ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش خبرنگار مهر، تراز انرژی در سادهترین بیان، تعادل میان مجموع انرژی تولیدی کشور و مجموع انرژی مصرفشده در همان بازه زمانی است. در کشورهایی که تراز انرژی در حد مثبت حفظ میشود، علاوه بر تأمین نیاز داخل، امکان صادرات انرژی و ارزآوری وجود دارد. اما اگر میزان مصرف از تولید پیشی بگیرد، وارد مرحله ناترازی و بحران خواهید شد؛ جایی که خاموشی برق، افت فشار گاز، افزایش هزینههای تولید و واردات ناخواسته انرژی، همه واقعیات انکارناپذیر زندگی روزمره میشوند.
اصل ماجرا: چرا تراز انرژی اهمیت دارد؟
در کشورهایی مثل آلمان یا ژاپن، مدیریت تراز انرژی در مقیاس ملی، موضوعی راهبردی است و دولتها توسعه اقتصادی، رفاه و حتی سیاست خارجی خود را بر همین مبنا اولویتبندی میکنند. اما در ایران و بسیاری از کشورهای در حال توسعه، تراز انرژی به دلیل مداخلات سیاسی، قیمتگذاری غیرواقعی و نبود استراتژی شفاف، عملاً مغفول مانده است.
مونا حقیقی، پژوهشگر انرژی و عضو انجمن مهندسی شیمی ایران به خبرنگار مهر میگوید: تراز انرژی فقط ستون آماری نیست، بلکه پایه برنامهریزی توسعه کشورهاست.
او ادامه میدهد: بین آنچه تولید میکنیم و آنچه مصرف میکنیم، باید نوعی گفتوگو برقرار باشد. الان نه صحبت تولید گوش شنوا دارد، نه مصرف خودش را محدود میداند. این تراز اگر هر سال منفیتر شود، توان کشور برای تأمین نیازهای اساسی روز به روز افت میکند.
شکل ساده یک معادله بزرگ: تأمین، انتقال، مصرف
به گفته حقیقی تصور کنید هر روز صبح شیر گاز باز میشود و برق خانهها وصل است. پس چه زمانی این زنجیره شکسته میشود؟ هر جا ظرفیت تولید، انتقال یا توزیع پایینتر از نیاز باشد. شاید برای یک خانواده عدم تراز به جاماندن غذای شب در یخچال خاموش معنی شود، اما برای اقتصاد ملی هزاران میلیارد تومان زیان و کاهش رشد اقتصادی را معنا میکند.
آمارهای جهانی و جایگاه ایران
حقیقی خاطرنشان میکند: طبق آمار، سرانه مصرف برق در ایران نزدیک به دو برابر متوسط جهانی است، در حالی که شدت مصرف انرژی نیز تقریباً ۴ تا ۶ برابر دنیاست. معنای این رقمها ساده است: ما بیش از آنچه باید، انرژی هدر میدهیم، بدون آنکه سطح رفاه متناسبی به دست بیاوریم. این روند تأثیر مستقیمی بر تراز انرژی دارد و حتی صادرات را نیز تهدید میکند.
حقیقی میگوید: خیلی وقتها مردم تصور میکنند مصرف انرژی بیضابطه فقط یک عادت است، اما حقیقت آن است که هر کیلووات ساعت برقی که بیشتر از ظرفیت تولید بخواهیم، به قیمت خاموشی یا قطع گاز بخش دیگر جامعه تمام میشود.
مصرف چه اثری روی تراز انرژی دارد؟
این کارشناس انرژی ادامه میدهد: در کشورهای توسعهیافته، مردم و دولتها میدانند رشد واقعی مصرف انرژی باید متناسب با رشد اقتصادی باشد. ابزارهایی مثل هوشمندسازی مصرف، تعرفهگذاری پلکانی و آموزش فرهنگ مصرف باعث میشود تقاضا کنترل شود و تراز انرژی حفظ گردد. اما در کشور ما به دلیل ضعف آگاهی عمومی، پایین بودن قیمت حاملها و عادتهای نادرست، تقاضا شدیداً فزاینده و کنترلنشده است.
بازیگری دولت و جامعه؛ کدام مهمتر است؟
به گفته حقیقی، در سالهای اخیر بارها مسئولان و رسانهها مردم را به صرفهجویی دعوت کردهاند، اما تا زمانی که مزیت اقتصادی صرفهجویی وجود نداشته باشد، آموزش بیتأثیر خواهد بود. دولت با تعیین قیمتهای انگیزشی و سرمایهگذاری در شبکههای انتقال میتواند سمت مصرف را مدیریت کند. کارشناسان باور دارند باید نظام تعرفهگذاری سراغ ارزش واقعی انرژی برود تا صرفهجویی یک اولویت اقتصادی همهگیر شود.
حقیقی میافزاید: تراز انرژی فقط توسط دولت کنترل نمیشود؛ هر فرد ایرانی روزانه این معادله را بر دوش دارد. کافیست فکر کنیم اگر در یک سال یک منزل مسکونی ۱۰ درصد مصرف خود را کاهش دهد، در مقیاس ملی چه معجزهای رخ میدهد.
صادرات انرژی؛ فرصتی که از دست میرود
در حالی که ایران دومین دارنده بزرگ ذخایر گاز جهان است، سال به سال از میزان صادرات گاز کاسته میشود و حتی گزینه واردات گاز زمستانی مطرح شده است. این پیام آشکارِ ناترازی است؛ به جای آنکه مازاد تولید را صادر کنیم و ارزآوری داشته باشیم، به دلیل تراز منفی به واردکننده تبدیل میشویم.
هر ایرانی، یک بازیگر تراز انرژی
تراز انرژی امروز نه یک واژه فنی بلکه مسئله بقا و رفاه است. تا وقتی فهم و دغدغه آن نزد دولت و مردم شکل نگیرد، نمیتوان توقع داشت تابستان بدون خاموشی بگذرد یا در زمستان خانهها گرم بماند. قاعده ساده است: اگر همه به اندازه تولید خود مصرف کنیم، دیگر نگران خاموشی، گرانی و بحران نخواهیم بود. تراز انرژی همان تفاهم نانوشتهایست که میان تولید و مصرف، جایی میان دولت و جامعه، برقرار است یا برقرار میشود.