ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری تسنیم، سعید شیری: در تاریخ صدر اسلام، یکی از مهمترین و در عین حال پرابهامترین حوادث، ماجرای سقیفه و کنار گذاشتن امیرالمؤمنین علی علیهالسلام از خلافت است. با آنکه در غدیر خم، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به فرمان الهی، علی علیهالسلام را به عنوان جانشین خود معرفی کرده بودند، اما پس از رحلت پیامبر، خلافت از مسیر تعیینشده خارج شد و در سقیفه به کسانی سپرده شد که از پیش طراحی کرده بودند. این پرسش همواره در ذهن مؤمنان و پژوهشگران تاریخ اسلام وجود دارد که چرا امیرالمؤمنین علیهالسلام در برابر این جریان به صورت قهری و نظامی اقدام نکرد و خلافت را به دست نگرفت، با آنکه خود را وصی پیامبر میدانست و شواهد متعددی از حقانیت او وجود داشت.
پاسخ به این پرسش، فقط با تحلیل سیاسی آن دوره یا بررسی توان نظامی امام علی علیهالسلام روشن نمیشود، بلکه باید به ساحت بلند ایمان، اطاعت و حکمت علوی وارد شد. در همین راستا، زیارت غدیریه منسوب به امام هادی علیهالسلام، دریچهای معرفتی و الهی به این ماجرا میگشاید. امام هادی علیهالسلام در این زیارت، با زبانی دقیق و عمیق، ضمن تبیین جایگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام و مظلومیت ایشان، علل صبر و سکوت ظاهری او را نیز روشن میکنند؛ صبری که برخاسته از ایمان، حفظ دین و وحدت امت بود، نه ضعف یا بیتفاوتی.
در فرازهایی از زیارتنامه غدیریهی امام هادی علیهالسلام میخوانیم:
وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا اتَّقَیْتَ ضَارِعا وَ لا أَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جَازِعا وَ لا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجَاهَدَةِ غَاصِبِیكَ [عَاصِیكَ] نَاكِلا وَ لا أَظْهَرْتَ الرِّضَى بِخِلافِ مَا یُرْضِی اللَّهَ مُدَاهِنا وَ لا وَهَنْتَ لِمَا أَصَابَكَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا ضَعُفْتَ وَ لا اسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّكَ مُرَاقِبا مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ تَكُونَ كَذَلِكَ بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّكَ وَ فَوَّضْتَ إِلَیْهِ أَمْرَكَ وَ ذَكَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّكَرُوا وَ وَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا وَ خَوَّفْتَهُمُ اللَّهَ فَمَا تَخَوَّفُوا.
«و گواهی میدهم که تو از روی زبونی تقوا نکردی؛ و از گرفتن حقّ خود، با جزع و بیتابی خودداری نکردی؛ و از جهاد با غاصبان حقّت، به خاطر ترس و خودداری، روی نگرداندی؛ و به خلاف آنچه خدا را خشنود میکند، از روی سازش و تملّق، اظهار رضایت نکردی؛ و در راه خدا، به خاطر مصیبتهایی که به تو رسید، سستی نکردی. و در طلب حقّ خود، نه ناتوان شدی و نه اظهار عجز و سستی کردی، بلکه همواره مراقب [اوضاع] بودی. پناه به خدا، از اینکه تو اینگونه باشی! بلکه هنگامی که مورد ستم واقع شدی، به حساب پروردگارت گذاشتی و کارت را به او واگذاردی. آنان را متذکر کردی، اما پند نگرفتند؛ و موعظهشان کردی، اما پند نشنیدند؛ و آنان را از خدا ترساندی، ولی نترسیدند.»
امام هادی علیهالسلام تأکید میکنند که سکوت یا صبر امام علی، ناشی از ذلت، ترس، یا دنیاطلبی نبود. بلکه ایشان از روی بصیرت و حکمت، و نه به دلیل زبونی یا تسلیمطلبی، حق خود را مطالبه نکرد. در فضای سیاسی پس از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، خلافت از مسیر اصلی منحرف شد و امام علی با اینکه خلافت را حق مسلم خود میدانست، اما از باب حفظ کیان اسلام نوپا و پرهیز از جنگ داخلی، از رویارویی مستقیم در آن زمان خودداری کرد. این سکوت، سکوت یک انسان مصلحتسنج بود، نه سکوت یک انسان ضعیف.
در ادامه، امام هادی میفرماید که امیرالمؤمنین نه بیتاب شد، نه اظهار عجز کرد. این صفات، گواه آن است که ایشان از درون آرام و مطمئن به حقانیت خویش بود و با صبر و وقار، مسیر خویش را ادامه داد. او از گرفتن حق خود کوتاهی نکرد، اما چون در آن زمان، جامعه آمادگی لازم برای همراهی با امام را نداشت، ایشان روشهای غیرمستقیم، چون وعظ، ارشاد، و روشنگری را در پیش گرفت.
عبارت «بلکه همواره مراقب بودی» اشاره به آن دارد که امام علی علیهالسلام در تمام سالهای خانهنشینی، ناظر دقیق اوضاع سیاسی، اجتماعی و دینی جامعه بود. ایشان هیچگاه از صحنه کنار نرفت، بلکه با روشهای گوناگون، مانند بیان خطبهها، تفسیر قرآن، مشاورههای راهبردی و تربیت یاران وفادار، زمینه را برای بازگشت حق به جایگاه اصلیاش فراهم میکردند. مراقبت مستمر امام، نشاندهنده عمق بصیرت و تدبیر در مواجهه با انحرافات بود.
امام هادی علیهالسلام میفرماید که وقتی به امام علی علیهالسلام ظلم شد، ایشان نه به دنبال انتقام شخصی رفت و نه تندروانه واکنش نشان داد، بلکه «به حساب پروردگار گذاشت» و «کار خود را به او واگذار کرد». این عبارت، تداعیکننده سیره پیامبران الهی مانند حضرت موسی و حضرت نوح است که در برابر طغیانگران، تکیه به قدرت الهی داشتند. صبر امام علی، صبری سازنده و توحیدی بود، نه سکوتی منفعلانه.
امام هادی به تلاشهای روشنگرانه امام علی علیهالسلام اشاره میکند: «آنان را متذکر کردی، موعظهشان کردی، از خدا ترساندی...»؛ اما آنان هیچگاه هدایت نشدند. این فراز، گواه آن است که امام علی در برابر ظلم، سکوت مطلق نکرد، بلکه اهل باطل را با زبان حجت و استدلال مورد خطاب قرار داد. اما چون دلهای آنان مهر خورده بود، دعوت او را نپذیرفتند. این نشان میدهد که حجت الهی، حتی در سکوت سیاسی، مسئولیت هدایت و انذار مردم را ترک نمیکند.
نتیجه آنکه این فراز از زیارت غدیریه، پاسخ به یک اتهام تاریخی نیز هست؛ چرا امام علی علیهالسلام در ماجرای سقیفه، خلافت را نگرفت؟ پاسخ امام هادی این است: نه ترس، نه طمع، نه سازش؛ بلکه تدبیر، صبر و مراقبت برای حفظ اسلام و پرهیز از تفرقه، دلیل این تصمیم بود.
انتهایپیام/