ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش خبرنگار مهر، خودش گفته بود «ماه اول جنگ به اهواز رفتم و در جبهه خوزستان حاضر شدم، اخوی به من تذکر دادند که نام من در جبهه برای عدم شناسایی، به حسن باقری تغییر کرده است، من سعی کردم با اسم واقعی خود حرکت کنم، ولی به اندازهای شباهت چهره ما زیاد بود، که همه متوجه میشدند ما برادر هستیم، در نتیجه من نیز تغییر نام دادم و شدم محمد باقری و به احترام اخوی، این اسم برای ما باقی ماند.» نام خانوادگیشان افشردی بود، اصالتاً اهل روستای افشرد در شهرستان هریس آذربایجان شرقی بودند.
سرلشکر محمدحسین باقری، متولد سال ۱۳۳۹ در تهران، یکی از برجستهترین فرماندهان نظامی ایران و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۳۹۵ تا زمان شهادتش در خرداد ۱۴۰۴ بود. او برادر کوچکتر شهید حسن باقری بود (غلامحسین افشردی) بود و فعالیت نظامی خود را از سال ۱۳۵۹ با پیوستن به سپاه پاسداران آغاز کرد و در جنگ ایران و عراق نقشهای کلیدی در حوزههای اطلاعاتی و عملیاتی داشت.
باقری دارای مدرک دکتری در رشته جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک از دانشگاه تربیت مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی و دانشگاه تربیت مدرس بود. او تألیفات متعددی در زمینه ژئوپلیتیک قفقاز، غرب آسیا و حقوق بینالملل دریایی داشت و از مؤسسان انجمن ژئوپلیتیک ایران است.
در طول دوران خدمت، سمتهایی چون معاون اطلاعات و عملیات ستاد کل نیروهای مسلح، معاون ارکان و امور مشترک ستاد کل و رئیس ارکان و امور مشترک نیروهای مسلح را بر عهده داشت و در سال ۱۳۹۵ با حکم رهبر انقلاب به ریاست ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد. وی در سال ۱۳۸۷ به درجه سرلشکری ارتقا یافت و نشانهای فتح و نصر را دریافت کرد.
یکی از دیدگاههای استراتژیک او طرح توسعه سواحل مکران و نگاه آیندهنگرانه به قطب جنوب بود که در همایش توسعه ملی سواحل مکران مطرح کرد. همچنین نام او در فهرست تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا قرار دارد.
شهید محمدحسین باقری در سحرگاه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ در پی حمله رژیم صهیونیستی به خاک ایران به همراه دخترش فرشته باقری به شهادت رسید؛ شهید باقری به عنوان یکی از مهمترین فرماندهان نظامی و استراتژیک ایران در دهههای اخیر شناخته میشود که نقش کلیدی در مدیریت و هدایت نیروهای مسلح کشور داشت. پس از شهادتش، امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی به ریاست ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد.
در اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح درباره شهادت این سردار رشید آمده است: «فقدان این یادگاران و جان برکفان هشت سال دفاع مقدس اگرچه سخت و جانکاه است اما همرزمان و همکاران آنها پرچم عزت و افتخاری که این عزیزان برافراشتهاند را هرگز بر زمین نخواهند گذاشت و راه نورانی آنان با قدرت و قاطعیت ادامه خواهد یافت.»
او در خاطراتش درباره نقشه سازمان منافقین برای انهدام منطقه جماران به عنوان یکی از اهداف عملیات مرصاد مسائلی را طرح میکند:
«بعد از عملیات مرصاد، خدمت حضرت امام رسیدیم. در آن عملیات از جمله اهدافی که منافقان کوردل دنبال میکردند، تصرف یا انهدام منطقه جماران بود و برای این منظور، یگانی مشخص کرده و نقشه توجیهی جماران و اطلاعات مربوط به پستهای نگهبانی، میزان نیروهای سپاه در منطقه جماران، روش تصرف و … را مشخص ساخته بودند که در مدارک به دست آمده، همه وجود داشت. آقای شمخانی و سردار رشید و بنده و آقای نجات چهار نفری از منطقه آمدیم و ابتدا با حاج احمد آقا ملاقات کردیم و سپس خدمت حضرت امام رسیدیم. آقای شمخانی توضیحات لازم در رابطه با عملیات، میزان پیشروی منافقان، نحوه سرکوب آنها و… را بیان داشتند و توضیح دادند که یکی از اهداف آنها تصرف منطقه جماران بود و به این ترتیب توضیح دادند که این تعداد نیرو را برای اینجا منظور کرده بودند.
توضیح نظامی موضوع را داده و آن مدارک را هم که همراه ما بود نشان دادیم. بعد از اینکه توضیحات آقای شمخانی تمام شد، در طول توضیح آقای شمخانی و بعد از آن، حضرت امام به اینکه هدفی به اسم جماران وجود داشته و احتمال خطری در میان بوده و مسألهای وجود داشته است، اصلاً هیچ توجهی نشان ندادند. به قول معروف هیچ محل نگذاشتند. برای خود من خیلی عجیب بود که امام حتی یک چشمی بلند بکنند، یک ابرو یا سری تکان بدهند، بگویند که بله مثلاً خطری وجود داشته و… اصلاً انگار نه انگار که این چنین توضیحی داده شده است. و هیچ توجهی به این قضیه نکردند.
این آرامش حضرت امام برای خود من خیلی جالب بود. یک موقع آدم از آن اطمینان روحی و طمأنینه، قولی میشنود؛ ولی یک موقع از نزدیک میبیند و لمس میکند. این مسأله واقعاً برای من جالب بود و همیشه در خاطرم مانده و خواهد ماند که مثلاً امام چقدر بیتوجه به این موضوع بودند و بعد از اینکه صحبتهای آقای شمخانی تمام شد، ایشان فقط رزمندگان را دعا کردند و گفتند: من دعا میکنم که خدا به شما نصرت دهد.»