ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: «مایکل آنتون» رئیس هیئت مذاکرهکننده آمریکا در دور سوم گفتگوی غیرمستقیم با ایران، نه صرفاً یک مذاکرهکننده بلکه یک طراح جنگ روانی در میدان دیپلماسی است که هرگونه مذاکره را صرفاً ابزاری برای پیشبرد منافع آمریکا میداند، نه بستری برای مصالحه یا تفاهم پایدار.
«در جهانی که صلح با واژههای صیقلخورده فروخته میشود، مایکل آنتون با واژگان تیز و مفاهیم تقلیلگرا، به دنبال جراحی پیکره نظم بینالملل است تا در زیر پوست آن، خالصترین شکل منافع آمریکایی را زنده نگاه دارد، اینجاست که واژه گفتوگو به ابزاری برای مهار بدل میشود، نه مفاهمه»
غروب جمعه بود که خبرآمد، نشریه پولیتیکو به نقل از یک مقام آمریکایی اعلام کرده مایکل آنتون، رئیس هیئت مذاکرهکننده آمریکا در دور سوم گفتگوی غیرمستقیم با ایران خواهد بود. مایکل آنتون (Michael Anton) که در حال حاضر مدیر فعلی برنامهریزی سیاست در وزارت خارجه آمریکا است در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید بود. وی همچنین، عضو شورای امنیت ملی در دوره جورج بوش پسر، استاد سابق مدرسه خدمات خارجی دانشگاه جورجتاون و نویسنده کتاب و مقالات مؤثر در تبیین «ملیگرایی آمریکایی (American Nationalism)» است.
آنتون از جمله چهرههای فکری و سیاسی جریان نئومحافظهکار آمریکاست که در سالهای اخیر به یکی از تئوریسینهای مهم جنبش ترامپیسم تبدیل شده است. آنتون در میان نخبگان راستگرای آمریکا به واسطه مقاله معروفش با عنوان «The Flight ۹۳ Election» شناخته میشود، که در آن مقاله، انتخابات ۲۰۱۶ را به «هجوم به کابین خلبان در پرواز ۹۳» تشبیه میکرد؛ بدین معنا که یا باید ترامپ را انتخاب کرد یا آمریکا را از دست داد. این مقاله در آن زمان به مانیفست سیاسی جنبش ترامپیسم معروف شد.
آما آنچه در حال حاضر درباره آنتون اهمیت دارد، حضور وی به عنوان رئیس هیئت مذاکرهکننده آمریکا در دور سوم گفتگوی غیرمستقیم با ایران است که سوالات مهمی را پیشروی مذاکرهکنندگان، کارشناسان، فعالان رسانه و همه افرادی که موضوع مذاکرات را پیگیری میکنند، قرار داده است. اولین و مهمترین سوال برای کسانی که شناخت کافی ندارند، این است که، مایکل آنتون کیست؟.
مایکل آنتون به عنوان مغز متفکر جریان نوملیگرای آمریکا چه نوع سیاست خارجی را نمایندگی میکند؟. پیام انتخاب او به عنوان رئیس هیئت مذاکرهکننده آمریکا در دور سوم گفتگوی غیرمستقیم با ایران، چیست؟. با حضور آنتون در معادله مذاکراتی با ایران، چه نوع منطقی بر میز مذاکره حاکم خواهد شد و چه پیامدهای استراتژیکی برای تهران به همراه خواهد داشت؟. تیم مذاکرهکننده ایرانی با چه راهبردهایی میتواند در برابر منطق منفعتمحور و کنترلگرای آنتون، عملکرد بهتری داشته باشد و منافع خود را در این بازی پیچیده حفظ کند؟.
نویسنده در این یادداشت قصد دارد، همزمان با شروع دور سوم مذاکرات مسقط، ضمن اینکه تصویر واقعی و روشنتری از شخصیت مایکل آنتون به مخاطبان ارائه دهد، به سوالات استراتژیک فوق نیز پاسخ دهد.
مایکل آنتون
فارغ از اطلاعاتی که در ابتدا، درباره مایکل آنتون مبنی بر سوابق و فعالیتهای وی ارائه شد، در حال حاضر آنچه مهم است، شخصیت سیاسی و نگاهی است که به مسائل نظام بینالملل به صورت عام و موضوع ایران به صورت خاص، دارد.
مقاله «انتخابات پرواز ۹۳» (The Flight ۹۳ Election) که در سپتامبر ۲۰۱۶ منتشر شد، یکی از بحثبرانگیزترین و تأثیرگذارترین متون سیاسی دوران معاصر آمریکا از مایکل آنتون است. آنتون در این مقاله، انتخاب هیلاری کلینتون را به نشستن در هواپیمایی در حال سقوط تشبیه کرد که تنها راه نجات، حمله به کابین خلبان (یعنی انتخاب ترامپ) است. او با خلق این استعارهی رادیکال، اعلام کرد که دیگر نمیتوان با قواعد عادی سیاست، کشور را نجات داد. او در این مقاله تلاش کرد، احساسات عمومی را در برابر ساختار سیاسی لیبرالمحور بسیج کند و سیاست رادیکال ترامپ را مشروعیت ببخشد.
لازم به ذکر است، عدد ۹۳ در عنوان مقاله آنتون، به پرواز شماره ۹۳ خطوط هوایی یونایتد ایرلاینز اشاره دارد که بر اساس روایتهای موجود، در جریان حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، توسط عوامل القاعده ربوده و به برجهای دو قولوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک کوبیده شد. در این پرواز، مسافران پس از آگاهی از هدف تروریستها، یعنی کوبیدن هواپیما به یکی از نمادهای حکومتی آمریکا، تصمیم گرفتند با آنها مقابله کنند و کنترل هواپیما را پس بگیرند. مایکل آنتون با انتخاب این عنوان، انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ را در مقام یک موقعیت اضطراری و وجودی برای آمریکا تصویر میکند و استدلال میکند که پیروزی دونالد ترامپ در آن انتخابات، همانند اقدام مسافران پرواز ۹۳، تلاشی جسورانه برای نجات کشور از سقوط بهدست نخبگان لیبرال است. در نگاه او، رأی دادن به ترامپ نه یک انتخاب سیاسی عادی، بلکه یک واکنش نجاتبخش در برابر سقوط محتوم آمریکا بود. بنابراین، عدد ۹۳ در این عنوان نه فقط یک ارجاع تاریخی، بلکه یک استعاره سیاسی است برای نشان دادن ضرورت اقدام رادیکال، اضطراری و نجاتبخش از سوی شهروندان آمریکایی در برابر روندهای حاکم لیبرالگرایانه.
او که در این مقاله به دنبال معرفی یک چارچوب سیاستورزی ناسیونالیستی و تقابلمحور بود، اساساً گفتوگو و تعامل را بینتیجه دانسته و نجات را در رویارویی میبیند. چنین نگرشی، در مذاکرات ایران و آمریکا، میتواند چارچوب بازی را به سمت صفر-صفر سوق دهد؛ جایی که یا همهچیز به نفع آمریکا پیش میرود یا شکست برای دو طرف رقم میخورد.
سیاستمداران و اندیشهورزان آمریکایی و غربی، مایکل آنتون را یک شخصیت، ایدئولوگ محافظهکار ملیگرایانه (Nationalist Conservatism) میدانند. آنتون معتقد است که سیاست خارجی آمریکا باید بر پایه منافع صرف ملی و بدون هزینههای اخلاقی یا بشردوستانه پیش برود. او شخصیتی ضد جهانیسازی (Anti-Globalist) دارد و از مخالفان جدی نهادهای بینالمللی و فراملی همچون سازمان ملل، WTO و توافقنامههایی نظیر برجام است. او مدافع توازن قوا در غرب آسیا به نفع رژیم صهیونیستی است و تحلیلهای وی نشان میدهد که ایران را به عنوان یک تهدید ساختاری برای نظم مطلوب آمریکا در منطقه میبیند. مهمترین موضوع درباره شخصیت وی این است که او اهل گفتوگوی تاکتیکی است نه راهبردی و این یعنی، او به گفتوگو برای «مهار» و «مدیریت» بحران، باور دارد، نه برای «حل دائمی» آن. در کل میتوان گفت، آنتون، یک شخصیت آمریکایی به شدت ملیگرا، منفعت محور، ضد نهادها و توافقات بینالمللی است که از گفتگونیز برای مدیریت موضوع و کسب منفعت بیشتر استفاده میکند نه حل مسئله.
اما با همه اطلاعات فوق، برای شناخت بهتر آنتون در میدان واقعیت، بهتر است وی را با دو شخصیت معروف آمریکایی مثل هنری کیسینجر و جان بولتون که ایرانیها شناخت بیشتری نسبت به آنها دارند، مقایسه کرد.
یکی از مدلهایی که میتوان با آنتون مقایسه نمود، هنری کیسینجر است. او نیز بر مبنای مکتب رئالیسم سازنده (Constructive Realism) عمل میکرد و نگاهش معطوف به منافع عینی آمریکا و توازن قوا بود. هرچند آنتون فاقد تجربه اجرایی کیسینجر است، اما از نظر گفتمانی، شباهتهایی در تمرکز بر «مهار، مدیریت و انعطافپذیری تاکتیکی» میان آن دو وجود دارد که قابل تحلیل است.
اما جان بولتون را میتوان متحد فکری آنتون، قلمداد کرد. بولتون، از چهرههای شناختهشده جریان نومحافظهکار، در سالهای گذشته، همنظر و همسیاست با آنتون در مخالفت با توافق هستهای و لزوم افزایش فشار حداکثری علیه ایران بوده است. گزارشهای ارزیابی از آنتون، حکایت از این دارد که وی در مقالات و تحلیلهایی که در نشریات مختلف منتشر کرده، نظراتش کاملاً همسو با بولتون بوده است.
مبانی نظری مایکل آنتون
نگاه و رویکرد آنتون از منظر نظریه «واقعگرایی تهاجمی» (Offensive Realism) جان میرشایمر و همچنین مدل «نئوژئواستراتژی» (Neo-Geostrategy) در سیاست خارجی ایالات متحده قابل بررسی است. نئوژئواستراتژی برخلاف سیاست خارجی لیبرال یا ایدهآلیستی، بر رقابتمحوری، منطق بازی با حاصلجمع صفر و ضرورت حضور فعال و پیشدستانه در مناطق راهبردی جهان تأکید دارد. نئوژئواستراتژی به ویژه بر کنترل مناطق حساس ژئوپلیتیکی مانند اوراسیا، غرب آسیا، و حوزه اقیانوس آرام تمرکز دارد، زیرا معتقد است هرگونه خلأ قدرت در این مناطق، به نفع رقبا و به زیان هژمونی آمریکا تمام میشود. آنتون همانند میرشایمر، معتقد به تعارض ذاتی در نظام بینالملل است و جایگاهی برای ایدهآلگرایی قائل نیست. او طرفدار سیاست و رویکردی است که میتوان آن را «ملیگرایی محافظهکارانه منفعتمحور» (Profit-Centric Conservative Nationalism) نامید. در این چارچوب، هرگونه مذاکره، صرفاً ابزاری برای پیشبرد منافع آمریکا است، نه بستری برای مصالحه یا تفاهم پایدار.
در نگاه و لایه کلان، آمریکا در دوره آنتون به دنبال احیای سیاست «اول آمریکا» (America First) خواهد بود. این به معنای کاهش تعهدات فراملی و تمرکز بر ابزارهای فشار حداکثری است. برای نمونه و اثبات نیز میتوان به خروج از برجام در سال ۲۰۱۸؛ حمایت از سیاستهای تعرفهای علیه چین و کاهش بودجه نهادهای بینالمللی، اشاره کرد.
اما در لایه میانی و در سطح نهادها، آنتون به دنبال بازتعریف مأموریت وزارت خارجه آمریکا بهعنوان «ابزار اجرای امنیت ملی» است، نه نهاد دیپلماسی. برای مثال و اثبات نیز میتوان به رویکرد وی در اعمال فشار بر تیمهای مذاکره برای گرفتن امتیاز بدون ارائه تضمین، اشاره کرد. نگاهی به دوره فعالیت وی در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ نیز حاکی از تلاش وی برای بازسازی ساختار وزارت خارجه آمریکا با رویکرد امنیتمحور، است.
اما در لایه خرد و در سطح افکار عمومی و رسانهها نیز، بررسیها حاکی از این است که آنتون همواره تلاش داشته با بازتولید دوگانههای "ما و دیگران" و "تقابلهای تمدنی"، فضای گفتگو را به نفع گفتمان ستیز تنظیم میکند. برای مثال و اثبات، ارزیابی صورت گرفته از تحلیلهای ارائه شده از سوی وی در رسانههای راستگرای آمریکایی، ترویج ترس از مسلمانان و مخالفت با مهاجرت به عنوان تهدید هویت ملی به صورت برجسته، مطرح شده است.
پیام انتصاب آنتون چیست؟
اما بعد از شناخت شخصیت مایکل آنتون، نظریات و رویکردی که وی در خصوص مسائل نظام بینالملل و مذاکرات، دنبال میکند، سوال مهم این است که پیام انتخاب و انتصاب مایکل آنتون به عنوان رئیس هیئت مذاکرهکننده آمریکا در دور سوم گفتگوی غیرمستقیم با ایران، چیست؟
با توجه به شخصیت، مبانی نظری، سیاست و نظریاتی که مایکل آنتون در خصوص مسائل جاری در روابط بینالملل مطرح کرده، انتخاب وی از سوی ترامپ به عنوان رئیس هیئت مذاکرهکننده آمریکا در دور سوم گفتگوی غیرمستقیم با ایران، خواسته یا ناخواسته، پیامهای مثبتی برای طرف ایرانی ندارد.
البته یادمان نرود که عملکرد ترامپ تاکنون، نشان داده که وی همواره تلاش دارد با جنگ شناختی، روانی و رسانهای، بیشترین امتیاز را با کمترین هزینه از طرف مقابل بگیرد و به قول معروف، طرف را به مرگ میگیرد که به تب راضی شود. اما ملاک نویسنده در این تحلیل، تجارب گذشته و اثراتی است که آنتون در کنشگریهای مختلف از خود بجای گذاشته است.
به اعتقاد نویسنده، در شرایط موجود و با توجه به گزارشها و ارزیابیهای صورت گرفته از شخصیت مایکل آنتون تاکنون، انتصاب مایکل آنتون، ۳ پیام مهم برای اهل فن دارد.
۱- بازگشت گفتمان فشار حداکثری با چهرهای نظریهپرداز
برخلاف مذاکرهکنندگان پیشین که بیشتر کارگزار بودند، آنتون خود «معمار فکری» است و این نشاندهنده آن است که ترامپ میخواهد مذاکرات را با رویکرد فکری-امنیتی نه صرفاً دیپلماتیک، پیش ببرد.
۲- ترجیح بازدارندگی به مصالحه
این انتصاب نشان میدهد که ترامپ دنبال مصالحه نیست بلکه بهدنبال «توازن جدید» در بازدارندگی دوجانبه است. در واقع، انتصاب آنتون، نشانه آن است که دولت ترامپ دیگر بهدنبال رسیدن به توافق از طریق امتیازدهی و مصالحه سنتی نیست، بلکه میخواهد با افزایش قدرت و تهدید بالقوه خود، کاری کند که طرف مقابل عقبنشینی کند یا به خواستههای آمریکا تن دهد. یعنی بهجای گفتوگوی برابر، بهدنبال ایجاد نوعی توازن ترس و بازدارندگی جدید است؛ بهگونهای که طرف مقابل احساس کند مقاومت در برابر آمریکا هزینه سنگینی دارد و بنابراین مجبور شود مسیر دلخواه واشنگتن را انتخاب کند. به زبان سادهتر، آنتون آمده تا «ترس ایجاد کند» نه «اعتماد» یا شاید هم، به مرگ بگیرد تا.....
۳ - ارسال پیام به متحدان منطقهای آمریکا
انتخاب آنتون با توجه به اینکه او مدافع سرسخت رویکرد ضدایرانی تلآویو است، پیامی برای دلگرمی متحدان منطقهای آمریکا مثل رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی، محسوب میشود.
پیامدهای حضور آنتون در مذاکرات برای ایران
اما در ادامه، پا را یک قدم فراتر میگذاریم و از پیام به پیامدهای حضور آنتون در مذاکرات برای ایران، میرسیم. به اعتقاد نویسنده، حضور آنتون با توجه به سوابق وی، میتواند چند پیامد را برای ایران به همراه داشته باشد.
۱. آنتون و افزایش فشار روانی. از آنجا که آنتون استاد جنگ شناختی و روایتسازی رسانهای است، حضور او در دور سوم مذاکرات مسقط، میتواند به یک عامل افزایش فشار روانی-رسانهای بر تیم ایرانی، باشد.
۲. گسترش موضوع مذاکرات. ارزیابی اظهارات و عملکرد گذشته آنتون حاکی از این است که او در گذشته، از پیوند زدن همه عناصر قدرت ایران به میز مذاکره دفاع کرده است. به این دلیل، حضور وی در دور سوم مذاکرات مسقط، احتمال کشاندن مذاکرات به موضوعات غیرهستهای مثل نقش منطقهای ایران، قدرت موشکی و....تقویت میکند.
۳. کاهش احتمال توافق و امضای توافقنامه جامع و پایدار. همانطور که در بررسی و ارزیابی شخصیت آنتون مطرح شد، او اعتقادی به مذاکره برای حل مسائل ندارد و صرفاً مذاکرات را ابزاری برای مدیریت مسئله یا بحران در راستای منافع آمریکا میداند. حتی برخی کارشناسان معتقدند، آنتون به اصل توافق بلندمدت به معنای واقعی و امروزی آن در روابط بینالملل، اعتقاد ندارد و آن را شکل و بستری برای"تسلیم تدریجی" میداند. در این شرایط، تیم ایرانی باید پیشبینیهای لازم را برای مقابله با اقدامات آنتون مثل، شرطگذاریهای نامتقارن در روند مذاکرات، نبود ضمانت اجرایی در توافقهای پیشنهادی و خروج ناگهانی از میز مذاکره به عنوان تاکتیک روانی، داشته باشند و با اقدامات مناسب رسانهای، بازدارندگی لازم را در مقابل اینگونه اقدامات احتمالی آنتون، ایجاد کنند.
۴. افزایش تهدیدات امنیتی پنهان. عملکرد آنتون در گذشته و اقدامات اخیر آمریکا علیه ایران، پازل تهدیدات امنیتی پنهان را تکمیل و مشخص میکند. اعمال تحریمهای پیشدستانه همزمان با مذاکرات، نفوذ رسانهای برای تخریب افکار عمومی ایران نسبت به مذاکره و ارتباطگیری با متحدان منطقهای خود برای ایجاد فشار جانبی بر تهران را میتوان تهدیدات امنیتی پنهانی دانست که حاصل حضور آنتون در کنار ترامپ و تیم مذاکره با ایران است.
۵. جهتدهی افکار عمومی به سمت بدبینی. همانطور که در قسمتهای قبلی نیز به آن اشاره شد، آنتون استاد جنگ روانی و رسانهای است و حضور وی در دور سوم مذاکرات، کار را برای تیم رسانهای ایران و شخصی که پیوست رسانهای مذاکرات را مرحله به مرحله و متناسب با شرایط، تنظیم، ابلاغ و اجرایی میکند، سختتر میکند. احتمال زیادی دارد که آنتون، انتشار اطلاعات یکطرفه در رسانههای آمریکایی و متعاقباً رسانههای همسو را در دستور کار قرار دهد و در این شرایط، تیم رسانهای ایران باید با تشکیل تیم واکنش سریع و رصد دقیق رسانههای طرف مقابل، خود را بر هرگونه خنثیسازی اقدامات تیم آنتون آماده کند. البته پیشنهاد نویسنده، روایت اول ملی است. همانطور که در دو دور قبلی، تیم ایرانی تلاش کرده، روایت ایرانی از مذاکرات را در سریعترین زمان ممکن ارائه دهد و هرگونه شیطنت رسانهای طرف مقابل را بلافاصله خنثی کند، اینبار نیز باید تلاش کند با تکمیل و تقویت تیم خود از ابعاد مختلف و در هماهنگی کامل با همه رسانههای داخلی، روایت میدان را به دست بگیرد و در جایگاه انفعال قرار نگیرد. در این دور از مذاکرات حتی باید مراقب نقشههای روانی آنتون و تیمش نیز بود. شاید آنتون و رسانههای هماهنگ با وی، تحقیر و تخریب دیپلماتهای ایرانی در افکار عمومی را در دستور کار قرار دهند که در این شرایط نیز، توجه تیم مذاکره کننده ایرانی را به واکنش امیرعبداللهیان در دیدار شهید رئیسی با رئیس جمهور آذربایجان در خط مرزی بین دو کشور جلب میکنم و این یعنی، تیم مذاکره کننده و کلیه همراهان باید مراقب هرگونه زیر سوال رفتن عزت و اقتدار ایران و ایرانی باشند، زیرا رقیب به خوبی بلد است با استفاده از تکنیکهای مختلف رسانهای مثل تکنیک "حاشیه بر متن"، مسائلی اینچنینی را آنقدر برجسته کند که آن را از حاشیه به جای متن و اصل مذاکرات بنشاند و هدف خود مبنی بر تحقیر و تضعیف تیم مذاکره کننده ایرانی در افکار عمومی را محقق کند.
۶. ایجاد فضای سیاسی علیه هرگونه توافق در رسانههای فارسیزبان خارجی، از دیگر پیامدهای احتمالی حضور آنتون در دور سوم مذاکرات است. با توجه به اهدافی که احتمال دارد آنتون و تیمش برای سوء استفاده از مذاکرات در دستور کار خود داشته باشند، امکان دارد تقویت فضای سیاسی علیه هرگونه توافق در رسانههای فارسیزبان خارجی با هدف تاثیر بر مخاطبان داخلی، برجسته و تقویت شود. در این شرایط، هماهنگی رسانههای ایرانی در افشا کردن بهنگام رویکرد مدنظر و خنثیسازی آن باید در دستور کار قرار گیرد.
تیم مذاکرهکننده ایرانی در مقابل مایکل آنتون؛ راهکارها و پیشنهادات
در نهایت، بعداز شناخت مایکل آنتون از ابعاد مختلف و بررسی پیام و پیامدهای احتمالی حضور وی به عنوان یک شخصیت ایدئولوگ محافظهکار ملیگرا در دور سوم مذاکرات، پیشنهاداتی برای موفقیت هرچه بیشتر تیم کشورمان در این دور از مذاکرات ارائه میشود.
تحلیل شخصیتمحور طرف مذاکره
برای این راهکار مهم، تشکیل تیم روانشناسی سیاسی برای تحلیل شخصیت آنتون و چگونگی پاسخگویی به او پیشنهاد میشود. همچنین پیشنهاد میشود، در تیم مذاکرات ایران، سناریوهای واکنشی مبتنی بر پیشبینی تصمیمات آنتون، طراحی شود.
تاکید بر راهبردهای بازدارندگی نرم
در این خصوص، تمرکز بر روایتسازی مستقل و خنثیسازی عملیات روانی با قدرت بیشتر از دورهای گذشته، پیشنهاد میشود. با توجه به اهمیت این دور از مذاکرات و حضور افرادی همچون آنتون، باید اتاق فکر رسانهای فعال و چندلایه در کنار تیم فنی مستقر شود. در کنار این اقدام مهم، تقویت دیپلماسی عمومی برای کاهش اثرگذاری رسانهای چهرههایی مثل آنتون و استفاده از ظرفیت رسانههای بینالمللی همسو برای تقویت روایت ایرانی مذاکرات و اعمال فشار معکوس، نهایت استفاده را برد که امید است تمهیدات لازم در این خصوص از طرف تیم رسانهای ایرانی انجام شده باشد.
حفظ خطوط قرمز ملی در برابر منافع صرف آمریکایی
با توجه به توضیحاتی که درباره شخصیت، رویکرد و عملکرد گذشته آنتون در بخشهای قبلی داده شد، مدیریت دقیق موضوعات قابل مذاکره باید به صورت جدی در متن توجه تیم مذاکره کننده ایرانی باشد تا از ورود به دام گستردهسازی مذاکرات جلوگیری شود. برای این موضوع و راهکار نیز پیشنهاد میشود، تیم مذاکرات ایران، چارچوب شفاف برای «حداکثر انعطاف با حفظ اصول» را طراحی و سرلوحه مذاکرات خود قرار دهد. در این شرایط ضرورت دارد، اجماع ملی در داخل برای پشتیبانی از تیم مذاکرهکننده، تقویت شود.
استفاده از ظرفیتهای منطقهای و فرامنطقهای
بهرهگیری از ظرفیتها و متحدان جهانی در نظم نوین مانند شانگهای، بریکس، اوراسیا، روسیه، چین و …باید مورد توجه تیم مذاکرهکننده ایرانی باشد و برنامهریزی لازم را برای استفاده از این ظرفیتها داشته باشد. از آنجا که میدان مذاکرات، میدان جنگ و رقابت است، تیم ایرانی باید نهایت استفاده را از ظرفیتهای بالقوه و بالفعل ببرد تا دست بالا را در مذاکرات داشته باشد. همانطور که در بررسی شخصیت آنتون مطرح شد، او به توازن قدرت با چین حساس است؛ تیم ایرانی باید این محور را برجسته کند تا آنتون را در موقعیت پذیرش واقعیتها و بازی برد-برد قرار دهد.
پرهیز از اعتماد بیش از حد
درست است که امریکا در قبال ایران و سایر کشورها، واقعیت غیر قابل اعتماد خود را بارها نشان داده است و تیم ایرانی نیز به هیچ عنوان اعتمادی به آنها ندارد اما با اینحال تجارب گذشته نشان داده، مذاکرهکنندگان حرفهای همواره تلاش میکنند طرف مذاکره را ناخواسته در مسیر اعتماد کاذب قرار دهند. با توجه به این واقعیت، باز هم پیشنهاد و تاکید میشود، از اعتماد بیش از حد به طرف آمریکایی که بارها و بارها دشمنی خود را با ایران و ایرانی اثبات کرده، خودداری شود و برای این مهم، ضرورت دارد تیم مذاکرات ایران و تیم رسانهای، تعهدات آمریکا در گذشته را مجدداً ارزیابی کند و نقضعهدهای آنها را مستندسازی و برجسته کند. به اعتقاد نویسنده، با توجه به شخصیت و رویکرد آنتون و سابقه طرف آمریکایی در نقضعهدهای قابل توجه، تیم مذاکرات ایران، باید برای دستیابی به توافقهای تاکتیکی و ناپایدار آماده باشد و از خوشبینی افراطی نسبت به تغییر رفتار آمریکا پرهیز کند. حتی پیشنهاد میشود، طرف ایرانی علاوه بر اینکه خواستار تصویب هرگونه توافق احتمالی با طرف آمریکایی در مجلسین آن کشور باشد، تشکیل ساختار «ناظر توافق داخلی» و «ناظر توافق بینالمللی مستقل» برای پایش اجرای تعهدات را پیشنهاد دهد.
هماهنگی تیم رسانهای مذاکرات با رسانههای داخل کشور
با توجه به اینکه عملیات روانی - رسانهای طرف مقابل، در این دور از مذاکرت، از اهمیت و حساسیت بیشتری نسبت به دورهای قبلی برخوردار است، پیشنهاد میشود، مسئول بخش رسانهای تیم مذاکرات ایرانی در هماهنگی کامل با رسانههای داخلی و انسانرسانهها عمل کند تا عوامل زنجیره قدرت نرم به نحو بایسته و شایسته، اهداف و منافع کشورمان را پیگیری و تامین کنند. در این مرحله و در کنار سایر اقدامات رسانهای لازم، پیشنهاد میشود با اتخاذ یک رویکرد پیشدستانه، از طریق رسانههای جهانی، هزینههای عدم توافق را برای طرف آمریکا بالا برده تا تیم ایرانی در حالت انفعال و فشار قرار نگیرد.
مسئول رسانهای تیم مذاکرات، از حال تا آینده
در کنار پیشنهادات فوق به تیم مذاکرات ایران، پیشنهاداتی نیز به تیم رسانهای دستگاه دیپلماسی و نهادهای رسانهای ایران، برای مذاکرات دور سوم ارائه شد. اما در کنار پیشنهادات فوق، نویسنده در ادامه، چند راهکار مکمل نیز برای این مقطع از مذاکرات و دورهای بعدی احتمالی، ارائه میکند.
روانشناسی و رفتارشناسی مذاکرهکنندگان آمریکایی. پیشنهاد میشود، تیم دستگاه دیپلماسی، تقویت بدنه تحلیلکننده رفتارشناسی سیاستمداران آمریکایی با تأکید بر شاخصههای فکری نومحافظهکاران به صورت عام و تیم مذاکرهکننده آمریکایی مثل آنتون به صورت خاص را در دستور کار خود قرار دهد.
پیشنهاد میشود تیم دیپلماسی عمومی و رسانهای وزارت امور خارجه، خطوط پشتیبان در مذاکرات رسمی را برای مدیریت شوکهای رفتاری در داخل و خارج تشکیل دهد.
تنظیم، تدوین وآموزش هوش رسانهای برای شرایط مشابه مذاکرات مذکور. پیشنهاد میشود، بخش دیپلماسی و رسانه دستگاه سیاست خارجی ایران، تدوین بستههای آموزشی با هدف تحلیل و تشخیص الگوهای رفتاری در رسانههای جریانساز را در راستای اهداف مدنظرعملیاتی کند.
و در نهایت پیشنهاد میشود، روایتسازی مؤثر رسانهای از تضادهای اندیشهای در تیمهای تصمیمگیر آمریکایی، تهیه، تولید، منتشر و برجسته شود و ساختار تصمیمسازی در تیم مذاکره ایران برای مواجهه با چهرههایی چون آنتون در مذاکرات گامهای بعدی، ریلگذاری و تسهیل شود.
جمعبندی و نتیجهگیری راهبردی
در پایان و در قالب جمعبندی و نتیجهگیری میتوان گفت، مایکل آنتون، نماد یک سیاست جدید نیست؛ بلکه تبلور یک به اصطلاح عقلانیت قدیمی با ابزارهای نوین است، عقلانیتی که در آن، گفتوگو برای کنترل است و مذاکره برای برتری. در چنین جهانی، اعتماد، نه امتیاز بلکه تلهای برای واگذاری قدرت است. لذا سیاستگذار ایرانی باید بداند، بازی با افرادی چون آنتون، بازی با قواعد کلاسیک دیپلماسی نیست؛ بلکه میدان نبردی است که برنده آن کسی خواهد بود که زبان و شرایط قدرت را بهتر درک کند. مایکل آنتون یک دیپلمات صرف یا تحلیلگر آکادمیک نیست؛ او یک ایدئولوگ امنیتی و معمار گفتمان راهبردی و تمدنیِ نومحافظهکاران جدید در آمریکاست که میخواهد نظم جهانی را به نفع منافع صرف آمریکایی و بر پایه زور نرم و سخت بازتعریف کند. او در ظاهر یک مذاکره کننده است، اما در باطن حامل ذهنیتی امنیتگرا، متکبرانه و سلطهمحور است. چهرهای چندلایه که تنها با رویکرد چندوجهی، هوش استراتژیک، و عقلانیت هویتی، قابل مهار است.
برای ایرانِ امروز که در پیچ تاریخی تحولات بینالمللی ایستاده است، مواجهه با چهرههایی همچون آنتون یک تمرین بزرگ برای بازیگری قدرتمند در جهان پسا-نظم آمریکامحور به شمار میآید. از اینرو، شناخت دقیق، تحلیل چندسطحی و اقدام هماهنگ در حوزه دیپلماسی رسمی، رسانهای و نظری، یک الزام غیرقابلتعویق است.
به مسئولان کشورمان، نخبگان اندیشکدهای، تیمهای مذاکرهکننده و تحلیلگران رسانهای، پیشنهاد میشود که در مواجهه با پدیدههایی چون آنتون، نه مرعوب ظاهر نرم و علمی او شوند و نه آن را بیخطر بپندارند؛ بلکه با «هوشیاری تمدنی»، «هوشمندی استراتژیک» و «بازدارندگی گفتمانی» عازم دور سوم مذاکرات آینده شوند. اکنون، بیش از هر زمان دیگر، ایران باید با تکیه بر منطق بومی و قدرت نرم درونزا، معمار و روایتساز میدان مذاکرات باشد. راهبرد «مقاومت هوشمند» (Smart Resistance) در برابر «مذاکره تاکتیکی» آنتون، میتواند به ایران این امکان را بدهد که نه تنها امتیاز ندهد، بلکه فرصتهایی برای ارتقاء موقعیت منطقهای خود بهدست آورد.
یادمان نرود که مایکل آنتون نه صرفاً یک مذاکره کننده بلکه یک طراح جنگ روانی در میدان دیپلماسی است. ورود او به مذاکرات با ایران به منزله صدای طبل یک بازی بلند مدت است که ابزارهای آن نه فقط کلمات، بلکه روایتها، تاخیرها، تهدیدها و تفسیرهای حقوقی است. اگر تیم مذاکره کننده ایران به درک دقیقی از هندسه ذهنی آنتون دست یابد، میتواند بازی او را با استفاده از همان قواعد برهم زند. بدانیم و یادمان باشد، کسی که قواعد بازی دشمن را میشناسد، زودتر از خود دشمن به پیروزی میرسد.
سعید سیفی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل راهبردی