ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، اقتصاد ایران بار دیگر نشان داد که تا چه اندازه به اخبار سیاسی، بهویژه اخبار مربوط به مذاکرات با غرب، وابسته و «شرطی» شده است. کوچکترین سیگنال مثبت یا منفی از روند مذاکرات کافی است تا بازارهای مالی، سرمایهگذاران و حتی سیاستگذاران، دچار هیجانهای شدید و بعضاً غیرمنطقی شوند؛ وضعیتی که برای یک اقتصاد سالم، پایدار و مقاوم، نگرانکننده است.
در تازهترین نمونه از این واکنشهای هیجانی، شاخص کل بورس تهران روز شنبه با ریزش 61 هزار واحدی مواجه شد؛ آن هم درست پس از هفتهای مثبت که با رشد ارزش معاملات و صفهای خرید پررنگ در بیشتر نمادها به پایان رسیده بود. در آخرین روز کاری هفته گذشته، اغلب سهام بازار در صف خرید بسته شدند، اما اکنون، تنها با انتشار اخباری نهچندان قطعی از فضای سیاسی کشور، ورق برگشته و بیشتر نمادها با صف فروش سنگین مواجهاند.
این وضعیت نشانهای روشن از شرطیشدن مزمن اقتصاد ایران به رویدادهای سیاسی و بهویژه مذاکرات هستهای و روابط خارجی است. به گفته کارشناسان، نبود ثبات در سیاستگذاری اقتصادی، وابستگی بودجه به متغیرهای خارجی، و نبود چشمانداز مشخص برای سرمایهگذاران، باعث شده بازارها بهجای تحلیل واقعی، به شایعات و تیترهای خبری واکنش نشان دهند.
بازار سرمایه تنها یک مثال است؛ بازار ارز، طلا و حتی خودرو نیز در ماههای اخیر بارها شاهد چنین واکنشهای تند و ناپایداری بودهاند. پرسش مهم اینجاست، آیا زمان آن نرسیده که اقتصاد ایران به جای شرطیبودن، مقاوم و پیشبینیپذیر شود؟
اقتصاد شرطی، اقتصاد بیافق
شرطیشدن اقتصاد به اخبار سیاسی، نشانهای از ضعف ساختاری در سیاستگذاری داخلی و نبود نقشه راه بلندمدت در اقتصاد ایران است. در چنین شرایطی، بازارها نه بر پایه دادههای بنیادین اقتصادی، بلکه بر اساس تیتر خبرها، مصاحبهها و شایعات حرکت میکنند. این رفتار نشان میدهد که اعتماد عمومی به ثبات تصمیمگیری و مسیر اقتصادی کشور بهشدت کاهش یافته است.
بازار سرمایه که بهطور طبیعی باید آینهدار عملکرد واقعی بنگاهها، سودآوری شرکتها، و متغیرهای کلان اقتصادی باشد، در اقتصاد شرطی ایران، بیشتر به یک صحنه شرطبندی شبیه شده است؛ جایی که سرمایهگذاران با یک خبر مثبت صف خرید میکشند و با کوچکترین ناامیدی، بدون تحلیل، فرار میکنند.
نااطمینانی؛ آفت سرمایهگذاری
این وضعیت علاوه بر آسیب به بازار سرمایه، ضربه سنگینی به فضای سرمایهگذاری در کشور وارد میکند. هیچ سرمایهگذاری – اعم از داخلی یا خارجی – در محیطی که با یک مصاحبه تلویزیونی یا یک شایعه تلگرامی همهچیز وارونه میشود، حاضر به ورود نیست. نااطمینانی سیاسی که به نااطمینانی اقتصادی سرایت کرده، ریسک سرمایهگذاری را بالا برده و موجب شده سرمایهها یا به بازارهای سفتهبازانه پناه ببرند یا از کشور خارج شوند.
فقر در سیاستگذاری مستقل
یکی از ریشههای این بحران، نبود سیاست اقتصادی مستقل و منسجم در داخل کشور است. وقتی جهتگیریهای اصلی اقتصادی – از بودجهنویسی گرفته تا بازار ارز و حتی حمایتهای اجتماعی – تابعی از تحولات دیپلماتیک میشود، نتیجه چیزی جز نوسانات شدید، بیاعتمادی عمومی و فرار سرمایه نخواهد بود.
در واقع، اقتصاد شرطی به مثابه بیماری مزمنی است که باید با اصلاحات ساختاری، شفافیت سیاستگذاری، و تقویت نهادهای اقتصادی درمان شود. تا وقتی سیاستهای اقتصادی کشور قابل پیشبینی نباشند و دولتها نتوانند بدون تکیه بر امید به گشایشهای خارجی برنامهریزی کنند، اقتصاد ایران همچنان در تله هیجان و بلاتکلیفی گرفتار خواهد بود.
انتهای پیام/