ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروز میدان عاشورا، در شکل مدرن و جهانی خود در برابر ماست. اگر دیروز 72 نفر تاریخساز شدند، امروز هم ما میتوانیم در جبهه حق تاریخساز باشیم. تبعیت از ولایت، شناخت دشمن، ایستادگی با بصیرت و حفظ امید، چهار ستون پیروزی در این معرکه است. امام حسین (ع) با یاران اندک پیروز شد چون ایمان داشت. امروز هم ما به پشتوانه ایمان ملت، اقتدار دفاعی و رهبری حکیم، میتوانیم بر توطئهها فائق آییم.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر محمدرضا سادات اخوی، استاد حوزه و دانشگاه، وفاداری، اخلاص، ایمان و وفاداری یاران امام حسین (ع) را با شرایط فعلی جامعه و تبعیت مردم از رهبر معظم انقلاب تطبیق داده تا مشخص شود رمز پیروزی در اتحاد مردم و پیروی مخلصانه از اوامر ولی فقیه است.
پیش از ورود به ویژگیهای یاران امام حسین (ع)، خوب است نگاهی عالمانه به ریشههای قیام عاشورا داشته باشیم. چرا امام حسین (ع) تصمیم گرفت قیام کند، در حالیکه میدانست ممکن است به شهادت برسد؟
این سؤال اساساً قلب تپنده تحلیل عاشوراست. قیام امام حسین (ع) نه یک تصمیم شخصی یا واکنشی بود، بلکه حرکتی تاریخی، الهی و تکلیفمحور است. امام حسین (ع) در برابر انحرافی ایستاد که اگر تثبیت میشد، دیگر چیزی از اسلام ناب محمدی باقی نمیماند.
یزید هم فقط یک حاکم فاسد نبود، بلکه نماینده یک نظام سلطهطلب، ظالم، تحریفگر و ضد دین بود. امام حسین (ع) فرمود: «إنّی لم أخرج أشِراً ولا بطِراً... إنّما خرجتُ لطلب الإصلاح فی أمة جدی»؛ یعنی قیام برای احیای امر به معروف، نهی از منکر و بازگرداندن دین به مسیر صحیح بود. آن حضرت میدانست که شهادت محتمل است، اما ماندن در سکوت به معنی مشروعیتبخشی به ظلم بود.
وقتی قیام امام بر مبنای اصلاح امت و دفاع از حق بود، نقش یاران در این حرکت تاریخی چگونه معنا پیدا میکند؟ آیا آنها فقط فدایی بودند یا فهمی عمیق داشتند؟
این نکته کلیدی است. بسیاری تصور میکنند یاران امام فقط شهامت داشتند، درحالیکه حقیقت آن است که آنها صاحب معرفت بودند. قیام حسینی قیامی نخبهپرور بود. یارانی مثل حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، زهیر بن قین و حتی جوانانی مثل قاسم بن حسن و حضرت علی اکبر (ع) درک عمیقی از امام و هدف قیام داشتند. آنها آگاهانه جان دادند. آنچه آنان را ممتاز کرد فقط شجاعت نبود، بلکه ترکیب بینظیری از اخلاص، تبعیت، ایمان و تحلیل درست از زمانه بود.
در منابع تاریخی نقل شده که امام حسین (ع) در شب عاشورا بیعت را از یاران برداشت و فرمود هر که میخواهد، میتواند برود. چرا امام چنین کرد و چه معنایی در وفاداری یاران میتوان یافت؟
شب عاشورا یکی از نابترین لحظات تاریخ اسلام است. امام حسین (ع) آن شب از یاران بیعت برداشت و تاریکی شب را پوششی برای خروج بیسروصدا فراهم کرد. این اقدام، نشانه بزرگی امام بود، یعنی بیعت باید آگاهانه، آزادانه و عاشقانه باشد، نه از روی اجبار.
اما پاسخ یاران هم تجلی بندگی بود. مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، حضرت عباس بن علی (ع)، همه گفتند: «به خدا قسم اگر هزار بار کشته شویم، تو را رها نمیکنیم». این وفاداری ریشه در باور و شناخت حجت خدا داشت. امام، مردم را نمیخواست که صرفاً همراه او باشند، بلکه میخواست یار او باشند و این یاران، از امتحان سربلند بیرون آمدند.
دقت کنید که محبت لازم است اما کافی نیست. یاران امام حسین (ع) درک درستی از جایگاه امامت داشتند. مثلاً حبیب بن مظاهر شخصیتی فقیه بود. زهیر بن قین از کوفیانی بود که در ابتدا حتی علاقهای به همراهی با امام نداشت، اما با تأمل و تحلیل شرایط و جایگاه امام تصمیم گرفت که نه تنها بماند بلکه جان فدا کند. این معرفت بود که آنها را به تبعیت رساند که در شب عاشورا حتی بعد از اتمام حجت امام، باز هم بدون تردید ادامه داشت.
اخلاص و تبعیت یاران امام چگونه با یکدیگر گره خورده بود؟ آیا ممکن است کسی تابع امام باشد ولی اخلاص نداشته باشد؟
پرسش بسیار دقیقی است. تبعیت واقعی، بدون اخلاص ممکن نیست. ممکن است کسی ظاهراً تابع باشد، اما اگر اخلاص نداشته باشد، در لحظه آزمون جدا میشود. در کربلا فقط کسانی ماندند که تبعیتشان برخاسته از اخلاص بود. تبعیتی که از روی طمع، ترس یا تعصب کور باشد، در بزنگاه سقوط میکند.
نمونه آن کسانی بودند که از کوفه نامه نوشتند اما در نهایت کنار کشیدند. در مقابل، یاران امام مانند زهیر بن قین، حتی پس از آنکه مدتی از کاروان دوری کرده بود، وقتی مسیر را شناخت، با همه وجود برگشت. این بازگشت او نتیجه اخلاص و ایمان راسخ است.
آیا وفاداری یاران امام حسین (ع) به حدی بود که بتوان آن را الگوی سیاسی و اجتماعی برای امروز دانست؟ آیا آن واقعه فقط یک حادثه تاریخی بود یا الگویی زنده برای جوامع؟
این پرسش بسیار مهم است، زیرا عاشورا فقط تاریخ نیست، تحولآفرین هم هست. عاشورا یک جریان است نه فقط یک حادثه. وفاداری یاران امام، تجسم عملی مفهوم ولایتمداری است.
جامعهای که مردمانش با معرفت، اخلاص و شجاعت از ولی خود تبعیت کنند، جامعهای شکستناپذیر است. شهدای کربلا به ما میآموزند که در بزنگاهها باید بین ماندن با حق یا همراهی با باطل یکی را انتخاب کرد. امروز هم اگر جامعه ما میخواهد از طوفان فتنهها، جنگها و هجمههای رسانهای عبور کند، باید همان روحیه را در خود احیا کند، یعنی تبعیت آگاهانه، وفاداری بیچشمداشت و اخلاص در مسیر حق و یاری رهبری داشته باشد.
حالا بیایید از این منظر به حوادث روز نگاه کنیم. این روزها که رژیم صهیونیستی به ایران اسلامی حمله کرده، برخی صحبت از تبعیت از رهبر معظم انقلاب میکنند. آیا میتوان این تبعیت را در امتداد همان وفاداری یاران عاشورا دانست؟
بهدرستی اشاره کردید. البته مقایسه دقیق تاریخی باید با دقت باشد، اما از حیث مبنای معرفتی، بله. همانطور که یاران امام حسین (ع) حجت خدا را شناختند و تبعیت کردند، امروز هم ولیفقیه جامعالشرایط، بهعنوان نایب امام زمان (عج)، در رأس امت اسلامی است.
حمله رژیم صهیونیستی فقط یک مسئله نظامی نیست، بلکه یک رویارویی تمدنی است. امت اسلامی در برابر جبهه باطل ایستاده و تبعیت از رهبر معظم انقلاب یعنی حرکت در مسیر نور، همان طور که در عاشورا حرکت در مسیر امام حسین (ع) حرکت در مسیر حق بود.
برخی از نخبگان یا جوانان ممکن است بپرسند چرا باید در این شرایط، بدون تردید از رهبری پیروی کرد؟ آیا این تشبیه به عاشورا قابل قبول است یا احساسی است؟
پرسش خوبی است و اتفاقاً اینگونه پرسشها نشانه پویایی نسل جوان است. نکته این است که ما در عصری هستیم که جبهه باطل با همه ابزارهای رسانهای، سیاسی و اقتصادی خود به میدان آمده است. همان طور که در کربلا همه ظواهر علیه امام بود، اما حق با او بود، امروز هم باطن جبهه حق در نظام اسلامی و در محوریت ولایت فقیه متجلی است. شناخت این حقیقت نیاز به بصیرت دارد و تبعیت از رهبری نه یک احساس کور، بلکه یک انتخاب عقلانی، دینی و راهبردی است.
حتی شباهتهایی بین غربت امام حسین (ع) در کربلا و فشارهایی که امروز نظام اسلامی با آن مواجه است وجود دارد. غربت امام حسین (ع) از آن جهت نبود که تنها بود، غربت او در آن بود که جامعه دچار تحریف شده بود. امروز هم جمهوری اسلامی، علیرغم همه دستاوردها، با تحریفها، تهمتها و هجمههای رسانهای عظیمی مواجه است. غرب، صهیونیسم و برخی منافقان میکوشند چهره حق را باطل جلوه دهند. در این شرایط مانند عاشورا نیاز به یارانی داریم که نه بر اساس موج، بلکه بر مبنای یقین و ایمان، ایستادگی کنند.
با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی حمله مستقیم به ایران انجام داده، مردم چگونه باید تبعیت خود را نشان دهند؟ آیا یاری رهبر معظم انقلاب فقط در میدان جنگ است؟
نه فقط در میدان جنگ. البته وقتی فرمان جهاد عمومی صادر شود، حضور در میدان واجب خواهد شد. اما امروز هر ایرانی باید در جایگاه خود مدافع ولایت و ارزشها باشد. از معلم گرفته تا دانشجو، از تاجر تا هنرمند، هر کسی میتواند یار ولایت باشد، همان طور که در عاشورا هم یاران امام از طبقات مختلف بودند. مهم این است که باور داشته باشیم که دشمن به خاطر قدرت ما حمله کرده و این قدرت، در سایه تبعیت از رهبری، تبدیل به پیروزی خواهد شد.
برخی منتقدین میگویند که در شرایط کنونی، اولویت با مذاکره و مصالحه است نه مقاومت. پاسخ شما چیست؟
این سخن در شرایطی که دشمن مستقیم به کشور حمله کرده، نوعی سادهاندیشی یا تغافل است. همانطور که امام حسین (ع) میتوانست با بیعت کردن با یزید ظاهراً «آرامش» بیاورد، اما آن آرامش دروغین بود. امام برای حفظ حقیقت، قیام کرد.
امروز هم اگر در برابر رژیم صهیونیستی کوتاه بیاییم، دیگر نه عزتی میماند، نه امنیتی، نه آیندهای. آنچه امنیت میآورد، ایستادگی عزتمندانه است، نه سازش ذلیلانه.
امروز میدان عاشورا، در شکل مدرن و جهانی خود در برابر ماست. اگر دیروز 72 نفر تاریخساز شدند، امروز هم ما میتوانیم در جبهه حق تاریخساز باشیم. تبعیت از ولایت، شناخت دشمن، ایستادگی با بصیرت و حفظ امید، چهار ستون پیروزی در این معرکه است. امام حسین (ع) با یاران اندک پیروز شد چون ایمان داشت. امروز هم ما به پشتوانه ایمان ملت، اقتدار دفاعی و رهبری حکیم، میتوانیم بر توطئهها فائق آییم. پیروزی از آن ماست، اگر در مسیر امام حسین (ع) بمانیم.
انتهای پیام/