ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرورزشی: محمدرضا خلعتبری، بازیکن تکنیکی و ریزنقش فوتبال کشورمان که سال های موفقی در فوتبال کشورمان و در تیم های مختلف سپری کرد، گفت و گوی مفصلی با ایرنا انجام داده که به آن می پردازیم.
سال ۱۳۸۵ بود؛ ابومسلم وینگری سرعتی و تکنیکی داشت به نام محمدرضا خلعتبری. او در ورزشگاه آزادی، ۷ پرسپولیسی را دربیل زد و دروازه رقیب را به زیباترین شکل ممکن باز کرد. فردای آن بازی، یکی از رسانهها با الهام از گلِ خارقالعاده دیگو آرماندو ماردونا به انگلیس در جام جهانی ۱۹۸۶، این تیتر جذاب را روی جلد خود برد: «دیگو آرماندو خلعتبری» وینگر نوظهور ابومسلم، سالها بعد به ستاره فوتبال ایران بدل شد؛ خیلی زود به پیراهن تیم ملی رسید و حضور در باشگاههای بزرگی نظیر ذوبآهن، سپاهان و پرسپولیس را تجربه کرد.
بازی در فینال لیگ قهرمانان آسیا و چندین و چند قهرمانی در لیگ برتر، نکتههای مثبت زندگی ورزشی خلعتبری بودند اما یک اتفاق تلخ برای او رقم خورد که حالا و بعد از ۱۱ سال هنوز فراموشش نکرده است. کارلوس کیروش پای پله هواپیما، نام خلعتبری را از لیست مسافران برزیل خط زد و یکی از بهترین بازیکنان تیم ملی در آن مقطع، رویای حضور در جام جهانی ۲۰۱۴ را برای همیشه از دست داد.
رامسر هستم. با برادرم در حال ساخت و ساز ویلا و خرید و فروش آنها هستیم.
امسال کموبیش مسابقات را دیدم و معتقدم حق تراکتور بود که قهرمان شود. به مجموعه تراکتور، هواداران این تیم، آقای زنوزی و همچنین دراگان اسکوچیچ تبریک میگویم. واقعاً فوتبال زیبایی به نمایش گذاشتند و اسکوچیچ هم تیم قدرتمندی ساخته بود.
صد در صد. به نظرم تراکتور یک سر و گردن بالاتر از بقیه بود و قشنگترین فوتبال را بازی کرد.
مگر میشود کسی بیش از ۲۰ سال در فوتبال باشد و بعد از خداحافظی دلش تنگ نشود؟ راستش را بخواهی، یکسری کلاسهای مربیگری که در نوشهر برگزار شد را طی کردهام.
درجه C را گرفتم و فکر میکنم ۲۰ روز دیگر کلاس درجه B هم برگزار میشود که باید در آن شرکت کنم.
این همه سال فوتبال بازی کردم و حالا هم بدم نمیآید تجربیاتم را به جوانترها منتقل کنم. این جزئی از وظایف ما بعد از خداحافظی از فوتبال است.
باید از یک جایی شروع کنم؛ معتقدم که ابتدا باید چند سال به عنوان مربی تجربه کسب کنم و سپس نفر اول شوم. نمیشود که یکباره سرمربی شوم. میدانم کار خیلی سختی است و باید کمکم و رفتهرفته تجربیاتی بهدست بیاورم.
اصلاً دنبالش نبودم. اگر مدارکم را بگیرم و پیگیرش هم باشم، قطعاً پیشنهاد به دستم میرسد.
واقعیتش فوتبال ما مثل سایر کشورها پیشرفت نکرده؛ از طرفی بازیکنان خارجی باکیفیتی هم وارد لیگ نمیشوند تا زمینهسازِ پیشرفت جوانترها باشند. کمو بیش جوانهای باکیفیتی داریم اما مثل زمان ما تعدادشان زیاد نیست. شما به لیست تیم ملی نگاه کنید؛ اغلب بازیکنان لژیونر هستند و از لیگ ایران، تعداد کمی بازیکن به اردو دعوت میشود. در حال حاضر هم چارهای نداریم جز اینکه به همین جوانها توجه کنیم و از آنها بازیکنان بزرگی بسازیم.
بحث هوسکردن برای بازگشت نیست اما من اگر ۲ ماه تمرین کنم، میتوانم با بهترین کیفیت در لیگ ایران بازی کنم. یک فوتبالیست روزی به جایی میرسد که دیگر نمیخواهد بازی کند. با این حال اگر خودم بخواهم، شک نکنید همین حالا هم میتوانم بدرخشم.
صد در صد. اصلاً مرا کنار بگذارید. یک روز بروید و بازیهای قاسم حدادیفر را در میان دوستانش ببینید. او همین الان وارد شود، تا ۵ سال دیگر میتواند با بهترین کیفیت بازی کند.
خودم که نمیتوانم نظر بدهم اما حتی یک کیلو اضافهوزن ندارم و خیلی راحت میتوانم بازی کنم. با این حال فوتبال را یک بار برای همیشه کنار گذاشتهام و امیدوارم جوانها بیایند و باعث پیشرفت و بالا رفتن کیفیت لیگ شوند.
بفرمایید...
من شش، هفت سال در تیم ملی بازی کردم اما خب اینکه بگویید به حقم نرسیدم را قبول ندارم؛ نه. من قهرمان لیگ شدم، در فینال آسیا بازی کردم، لژیونر شدم و فقط آخرش که باید به جام جهانی میرفتم و در این تورنمنت مهم بازی میکردم، اتفاق نیفتاد و این موضوع برایم ناراحتکننده بود.
خب این موضوع دست خودم نبود. نظر آقای کیروش بود و فکر میکنم وقتی تیم میخواست به اتریش و سپس برزیل برود، شب آخر مرا خط زد. من تلاشم را کردم اما برخی مسائل از دست من خارج بود.
من دلیلش را نمیدانم. حتی خودش هم دلیلش را نگفت. من اما تنها بازیکنی بودم که در تمام بازیهای مقدماتی حضور داشتم؛ گاهی به عنوان بازیکن ثابت و گاهی جانشین.
فکر کردن من فایدهای نداشت. این اتفاق نباید میافتاد که افتاد. جالب اینکه آقای کیروش هم حرفی در این رابطه نزدند و فقط سکوت کردند!
آدم از برخی اتفاقات ناراحت میشود و ناراحتی تا همیشه در ذهناش باقی میماند. من اگر در مسابقات مقدماتی کمتر بازی میکردم، خیلی ناراحت نمیشدم اما در تمام مسابقات بودم اما خط خوردم.
اصلاً. جالب اینکه بعدها آقای اسکوچیچ سرمربی تیم ملی شد، بهترین نتایج را هم گرفت اما دوباره رفتند سراغ کیروش.
مطمئن باشید همین روند فوتبالی را ادامه میدادم. من از فوتبالم راضی بودم و خیلی از کارشناسان نیز چنین نظری دارند.
( حرفم را قطع میکند )اصلاً به این چیزها فکر هم نمیکنم. به نظر خودم حقم بود که فوتبالی به جام جهانی بروم اما نظر سرمربی تیم ملی چیز دیگری بود. اینکه الان فکر کنم که باید چکار میکردم که نظر او را تغییر میدادم، هرگز. به گذشته هم برگردم، از من نخواهید دید که برای حضور در یک تورنمنت، کاری جز نمایش فوتبالم انجام بدهم.
داستانها را که من در جریان نیستم اما کیروش اخلاقهای خاصی داشت. او سرمربی تیم ملی بود و همه باید احترام میگذاشتند اما... او پیشتر سرمربی رئالمادرید و تیم ملی پرتغال بود و دستیار الکس فرگوسن در منچستریونایتد. شاید از نظر فنی خوب بود و نمیتوانستیم حرفی دربارهاش بزنیم اما به نظر من آدم خوبی نبود و به درد فوتبال ما نمیخورد.
چون بیش از حد دفاعی بود و این موضوع با سبک فوتبال ما همخوانی نداشت. به عنوان نمونه تمام انرژی بازیکن خلاقی نظیر اشکان دژاگه، صرف امور دفاعی میشد و او به همین دلیل نمیتوانست در حملات و بازیسازی کارساز باشد.
این حرف شما منطقی است اما مگر احمد آلنعمه را که بردند، بازی دادند؟ رضا حقیقی چطور؟ بختیار رحمانی بازی کرد؟ دنیل داوری و استیون بیتآشور کجا هستند؟ اصلاً از کجا آمدند و برای چه به جام جهانی رفتند؟ حضور این دو بازیکن در جام جهانی خندهدار بود. یک سوال؛ کیروش چکار کرد که اسکوچیچ نکرد؟ او بهترین بازیکنان را در اختیار داشت اما در جام جهانی چه نتایجی کسب کرد؟ اسکوچیچ اما در آن شرایط تیم ملی را تحویل گرفت و واقعاً با عقل جور در نمیآمد که ایشان را اخراج کنیم و دوباره کیروش را برگردانیم.
دقیقاً همینطور است. تازه معتقدم اگر به هر دلیلی او را نمیخواستند، باید تیم ملی را به امیر قلعهنویی یا یحیی گلمحمدی میدادند. حضور این دو قابل هضم بود اما کیروش نه. ما قرار بود با کیروش به جام جهانی برویم که نتایج آبرومندانه بگیریم و اگر شد، صعود کنیم. او حتی نتوانست برابر آمریکا به یک تساوی برسد. بازی با انگلیس را هم که یادمان نمیرود.
من واقعیت را میگویم و این صحبتها ربطی به خط خوردن من ندارد. کیروش در تیم ملی چه نتایجی گرفت که دوباره خواستیم تجربهاش کنیم؟ در جام جهانی ۲۰۱۴ دو باخت و یک مساوی آوردیم. در جام جهانی ۲۰۱۸ هم که از گروه بالا نرفتیم. در جام ملتهای آسیای ۲۰۱۵ هم که تیمهای عربی را نتوانست ببرد و حذف شدیم. اسکوچیچ اما همه آنها را برد. مگر نبرد؟ باز هم تأکید میکنم که حق اسکوچیچ بود در جام جهانی ۲۰۲۲ سرمربی تیم ملی باشد که متأسفانه این اتفاق را از او دریغ کردند.
بگذارید یک واقعیت را به شما بگویم. ارزش پول در دروان بازی ما به مراتب بیشتر از حالا بود. الان هم فوتبالیستها هر چقدر که بگیرند، حقشان است، نوش جانشان و از شیر مادر حلالتر. فوتبالیستها از جمله اقشار جامعه هستند که نه پنجشنبه دارند و نه جمعه. نه عید دارند و نه تعطیلات. همهاش در اردو هستند و هر چه بگیرند، لیاقتش را دارند.
امیدوارم اگر قسمت بود و مربی شدم بتوانم تجربیاتم را به جوانترها انتقال بدهم. و در آخر متشکر از شما.