ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر، گروه استانها- کوثر یاوری: در دل رشتهکوههای سر به فلککشیده زاگرس، جنگلهای بلوط همچون کمربندی سبز و حیاتی، هزاران سال است که با اقلیم سخت غرب ایران خو گرفتهاند. این پهنههای سبز که بخش قابلتوجهی از استان کرمانشاه را دربر میگیرند، نهتنها میراث طبیعی و زیستی این سرزمیناند، بلکه نقشی اساسی در حفظ تعادل اقلیمی، جلوگیری از فرسایش خاک، تأمین منابع آبی، تغذیه سفرههای زیرزمینی و ایجاد زیستگاه برای گونههای گیاهی و جانوری ایفا میکنند. با این حال، طی دهههای اخیر، جنگلهای بلوط کرمانشاه از درون و بیرون با تهدیداتی بیسابقه دستوپنجه نرم میکنند؛ تهدیداتی که حاصل تلاقی بحرانهای طبیعی و فشارهای فزاینده انسانی است.
جنگلهای زاگرس، بهویژه در محدوده استان کرمانشاه، از نظر ساختار بومشناختی بسیار حساس و شکنندهاند. بلوط ایرانی که گونه غالب این جنگلها را تشکیل میدهد، در عین استقامت در برابر خشکی، در برابر تهاجم آفات، تغییرات اقلیمی و دخالتهای انسانی، آسیبپذیری بالایی دارد. همین ویژگیها باعث شده است که طی سالهای اخیر، نشانههای آشکاری از زوال اکولوژیکی در این مناطق دیده شود؛ از کاهش تراکم درختان و فرسایش شدید خاک گرفته تا گسترش لکههای خشکیده و بروز آتشسوزیهای مهارنشده در فصل گرما.
یکی از نخستین نشانههای خطر در این زیستبوم، فرسایش شدید خاک جنگلی است. در بسیاری از نقاط استان، لایه سطحی خاک که هزاران سال در اثر تجزیه مواد آلی و پوشش گیاهی انباشته شده بود، حالا به دلیل تخریب پوشش گیاهی، چرای بیرویه دام، و حتی پدیدههایی نظیر استخراج و فروش خاک برای مصارف گلخانهای، در حال نابودی است. از بین رفتن خاک جنگلی به معنای تضعیف بنیان حیات در جنگل است؛ چرا که نهتنها رشد درختان متوقف میشود، بلکه هر بارش تند، خاک را میشوید و همراه خود میبرد؛ گامی دیگر بهسوی بیابانزایی.
در کنار این بحران خاک، آفات و بیماریهای درختی نیز زنگ خطر را برای جنگلهای بلوط به صدا درآوردهاند. آفات بومی که پیش از این در تعادل طبیعی جنگل حضور داشتند، بهدلیل تضعیف درختان و تنشهای محیطی، حالا به موجوداتی مخرب تبدیل شدهاند. پدیدههایی مانند طغیان زبان بلوط، قارچ زغالی و سوسک چوبخوار، در برخی نقاط، باعث مرگ دستهجمعی درختان شدهاند و لکههای خشکیده وسیعی در دل جنگلها بهوجود آوردهاند. این آفات اغلب ناشی از یک زنجیره علت و معلولی پیچیدهاند که از خشکسالیهای مکرر، افزایش دمای زمین و تغییرات اقلیمی سرچشمه میگیرد.
در عین حال، دخالت مستقیم انسان، نظیر تغییر کاربری اراضی جنگلی به زمینهای کشاورزی، ساختوسازهای غیرمجاز، بهرهبرداری غیراصولی از چوب و زغالگیری سنتی، بر عمق بحران افزوده است. در بسیاری از روستاها و مناطق مرزی استان، تبدیل تدریجی جنگل به مزرعه یا مرتع، همچنان بدون نظارت کافی ادامه دارد. این روند مخرب، نهتنها باعث کاهش مساحت جنگلها شده، بلکه اکوسیستمهای محلی را نیز مختل کرده است؛ اکوسیستمهایی که طی هزاران سال شکل گرفته و توازن یافته بودند.
اما در میان همه این تهدیدات، نقطه امیدی نیز وجود دارد. تجربه کشورهای مختلف در حفاظت از جنگلها نشان میدهد که اگر بتوان مشارکت مردم محلی، بهویژه روستاییان و جوامع عشایری را جلب کرد و آنها را از مصرفکننده به حافظ منابع طبیعی بدل نمود، مسیر احیای جنگلها هموارتر خواهد شد. در استان کرمانشاه، ظرفیت بالایی برای ایجاد چنین مشارکتی وجود دارد. سازمانهای مردمنهاد، فعالان محیط زیست و حتی برخی گروههای داوطلب مردمی، سالهاست که در حوزه آموزش، اطفای حریق، و کاشت درخت فعالیت دارند. آنچه اکنون بیش از هر چیز نیاز است، حمایت سیاستگذاران و نهادهای دولتی از این جریانهای مردمی است.
در پایان باید گفت که آینده جنگلهای بلوط استان کرمانشاه، به تصمیمات امروز ما بستگی دارد. اگر رویکردی علمی، مشارکتی و منسجم در قبال منابع طبیعی در پیش گرفته شود، هنوز میتوان به احیای این زیستبوم گرانسنگ امیدوار بود. در غیر این صورت، زوال تدریجی زاگرس نهتنها طبیعت، که حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم منطقه را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. جنگلهای بلوط فقط یک پوشش گیاهی نیستند؛ آنها بخشی از هویت سرزمیناند.
بلوطهای زاگرس در معرض آفات و بیماریها
دکتر حیدر میرزایی، استاد دانشگاه رازی کرمانشاه، در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به وضعیت نگرانکننده جنگلهای زاگرس، اظهار کرد: جنگلهای بلوط غرب کشور، در معرض تهدیدات گستردهای از جمله آفات خطرناکی مانند ساقهخوار، برگخوار و میوهخوار بلوط، خشکسالی، نوسانات اقلیمی و همچنین بهرهبرداریهای غیرمجاز و غیرعلمی از منابع طبیعی قرار دارند.
وی با بیان اینکه در گذشته حدود ۶ میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس به بلوط اختصاص داشت، افزود: متأسفانه این میزان بهشدت کاهش یافته و سطح باقیمانده نیز عمدتاً در وضعیت ضعیف و آسیبپذیر قرار دارد.
میرزایی عامل انسانی را اصلیترین تهدید این اکوسیستم دانست.
تبدیل اراضی جنگلی به زمینهای کشاورزی، تولید زغال و دخل و تصرفهای غیرقانونی، روند تخریب را تسریع کرده و بدون وضع قوانین بازدارنده و نظارت قوی، نمیتوان امیدی به احیای این جنگلها داشت.
وی ادامه داد: با توجه به گرمایش جهانی، افزایش گازهای گلخانهای مانند دیاکسید کربن و برهم خوردن تعادل اقلیمی در مناطق خشک و نیمهخشک، الگوی پوشش گیاهی بهشدت تغییر کرده و شرایط برای زنده ماندن این گونههای بومی سختتر شده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: اگرچه اصلاح رفتارهای انسانی و تدوین سیاستهای سختگیرانه میتواند بخشی از بحران را کنترل کند، اما تحقق این مهم نیازمند اراده سیاسی و حمایت اقتصادی از مردم محلی است.
میرزایی در پایان تصریح کرد: نمیتوان به آینده صرفاً امیدوار یا ناامید بود؛ همهچیز به نحوه مدیریت کشور در حوزههای اقتصاد، منابع طبیعی و کشاورزی بستگی دارد. جنگلهای زاگرس نیازمند برنامهای جامع و ملی برای نجات هستند.
ضرورت مشارکت مردمی برای نجات طبیعت
دکتر مرتضی پوررضا، استاد دانشگاه رازی کرمانشاه، در گفتگو با خبرنگار مهر، با ابراز نگرانی از وضعیت نابسامان جنگلهای زاگرس، گفت: شرایط فعلی این جنگلها به هیچوجه مطلوب نیست و اکوسیستم زاگرس بهشدت شکننده شده است. این اکوسیستم که زمانی مأمن گونههای ارزشمندی مانند بنه و سایر پوششهای گیاهی متنوع بود، اکنون با تهدیداتی چون تخریب خاک و از بین رفتن لایههای حیاتی زیستی مواجه است.
وی ادامه داد: خاک جنگل که بستر اصلی حیات و رشد گیاهان است، به دلایل مختلف از جمله فرسایش طبیعی و یک پدیده نگرانکننده به نام "فروش خاک جنگلی به گلخانهها" در حال نابودی است؛ پدیدهای که در صورت تداوم، آیندهای تاریک برای تداوم اکوسیستم منطقه رقم خواهد زد.
پوررضا با اشاره به تهدیدات متعدد دیگر افزود: یکی از چالشهای اصلی، تغییر کاربری اراضی جنگلی به زمینهای زراعی است. این روند تخریبی نهتنها جنگلها را از بین میبرد، بلکه تنوع زیستی، کارکردهای اکولوژیک و تعادل آب و هوایی منطقه را نیز مختل میکند.
وی همچنین آتشسوزیهای فصلی در جنگلهای زاگرس را یکی از عوامل ویرانگر عنوان کرد و گفت: هر ساله بخشهای زیادی از جنگلهای بلوط درگیر حریق میشوند؛ در کنار آن، آفات و بیماریهایی مانند "زبان بلوط"، "قارچ زغالی"، "سوسک چوبخوار" و "لورانتوس" نیز به جان درختان افتادهاند و فرسایش ناشی از تنشهای محیطی، زمینه طغیان این عوامل را فراهم کرده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: بسیاری از این آفات و میکروارگانیسمها در حالت طبیعی جزئی از تعادل اکولوژیکی جنگل هستند، اما زمانی که درختان تحت فشار و تنش قرار میگیرند—چه به دلیل خشکسالی، تغییرات اقلیمی یا دخالت انسانی—این عوامل به شکل طغیانی ظاهر شده و سبب نابودی بخش قابل توجهی از پوشش درختی میشوند.
پوررضا با تأکید بر نقش مشارکت مردمی در نجات جنگلها گفت: نخستین گام برای مقابله با این بحران، بهرهگیری از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد (سمنها) و جوامع محلی است. این گروهها که اغلب بدون چشمداشت مالی و با انگیزه حفظ محیط زیست فعالیت میکنند، در زمینههایی مانند اطفای حریق، احیای جنگلها و آموزش عمومی نقش کلیدی ایفا میکنند.
وی اضافه کرد: برای تقویت این روند، باید برنامهریزیهای دقیقتری از سوی ادارات مربوطه بهویژه منابع طبیعی صورت گیرد تا از این ظرفیتهای داوطلبانه بهدرستی استفاده شود. مردم زمانی برای حفظ طبیعت پای کار میآیند که احساس تعلق و آگاهی زیستمحیطی در آنها تقویت شود.
این استاد دانشگاه رازی در پایان تأکید کرد: سرنوشت جنگلهای زاگرس به تصمیمهای امروز ما گره خورده است. با تلفیق دانش علمی، مشارکت مردمی و سیاستگذاری صحیح، هنوز میتوان امید داشت که این اکوسیستم ارزشمند از فروپاشی نجات یابد و به نسلهای آینده منتقل شود.