ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
پرسش از وجود ارتباط میان بیماری کبد چرب و تجربه کمردرد، یکی از دغدغههای رایج در حوزه سلامت است. تشخیص نهایی و افتراق علل مختلف کمردرد، تنها در صلاحیت پزشک متخصص و دکتر کمردرد است. در صورت تجربه کمردرد مداوم یا نگرانکننده، به ویژه اگر با علائم دیگری همراه باشد، مشورت با پزشک برای دریافت ارزیابی دقیق و برنامه درمانی مناسب، اقدامی ضروری و حیاتی است. با این حال، بررسی دقیق شواهد بالینی و مطالعات اپیدمیولوژیک نشان میدهد که بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) یا بیماری کبد چرب مرتبط با اختلال متابولیک (MASLD) در مراحل اولیه و شایع خود، معمولاً به طور مستقیم منجر به بروز کمردرد نمیشود.
واقعیت این است که اکثریت قریب به اتفاق کمردردها ریشه در مشکلات ساختاری ستون فقرات و بافتهای نرم اطراف آن، یعنی سیستم اسکلتی-عضلانی، دارند. اگرچه ارتباط مستقیم میان کبد چرب ساده و کمردرد نادر است، اما این احتمال در شرایط خاص و مراحل پیشرفتهتر بیماریهای کبدی یا از طریق سازوکارهای غیرمستقیم، قابل بررسی است. لذا، در مواجهه با کمردرد، تمرکز اولیه باید بر شناسایی و رد کردن علل بسیار شایعتر، به ویژه مشکلات مکانیکی ستون فقرات، باشد.
اگرچه ارتباط مستقیم میان کبد چرب در مراحل اولیه و کمردرد نادر است، اما ارتباطات غیرمستقیم از طریق عوامل خطر مشترک مانند چاقی، سندرم متابولیک و سبک زندگی کمتحرک، بسیار شایعتر هستند. در موارد پیشرفته بیماری کبدی، احتمال بروز درد ارجاعی به پشت وجود دارد، اما این درد معمولاً با علائم سیستمیک دیگری همراه است و الگوی متفاوتی نسبت به کمردردهای شایع اسکلتی-عضلانی دارد.
برای درک بهتر ارتباط احتمالی، ابتدا باید ماهیت درد ناشی از خود کبد را شناخت. کبد، ارگان بزرگی که در سمت راست بالای شکم و زیر لبه دندهها قرار دارد، در صورت بروز مشکلاتی نظیر التهاب یا کشیدگی کپسول آن، میتواند منشأ درد باشد. این درد معمولاً در همان ناحیه بالا و راست شکم احساس میشود و اغلب کیفیتی گنگ، مبهم و مداوم دارد، هرچند در شرایط حاد مانند هپاتیت ویروسی شدید، ممکن است تیزتر باشد.
نکته کلیدی دیگر، پدیدهای شناختهشده در علم پزشکی موسوم به «درد ارجاعی» است. هنگامی که سیگنالهای درد از یک عضو داخلی مانند کبد به سیستم عصبی مرکزی ارسال میشوند، مغز ممکن است به دلیل همگرایی مسیرهای عصبی در نخاع یا سطوح بالاتر، محل دقیق درد را اشتباه تفسیر کرده و آن را به ناحیه دیگری از بدن که از همان مسیرهای عصبی استفاده میکند، نسبت دهد. در مورد کبد، محل کلاسیک و شناختهشده برای درد ارجاعی، شانه راست و گاهی ناحیه میانی یا بالایی پشت، مشخصاً بین دو کتف، است. مهم است توجه شود که این الگوی ارجاعی معمولاً شامل ناحیه پایین کمر (لومبار)، که محل شایعترین نوع کمردردهاست، نمیشود.
با وجود اینکه کبد چرب ساده به ندرت درد ایجاد میکند، شرایط پیشرفتهتر یا پیچیدهتر کبدی پتانسیل ایجاد درد در نواحی مجاور از جمله پشت را دارند. یکی از این شرایط، بزرگ شدن قابل توجه کبد یا «هپاتومگالی» است. کبد بسیار بزرگ میتواند به صورت فیزیکی بر ساختارهای مجاور مانند دیافراگم یا حتی مهرههای پشتی فشار وارد کرده و منجر به احساس درد یا ناراحتی در پشت یا شانه شود. همچنین، التهاب شدید کبد، چه در قالب هپاتیت حاد و چه در مراحل پیشرفته استئاتوهپاتیت غیرالکلی/مرتبط با متابولیک (NASH/MASH)، میتواند به دلیل تحریک بافتهای اطراف یا کشیدگی کپسول کبد، درد ایجاد کند.
در مراحل انتهایی بیماری کبدی، وضعیتی موسوم به «سیروز کبدی» که با ایجاد بافت اسکار گسترده و تخریب ساختار طبیعی کبد مشخص میشود، یا وجود تودههای بزرگ مانند تومورها یا کیستها، نیز میتوانند از طریق فشار مکانیکی یا التهاب، منشأ درد باشند. با این حال، گزارشهای بالینی تأکید دارند که دردی که از این شرایط پیشرفته کبدی ناشی میشود، اولاً بیشتر در ناحیه میانی یا بالایی پشت و زیر دنده راست حس میشود تا کمر، و ثانیاً به ندرت به تنهایی بروز میکند. معمولاً این درد با مجموعهای از علائم سیستمیک دیگر بیماری کبدی مانند زردی پوست یا چشمها (یرقان)، خستگی مفرط و ناتوانکننده، کاهش وزن ناخواسته، تورم شکم به دلیل تجمع مایع (آسیت)، یا تورم پاها همراه است که سرنخهای مهمی برای تشخیص منشأ کبدی درد هستند.
ارتباط محتملتر و به مراتب شایعتر میان وجود همزمان کبد چرب و کمردرد، نه یک رابطه علت و معلولی مستقیم، بلکه ریشه در عوامل خطر مشترکی دارد که هر دو وضعیت را تحت تأثیر قرار میدهند. «چاقی» یکی از برجستهترین این عوامل است. اضافه وزن و چاقی، به عنوان یک عامل خطر عمده برای توسعه کبد چرب شناخته میشود و همزمان، فشار بیومکانیکی مضاعفی بر ساختارهای ستون فقرات، به ویژه دیسکهای بین مهرهای و مفاصل فاست، وارد میآورد که خود میتواند زمینهساز بروز یا تشدید کمردردهای مکانیکی شود.
علاوه بر این، کبد چرب غالباً جزئی از یک مجموعه اختلالات متابولیک موسوم به «سندرم متابولیک» است. این سندرم که شامل مواردی چون چاقی شکمی، فشار خون بالا، اختلال در قند خون و سطوح بالای چربیهای خون است، با یک وضعیت «التهاب سیستمیک مزمن سطح پایین» در بدن همراهی دارد. شواهد علمی رو به رشدی وجود دارد که نشان میدهد این التهاب فراگیر میتواند در بروز یا تشدید دردهای مزمن در نقاط مختلف بدن، از جمله کمر، نقش داشته باشد. در نهایت، «سبک زندگی کمتحرک» که هم به تجمع چربی در کبد کمک میکند و هم باعث ضعف عضلات حمایتکننده ستون فقرات میشود، عامل مشترک دیگری است که میتواند احتمال تجربه همزمان این دو مشکل را افزایش دهد. بنابراین، در بسیاری از افراد، همزمانی کبد چرب و کمردرد، بازتابی از تأثیر این عوامل زمینهای مشترک است.
افتراق دقیق میان انواع کمردرد برای انتخاب رویکرد درمانی صحیح، اهمیتی حیاتی دارد. شناخت ویژگیهای متمایز هر نوع درد میتواند به این فرآیند کمک کند، هرچند تشخیص نهایی بر عهده پزشک است.
این نوع کمردرد که شایعترین علت است، معمولاً در ناحیه پایین کمر (لومبار) متمرکز است. یک ویژگی بارز آن، ارتباط واضح با حرکت است؛ فعالیتهایی مانند خم شدن، چرخیدن، بلند کردن اجسام، یا نشستن و ایستادن طولانیمدت معمولاً باعث تشدید درد میشوند، در حالی که استراحت ممکن است به تسکین آن کمک کند. درد میتواند به باسن یا پاها نیز انتشار یابد (مانند دردهای سیاتیکی) و گاهی با محدودیت در دامنه حرکتی کمر یا حساسیت موضعی به لمس همراه است.
همانطور که پیشتر اشاره شد، دردی که منشأ آن کبد باشد و به پشت ارجاع داده شود، معمولاً در ناحیه میانی یا بالایی پشت و یا شانه راست احساس میشود. ماهیت آن اغلب گنگ و مداوم است و برخلاف دردهای اسکلتی-عضلانی، ارتباط مشخصی با حرکات کمر یا شانه ندارد؛ یعنی با خم شدن یا چرخش کمر تشدید یا تسکین نمییابد. وجود علائم همراه بیماری کبدی (در موارد پیشرفته) سرنخ مهمی است.
مشکلات کلیوی مانند سنگ کلیه یا عفونت (پیلونفریت) نیز میتوانند باعث دردی شوند که در ناحیه پشت حس میشود. اما محل اصلی این درد معمولاً در پهلوها (ناحیه فلانک)، درست زیر دندهها است و میتواند به سمت کشاله ران انتشار یابد. ماهیت درد کلیوی نیز متفاوت است؛ در سنگ کلیه، درد معمولاً بسیار شدید، تیز و موجی (کولیکی) است، در حالی که در عفونتها ممکن است دردی گنگ و مداوم همراه با تب و لرز وجود داشته باشد. برخلاف دردهای اسکلتی-عضلانی، درد کلیوی معمولاً با حرکت تغییر نمیکند، هرچند ضربه آرام به ناحیه پهلو ممکن است آن را تشدید کند. وجود علائم ادراری مانند درد یا سوزش هنگام ادرار، تکرر ادرار، یا تغییر رنگ ادرار (مانند خون در ادرار) قویاً به نفع منشأ کلیوی درد است.
با توجه به تنوع علل کمردرد، مراجعه به پزشک برای ارزیابی دقیق ضروری است. علائم هشداردهندهای وجود دارند که تحت عنوان «پرچمهای قرمز» شناخته میشوند و نیازمند مراجعه فوری و بررسی دقیقتر هستند. این علائم شامل کمردرد بسیار شدید و ناگهانی، دردی که با استراحت بهبود نمییابد یا شبها بدتر میشود، درد همراه با تب یا کاهش وزن غیرقابل توجیه، از دست دادن کنترل ادرار یا مدفوع، یا ضعف پیشرونده در پاها است. همچنین، اگر کمردرد با علائم واضح بیماری کبدی مانند زردی یا تورم شکم همراه باشد، ارزیابی وضعیت کبد ضرورت مییابد.
روند تشخیصی معمولاً با اخذ شرح حال دقیق پزشکی و انجام معاینه فیزیکی کامل آغاز میشود. پزشک در مورد ویژگیهای درد، علائم همراه، سابقه پزشکی و عوامل خطر سؤال خواهد کرد. بر اساس یافتههای اولیه، ممکن است آزمایشهای تکمیلی درخواست شود. آزمایشهای خون میتوانند عملکرد کبد (با اندازهگیری آنزیمهای کبدی مانند ALT و AST) و وجود التهاب را ارزیابی کنند. تصویربرداری، به ویژه سونوگرافی شکم، روشی رایج و در دسترس برای بررسی ساختار کبد و تشخیص وجود چربی اضافی یا سایر ناهنجاریها مانند بزرگی کبد یا تودهها است. در صورتی که شک به مشکلات ستون فقرات وجود داشته باشد، ممکن است از روشهای تصویربرداری دیگری مانند MRI یا CT اسکن برای بررسی دقیقتر دیسکها، مهرهها و اعصاب استفاده شود.
پس از تشخیص علت کمردرد و ارزیابی وضعیت کبد، برنامه درمانی تنظیم میشود. درمان کمردرد مستقیماً به علت زمینهای آن بستگی دارد و میتواند شامل استراحت، فیزیوتراپی، دارودرمانی (مسکنها، شلکنندههای عضلانی)، تزریقات موضعی یا در موارد خاص، جراحی باشد. در مورد کبد چرب غیرالکلی، محور اصلی مدیریت و درمان، اصلاح سبک زندگی است. این شامل اتخاذ یک رژیم غذایی سالم و متعادل (مانند رژیم مدیترانهای)، کاهش وزن تدریجی و پایدار در صورت اضافه وزن یا چاقی، و انجام فعالیت بدنی منظم است. جالب توجه است که اقداماتی که برای بهبود کبد چرب انجام میشوند، به ویژه کاهش وزن و افزایش فعالیت بدنی، از آنجایی که عوامل خطر مشترک با کمردرد مکانیکی را هدف قرار میدهند، میتوانند به طور غیرمستقیم به بهبود کمردرد ناشی از فشار بیومکانیکی یا التهاب سیستمیک نیز کمک کنند.