ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل -ابوالفضل هاشمی: عبدالله اوجالان، رئیس حزب کارگران کردستان موسوم به «پ.ک. ک» به تازگی با صدور بیانیهای خواستار خلع سلاح و انحلال این گروه مسلحانه شده است. این بیانیه واکنشهای گستردهای را در سرتاسر جهان به همراه داشت و نوید پایان بخشیدن به یکی از طولانیترین منازعات مسلحانه را داد.
گرچه پیام اوجالان به معنای انحلال قطعی حزب کارگران کردستان نیست، اما به روشنی نشان میدهد وی به درک درستی از واقعیات جهان امروز دست یافته و اکنون می کوشد با تعدیل ایدئولوژیهای پیشین خود، به دنبال روندی سیاسی و مسالمت آمیز برای ادامه فعالیت «پ.ک. ک» باشد.
برای درک آنچه امروز درباره حزب کارگران کردستان و پیام اوجالان دیده میشود باید به گذشته این جریان و ریشههای این تصمیم توجه نمود. بی تردید انحلال «پ.ک. ک» به معنای آغاز دورهای جدید برای شبه نظامیان مختلف کُرد در منطقه خواهد بود.
شکل گیری حزب کارگران کردستان
گرچه حزب کارگران کردستان در اواخر دهه ۷۰ میلادی شکل گرفت اما مبارزه مسلحانه این گروه با دولت مرکزی ترکیه از ۱۹۸۴ میلادی آغاز شد. جهان پس از پایان جنگ جهانی دوم به صورت دو قطبی آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی به محلی برای رقابت میان این دو ابرقدرت تبدیل شده بود. گرچه ماهیت رقابتهای دو ابرقدرت وقت امنیتی تلقی میشد اما هر دو کشور میکوشند به این رقابتها شکل و صورت ایدئولوژیک بدهند.
شوروی از همان ابتدا به دنبال گسترش تفکرات کمونیستی در جهان بوده و از انقلابهای مارکسیستی حمایت میکرد. بدیهی است برای وقوع چنین انقلابهایی تشکیل گروههای مسلح چپگرا ضروری بود. جهان جنگ سرد مملو از گروههای مسلح مبارزی بود که در مناطق مختلف جهان از گروه فارک در آمریکای جنوبی تا انقلابهای استقلال طلبانه در آفریقا و قیامهای کمونیستی در شرق آسیا را شامل میشد. شوروی برای مقابله با آمریکا و متحدانش، از هر جنبش کمونیستی و گروههای مسلح چپگرا در جهان حمایت میکرد.
حزب کارگران کردستان در چنین فضایی شکل گرفت؛ جایی که تفکرات کمونیستی این حزب با ملی گرایی کُردها گره خورده و به دنبال مبارزه مسلحانه با دولت مرکزی ترکیه به منظور استقلال کشور کردستان بود. ترکیه یکی از کشورهای عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به شمار میرفت و تنگههای استراتژیک بسفر و داردانل، نیروی دریایی اتحاد جماهیر شوروی را در دریای سیاه و دریای اژه زیر نظر مستقیم خود داشت. در صورتی که جنگ سرد میان آمریکا و شوروی به جنگ گرم تبدیل میشد، نیروی دریایی شوروی در این دو دریا کارایی خود را از دست میداد. از این رو، برای اتحاد جماهیر شوروی نه به دلیل علاقه به حمایت از کمونیست، بلکه برای تضعیف ترکیه حمایت از شبه نظامیان جدایی طلب مهم بود.
با توجه به آنکه کُردها از اقوام اصیل ایرانی بوده و اکنون در ۴ کشور ترکیه، سوریه، ایران، و عراق دارای جمعیت قابل توجهی هستند، رهبران ابتدایی حزب کارگران کردستان تصور میکردند با آغاز منازعه مسلحانه و استقلال از دولت مرکزی ترکیه، سایر کُردها در کشورهای همسایه نیز به پا خواسته و در نهایت کشور مستقل کردستان با بخشی از جمعیت و خاک هر ۴ کشور تشکیل خواهد شد. با این حال، این توهم هرگز رنگ حقیقت به خود نگرفت.
ریشههای ناکامی حزب کارگران کردستان و پیام اخیر عبدالله اوجالان را باید در موارد ذیل جستجو کرد:
۱- فروپاشی فکری تفکرات کمونیستی
در گام نخست، درک اشتباه گروههای چپگرا از معنای عدالت و کشتار غیرنظامیان و مردم عادی به نام حمایت از توده، این گروههای مبارز را از یک جریان مردمی که حامیان زیادی داشت به گروههای تروریستی تبدیل کرد که با تفکر ماکیاول گرایی به دنبال رسیدن به اهداف سیاسی خود بودند. این شبه نظامیان مسلح بیش از آنکه بکوشند حقوق مردم را استیفا کنند، با اقداماتشان به بی ثباتی و کشتار انسانهای بی گناه دامن میزدند.
۴ دهه درگیری میان اعضای حزب کارگران کردستان و دولت مرکزی ترکیه دهها هزار کشته و صدها هزار آواره برجای گذاشت و نه تنها نتوانست از حقوق کُردها حمایت کند، بلکه به شکاف قومی در جامعه دامن زد تا جایی که بسیاری از جریانات سیاسی کُرد در نهایت مجبور به تبری جستن از این گروه مسلح و دوری از آن شدند. بمبگذاری در مناطق غیرنظامی از سوی «پ.ک. ک»، اقدامی نبود که هیچ جریان سیاسی بتواند آن را تایید کند.
از طرفی، بی تردید اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین حامی گروههای مبارز چپگرا در جهان در طول جنگ سرد بود. با فروپاشی این اتحاد در دسامبر ۱۹۹۱، گروههای چریکی همانند حزب کارگران کردستان بزرگترین حامی فکری خود را از دست دادند. در حقیقت فروپاشی شوروی نشان داد تفکرات کمونیستی این کشور ابزاری مناسب برای اداره کشور و ایجاد عدالت اجتماعی در جامعه نیست و بیش از آنکه منجر به حمایت از توده شود، به دیکتاتوری و ظلم به اکثریت مردم دامن میزند.
۲- استفاده ابزاری از شبه نظامیان کُرد
کُردها از دیرباز تاکنون به خوبی در جوامع خاورمیانه تلفیق شده و زندگی اجتماعی بسیار مناسبی در میان سایر اقوام دارند. با این حال، دولتها به عنوان بازیگران اصلی در نظام بین الملل همواره میکوشند برای رسیدن به اهداف خود در نظام آنارشیک بین الملل از تمامی ابزارهای ممکن استفاده کنند. تاریخ کُردها در نیم قرن اخیر حاکی از حقایق تلخی درباره استفاده ابزاری از آنها بوده است.
دولت پهلوی دوم در دهه ۶۰ و نیمه اول دهه ۷۰ میلادی به دلیل نگرانی از حزب بعث عراق و نزدیکی این کشور به اتحاد جماهیر شوروی در حال حمایت گسترده از مبارزان مسلح کُرد شمال این کشور بود. این حمایتها آنچنان فشاری به حزب بعث وارد کرد که در نهایت عراق راضی به پذیرش حقوق ایران بر اروند رود و تثبیت مرزها طی توافق الجزایر در سال ۱۹۷۵ شد. نتیجه آنکه این توافق به حمایت دولت پهلوی از شبه نظامیان کُرد پایان بخشید.
رژیم صهیونیستی در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی به دلیل نگرانی از تفکرات صدام حسین که میکوشید با حمایت از مسئله فلسطین، خود را رهبر جهان عرب معرفی کند طی همکاری با دولت پهلوی، کمکهای فراوانی به مبارزان مسلح کُرد عراق کرد اما در نهایت پس از توافق الجزایر در سال ۱۹۷۵، تل آویو نیز از دست از حمایت از کُردها برداشت.
در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی روابط خوبی میان آنکارا و تل آویو برقرار شد و صهیونیستها طی این مدت از مبارزات دولت مرکزی ترکیه با حزب کارگران کردستان حمایت کردند. حتی گزارشها حاکی است این سازمان موساد بود که عبدالله اوجالان را دستگیر و به دولت ترکیه تحویل داد. در سوی دیگر، از زمان شروع ناآرامیهای سوریه در سال ۲۰۱۱، تل آویو با هدف تضعیف دولت بشار اسد به طور پیوسته از شبه نظامیان کُرد سوری موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه حمایت کرد اما اکنون که بشار اسد دچار سرنگونی شده، رژیم صهیونیستی دیگر منافعی در حمایت از این گروههای مسلح ندارد.
ترکیه خود در ابتدا از حامیان شبه نظامیان کُرد سوری بود اما با تقویت این شبه نظامیان و نگرانی آنکارا درباره نزدیک شدن آنها به «پ.ک. ک»، در نهایت ترکیه خود وارد منازعه مستقیم با نیروهای دموکراتیک سوریه شد.
آمریکا به عنوان بزرگترین حامی شبه نظامیان کُرد در سوریه میکوشید دولت بشار اسد را از این طریق تضعیف کند، اما در نهایت در سال ۲۰۱۹ دونالد ترامپ تصمیم به خروج نظامیان آمریکایی از سوریه گرفت و این اقدام دست ترکیه را برای سرکوب شبه نظامیان کرد بازگذاشت. اکنون نیز با سرنگونی بشار اسد، واشنگتن ارادهای برای جلوگیری از عملیات ارتش ترکیه علیه نیروهای دموکراتیک سوریه ندارد. ایالات متحده همچنین به دلیل روابط خوب با بغداد، از جمله کشورهای جهان بود که استقلال غیرقانونی اقلیم کردستان را به رسمیت نشناخت.
کشور عراق نیز در طول جنگ تحمیلی، به طور پیوسته از شبه نظامیان کُرد در مناطق غربی ایران حمایت کرده و به دنبال ایجاد بی ثباتی در کشور بود. با این حال، دولت صدام طی عملیاتهای مختلف از جمله انفال اقدام به سرکوب و کشتار غیرنظامیان کُرد در مناطق شمالی این کشور کرد.
تمامی این موارد به روشنی نشان میدهد هیچ کشوری در خاورمیانه منافع ثابتی در حمایت از شبه نظامیان مسلح کُرد ندارد. حقیقت آن است که تمامی کشورهای منطقه براساس منطق رئالیست به گروههای مسلح کُرد به چشم ابزاری برای تقویت مواضع خود و تضعیف رقبا مینگرند نه به چشم یک متحد که بخواهند از او در برابر تهدیدات آتی حمایت کنند. شبه نظامیان متعدد کٌرد در منطقه وزنه یک دولت را ندارند و نمیتوانند نقشی همانند آن در ایجاد اتحاد و ائتلاف دائمی در منطقه بازی کنند. از این رو، دولتهای منطقه تنها برای رسیدن به خواستههای کوتاه مدت خود به آنها مراجعه کرده و با تغییر شرایط به راحتی دست از حمایت از آنها برمی دارند.
۳- تغییرات ژئوپلوتیک در خاورمیانه
تصمیم اخیر اوجالان در حالی گرفته میشود که خاورمیانه امروز با زمانی که وی و همفکرانش حزب کارگران کردستان را ایجاد کردند، تفاوت بسیاری کرده است. اکنون دیگر خبری از جنگ سرد و حمایتهای شوروی نیست. ظهور چین به عنوان یک بازیگر تجدید نظر طلب در نظام بین الملل باعث شده آمریکا از سایر مناطق جهان به سوی شرق آسیا گردش کند. این امر بدان معناست که واشنگتن دیگر علاقهای به درگیر شدن در منازعات غیراستراتژیک ندارد. در نتیجه، شبه نظامیان کُرد در خاورمیانه نمیتوانند روی این کشور حساب باز کنند.
از طرفی، با سرنگونی دولت بشار اسد در سوریه، بازیگران خارجی از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی دیگر انگیزه کافی برای حمایت از شبه نظامیان کُرد موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه که همپیمان حزب کارگران کردستان ترکیه محسوب میشوند، ندارند. خود نیروهای دموکراتیک سوریه نیز برای در امان ماندن از حملات آنکارا، ترجیح میدهند روابطی با «پ.ک. ک» نداشته باشند.
شکست قاطع تلاشها برای استقلال اقلیم کردستان عراق در سال ۲۰۱۷ و تحریم گسترده این منطقه از سوی ترکیه، دولت مرکزی عراق، و ایران به خوبی نشان داد هیچ جریان سیاسی و شبه نظامی مسلح نمیتواند بدون رضایت دولتهای منطقه اقدام به اعمال تغییرات جغرافیایی در خاورمیانه بکند. اقلیم کردستان عراق به مرور تحت فشار دولت مرکزی و نیز ایران و ترکیه کوشیده است با عناصر مسلح خارجی ارتباط خود را قطع کند.
حزب پژاک که شاخه پ ک ک تلقی میشود از سوی ایران سرکوب و اقلیم کردستان نیز در نهایت مجبور شده است برای حفظ روابط حسنه با تهران، از میزبانی از شبه نظامیان مسلح اجتناب کند. حملات گسترده هوایی ترکیه به مناطق شمالی عراق که با هدف بمباران مواضع «پ.ک. ک» صورت میگیرد به مقامات اقلیم کردستان آموخته است برای کاهش مداخلات بازیگران خارجی در این منطقه نباید به فکر ایجاد پناهگاه و یا اتحاد و ائتلاف با حزب کارگران کردستان برآیند.
در نهایت نیز، رژیم صهیونیستی به عنوان تنها حامی شبه نظامیان مسلح کُرد که پیش تر از استقلال اقلیم کردستان عراق حمایت کرده بود، اکنون اولویتهای دیگری از جمله جنگ غزه، الحاق کرانه باختری، پاکسازی قومی اراضی فلسطینی، و مقابله با تهدیدات امنیتی را در دستور کار دارد و توان حمایتهای بیشتر از عناصر مسلح و ورود به منازعات غیراستراتژیک را ندارد.
نتیجه گیری
عبدالله اوجالان، رئیس ۷۵ ساله «پ.ک. ک» که سالهاست در زندان به سر میبرد به روشنی میداند حمایت از «پ.ک. ک» و سایر شبه نظامیان کُرد در منطقه در راستای منافع هیچ کشوری در خاورمیانه نیست و اگر کشورهای منطقهای و فرامنطقه ای اقدام به حمایت از این گروهها میکنند تنها برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت خود است.
تنها گذاشتن شبه نظامیان کُرد در سوریه در دولت نخست ترامپ در سال ۲۰۱۹ به خوبی نشان داد آنها نمیتوانند وارد یک ائتلاف و اتحاد دائمی با قدرتهای بزرگ جهانی و یا کشورهای منطقه شوند. قرار نیست واشنگتن برای راضی نگه داشتن شبه نظامیان کُرد، قید روابط با ترکیه، از متحدان نزدیک خود در سازمان ناتو را بزند. دوره جهان تک قطبی و سیاستهای لیبرال هژمونی آمریکا در جهان به سر رسیده و استراتژیستهای کاخ سفید اکنون به صراحت به متحدان اروپایی واشنگتن در اروپا نیز برای تمرکز بر اعمال سیاست مهار علیه چین، پشت کردهاند.
کشورهای خاورمیانه اکنون به دنبال ایجاد ثبات در منطقه بوده و به خوبی درباره عواقب هر گونه جنگ و منازعه جدید در این منطقه آگاهی دارند. ترکیه، ایران، و عراق در کنار تمامی اختلافاتی که با هم دارند به خوبی نشان دادند در صورتی که منافع ملی مشترک آنها همانند زمان اعلام خودمختاری اقلیم کردستان در سال ۲۰۱۷ ایجاب کند به راحتی در کنار یکدیگر قرار میگیرند.
سازمان «پ.ک.ک» بر دو پایه استوار بود. نخست، تفکر کمونیستی که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به زباله دان تاریخ پیوست. و دیگری، ملی گرایی کُرد که اکنون دیگر همانند دهه ۸۰ میلادی در اولویت قرار ندارد. کُردهای سوریه در حال گفتگو برای الحاق در دولت آتی این کشور هستند. کُردهای عراق با ایجاد اقلیم در شمال این کشور، از آزادی عمل کافی برخوردار هستند و نمیخواهند آسایش و رفاه خود را قربانی جنگ و منازعات جدید برای تشکیل کشور مستقل کنند. کُردهای ایران نیز از دیرباز بخش غیرقابل چشم پوشی از جامعه ایرانیان بوده و به دنبال جدایی و استقلال نبودهاند.
در نتیجه، هر دو پایه فکری «پ.ک.ک» دچار فروپاشی شده و عبدالله اوجالان به خوبی میداند نسل بعدی برای مبارزات مسلحانه وجود ندارد. اوجالان با روشن بینی اکنون با پیام اخیر خود به دنبال آن است که طی توافق با دولت اردوغان، حزب کارگران کردستان را از یک گروه مسلح به یک جنبش سیاسی تبدیل کرده و از این طریق بار دیگر توجه را به این حزب جلب کند.
عبدالله اوجالان پس از نیم قرن مبارزه در نهایت واقعیات جهان امروز را به رسمیت شناخته و میداند ادامه این منازعه چیزی جز تحمیل هزینههای سنگین به غیرنظامیان نیست. از این رو، وی اکنون راه گفتگو و تلاش برای ادغام با جامعه سیاسی ترکیه را برگزیده است. در صورت تحقق بیانیه اوجالان و انحلال «پ.ک.ک»، میتوان گفت توهم تشکیل «کشور مستقل کردستان» برای همیشه به پایان راه خود رسیده است.