تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : صفحات
لینک : econews.ir/5x3947457
شناسه : 3947457
تاریخ :
داستان سیدحسن نصرالله‌-۱۹|سرایت جنگ از اردن به لبنان اقتصاد ایران: خبرگزاری تسنیم در مجموعه مقالاتی به بازخوانی «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و محور مقاومت می‌پردازد. در این شماره، ریشه‌های «نقش مخرب و ضدامنیتی اردن علیه مقاومت فلسطینی در لبنان» را واکاوی می‌کنیم.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

- اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، خبرگزاری تسنیم طی سلسله‌یادداشت‌هایی به بازخوانی فراز و نشیب زندگی رهبران مقاومت اسلامی لبنان می‌پردازد. در همین راستا بازخوانی حیات سیدحسن نصرالله رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و نقش وی در بالندگی محور مقاومت با عنوان «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» در قالب مجموعه مقالاتی منتشر خواهد شد و حالا قسمت هجدهم آن پیش روی شماست.

در قسمت‎های پیشین توضیح دادیم که ریشه‌یابی علل اجتماعی و تاریخی جنگ داخلی لبنان و فراز و فرودهای آن، از این منظر برای بحث ما (زندگی و زمانه شهید سیدحسن نصرالله) اهمیت دارد که بسترهای شکل͏‌گیری مقاومت اسلامی لبنان را بهتر درک کنیم. آیا مقاومت اسلامی لبنان یک پدیده خلق‌الساعه بود یا با انباشت تجارب ملت لبنان طی دهه͏‌های مختلف شکل گرفت؟

پیش͏‌تر توضیح داده͏‌ایم که جنگ داخلی لبنان را باید نقطه عطف زمانه «سیدحسن نصرالله» دانست که مسیر زندگی وی را تغییر داد. اولاً «حزب‌‎الله لبنان» و شمایل فعلی «مقاومت اسلامی لبنان» نتیجه مستقیم ـ و به تعبیری: فرزند ـ جنگ داخلی لبنان است؛ ثانیاً شخص سیدحسن نصرالله نیز زندگی‎اش در اثر این جنگ داخلی کاملاً دگرگون شد. در اثر این جنگ، خانواده‎اش از بیروت به جنوب بازگشتند و نهایتاً سیدحسن راهی عراق شد تا با شهید «سیدعباس موسوی» آشنا شود و در مسیر جهاد و مقاومت قرار گیرد.

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
تصویری نمادین از جنگ داخلی لبنان و زنان مسلمانی که خانه و کاشانه‌شان در جنگ سوخت و خودشان – علیرغم استیصال – راه مقاومت را انتخاب کردند
جنگ داخلی لبنان، توطئه‌ای خارجی به دستور آمریکا و اسرائیل و پیمانکاری احزاب راستگرای افراطی مارونی لبنان بود؛ اما باعث شد تا «مقاومت اسلامی لبنان» به میدانداری شیعیان شکل بگیرد. این جنگ به دو جهت تأثیر قابل توجهی در حیات شهید سیدحسن نصرالله داشت

از قسمت چهارم، به فصل دوم زندگی سید حسن نصرالله، یعنی «جنگ داخلی لبنان» وارد شدیم و طی 5 قسمت، به «ریشه‎های شکل‎گیری این جنگ» پرداختیم. از قسمت نهم از نظر تاریخی وارد مقطع جنگ داخلی لبنان شدیم و ماجرای «فاجعه عین الرمانة» را به عنوان مبدأ شروع جنگ داخلی تشریح کردیم. طی قسمت‌های دهم تا هفدهم به نقش کشورهای خارجی و به ویژه رژیم صهیونیستی و ایالات متحده پرداختیم. در قسمت پیشین، به حمایت مالی و نظامی دولت‌های عربی از «پی‌یر الجمیل» – که پیش‌تر به صورت مبسوط در مورد جاسوسی وی برای اسرائیل صحبت کرده‌ایم – پرداختیم که زمینه‌ای برای جنگ داخلی لبنان شد. از قسمت پیشین، به صورت خاص مطالعه موردی اردن و چرخش آن نسبت به مسئله مقاومت فلسطینی را مورد توجه قرار دادیم.

همان طور که در قسمت پیشین – با عنوان «تندروی مارکسیت‌های فلسطینی» - گفتیم: «در میان کشورهای عربی که در ابتدای دهه 1970 با پی‌یر الجمیل و کمیل شمعون همسو شدند، اردن نقش بسیار پررنگی داشت. اردن اولا به آموزش گسترده شبه‌نظامیان راست افراطی مسیحی پرداخت، ثانیا در فضای داخلی لبنان نیز سازمان امنیت داخلی اردن دست به اقداماتی زد تا فلسطینی‌ها را بدنام و لبنانی‌ها را به جنگ با آنان بکشاند.» به راستی چرا اردن به این سمت رفت؟ در قسمت قبلی، به ماجرای «تشکیل دولت در دولت» و «مخالفت سرسختانه سازمان آزادیبخش فلسطین با تصمیمات امان در عرصه دیپلماسی» اشاره کردیم و در این میان مشخصاً نقش مخرب مارکسیست‌ها را مورد توجه قرار دادیم. در این قسمت، به نهایی شدن جنگ میان طرفین می‌پردازیم. پیش از خواندن قسمت جدید، پیشنهاد می‌شود قسمت قبلی را بخوانید؛ زیرا این بخش به نوعی در امتداد قسمت پیشین قرار دارد.

 

هواپیماربایی و گروگانگیری؛ اوج‌گیری افراطی‌گری مارکسیست‌ها

در قسمت قبلی به مواضع تند «نایف الحواتمه» اشاره کردیم. او در کنفرانس آگوست 1970، مواضع بسیار تندی علیه دولت‌های اردن و مصر اتخاذ کرد و در جمع خبرنگاران، سخنان بسیار تحریک‌آمیزی را به زبان آورد؛ سخنانی که تلویحاً به معنای «اعلان جنگ بخشی از چریک‌های فلسطینی علیه حکومت اردن» به شمار می‌رفت. او راهکار واقعی حل مسئله فلسطین را «سرنگونی حکومت [وقت] اردن» و «تشکیل یک نظام سیاسی یکپارچه مسئول برای ملت اردن و کرانه باختری» دانست که مرزهای فعلی را بر هم بزند! هرچند این اظهارات رادیکال، صرفاً نظرات شخصی الحواتمه بود؛ اما او در آن زمان در فضای داخلی فلسطینی‌ها اثرگذاری بسیار بالایی داشت.

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
از چپ به راست: یاسر عرفات، جورج حبش، نایف حواتمه و جورج حاوی

در میان گروه‌های مختلف فلسطینی، «جبهه ملی برای آزادی فلسطین» (الجبهة الشعبیة لتحریر فلسطین) به دبیرکلی «جورج حبش» با ایدئولوژی مارکسیسم-لنینیسم از رویکردهای تندتری برخوردار بود که در سال 1967 از ادغام سه سازمان مسلحانه تأسیس شد. عمده تمرکز این تشکیلات بر فعالیت‌های نظامی بود و همین موضوع باعث شد تا شاخه رادیکال‌تری در میان آنان به نام «جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین» (الجبهة الدیمقراطیة لتحریر فلسطین) به دبیرکلی «نایف حواتمة» از تشکیلات اصلی جدا شود. نقد اصلی حواتمه به جورج حبش این بود که تمرکز خود را بر مبارزه مسلحانه با اسرائیل قرار داده و نسبت به «معادلات سیاسی» و «ارتجاع عربی» کم‌توجهی نشان می‌دهد!

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
صلاح خلف در میان جورج حبش و نایف حواتمه

تأسیس جبهه دموکراتیک در آگوست 1969 باعث شد تا جبهه ملی نیز به سمت رویکردهای رادیکال‌تر برود و در عملیات‌های نظامی خود کم‌توجهی بیش‌تری نسبت به منافع کشورهای عربی نشان دهد! چند هفته بعد از کنفرانس سازمان آزادیبخش فلسطین علیه اجماع مصر و اردن و طرح راجرز (آگوست 1970 برابر با مرداد 1349)، جبهه ملی فلسطین دست به اقدام مهمی زد که به حکومت اردن بهانه داد تا سرکوب فدائیان فلسطین را در دستور کار قرار دهد.

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
هواپیمای سوئیسی ربوده شده توسط جبهه ملی که در صحرای اردن مجبور به فرود شد

در روز اول سپتامبر 1970 برابر با 10 شهریور ماه 1349، جبهه ملی برای آزادی فلسطین 5 هواپیما را ربود. در این عملیات، سه هواپیما در صحرای اردن فرود آمد و چریک‌های مارکسیست جبهه ملی بعد از تخلیه سرنشینان، هواپیماها را به آتش کشیدند. ده‌ها سرنشین این سه هواپیما نیز به عنوان گروگان نزد جبهه ملی ماندند. به این ترتیب، عملاً سه پرونده در کنار هم رقم خورد؛ اول این‌که اموال عمومی و خصوصی مانند هواپیماهای عربی به آتش کشیده شدند، دوم این‌که حاکمیت ملی اردن به راحتی نقض شد و گروه‌های مارکسیست فلسطینی می‌توانستند هواپیماها را ربوده و در خاک اردن وادار به فرود اضطراری کنند، سوم این‌که در مقیاس وسیعی به گروگانگیری روی آوردند. در چنین بستری و با توجه به اختلافاتی که در قسمت پیشین بدان اشاره شد، پادشاه وقت اردن در صدد اعمال حاکمیت بر گروه‌های فلسطینی برآمد تا پرونده «دولت در دولت» را برای همیشه ببندد.

 

عملیات «سپتامبر سیاه» و اخراج گروه‌های مقاومت فلسطینی از اردن

حکومت اردن همان ابتدا، این عملیات را شدیدا محکوم کرد؛ اما ترجیح داد از طریق یاسر عرفات و از مسیر مذاکره، زمینه را برای آزادی گروگان‌ها فراهم کند. در واقع یاسر عرفات در این مقطع، نقش واسطه را میان «حکومت (ارتش و پادشاه) اردن» و «جبهه ملی برای آزادی فلسطین» ایفا می‌کرد. مذاکرات یاسر عرفات با جورج حبش به نتیجه نرسید و در روز 17 سپتامبر (26 شهریور)، ملک حسین به ارتش اردن دستور داد تا «کلیه مسلحین فلسطینی را از اردن اخراج کند.»

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
صفحه اول روزنامه رسمی اردن بعد از دستور ملک حسین برای عملیات علیه گروه‌های فلسطینی

به این ترتیب عملیات بزرگ ارتش اردن با مشارکت 50 هزار نیروی مسلح آموزش دیده علیه چریک‌های فلسطینی آغاز شد. در آن زمان چریک‌های فلسطینی صرفا سلاح سبک و نیمه‌سنگین در اختیار داشتند؛ اما ارتش اردن با سلاح سنگین زرهی و پشتیبانی نیروی هوایی به مواضع آنان حمله کرد.

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
چریک‌های فلسطینی در حال نبرد با ارتش اردن در سپتامبر سیاه

در همان روز، ارتش اردن در سطح امان (پایتخت) حکومت نظامی و منع تردد اعمال کرد و تانک‌های اسرائیلی همراه با سربازانی که صورت خود را پوشانده بودند ضمن استقرار در مرکز شهر، به اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی در حاشیه پایتخت و مراکز تربیت شبه‌نظامیان فدایی فلسطین حمله کردند. جالب است سربازان اردنی صورت خود را با کلاه‌های سیاه‌رنگ پوشانده بودند تا شناسایی نشوند و این موضوع می‌تواند دلالت‌های معناداری برای فضای فرهنگی و فکری آن زمان اردن داشته باشد.

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
کودکان فلسطینی در حال بازی بر روی ویرانه‌های اردوگاه آوارگان در سپتامبر 1970
در «سپتامبر سیاه»، ارتش اردن اولویت خود را مبارزه با گروه‌های مبارز فلسطینی قرار داد

روز بعد، ارتش اردن با تسلیحات سنگین و حمایت نیروی هوایی عملیات خود را به شهرهای «اربد» و «الرمثا» در شمال اردن و «الزرقاء» در شرق اردن گسترش داد. درگیری در پایتخت و شهرهای فوق‌الذکر بالا گرفت. در چنین وضعیتی در روز 20 سپتامبر 1970 برابر با 29 شهریور 1349 ارتش سوریه در شمال به خاک اردن حمله کرد. این حمله به نام دفاع از مقاومت فلسطینی صورت گرفت و عملاً باعث شد تا ارتش اردن در دو جبهه متفاوت بجنگد؛ در حالی که رژیم صهیونیستی – با آسودگی خاطر - شاهد این وضعیت بود. در مقابل دولت اردن در سرتاسر خاک این کشور «وضعیت اضطراری جنگی» اعمال کرد.

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
در جریان نبردهای سپتامبر سیاه، اردوگاه‌های فلسطینی در اردن به تلی از خاک و ویرانه تبدیل شدند

در روز 23 سپتامبر، بعد از سه روز خبرنگاران از هتلی که در آن محبوس شده بودند بیرون آمدند تا وضعیت میدان را گزارش کنند. خبرنگار فرانس‌پرس، مشاهدات خود را این‌گونه بیان کرد: «هیچ منطقه سالمی باقی نمانده بود! بر روی تمام ساختمان‌ها و خانه‌ها می‌شد آثار جنگ را مشاهده کرد. خمپاره‌ها بسیاری از دیوارها و معابر را ویران کرده بود. آثار تیربارها بر روی تمام دیوارها قابل رؤیت بود.» او در ادامه افزود: «اردوگاه آوارگان فلسطینی در حاشیه امان که مقر اصلی جبهه ملی برای آزادی فلسطین به شمار می‌رفت، به گودال و تپه‌های ویرانی تبدیل شده بود که دود از آن به آسمان می‌رفت!» به روایت حکومت اردن در این درگیری حدود 3000 هزار شبه‌نظامی فلسطینی و نظامیان ارتش اردن کشته شدند؛ در حالی که منابع فلسطنیی میزان تلفات طرفین را ده‌ها هزار نفر می‌خوانند.

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
عکس سه نفره ملک حسین، جمال عبدالناصر و یاسر عرفات در مراسم توافق آتش‌بس میان سازمان آزادیبخش فلسطین و حکومت اردن با وساطت مصر (27 نوامبر 1970 در قاهره)

از آتش‌بس تا اخراج نهایی

درگیری میان ارتش اردن و گروه‌های فلسطینی به مدت 10 روز ادامه یافت تا این‌که در روز 27 سپتامبر برابر با 5 مهرماه، وساطت‌های «جمال عبدالناصر» رئیس جمهور وقت مصر به ثمر نشست و یاسر عرفات و ملک حسین با یکدیگر دست داده و توافقنامه آتش‌بس را امضا کردند. به موجب این توافق، کلیه گروگان‌ها در صحرای اردن که هم‌چنان در دست جبهه ملی بودند به ارتش اردن تحویل داده شدند؛ در مقابل نیز پادشاه اردن با باقی ماندن فدائیان فلسطینی در خاک اردن موافقت کرد.

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
در مراسم تشییع جمال عبدالناصر، بین 5 تا 7 میلیون نفر حضور پیدا کردند

اما دو اتفاق مهم در سه ماه پایانی سال 1970 رقم خورد تا معادلات را تغییر دهد. در روز 28 سپتامبر 1970، یعنی تنها یک روز بعد از وساطت میان یاسر عرفات و ملک حسین اردن، «جمال عبدالناصر» درگذشت! علت مرگ وی، «سکته قلبی» اعلام شد و دکتر وی، مسئله را «آرتریوسکلروز» (Arteriosclerosis) و «واریس» (Varicose veins) خواند. با این حال، برداشت عمومی متفاوت بود. او در صبح همان روز، در اجلاس سران اتحادیه عرب حاضر بود و مشکلی نداشت؛ اما عصر آن روز دچار سکته قلبی شد و به سرعت هم درگذشت. فوت ناگهانی عبدالناصر، این تلقی را ایجاد کرد که وی ترور شده است و موج بزرگی را در سطح جهان عرب به دنبال داشت. در مراسم تشییع وی بیش از 5 میلیون نفر شرکت کردند و ملک حسین و یاسر عرفات در برابر همگان اشک می‌ریختند. بی‌تردید بعد از فوت ناگهانی جمال عبدالناصر، تا ماه‌ها مصر دچار شوک بود و نمی‌توانست در معادلات منطقه‌ای نقش‌آفرین باشد.

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
حافظ اسد چند روز بعد از موفقیت در کودتا، در جمع هواداران خود حضور یافت و این‌گونه کودتا را «جنبش اصلاحگرایانه مردمی» خواند

اتفاق دوم به سوریه برمی‌گردد. در 16 نوامبر 1970 برابر با 25 آبان 1349 شمسی، «حافظ اسد» در سوریه دست به کودتا زد و قدرت را به صورت یکدست در اختیار گرفت. این کودتا جزئیات و پیچیدگی‌های زیادی داشت؛ به عنوان نمونه حافظ اسد سه ماه بعد از کودتای موفق خود ریاست جمهوری را در اختیار گرفت؛ یعنی معادلات داخلی کودتا هم به شکلی نبود که حافظ اسد فورا قدرت را در چنگ خود بگیرد! همین پیچیدگی‌ها باعث شد تا سوریه برای چند ماه از معادلات منطقه‌ای فاصله بگیرد و بر امور داخلی خود تمرکز کند.

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
نمونه‌ای از تیتر روزنامه‌های سوریه بعد از کودتای حافظ اسد
کودتای 1970 سوریه باعث شد تا چند ماه حافظ اسد در حال بازآرایی صحنه قدرت در دمشق باشد و از ورود به معاغدلات منطقه‌ای اجتناب کند

به این ترتیب، تحولات داخلی مصر و سوریه باعث شد تا این دو کشور از معادلات منطقه‌ای فاصله بگیرند. همان طور که در ابتدای این بند نوشتیم، آتش‌بس میان ارتش اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین به وساطت جمال عبدالناصر رقم خورد و حالا واسطه‌ای به نام مصر وجود نداشت! از سوی دیگر، ارتش سوریه نقش حامی و پشتیبان گروه‌های فلسطینی را ایفا می‌کرد و حالا این پشتیبان هم کنار رفته بود و موازنه قوا کاملا به سود ارتش اردن بود. به این ترتیب در ژانویه و مارس 1971 (برابر با دی‌ماه و اسفندماه 1349)، در دو نوبت دیگر ارتش اردن به صورت سراسری به اردوگاه‌های فلسطینی حمله کرد که نتیجه نهایی آن توافق سازمان آزادیبخش فلسطین برای خلع سلاح فدائیان در خاک اردن و انتقال شورای فرماندهی به لبنان بود.

 

جمع‌بندی

ماجرای «سپتامبر سیاه» را باید نخستین رویارویی علنی ارتش‌های عربی با چریک‌های مسلح فلسطینی دانست. از سویی زیاده‌روی فلسطینی‌ها در امر مبارزه با اسرائیل به طوری که عملاً حاکمیت ملی کشورهای عربی را نقض کند و از سوی دیگر رشد تدریجی نگرشی که اعمال حاکمیت ملی و منافع هیئت حاکمه در داخل کشور را مهم‌تر از منافع ملی و قومی در معادلات منطقه‌ای می‌دید، باعث شد تا عملاً دولت‌های عربی به سمت تقابل با گروه‌های فلسطینی بروند.

در این ماجرای خاص، به صورت مشخص بحث ایده‌های ایالات متحده برای زمینه‌سازی در جهت صلح و عادی‌سازی رابطه با رژیم صهیونیستی از یک طرف و نوع نگرش اردنی‌ها از طرف دیگر نیز تأثیرگذار بود. از نگاه دولت اردن – و البته بخش زیادی از افکار عمومی این کشور – یکی از مراحل مهم مبارزه با اشغالگری صهیونیست‌ها، مقابله با ایده «وطن جایگزین» برای فلسطینی‌هاست و از این منظر نباید وزن فلسطینی‌ها در اردن از حد مشخصی فراتر برود. به عبارت دیگر، اگر اردن به موطن فلسطینی‌ها تبدیل شود، راه برای اشغال دائمی و پایدار سرتاسر خاک فلسطین توسط صهیونیست‌ها فراهم می‌شود. به این جهت باید تلاش کرد تا «اردن، اردنی بماند و فلسطین هم فلسطینی!» در این نگاه، اسرائیل هم واقعیتی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت؛ لذا از همین نقطه به سمت راهکار دو دولتی می‌روند!

حزب الله لبنان , لبنان , فلسطین , رژیم صهیونیستی (اسرائیل) , سید حسن نصرالله ,
نمونه‌ای از پوسترهای «اردن برای اردنی‌ها و فلسطین برای فلسطینی‌ها»

بی‌تردید ماجرای سپتامبر سیاه در اذهان عمومی کشورهای عربی نقطه عطف محسوب می‌شود؛ زیرا برای نخستین بار جهت پیکان ارتش‌های عربی تغییر کرد و خطر فلسطینی‌ها بیش‌تر از دشمن اسرائیلی شد! با این حال در میان ملت‌های مختلف، به جرأت می‌توان گفت بعد از اردن، بیش‌ترین کشوری که از این مسائل تأثیر پذیرفت همین «لبنان» بود. در این زمینه سه نکته مهم وجود داشت:

سازمان آزادیبخش فلسطین در مارس 1971 با انتقال به لبنان موافقت کرد. به این ترتیب هم مرکزیت آن به لبنان منتقل شد و هم کادرهای جنگ‌دیده و کارکشته فدائی فلسطینی وارد اردوگاه‌های آموزش نظامی در لبنان شدند و توان بیش‌تری به مبارزین فلسطینی در لبنان تزریق کردند.

عملیات‌های مشکوک علیه مقاومت فلسطینی در خاک لبنان از این مرحله به شکل تصاعدی افزایش یافت و لبنان شاهد ناامنی و همزمان عملیات روانی شدیدی بود که زمینه را برای جنگ داخلی در این کشور فراهم کرد. {به این موضوع در بند دوم از قسمت چهاردهم این سلسله‌یادداشت اشاره شده است.}

دولت‌های عربی با درک خطری که از ناحیه رشد چپگرایان داشتند و همزمان ملاحظاتی که نسبت به سازمان آزادیبخش فلسطینی برایشان ایجاد شده بود، به سمت تقویت جناح مقابل رفتند و سیل کمک‌ها به سمت راست افراطی مارونی سرازیر شد. {قسمت هفدهم این سلسله‌یادداشت به همین موضوع اختصاص یافت.}

 

در چنین بستری بود که لبنان به سمت جنگ داخلی می‌رفت و مقاومت اسلامی لبنان نیز از نظر فکری در مرحله شکل‌گیری اولیه بود. همین موضوعات باعث شد تا آنان از مسائلی مانند چپگرایی، تهدید کشورهای ثالث (به خصوص کشورهای عربی) و... فاصله بگیرند و بر مبارزه با اشغالگری صهیونیست‌ها تمرکز کنند.

انتهای پیام/