد و به آنها ایمان داشت.
گزارشگر: زهرا شریعتی
انتهای پیام/