ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش خبرگزاری تسنیم، نشست ویژه پویش کتابخوانی «خار و میخک» به همت بنیاد ملی مردمی نهضت پیشرفت بانوان با حضور جمعی از پژوهشگران، نویسندگان و علاقهمندان حوزه کتاب و نشر در آکادمی مریم برگزار شد. پویش خار و میخک که از دو ماه پیش با همراهی مجموعههای دیگر از جمله تشکل زنان انقلاب اسلامی، خانه مادری، خانه نسا، ستاد مادران ایران، مادران شریف و همچنین مجموعه رسانهای شیرازه به راه افتاده تا به امروز علاوه بر خوانش اصل کتاب، جلسات مجازی هفتگی مباحثه و پرسش و پاسخ و چندین دورهمی با حضور اساتید و کارشناسان مختلف حوزه فرهنگ و مقاومت را در برنامه خود داشته است. در نشست اخیر این پویش، مریم چهرهقانی، دانشآموخته مقطع دکترای علوم اطلاعات، نویسنده، پژوهشگر و کارشناس کتاب و فاطمه دلاوری دکترای فلسفه با حوزه پژوهشی زیباییشناسی به ارائه نظرات تخصصی خود پرداختند.
مریم چهرقانی در ابتدای این نشست با اشاره به منحصر بفرد بودن کتاب خار و میخک از نظر موضوع، نویسنده، شخصیتهای کتاب و سبک نگارش، بیان کرد: این کتاب را نمیتوان صرفاً زندگینامه شهید یحیی سنوار دانست، اما نمیتوان آن را از زندگی او جدا کرد. نویسنده با روایتی چندلایه، خود را در قالب شخصیتهای مختلف بازآفرینی کرده است؛ گویی احمد نماینده دوران کودکی نوجوانی اوست و ابراهیم نماد دوران بلوغ و بالندگیاش. از سوی دیگر، خار و میخک فراتر از یک زندگینامه است و میتوان آن را دایرهالمعارفی از تاریخ شکلگیری نهضت مقاومت اسلامی در فلسطین دانست. این اثر نهتنها جریانشناسی مقاومت فلسطین را ترسیم میکند، بلکه تصویری عمیق از زیست اجتماعی و سبک زندگی مردم این سرزمین ارائه میدهد. به قول یکی از دوستان این کتاب روایتی نرم از زندگی مردم فلسطین است.
وی در ادامه خلاصهای از کتاب ارائه داد و گفت: داستان همزمان با جنگ ششروزه آغاز میشود، زمانی که رژیم صهیونیستی به کشورهای عربی حمله کرده و بخشهایی از شمال مصر و مناطق همجوار را اشغال میکند. نقطه آغازین کتاب، تصویری استعاری از این تهاجم را ارائه میدهد: زمستان است، باران میبارد، سقف خانه چکه میکند و سیل همهچیز را با خود میبرد. این سیل چیزی نیست جز یورش اشغالگران صهیونیست به زندگی و حیات مردم فلسطین. از همان ابتدا، کتاب سرشار از نمادها و استعارههایی است که روابط کشورهای عربی با فلسطین، تقابل فلسطینیان با اشغالگران، و چگونگی شکلگیری فلسفه مقاومت را به تصویر میکشند.
چهرقانی درباره لزوم پرداخت به این کتاب و تشویق دیگران بهخصوص نوجوانان و جوانان به مطالعه آن، گفت: نوجوانان و جوانان امروز بیش از هر زمان دیگری به الگوهای واقعی نیاز دارند و باید یاد بگیرند چطور زیست مقاومی داشته باشند. شهید سنوار هم حیات مجاهدانهای داشته و هم شهادتش بسیار اسطورهای است و میتواند به عنوان الگو به نسل جدید معرفی شدود. اما هدف از مطالعه این کتاب صرفاً ایجاد حرکتهای نمادین و سطحی مانند هشتگگذاری نیست؛ بلکه باید از شخصیتهای آن الهام گرفت و راهکارهای عملی برای تربیت نسل جدیدی از سنوارها و رهبران مقاومت پیدا کرد.
او تأکید کرد: یکی از نکات قابل توجه در خار و میخک، نقش زنان در نهضت مقاومت است. در طول داستان، مادر خانواده از یک زن دغدغهمند برای حفظ بقای خانواده به شخصیتی تحولیافته تبدیل میشود که با مبارزه همراه میشود. این تغییر نهتنها در رفتار او، بلکه حتی در لالاییهایش نیز منعکس میشود؛ در ابتدای داستان، او برای فرزندش میخواند: «دستمال من را بیاور» اما در ادامه، این جمله را به «تفنگ من را بیاور» تغییر میدهد.
در ادامه فاطمه دلاوری دیگر کارشناس این نشست با توجه به حوزه پژوهشی خود یعنی زیباییشناسی از این منظر به بحث ورود کرد و توضیح داد: در بحث تربیت، ما معمولاً با دو نوع روش روبرو هستیم: تربیت اخلاقی و تربیت قانونی. در تربیت اخلاقی، ما با بایدها و نبایدها سر و کار داریم، برخی امور توصیه و برخی دیگر منع میشوند. در تربیت قانونی نیز الزاماتی مشخص است که فرد ملزم به رعایت آنهاست. اما در مقابل اینها بحث تربیت زیباییشناختی مطرح میشود که رویکردی کاملاً متفاوت دارد. در این روش، امرِ زیبا آنچنان جذاب و دلنشین جلوه میکند که افراد خودبهخود مایل میشوند شبیه آن باشند. در این فرآیند، تغییر و تربیت نه از طریق اجبار، بلکه به واسطهی تأثیر عمیق زیبایی انجام میشود.
وی ادامه داد: این نوع تربیت از یونان باستان و ایران باستان تاکنون حضور داشته است. در یونان باستان، قهرمانان و پهلوانان در آثار حماسی همچون ایلیاد و ادیسه توصیف میشدند. جوانان با شنیدن داستانهای این قهرمانان، تصویر آنها را در ذهن خود حفظ میکردند و تلاش میکردند شبیه آنها شوند. اصطلاحی که در این روش به کار میرفت «نقش بستن» بود؛ به این معنا که تصویر قهرمان در ذهن و روح افراد حک میشد و آنها را به سوی آن الگو سوق میداد. در فرهنگ ایرانی نیز این نوع تربیت نقش پررنگی داشته است. پهلوانان شاهنامه چنین جایگاهی داشتند. وقتی نقالان در قهوهخانهها قصههای پهلوانی را روایت میکردند، این روایتها همزمان در معماری، نگارگری و سایر هنرهای ایرانی بازتاب پیدا میکردند و تصویری از پهلوانی را به نمایش میگذاشتند که مردم میخواستند به آن شباهت پیدا کنند.
دلاوری با بیان اینکه این شیوهی تربیتی همچنان در جهان امروز ادامه دارد اما شکل آن تغییر کرده است، گفت: به طور مثال هالیوود با تولید شخصیتهای ابرقهرمانی، الگوهای جدیدی برای جوانان ارائه میدهد. نوجوانان امروز ساعتهای بتمن یا بن تن را به دست میبندند و دوست دارند شبیه این شخصیتها باشند. اما تفاوت قهرمان غربی و شرقی چیست؟ در فرهنگ غربی، قهرمان معمولاً یک جوان مبارز است که هدفش حذف دشمنان و برقراری تعادل از طریق جنگ و خشونت است. اما در فرهنگ شرقی، قهرمان شخصیتی کاملاً متفاوت دارد. برای نمونه، در آثار هایائو میازاکی، قهرمانان دخترانی هستند که با محبت، مراقبت و مهربانی سعی در جذب دیگران دارند. این قهرمانان حتی نسبت به دشمنان خود رویکردی دوستانه دارند و با قدرت محبت، آنها را متحول میکنند. نمونهی بارز این الگو را میتوان در انیمیشن «شهر اشباح» مشاهده کرد. قهرمان این اثر، دختری است که نهتنها از والدین خود، بلکه از طبیعت، حیوانات، رودخانهها و حتی دشمنانش مراقبت میکند و از این طریق دشمن خود را به زانو درمیآورد. یعنی دشمن هم شیفته این مراقبت و مهربانی میشود.
وی در ادامه به ویژگی قهرمان خاورمیانه اشاره کرد و گفت: در این میان، قهرمان خاورمیانه و محور مقاومت ترکیبی پیچیدهتر از این دو الگوی قهرمانی است. قهرمان مقاومت ویژگیهای قهرمان شرقی و غربی را توأمان دارد. او در عین حال که با دشمن مقابله میکند، اما در تعامل با او نیز رویکردی انسانی و اخلاقی دارد. برای مثال، در جریان آزادسازی اسیران اسرائیلی، چهرههای بشاش آنها نشان از این دارد که با انسانیترین روش ممکن با آنها برخورد شده است. این پیچیدگی از مفهومی بنیادین نشأت میگیرد: توحید. توحید در بطن این قهرمان جریان دارد و به او قدرتی میبخشد که در میان تضادها و انتخابهای سخت، بهترین تصمیم را بگیرد.
دلاوری با این مقدمه به بحث کتاب خار و میخک برگشت و بیان کرد: این کتاب از این نظر ارزشمند است که قهرمان را به زیباترین شکل ممکن ترسیم میکند. او کسی است که هم سختیها و مبارزات را تجربه کرده و هم در بزنگاههای حساس زندگی تصمیمهای سرنوشتساز گرفته است. این قهرمان از یک سو ویژگیهای انسانی و احساسی دارد؛ زندگی، عشق، زیبایی و هنر را درک میکند و حتی به ظرافتهای طراحی وسایل خانه یا انتخاب یک ماشین زیبا اهمیت میدهد. اما از سوی دیگر، در میدان مبارزه، مجبور به انتخاب روشهای قهرآمیز است و با بالاترین دقت و ظرافت، این روشها را برمیگزیند.
انتهای پیام/