ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر، گروه استانها: ۱۷ دی ۱۳۱۴، فصلی نو بر کتاب زنان ایران گشوده شد. فرمان کشف حجاب، خواسته یا ناخواسته، به ضرب تدابیر دولتی از بالا صادر شد تا «زن نوین ایرانی» با پوششی تازه در منظر عموم قرار گیرد.
رضا پهلوی با سخنرانی در دانشسرای عالی، مُهر آغاز بر این طرح زد و از کارگزاران خواست تا با عزم راسخ در سراسر کشور آن را پیاده کنند. تهران، مشهد، اصفهان، قزوین، شیراز و … یکی پس از دیگری گزارش اجرایی شدن جشنها و بزکها و منصرف کردن زنان از پوشش اسلامی را مخابره کردند.
اما همدان، شهری کهن با ریشههای عمیق مذهبی کوتاه نیامد. فشاری که حکومتیان میخواستند با زور قوا و جذابیت فرهنگی و با وعده مدرنیته تحمیل کنند، به سنگ بنای همبستگی بدل شد.
فرمانداران و کارگزاران دوران رضا پهلوی همدان را منطقهای مهم و استراتژیک میدانستند؛ بهویژه که سالها پیشتر، این شهر شاهد رخنه جدی روحانیت و علما در بافت اجتماعی بود. با پیشنهاد علینقی بیگلری، فرماندار همدان، دولت تصمیم گرفت برنامه کشف حجاب را با جدیت و الگوبرداری از تهران در همدان اجرا کند.
جشنهایی آذینبسته شد؛ مأموران خوب و بد، از سروان درخشان گرفته تا پلیسهای خرد و درشت، مأمور اجرای اجبار بودند. در گوشه و کنار شهر، اعلامیههایی نصب شد: «حجاب، مایه عقبماندگی است. امروز، زن آزاد ایرانی با چادر خداحافظی میکند.»
مدارس دخترانه، ادارات، باشگاههای بانوان و حتی بقالیها در نهایت دستخوش موجی شدند که گویی هیچ راه بازگشتی نداشت.
اما مردم همدان، بهویژه زنان، مقاومت را انتخاب کردند. بسیاری از مادران و دختران جوان، روزها خانهنشین شدند؛ مردان در جلسات شبانه به علما چون آیتالله حائری و حاج شیخ حسن مدرس پناه میبردند و از راهکارهایی برای حفظ حرمت و کیان خانواده صحبت میکردند.
رفتار مأموران نه تنها نرم نبود بلکه در مواردی سرشار از تحقیر و تهدید بود: زنانی که جرأت میکردند از خانه بیرون بیایند، گاه به ضرب چماق یا چوبدستی راه را بر آنان میبستند.
روایتها از بیحرمتی سروان درخشان مشهور است؛ از مردی که برای اجرای بخشنامهها، هیچ ابایی از تهدید و آزار نداشت، اما در مقابل، دیوار بلند مقاومت همدانیها بارها او را به عقب راند.
همزمان با اجرای سیاست زور، حکومت تلاش کرد با تشویق زنان شاغل برای کنار گذاشتن حجاب یا حتی دادن امتیازهای شغلی، زمینه تغییر تدریجی را بسازد.
مسابقات خطابه، برگزاری سخنرانیهای «علمی» ضد حجاب، تبلیغ چهره زن مدرن ایرانی و حتی آوردن هنرپیشههایی از تهران برای جلب نظر افکار عمومی بخشی از این پروژه عظیم اجتماعی بود.
در این میان، حمایت ضمنی و گاه آشکار روحانیون نقشی کلیدی داشت. آیتالله حائری دست به دست مردم داد و با تدبیر و آرامش فراوان، راههای حفظ کرامت زنان را گوشزد کرد.
خانهنشینی طولانی بانوان اصیل چنان چشمگیر بود که برخی بازارها و مغازهها رونقشان را از دست دادند، مردم دیگر برای خرید هم تمایلی نداشتند از زنانی بدون حجاب خرید کنند!
برخی بانوان، برای حضور ضروری در شهر از چادرنماز ساده یکرنگ، روبنده و دستکش سیاه و حتی کلاههایی استفاده میکردند تا از دست مأموران در امان باشند.
گفتگو با محمدصادق منصور، فعال حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی
محمدصادق منصور در گفتگو با خبرنگار مهر درباره آن روزهای پر التهاب اظهار کرد: فضا به شدت متشنج و نگرانکننده بود. زمستان ۱۳۱۴ را فراموش نمیکنم، در خانهها اصلیترین موضوع صحبت ممنوعیت حجاب بود.
وی افزود: خانوادهها یکی یکی تصمیم گرفتند دختران خود را دیگر به مدرسه نفرستند. حتی در همان روزهای نخست، چند دختر فامیل ما دیگر سرِ کلاس حاضر نشدند. اضطراب، نگرانی و ترس در چهره مادران موج میزد.
مسئول تاریخ شفاهی دفتر مطالعات فرهنگی انقلاب اسلامی در همدان عنوان کرد: سروان درخشان و مأمورانش هر روز حضور پررنگتری در خیابانها داشتند. هرکس را که با چادر یا پوشش کامل میدیدند، به سرعت مورد مواخذه قرار میدادند.
منصور خاطرنشان کرد: یک روز مادرم تعریف میکرد که هنگام رفتن به بازار، مأموران او را متوقف کردند و به شدت با او برخورد کردند. اما مردم پشت هم ایستاده بودند؛ مردان محله جمع میشدند تا حامی زنانشان باشند.
فعال حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی با اشاره به واکنش روحانیت همدان بیان کرد: روحانیت نقش مهمی داشت. آیتالله حائری و علمای همدان به مردم توصیه میکردند از تقابل مستقیم و خشن پرهیز کنند و با روشهای مسالمتآمیز از ارزشهای خود دفاع نمایند. توصیه اکید ایشان این بود که زنان برای امور ضروری از چادرنماز ساده و لباسهای متفاوت استفاده کنند، اما هرگز قید حجاب را نزنند. خانهنشینی طولانی مدتِ بانوان به جریانی اعتراضی و جمعی تبدیل شد. بسیاری ترجیح دادند ماهها پا به بیرون از منزل نگذارند تا مجبور به کنار گذاشتن چادر نشوند.
وی عنوان کرد: البته فشارها فقط محدود به خیابان نبود. دولت حتی با تشویق و تهدید تلاش میکرد کارمندان زن و معلمها را مجبور به کشف حجاب کند. اما واقعیت این است که بیشتر زنان همدانی زیر بار نرفتند. حتی بسیاری از محافل زنانه و مجالس عروسی و عزا، از شکل رسمی و علنی به مراسمهای کوچک و داخل منازل منتقل شد.
مسئول تاریخ شفاهی دفتر مطالعات فرهنگی انقلاب اسلامی در همدان ادامه داد: خانواده ما خاطرات دشواری از آن دوران دارد. چند بار مأموران برای بازخواست به خانه ما آمدند و پدرم را تهدید کردند که باید مادر و خواهرانم بیحجاب شوند.
منصور یادآور شد: اما پدرم با آرامش پاسخ میداد که همسر و دخترانش به دلایل شرعی حاضر به همکاری نیستند و ایشان اجباری نمیتواند به کار ببرد. این مقاومت خاموش اما گسترده، مأموران را در اجرای بدون دردسر دستور رضاخان ناکام گذاشت.
وی در پایان خاطرنشان کرد: همدان شهری نیست که به آسانی سنتهایش را رها کند. مقاومت آرام و نجیب زنان این شهر، نقشی کلیدی در ثبت نام همدان به عنوان شهری موفق در مقاومت علیه کشف حجاب داشت. این حقیقتی است که همه شاهدان آن دوران بر آن تاکید دارند.
مادران همدانی؛ حافظان عزت و سنت در روزگار تحمیل کشف حجاب
زهرا سادات موسوی، دختر یکی از زنان مقاوم همدان در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: مادرم روایت میکرد که برخی روزها به خاطر وحشت از مأموران حتی آب و غذای کافی تهیه میکردند که مجبور نشوند برای خرید به بازار بروند.
وی افزود: یادم هست میگفت شبها، فقط با اجازه همسر و با عجله، روبنده و چادری به سر، در تاریکی کوچهها راه میافتادند تا اگر مأموری دید، متوجه نشود. با همه سختیها اما هیچ وقت حاضر نشد روسری یا چادرش را کنار بگذارد.
خانهنشینی و حفظ سنت؛ رویکرد هوشمندانه زنان همدانی
علی یزدی پژوهشگر مطالعات اجتماعی زنان نیز در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این مقاومت گفت: اتفاقاتی که در همدان افتاد، یک آموزه بزرگ اجتماعی بود. زنان این شهر، با وجود سرکوب و تخریب حیثیتی، نشان دادند که حجاب برایشان نه یک عادت، بلکه بخشی از هویت و استقلال فردی است.
وی عنوان کرد: به عقیده من، نمونهای مثل همدان در تاریخ معاصر کمتر یافت میشود. حتی فشار دولت هم باعث نشد مردم به فرهنگ تحمیلی رضاخان گرایش پیدا کنند. همین امروز هم زنان همدانی به این مقاومت و عزت خانوادگی افتخار میکنند.
همدان امروز، بازتاب خاطرات دیروز
با قدم زدن در بازار قدیمی همدان و کوچه پس کوچههای شهر، هنوز ردپایی از خاطرات آن روزگار به چشم میخورد. هرچند امروز همدان، چون دیگر شهرهای ایران، با تنوعی از پوششهای امروزی مواجه است، اما نگاه به چهره بسیاری از بانوان سالمند شهر، گویی مرورگر خاطرات گذشته است. آنها با لبخندی کمرنگ یا نگاهی عمیق، قصههای مادران خود را به یاد میآورند.
گفتگو با یکی از بانوان حدوداً هفتاد ساله همدانی که در نزدیکی خانه قدیمی خود مشغول بافتنی بود، خالی از لطف نبود: مادرم همیشه میگفت، ما چادر را برای خدا نگه داشتیم. نه برای اینکه کسی ببیند یا تحسینمان کند. این یک اعتقاد بود.
این مادر بزرگ همدانی عنوان کرد: وقتی در خیابان راه میرفتیم و مأموران با نگاههای تند ما را میپاییدند، قلبم میلرزید، اما مادرم دستم را میگرفت و میگفت: «خدا با ماست، نگران نباش.» این حرفها هنوز در گوشم است.
حتی در میان نسل جوانتر نیز گاهی، بازتابی از این مقاومت دیده میشود. برخی با اشاره به اینکه «رسم خانوادگی ما این است که در خانه حتی در زمان حضور غریبه، حجاب را کامل رعایت کنیم» نشان از ریشههای عمیق این سنت در فرهنگ خانوادگی میدهند. هرچند دلیل آن امروز با دلیل سالهای ۱۳۱۴ فرق دارد، اما ریشه در همان پایداری دارد.
بازار همدان، امروز مملو از پارچههای رنگارنگ و مدلهای متنوع لباس است. اما در گوشهای، مغازهای کوچک با پارچههای ساده و مانتوهای بلند که هنوز سبک گذشته را تا حدی حفظ کردهاند، دیده میشود.
صاحب مغازه که زنی حدوداً ۵۰ ساله است، با لبخند میگوید: ما همیشه سعی کردهایم مشتریهایمان را راضی نگه داریم. خیلیها هنوز دنبال پوششی هستند که هم با حیا باشد و هم با زمانه فکر میکنم این را از مادربزرگهایمان به ارث بردهایم.
این قدم زدن در همدان امروز، نشان میدهد که اگرچه تاریخ به سرعت در حال تغییر است، اما خاطرات ایستادگی و مقاومت، خود به بخشی از هویت فرهنگی جامعه تبدیل میشوند و در ناخودآگاه جمعی نسلها زنده میمانند.
راز ماندگاری یک ایستادگی
تاریخ کشف حجاب رضاخانی، داستانی است از تضاد میان قدرت دولتی و ریشههای اجتماعی. در همدان، این تضاد به شکل ویژهای نمود یافت و مقاومت زنان این شهر، نه تنها نمادی از حفظ اعتقادات دینی، بلکه گواه بلوغ اجتماعی و درک عمیق مردم از اهمیت کرامت انسانی و استقلال فرهنگی بود.
روایتهای محمدصادق منصور، خاطرات زهرا سادات موسوی، و تحلیلهای دکتر علی یزدی، همگی در یک نکته مشترک هستند؛ جامعه همدان در برابر یک سیاست تحمیلی ایستاد؛ نه با خشونت، بلکه با تدبیر، صبر و انسجام.
خانهنشینیها، انتخاب پوششهای خاص و حمایتهای مردمی و مذهبی، همه و همه دست به دست هم دادند تا همدان، شهری باشد که در تاریخ کشف حجاب، نامش نه به عنوان شهر پذیرندگان اجبار، بلکه به عنوان شهر استواران ثبت شود.
این مقاومت، درس ماندگاری است برای امروز و فردا؛ درسی که نشان میدهد هویت و باور، با تکیه بر استحکام درونی و وحدت اجتماعی، میتواند در برابر هر موجی، حتی قدرتمندترین ارادههای سیاسی، مقاوم بماند و پیام خود را به نسلهای آینده منتقل کند.
تاریخ همدان، گواه همین ادعاست؛ تاریخ چادرهایی که زیر سایه تهدید، اما با ارادهای پولادین، سرِ بانوان این شهر را پوشاندند و سربلندی را برایشان به ارمغان آوردند.