ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر، گروه استانها: هوای خرداد تبریز صبحها طعم تابستان دارد. نسیمی سرد از دامنههای سهند میوزد و سایههای بلند صبحگاهی روی آسفالت خیابانهای شهر میافتد. مغازهها یکییکی کرکرههایشان را بالا میزنند، ولی یکجا همیشه بیدارتر از همهجاست؛ نانواییها. صدای شلپشلپ خمیر، شعله زبانهکش تنور و بوی تند نان داغ، بخشی جدانشدنی از صبح تبریز است. اما این روزها، عطر نان هم تلخ شده؛ تلخ از بوی گرانی، تلخ از بیسامانی.
روزگاری نهچندان دور، نان قوت غالب مردم این شهر بود؛ قوتی که نه فقط شکم، که روح و روان یک خانواده را سیر میکرد. نان، سادهترین عنصر سفرههای ایرانی بود؛ نهتنها برای سیر شدن، که برای دلگرم شدن. اما حالا، همین نان ساده، که روزی نشانه عدالت و برکت بود، به یکی از پیچیدهترین بحرانهای معیشتی مردم بدل شده است.
در قلب بازار، در محلههای قدیمی و حتی در مناطق مدرنتر، یک نگرانی مشترک وجود دارد؛ بینظمی در قیمت نان. نانواییها بدون اطلاعرسانی رسمی، بیهیچ نظارتی، نرخها را یکییکی بالا میبرند؛ بی تابلو، بی تعرفه، بیقانون. سنگک آزادپز، دیروز ده هزار تومان بود، امروز بیست تومان. نان روغنی که تا همین اواخر با پانزده هزار تومان تهیه میشد، حالا تا بیستوپنج هزار تومان قیمت خورده. حتی باگت، نانی که روزگاری جزو ارزانترینها بود، حالا دیگر نانی لوکس بهحساب میآید.
سبد خانوار، کوچکتر شده؛ سهم گوشت و لبنیات مدتهاست از سفره رخت بسته، حالا نوبت نان رسیده است. در آذربایجان شرقی و بهخصوص تبریز، جایی که نان همیشه وزنهای جدی در تغذیه مردم بوده، گرانی بیقاعده آن زنگ خطر را به صدا درآورده است.
سیاست چندنرخی آرد، آغازگر همه این نابسامانیها است. آرد یارانهای، نیمهیارانهای و آزادپز؛ سه قیمتی که نهتنها باعث سردرگمی نانوایان شده، بلکه سفره مردم را نیز به بیثباتی کشانده. در سایه همین تفاوت قیمت، نانواییهایی که حتی در یک خیابان واقع شدهاند، نان را با قیمتهای متفاوت میفروشند. قانون، دیگر یکپارچه نیست؛ عدالت، دیگر ملموس نیست؛ و نان، دیگر ساده نیست.
در تبریز این روزها، نان دیگر بوی صبح نمیدهد؛ بوی تردید و فشار میدهد. صدای برخورد نان داغ با کاغذ دیگر شادی نمیآورد، اکنون در این بستر بی ضابطه باید به صدای مردم گوش داد؛ آنها که صبح را با امید به قوت روز آغاز میکنند، اما غروب را با دلهره خالی شدن سفره به پایان میبرند.
صدایی از دل مردم؛ نان دیگر قوت قلب نیست
در محله عباسی تبریز، صف نانوایی سنگک از نیم ساعت قبل از طلوع آفتاب شکل گرفته است. پیرمردی با شالی خاکستری، در حالی که کیسه پارچهای در دست دارد، آهی میکشد و میگوید: زمانی نان، نان بود. قوتی بود که باهاش زندگی میچرخید. حالا هر بار که میآیم نانوایی، باید حسابکتاب کنم ببینم چند عدد بخرم تا به تهِ ماه برسد.
کمی آنطرفتر، زنی جوان که کودک سهسالهاش را در آغوش دارد، خیره به تابلوی بیقیمت مغازه نگاه میکند. میگوید: هر بار که میآیم، قیمت جدیدی میشنوم. کسی چیزی توضیح نمیدهد. انگار نان هم شده کالای لوکس. ما که دیگر نه گوشت میخریم، نه میوه، حداقل نان را میخواستیم داشته باشیم، که آن هم دیگر از توانمان بیرون رفته.
در بازار صاحبالامر، مغازهداری که پیشتر شاطر نانوایی بوده، با حسرت میگوید: قدیمها نان حرمت داشت. مردم صف میکشیدند، ولی مطمئن بودند نانی هست، با قیمت مشخص. حالا نانوا مانده و هزارجور گرفتاری: آرد گران، سوخت گران، اجاره مغازه، کارگر… مردم هم مظلومانه فقط نگاه میکنند.
رضا مرادی، مردی میانسال که نان لواش در دست دارد، با اندوهی در صدا میگوید: قبلاً روزی بیست نان میخریدم برای خانوادهام. حالا به زور ده تا میخرم. نه اینکه اشتها کم شده باشد، نه، جیب خالیست. و دردآور اینکه هیچکس پاسخگو نیست. حتی نمیدانیم چرا ناگهان قیمتها بالا رفت.
در حوالی ائلگلی، رانندهای که نانها را روی صندلی کناریاش چیده، گلایه میکند: همهچیز گران شده است ولی نان چیزی است که باید برای مردم باقی بماند. چرا یارانه آرد رو حذف میکنند؟ چرا کسی برای نان فقرا دلسوزی نمیکند؟
پیرزنی در محله باغمیشه، که با عصا و سختی قدم برمیدارد، آهسته خاطرنشان میکند: ما که از زمان قحطی هم گذشتهایم، اما این روزها سختتر است. آن زمان همه فقیر بودند، حالا فاصلهها دردناکتر است. بعضیها بیهیچ دغدغهای نان میخرند، بعضیها باید نان نسیه بگیرند… اگر کسی نان نداشته باشد، چه چیز دارد؟
در کوچه پسکوچههای خیابان آزادی، جوانی که کارگر ساختمانی است، دستهای پینهبستهاش را روی نایلون نان فشرده و تاکید میکند: هر بار که نان گران میشود، یک وعده از زندگی کم میشود. حالا خیلی از ما ناهار نداریم. نان میماند برای شام، تا فردا. سهم یک خانواده شده دو نان. فقط دو نان.
نقشهای پارهپاره برای قوت روزانه؛ مسئولان چه میگویند؟
در میانه التهاب بازار نان، افکار عمومی بهدنبال پاسخی روشن از سوی نهادهای مسئول است. گرچه همه از افزایش نرخها خبر دارند، اما هر نهاد، بخشی از مسئولیت را به دیگری حواله میدهد.
داوود گرشاسبی، فرماندار تبریز نیز با تأکید بر عدم افزایش رسمی قیمت نانهای یارانهای میگوید: در حال حاضر، افزایش قیمتی در نانهای نوع یک و دو در تبریز صورت نگرفته و هرگونه تغییر در نرخها باید در کارگروه آرد و نان استان به ریاست استاندار بررسی و تصویب شود.
وی نظارت بر نانهای یارانهای را برعهده فرمانداری و اتحادیه نانوایان دانست و افزود: در صورت احراز تخلف، پرونده تشکیل و به تعزیرات حکومتی ارسال میشود.
گرشاسبی تاکید میکند: نانهای نوع شش، که عملاً بیشتر نانواییهای آزادپز تبریز در این دسته قرار میگیرند، از دایره نظارت فرمانداری خارج بوده و تحت مسئولیت اداره کل غله و خدمات بازرگانی هستند. شهروندان از افزایش بیضابطه قیمت نان نوع شش گلایه دارند و ما هم معتقدیم این مسئله باید تخصصی و از طریق مراجع ذیربط بررسی شود.
در همین زمینه محمد عباسوند، رئیس اتحادیه نانوایان تبریز، هم متذکر میشود: قیمت آرد آزادپزها جهش چشمگیری داشته است، قیمت هر کیسه آرد آزاد از ۶۰۰ هزار تومان به یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسیده است. طبیعتاً وقتی آرد با این قیمت وارد نانوایی شود، نمیتوان از نانوا انتظار داشت قیمت را ثابت نگه دارد.
او اضافه میکند: آنالیز قیمت نانهای آزادپز تدوین و به استانداری ارسال شده و منتظر بررسی نهایی است.
عباسوند معتقد است وضعیت فعلی حاصل نبود سیاست حمایتی برای نانوایان آزادپز است؛ نانوایانی که نه آرد یارانهای میگیرند و نه از قیمتگذاری مصوب پیروی میکنند، اما ناچارند در برابر افزایش هزینهها، بهنحوی سرپا بمانند. او در عین حال تأکید کرد: هرگونه افزایش قیمت رسمی باید از سوی استانداری ابلاغ شود و نانوایان حق ندارند خودسرانه نرخگذاری کنند.
علی جعفریآذر، نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی هم با اشاره به ساختار معیوب قیمتگذاری آرد در کشور میگوید: تا وقتی که قیمت آرد سهنرخی است و نرخ آرد یارانهای، نیمهآزاد و آزاد وجود دارد، هیچ نظارتی بر بازار نان کارساز نخواهد بود.
جعفریآذر اضافه میکند: وقتی قیمت یک کیسه آرد سهمیهای ۵۰ هزار تومان و همان آرد در بازار آزاد بالای ۷۵۰ هزار تومان است، تفاوت فاحش قیمتی موجب سوءاستفاده، تفاوت نرخ نان، و ایجاد بیعدالتی گسترده میشود.
به گفته او، دولت باید ابتدا آرد یارانهای را یکنرخ کرده و سپس با پرداخت مستقیم یارانه به مردم، به سمت آزادسازی قیمتها پیش برود.
او با اشاره به سامانه نانینو که قرار بود توزیع نان را مدیریت کند اما بهدلیل دادههای غلط منحل شد، یادآور میشود: وقتی زیرساخت اطلاعاتی دچار اشکال است، سیاستگذاری بر اساس آن به خطا میرود. دولت باید با شفافیت و انصاف، طرحی جدید برای ساماندهی آرد و نان ارائه دهد.
جعفریآذر در پایان هشدار میدهد: اگر قرار است آرد آزاد شود، اول باید مابهالتفاوت آن به مردم پرداخت شود. در غیر این صورت، سفره مردم کوچکتر خواهد شد و فاصله طبقاتی در دسترسی به ابتداییترین نیاز غذایی، بیش از پیش نمایان خواهد شد.
از خیابانهای پایینشهر تبریز گرفته تا محلههای بهظاهر مرفه، هیچکس از موج تازه گرانی نان در امان نمانده است. سنگکهایی که روزی با ده هزار تومان هم دل خانوادهای را گرم میکرد، حالا با قیمت ۲۰ هزار تومان در دسترس است؛ آن هم نه همهجا و نه با کیفیتی همیشگی. بربری و روغنی و حتی باگت، همگی از قافله گران شدن عقب نماندهاند. این در حالی است که سفره بسیاری از خانوارها، همین نان را بهعنوان ستون اصلی معیشت خود دارد.
افزایش دو برابری قیمت آرد آزادپز، استدلالی اقتصادی و فنی دارد، اما در فقدان سازوکارهای حمایتی، همه بار آن بر دوش مردمی افتاده که دیگر تاب گرانی ندارند. از سوی دیگر، چندنرخی بودن آرد، بازار را به جولانگاه نرخسازی تبدیل کرده و نانواها را هم در شرایطی قرار داده که بین بقا و قانون یکی را باید انتخاب کنند.
از فرماندار تا نماینده مجلس، همگی از ضرورت اصلاح سیاستهای آرد و نان سخن میگویند؛ اما اصلاحی که پشت درهای بسته کارگروهها باقی بماند، نه قیمت نان را مهار میکند، نه دل مردم را آرام. مادامی که آرد در بازار چند نرخی باشد، نمیتوان انتظار داشت نانی که از آن پخته میشود، نرخ ثابتی داشته باشد.
در این میان، آنچه مغفول مانده، سفره مردم است. مردمی که دیگر حتی برای قوت غالبشان امنیت روانی ندارند. هر صبح، قیمت تازهای بر تابلوی نانواییها نقش میبندد و هر ظهر، سفرهای سادهتر پهن میشود. مادرانی که برای خرید نان باید حساب دخل و خرج خانه را مو به مو بسنجند، و کارگرانی که دیگر نان روغنی را هم در زمره کالاهای لوکس میدانند.
راهحل شاید در پیچیدگی اقتصاد کلان نهفته باشد، اما مطالبه مردم ساده است: نان را به حال خودش رها نکنید.