تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : فرهنگی
لینک : econews.ir/5x4053686
شناسه : 4053686
تاریخ :
از غم تا حماسه؛ من موشک ندارم، سلاح من شعر است! اقتصاد ایران: رضا شریفی می‌گوید در روزهایی که کشورمان درگیر جنگ با رژیم صهیونیستی شده، کار شاعر و مداح موشک‌زنی نیست، بلکه باید با کاغذ و قلم و شعر و میکروفون با دشمن بجنگند و غم را به حماسه تبدیل کنند.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

به گزارش خبرنگار مهر، مداحی و مرثیه‌سرایی برای اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) در فرهنگ ایرانی-شیعی، همواره جایگاهی والا داشته و به‌مثابه رسانه‌ای قدرتمند برای انتقال مفاهیم دینی، ارزش‌های اخلاقی و شور و شعور عاشورایی عمل کرده است. با این حال، این جریان ادبی و آئینی، در طول تاریخ پرفرازونشیب خود، متناسب با شرایط و اقتضائات زمان، دستخوش تحولات محتوایی و سبکی شده است. یکی از برجسته‌ترین این دگرگونی‌ها، گرایش به مضامین حماسی در کنار جنبه‌های سوگوارانه و تراژیک بوده است. این حماسی شدن نوحه‌ها و مداحی‌های فارسی، نه یک انتخاب صرفاً ذوقی که ضرورتی برآمده از بطن نیازهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر دوره بوده است.

روزنامه آگاه به مناسبت ماه محرم، گفتگویی با رضا شریفی شاعر، مداح و نوحه‌سرا داشته و با این شاعر درباره «رابطه شعر، مداحی و هیئت با حماسه» و «نسبت جنگ ۱۲ روزه تحمیلی با مراسمات عزاداری محرم» صحبت کرده است. دیگر بهانه این گفتگو، انتشار نماهنگ «شبای جنگ» است که در روزهای گذشته توسط شریفی منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفته است.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* اشعار شما را پیش از این از زبان بسیاری از مداحان و ذاکران شناخته شده اهل بیت (ع) شنیده‌ایم، اشعاری که بیشتر در حال‌وهوای احساسی یا وصف حال اهل بیت (ع) به ویژه سیدالشهدا بودند. چه شد که تصمیم گرفتید یک شعر حماسی بسرایید که کاملاً هم در نسبت با شرایط و وقایع حال، از آغاز حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی گرفته تا تکبیر گفتن گوینده خبر بود؟ این شعر حماسی و بعد هم اجرا و تنظیم و ساخت نماهنگ چطور ایده‌پردازی شد؟

خداوند منت سر من گذاشته و سال‌هاست که توفیقاتی داریم و چند خط شعر برای اهل بیت (ع) می‌نویسیم. این از محبت خدا و آل الله است و من تنها در حد یک نویسنده این محبت‌ها را روی کاغذ می‌آورم و بیشتر از این هنری ندارم. من تقریباً ۱۲ سال پیش است که نوحه‌سرایی می‌کنم، چون قبلش شعر عاشقانه و شعر آزاد کار می‌کردم. از یک جایی به بعد تصمیم گرفتم نوحه هم بنویسم و به مرور این نوحه نوشتن، خیلی پررنگ شد. البته هنوز در حوزه شعر آزاد هم می‌نویسم و سال ۹۸ هم توفیق داشتیم محضر حضرت آقا شعر بخوانم. با این‌همه، نوحه‌سرایی من بیشتر دیده شده تا شعرهای آزادی که می‌نویسم. در همان شعر و نوحه‌هایی که نوشتم و مداحان مختلفی آنها را خواندند، سعی کردم فضای حماسه را رعایت کنم و به بیان بهتر، سعی می‌کنم حرف‌های جدی را در کارهایم بیاورم. من از قدیم با آقای مهدی رسولی رفاقت دارم و در شعرهایی که برای ایشان در دهه ۹۰ نوشتم، آنجا هم حرف‌های جدی و حماسی دارم. یادم است همان سال‌ها شعری از زبان حضرت رقیه (س) نوشتم که می‌گفت «بابای من توی لالایی‌های که توی گوشم خوانده، به من می‌گفت که باید وقار داشته باشی، عفاف داشته باشی» و… حرفم این است که از همان قدیم هم در این فضا بودم و دوست داشتم حرف‌های جدی‌تری بزنم که در خیلی از نوحه‌ها نیست.

* چه شد که توجه به حماسه در کار شما بیشتر و جدی‌تر شد؟

نقطه عطفی که باعث شد حماسه در آثارم بیشتر باشد، در ماه رمضان امسال بود که حاج محمود آقای کریمی محبت داشتند، دستی به سر ما کشیدند و ۳۰ شبی که حاج‌آقا نجف بودند توفیق گفتن قصاید مدح امیرالمومنین (ع) با من بود. من در همین قصاید هم سعی کردم علاوه بر اینکه مدح حماسه امیرالمومنین (ع) را می‌گویم، حرف‌های جدی هم بزنم؛ حرف‌هایی در مورد حکمرانی مولا (ع)، در مورد ارتباط ایشان با جامعه و موضوعات اجتماعی‌تر هم سعی کردم بگویم. در ماه رمضان این تجربه شیرن را داشتم تا اینکه رسیدیم به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه‌ای که داشتیم. یک شب، موقع سحر، در حالی که خانواده خواب بودند، من تنها نشسته بودم و تلویزیون تماشا می‌کردم. هم‌زمان گوشی موبایلم را هم چک می‌کردم که ببینم اخبار از چه قرار است. تازه هم ساختمان شبکه خبر صداوسیما را مورد حمله قرار داده بودند و خیلی تحت تأثیر خانم سحر امامی (گوینده شبکه خبر) و حماسه‌ای که ایشان داشت قرار گرفته بودم و خود به خود این شعر از دل من جوشید. حتی بدون اینکه دنبال روایتی باشم، روایت «ألا وَإنَّ الدَّعیَّ ابنَ الدَّعیِّ قَد رَکَّزَ بَینَ اثنَتینِ» به ذهنم آمد و نشست جایی که باید. شاید تمام این شعر در طول کمتر از ۲۰ دقیقه سروده شد. وقتی شعر تمام شد، به آقای حاج حنیف طاهری زنگ زدم و برایشان خواندم و ایشان خیلی تشویق کرد. گفت «رضا این خیلی خوبه، اینو ادامه‌ش بده» که گفتم تکمیل می‌کنم و دوباره زنگ می‌زنم. بقیه شعر را نوشتم و دوباره زنگ زدم. شاید مجموع همه این‌ها یک ساعت نشده باشد. در شهر ما استودیو نیست و من هم اهل استودیوخوانی نیستم. بنابراین، به یکی تا از مداح‌های مطرح گفتم که گفت خودت این را بخوان. این کار فرم خاصی دارد؛ شاید تا حدی مشابه اشعار نیمایی باشد و مثل نوحه‌های معمول نیست که فرازهای معینی داشته باشد و در هر دو بند فرازها مثل هم باشند. قبلاً مدل این کار را نوشته بودم؛ مثل قطعه «زیارت چیست» که آقای رسولی اواخر دهه ۹۰ خواندند. بنابراین از نظر فرمی تجربه این کار را داشتم.

* در نهایت این قطعه چطور ساخته شد؟

در نهایت، من رفتم به کمک دوستی که قبلاً استودیوی ساده‌ای داشت، کار را ضبط کردم اما خوب در نیامد. چون فضای استودیو آکوستیک نبود، صدای اطراف را نمی‌شد حذف کرد. دوباره به یکی از دوستان که قبلاً استودیو داشت اما جمعش کرده بود سر زدم و خواستم که این کار را با کمک او ضبط کنیم. یک صندلی گذاشت، یک میکروفون داد دست ما و یک هدفون گذاشتم توی گوشم و شروع کردم به خواندن. یعنی با کمترین امکانات، در یک اتاقی که آکوستیک هم نیست، با هزار سختی، این قطعه را ضبط کردیم. بعد هم قطعه را برای آقای سوسنی فرستادم تا کار تنظیم و میکس و مسترکار را انجام دهد. همه این‌ها را گفتم که بگویم این کار کاملاً از محبت اهل بیت (ع) و عنایت آنها بود و من هیچ دخلی نداشتم؛ از لحظه سرودنش تا لحظه‌ای که ضبط شد و رفت میکس و مستر شد و تا الان که الحمدالله بازخوردها فوق‌العاده بوده است.

* هزینه‌ای هم برای تولید این کار داشتید؟

این‌طور به شما بگویم، حتی پول ضبط این قطعه را هم نداشتم. یعنی پول صوت، میکس و مستر هم نبود. به دوستم آقای علی حیاتی، مسئول هیئت هنر تهران، زنگ زدم و گفتم علی‌آقا! من یک کاری نوشتم، برائت بخوانم؟ خواندم و گفت خیلی قشنگ شده. گفتم علی پول ندارم برم ضبطش کنم! گفت برو خیالت راحت من پیدا می‌کنم از یک جایی.

اگر شاعر اهل مطالعه شد، اهل دقت نظر شد، اگر تاریخ و تاریخ تحلیلی را خواند، اگر اهل خواندن روایت و تفسیر روایت شد، اگر مأنوس با قرآن بشود، دچار انحراف نمی‌شود.

وقتی کار ضبط شد، مداح‌های مختلفی آن را شنیدند و همه می‌گفتند فوق‌العاده شده است. تا اینکه علی آقای حیاتی دو، سه روز بعد از ضبط زنگ زد و گفت این قطعه را در جمعی پخش کردم که مسئولان مربوط به دیوارنگاره میدان ولیعصر (عج) و دوستان مرکز ماوا و… بودند؛ برایشان جالب شده که شعر و اجرای کیست؟ خلاصه اینکه به نظرم این اجرا، با عنایت اهل بیت (ع)، شکل گرفت.

* در دوره‌ای که حوزه مداحی اهل بیت (ع) نیز دستخوش تغییرات موسیقایی و اعمال سلیقه‌های متفاوت شده و در بسیاری موارد به جای تأثیرگذاری به حاشیه رفته است، شما به عنوان شاعری که نمونه تأثیرگذاری از شعر در پیوند با واقعیت فعلی مردم و میهن را ساخته‌اید، فکر می‌کنید چطور باید اشعار و نوحه‌های اهل بیت (ع) را از منحرف شدن و به حاشیه رفتن نجات داد و از آن به عنوان بستری برای بیان حقایق و رشادت‌های قهرمانان این سرزمین بهره برد؟

اولاً من حتی در کار «شبای جنگ» هم سعی کردم شعرم پیوند اجتماعی روشنی داشته باشد. این کار سینه‌زنی است و من این کار را در سینه‌زنی خواندم؛ این شاید کمی معمول نباشد، چون پیرنگ اجتماعی جدی دارد. اما سعی کردم این پیرنگ اجتماعی با اعتقاد حقیقی جامعه ما و به دستگاه سیدالشهدا (ع) گره بخورد و الحمدالله گویا موفق هم بوده است. درباره بحث انحراف من نمی‌گویم الآن در مداحی انحراف داریم، انحراف به معنای واقعی و کاملش، اما خطراتی را احساس می‌کنم از جمله در نوع اشعار و در نوع اجرا. این‌ها خطرند و انگار که یک‌ذره هم پررنگ می‌شوند. چه باید کرد؟ به نظر من اولینش درس دین خواندن است. نمی‌گویم برویم طلبه شویم اما کسی که شاعر است و قرار است حرفی به جامعه را ارائه کند، باید اطلاعات آن را داشته باشد. به ویژه اینکه حتی مداح هم شعر شاعر را اجرا می‌کند. پس معتقدم بنیان تولید هیئت‌ها به عنوان تنها رسانه جهان تشیع - که همان هیئت‌هاست - از اشعار شاعران اهل بیت (ع) است. این رسانه‌های جهان تشیع، هنوز از رونق نیفتاده است. اگرچه ما داریم مساجد از دست می‌دهیم یا حتی می‌توانم بگویم از دست داده‌ایم، اما هیئت‌ها هنوز در قله مناسک ما می‌درخشند. هسته مرکزی این رسانه شاعر است. چرا؟ چون خوراکی که این رسانه برای مردم تأمین می‌کند، از طریق شعر است. این شاعر نه فقط باید به اهل بیت (ع) نگاه تاریخی داشته باشد، فراتر از آن احتیاج است که تحلیلی هم نگاه کنیم به تاریخ. از اهل بیت (ع) رفتارشناسی نیاز داریم که خود من هنوز موفق نشدم به این مرتبه برسم اما این نگرش را دارم. اگر شاعر اهل مطالعه شد، اهل دقت نظر شد، اگر تاریخ و تاریخ تحلیلی را خواند، اگر اهل خواندن روایت و تفسیر روایت شد، اگر مأنوس با قرآن بشود، این جریانات هم حل می‌شود. این انحرافاتی که به قول شما ممکن است پیش بیاید هم حل می‌شود. آیا خودم موفقم در این مرحله؟ نه خود من هم هنوز موفق نیستم اما رویکردم این است که ان‌شاالله به این سمت بروم، اگر من رضا شریفی به این سمت رفتم، در ادامه و در همراهی با دیگران، خود به خود سفره این قضیه انحراف هم جمع خواهد شد.

* در دوره‌های بسیار حساس از تاریخ کشور ما، شعر و موسیقی از مداحی تا سبک‌های دیگر آن به روایتگری سوق پیدا کرده و ذکر همبستگی و دلاورمردی ایرانیان را به عرصه هنر نیز گسترش داده است، فکر می‌کنید در این دوره هم همین اتفاق تکرار شود و جریانی قوت‌مندانه از حماسه‌سرایی شاعران و مداحان اهل بیت (ع) ایجاد شود؟ به‌ویژه که بلافاصله بعد از پایان دفاع ملی و یکپارچه در برابر حملات رژیم صهیونیستی وارد ایام محرم شدیم.

آقای حضرت استاد طاهرزاده در یکی از کتاب‌هایشان که الآن اسمش خاطرم نیست، می‌فرماید بعد از وحی و روایت، یعنی بعد قرآن و احادیث، هیچ‌چیز اندازه شعر دین را جلو نبرده است. من به این اعتقاد دارم. مقام معظم رهبری یک جایی می‌فرمایند «شعر میراث سرزمین ماست؛ شعر ثروت ملی ماست». این جمله آقاست. شعری که ثروت ملی من است، اگر این شعر به درگیری‌های روزانه امت و ملت نپردازد، حقش ادا شده؟ آیا حق ملت ادا شده؟ یعنی نه حق شعر ادا می‌شود و نه حق مردم ادا می‌شود. مردم با این موضوع درگیرند. بعضی معتقدند شاعر همچون روزنامه‌نگار نیست که هر روز درباره اتفاق‌های روز شعر بنویسد. بله، من هم قبول دارم هر اتفاقی که افتاد نباید برایش شعر بگویم اما موضوعی که جریان اجتماع ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد، مهم است و شاعر باید به آن بپردازد. متأشفانه جریاناتی در فضای مذهبی هستند که می‌گویند برای اهل بیت (ع) بخوان! منظورشان این است که حرفی از ارزش‌های ملی و انقلابی و دینی و… نزن.

آقای حضرت استاد طاهرزاده در یکی از کتاب‌هایشان می‌فرمایند که بعد از وحی و روایت، یعنی بعد از قرآن و احادیث، هیچ‌چیز اندازه شعر دین را جلو نبرده است. من به این اعتقاد دارم.

امام حسین علیه‌السلام تکلیف من را ۱۴۰۰ سال پیش معلوم کرده، نگفته من با یزید بیعت نمی‌کنم، فرموده «و مثلی لا یبایع مثله»، کسی چون من، کسی که پیرو من باشد و مثل من فکر کند هرگز با مثل یزیدی بیعت نخواهد کرد. یعنی این پایان باز که برای این روایت گذاشته شده، از بابت تطبیق‌دادن، تا روز محشر قابلیت این را دارد که با زمانه خودش تطبیق داده شود؛ نسل به نسل، زمان به زمان مشخص می‌شود که چه کسانی مثل حسین (ع) هستند و چه کسانی مثل یزید. من چطور نباید در فضای هیئت از این اتفاقات حرف بزنم؟ همین الان نتانیاهو کاری با اهالی غزه کرده است که یزید ۱۴۰۰ سال پیش با امام حسین (ع) کرد. اگر الآن دست ترامپ و نتانیاهو به امام‌زمان (عج) برسد، همان کاری را با ایشان می‌کنند که شمر ملعون ۱۴۰۰ سال پیش با امام حسین (ع) کرد. من نمی‌توانم نسبت این مسائل بی‌تفاوت باشم و فقط بگویم من عاشق امام حسین (ع) هستم. ما از دین این را نفهمیدیم؛ حداقل فهمی که ما به واسطه امام خمینی (ره) از دین پیدا کردیم، اینگونه نیست که فقط بنشینم گریه کنم و همان‌جا متوقف شوم.

* پس مبارزه خودتان را در این برهه، از طریق مداحی و شعر و هیئت پیش می‌برید. درست است؟

من که موشک ندارم بزنم؛ این کار فرماندهان نظامی کشور است و الحمدالله خوب هم انجامش می‌دهند. من موظفم با سلاحم که قلم و میکروفون و هیئت است، با آنها مبارزه کنم. ما در اسلام چیزی داریم تحت عنوان «احیای امر امام». بعضی می‌گویند امام زمان (عج) که بیایند و ظهور کنند، ما کمک‌شان می‌کنیم و امرشان را احیا می‌کنیم. آقای صفایی حائری در کتاب «وارثان عاشورا» می‌فرماید که احیای امر معصوم، زمینه‌سازی حضور معصوم است، نه اینکه معصوم بیاید و بعد شما یک کاری برایشان بکنید. احیای امر امام زمان (عج) امروز چیست؟ آیا مبارزه با مستکبرین عالم نیست؟ بله عدالت‌خواهی این معنا را هم دارد که باید از حکومت دینی خودمان هم مطالبه کنیم، اما اینکه بگویند هیئت را سیاسی نکنید، اشتباه است. هیأت سیاسی است و هیأت همان سیاست است. امام حسین (ع) نعوذ بالله به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است؛ امام حسین (ع) را کشتند! نه بر سر دعوای ارث یا زمین؛ امام حسین (ع) را کشتند، چون علیه استکبار عالم بلند شد / تمام این اقدامات سیاسی است. اگر ما رفتار اهل بیت (ع) را تطبیق ندهیم و از آنها الگو نگیریم، پس چه شیعه‌ای هستیم؟ شیعه یعنی پیرو، یعنی دنباله‌رو. من در چه موضوعی باید پیروی کنم؟ فقط در نماز خواندن؟ پررنگ‌ترین مسأله در زندگی معصومین (ع)، همین رفتار اجتماعی و سیاسی است.

ما امام حسینی داریم که راه و روش زندگی را برایمان مشخص کرده است. اگر با شرایط فعلی مشکلی داریم اشکالی ندارد، اما چرا چشم‌مان را روی یک ظلم بزرگ به نام اسرائیل و آمریکا ببندیم؟ چرا ترجیح می‌دهیم در پستویی سینه بزنیم اما یک کلمه اعلام برائت از کسانی نکنیم که دشمن امام حسین (ع) و امام زمان (عج) هستند؟ «اللهم العن اول ظالم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک»؛ تا روز قیامت هرکسی که مثل آن ظالم عمل می‌کند خدا لعنتش کند. این یعنی حرف سیاسی، یعنی من در هیأت اگر این را گفتم، حرف سیاسی زدم، چطور حرف سیاسی نزنم؟!

شما یا امام حسین (ع) را کمک می‌دهی یا راضی هستی که امام حسین (ع) کشته شود. اگر راضی نبودی، باید می‌آمدی و از حضرت دفاع می‌کردی. نمی‌توانیم همدیگر را فریب بدهیم؛ یا با اسرائیل مخالفی و مجبوری مبارزه کنی یا اگر مبارزه نمی‌کنی، یعنی با این ظلم مشکلی نداری.

* به عنوان نکته آخر، وظیفه هنرمندان و شاعران و مداحان را در این برهه زمانی چه می‌دانید؟

شاعر، هنرمند، مداح و هر کسی که ذره‌ای انسان باشد، نمی‌تواند در مقابل این حجم از قساوت و جنایت بی‌تفاوت بماند. اگر بی‌تفاوت ماند، یعنی دچار همان قساوت شده است. در کربلا کسانی که به امام حسین (ع) کمک ندادند، جدا از کسانی نیستند که امام حسین (ع) را کشتند. کسی که به امام حسین (ع) کمک نکرد، رضایت داده است که امام حسین (ع) را بکشند؛ «وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ (تَایَعَتْ) عَلَی قَتْلِهِ». بعضی امام حسین (ع) را مشایعت نکردند؛ این‌هایی که با امام حسین (ع) همراهی نکردند هم با این‌هایی که امام حسین (ع) را کشتند در یک صف قرار می‌گیرند. وسط نداریم. شما یا امام حسین (ع) را کمک می‌دهی یا راضی هستی که امام حسین (ع) کشته شود. اگر راضی نبودی، باید می‌آمدی و از حضرت دفاع می‌کردی. نمی‌توانیم همدیگر را فریب بدهیم؛ یا با اسرائیل مخالفی و مجبوری مبارزه کنی یا اگر مبارزه نمی‌کنی، یعنی با این ظلم مشکلی نداری.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین قنبریان یک بحثی دارند تحت عنوان «مظلوم منصور» که من خواهش می‌کنم مخاطبان این بحث را دنبال کنند. سه یا چهار تا منبر کامل است. آنجا می‌گویند مظلوم به‌خودی‌خود ممدوح نیست. مردم در صورتی مدح مظلوم را می‌گویند و او را می‌پذیرند که منظلم و تو سری‌خور نباشد. به امام حسین (ع) ظلم شد ولی او تا دانه به دانه ۷۲ یا ۱۲۰ یارشان - طبق نقل‌های معتبرتر - تنظیم کردند، مثل یک مدیر، یعنی تمام تدبیرشان را به کار بردند که با ظلم مبارزه کنند. در حالی که می‌دانستند «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلاً»؛ پیغمبر (ص) به ایشان گفته بودند خدا می‌خواهد تو را کشته ببیند. اما تا لحظه آخر مدیر ماندند. کتاب «مقتل مدیریتی کربلا» را از آقا سید علی‌اصغر علوی بخوانید. هیچ امتی، مظلوم توسری‌خور را دوست ندارد. یعنی اگر در یک کشور اروپایی، غربی یا آفریقایی هم کسی به تو ظلم کند، همه انتظار دارند که بمانی و از حقت دفاع کنی، حالا به هر قیمتی که هست.