تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : استان‌ها
لینک : econews.ir/5x3982649
شناسه : 3982649
تاریخ :
معمار گمشده در شهر بی‌چهره؛ معماری امروز ایران در آینه نقد سه نسل اقتصاد ایران: اصفهان-در روز ملی معماری، سه نسل از معماران از فراموشی جایگاه معمار، بحران هویت فضایی و گسست معماری امروز ایران با جامعه سخن گفتند.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها – کوروش دیباج: در منظومه حیات شهری، معماری نه تنها عرصه‌ای برای خلق فضاست، بلکه بازتابی عمیق از فرهنگ، تاریخ، مناسبات اجتماعی و رؤیاهای یک جامعه است. معمار، در این میان، صرفاً یک طراح فرم نیست؛ او واسطه‌ای است میان نیازهای انسانی و پاسخ‌های فضایی، میان حافظه تاریخی و آینده‌نگری شهری. اما در ساختار امروزی معماری ایران، این جایگاه اندیشمندانه و واسطه‌گرانه معمار، به‌تدریج به حاشیه رانده شده است.

اکنون در روزی که به نام معماری و بزرگداشت شیخ‌بهایی ثبت شده، فرصت مناسبی است تا از دریچه‌ای جامعه‌شناسانه، حرفه‌ای و تحلیلی به وضعیت معمار ایرانی بنگریم.

این گزارش در جست‌وجوی آن است که بفهمد «معمار معاصر ایرانی» کیست؟ در چه بسترهایی کار می‌کند؟ چه مسئولیت‌هایی را پذیرفته یا از آن‌ها دور مانده؟ و چگونه می‌توان بار دیگر نقش معمار را به عنوان عامل معنا، هویت و زیست‌پذیری در ساختار شهر بازتعریف کرد.

معمار، گمشده در شهر بی‌چهره؛ معماری امروز ایران در آینه نقد سه نسل

هویت گمشده در معماری معاصر؛ شهرهایی که امضای معمار ندارند

فرهاد صبوری، معمار باسابقه‌ای که کارنامه‌اش با پروژه‌های فرهنگی و آموزشی دهه‌های ۶۰ و ۷۰ گره خورده، اعتقاد دارد که معماران ایرانی امروز، بیش از هر چیز، با بحران حذف از فرآیند تصمیم‌سازی مواجه‌اند. او به خبرنگار مهر می‌گوید در گذشته، معماران در کنار مدیران شهری و کارشناسان اجتماعی، بخشی از تیم سیاست‌گذار شهری بودند، اما امروز حضور معمار در بیشتر پروژه‌ها، تنها به مرحله طراحی صوری و رفع مسئولیت قانونی محدود شده است.

به اعتقاد صبوری، معماری معاصر ایران در حال گذار از «معماری با معنا» به سمت «ساخت‌وساز بی‌محتوا» است؛ روندی که در آن، سود سرمایه‌گذار و سرعت اجرای پروژه، مهم‌تر از کیفیت فضایی و هویت معماری تلقی می‌شود. صبوری با تأکید بر تجربه شخصی‌اش در طراحی کتابخانه‌های عمومی در دهه ۱۳۷۰، تصریح می‌کند که زمانی معماران در طراحی بناهایی نقش داشتند که مردم با آن‌ها زندگی می‌کردند و خاطره می‌ساختند، اما امروز این جایگاه تضعیف شده است.

او همچنین بر این باور است که تعدد مراجع تصمیم‌گیر در حوزه معماری و شهرسازی، موجب شده تا دیدگاه واحدی بر پروژه‌ها حاکم نباشد و نقش معمار میان شهرداری، سرمایه‌گذار، ناظر، و طراح گم شود. به گفته صبوری، معمار امروزی در ایران بیش از آن‌که طراح باشد، باید مذاکره‌گر، توجیه‌گر و سازش‌کار باشد؛ و این خود یکی از عوامل تضعیف کیفیت معماری و فرسایش سرمایه حرفه‌ای معماران است.

این معمار، بر لزوم بازگشت به معماری اندیشیده و مردم‌محور تأکید می‌کند؛ معماری‌ای که نه برای جذب مشتری، بلکه برای ارتقا زیست شهری خلق می‌شود. او معتقد است این بازگشت تنها زمانی ممکن است که نهادهای حرفه‌ای و سیاست‌گذاران حوزه شهری، معمار را به عنوان شریک راهبردی در ساخت شهر به رسمیت بشناسند، نه صرفاً پیمانکاری برای اجرای طرحی از پیش تعیین‌شده.

معمار، گمشده در شهر بی‌چهره؛ معماری امروز ایران در آینه نقد سه نسل

معمار و مسئولیت اجتماعی؛ معماری فقط زیبایی نیست

دکتر مریم اسلامی، معمار و استاد تمام دانشگاه، معتقد است معماری معاصر ایران نیازمند بازنگری جدی در نسبت خود با جامعه و ارزش‌های انسانی است. او معماری را بیش و پیش از آن‌که عرصه‌ای برای فرم‌پردازی بداند، میدان اندیشه، مسئولیت و ترجمان فضاییِ دغدغه‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی زیست‌محیطی می‌داند. از نظر او، معمار باید صدای انسان‌ها در فضا باشد، نه صدای سرمایه در فرم.

اسلامی معتقد است که فقدان توجه به مسائل اجتماعی و انسانی در آموزش معماری یکی از دلایل اساسی بی‌هویتی معماری امروز است. او به خبرنگار مهر می‌گوید: دانشجوی معماری، سال‌ها طراحی می‌آموزد بی‌آن‌که یاد بگیرد چگونه یک فضا می‌تواند رفتار اجتماعی را شکل دهد یا حس تعلق را افزایش دهد. این خلأ آموزشی، نتیجه‌اش در شهری هویداست که در آن، هیچ بنایی روایتگر فرهنگ و دغدغه‌های مردم نیست.

این مدرس دانشگاه همچنین از چالش‌هایی که معماران دغدغه‌مند در فضای اجرایی با آن روبه‌رو هستند سخن می‌گوید؛ چالش‌هایی نظیر نبود سفارش‌دهنده آگاه، نداشتن دسترسی به پروژه‌های عمومی، محدودیت‌های قانونی و فقدان حمایت صنفی. اسلامی بر این باور است که تا زمانی که سازوکار واگذاری پروژه‌ها به شکل رقابتی و حرفه‌ای تعریف نشود، بسیاری از معماران توانمند، یا خانه‌نشین می‌شوند یا مجبورند از اصول حرفه‌ای خود عقب‌نشینی کنند.

اسلامی در بخش پایانی گفت‌وگوی خود با مهر تأکید می‌کند که برای احیای نقش اجتماعی معمار، باید معمار را به بخشی از گفت‌وگوی عمومی در رسانه، آموزش، مدیریت شهری و سیاست‌گذاری فرهنگی بدل کرد. او می‌گوید: عماری اگر در انحصار سرمایه بماند، از مردم جدا می‌شود؛ و معمار، اگر نتواند صدای بی‌صداها باشد، به تدریج خودش هم بی‌صدا خواهد شد.

معمار، گمشده در شهر بی‌چهره؛ معماری امروز ایران در آینه نقد سه نسل

معمار جوان در میدان ساخت‌وساز؛ طراحی یا سازش؟

علیرضا سمیعی، معمار جوانی است که در سال‌های اخیر در دفاتر معماری خصوصی و همچنین پروژه‌های مسکونی حومه شهر فعالیت کرده است. او، برخلاف تصور رایج درباره نسل جدید، نگاهی جدی و متفکرانه به معماری دارد و دغدغه‌های اجتماعی و هویتی معماری را هم‌سنگ مسائل فنی و اجرایی می‌داند. با این حال، تجربه حرفه‌ای‌اش از دوگانگی سختی حکایت دارد: «یا باید سازش کنی، یا از میدان خارج شوی.»

سمیعی به خبرنگار مهر می‌گوید در شرایط فعلی، ورود به بازار ساخت‌وساز برای معماران جوان اغلب به معنای چشم‌پوشی از آرمان‌های طراحی است. او معتقد است پروژه‌های تجاری و مسکونی که در اختیار دفاتر خصوصی قرار می‌گیرد، معمولاً از نظر مالی جذاب ولی از نظر کیفیت طراحی بسیار محدودکننده هستند. به گفته او، کارفرماها اغلب دنبال طرحی هستند که سریع تأیید شود، نه طرحی که چیزی به شهر اضافه کند.

او بر این باور است که غیاب پلتفرم‌های حمایتی برای معماران جوان، اعم از نمایشگاه، مسابقه، نشریه و حمایت مالی، سبب شده است بخش زیادی از انرژی نسل تازه معماری یا هدر برود یا در پروژه‌های مصرف‌گرایانه مستهلک شود. سمیعی تأکید می‌کند: ما نیاز به دیده شدن داریم، نه برای شهرت، بلکه برای آن‌که احساس کنیم این همه تلاش بی‌ثمر نیست. طراحی خوب باید امکان بروز داشته باشد.

در پایان، سمیعی راه‌حل را در شکل‌گیری شبکه‌های مستقل از معماران جوان می‌داند که بتوانند با اتکا به توان خلاقانه، طرح‌هایی جسورانه و اجتماعی ارائه دهند. او همچنین خواستار آن است که نهادهای تخصصی معماری، زمینه آموزش پیوسته، فرصت رقابت و بازاریابی حرفه‌ای برای نسل جدید را فراهم کنند. او می‌گوید: «اگر معمار جوان فقط مصرف‌کننده الگوهای فرسوده باشد، معماری هم آینده‌ای نخواهد داشت.»

معمار امروز، مسئول فرداست اگر دیده شود

تصویری که از خلال این گفت‌وگوها ترسیم می‌شود، تصویری است چندلایه از وضعیت پیچیده و پُرافت‌وخیز معمار ایرانی در زمانه ما. از حذف تدریجی معمار در پروژه‌های کلان شهری تا فراموشی مسئولیت اجتماعی، از خلأهای آموزشی تا بحران هویت در فرم و فضا، آن‌چه مشهود است، ضرورت بازنگری بنیادین در نسبت میان معمار، جامعه و شهر است.

روز ملی معماری، فقط مناسبتی نمادین نیست؛ فرصتی است برای بازاندیشی در نقش کلیدی معماری در ساخت تمدن شهری و بازتعریف جایگاه معمار به‌عنوان یکی از مؤثرترین عناصر در شکل‌دهی به آینده‌ای پایدار، انسانی و هویت‌مند.