ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمدرضا خوش فرمان، کارگردان و فیلمساز مستند مهمان برنامه تلویزیونی نردبان شبکه مستند سیما بود. او که اصالتا اهل سیستان و بلوچستان است، تاکنون مستندهای متعددی را درباره این خطه از کشورمان تولید کرده است.
فیلم مستند «پَدگِر»، مجموعه مستند «تیاب» و «اسپانک» از جمله همین آثار هستند که توسط وی کارگردانی شده است.
«پَدگِر»، پرترهای از پیرمردی بلوچ است که از روی ردپا، گمشدگان را، دزدان و فراریان را و حتی گاوها و گوسفندها را پیدا میکند. اموال دزدی را به صاحبانش برمیگرداند، بدون اینکه نام دزد را افشا کند و از دزدان قول میگیرد که در ازای آن، توبه کنند. پدگر بلوچ، در آخرین سفر پدگری خود، باید ردپای محبوب گذشتهش را دنبال کند.
همچنین «تیاب» به زبان بلوچی یعنی ساحل و در این مستند به جنوبیترین خطه ساحلی ایران در کرانه دریای مکران یا همان عمان پرداخته میشود. در اپیزود اول به طبیعت این ساحل پرداخته میشود، طبیعتی بکر و گسترده که شمایل طبیعت قبل از آفرینش انسان را تداعی میکند. در این مستند با توجه به کتب مقدس داستان آفرینش بیان میشود. در اپیزود دوم به انسان ساحلنشین و مشاغل، نوع زندگی و چرخه اقتصادی آنها پرداخته میشود. در اپیزود سوم نیز زندگی، تولد، ازدواج، مرگ و دیگر آیین ساحلنشینان به تصویر کشیده میشود.
خوش فرمان درباره ساخت مجموعه مستند «تیاب» گفت: خاطراتی که از کودکی دارم، همیشه در ذهن من هست و دوست دارم دوباره سراغ آن خاطرات بروم. برای مثال، مجموعه مستند «تیاب»، مرا به زمانی میبرد که کلاس پنجم ابتدایی بودم و همراه با پدرم به منطقهای از سیستان و بلوچستان سفر کردیم. پدرم کارمند صدا و سیما بود و میخواست مستندی از یکی از مناطق سیستان و بلوچستان بسازد. در آنجا با ناخدایی آشنا و ارتباط با او آغاز شد. این ناخدا از قصههای دریا برای من تعریف میکرد؛ قصههایی که برای من بسیار شیرین بود.
وی ادامه داد: همانطور که میدانید سیستان و بلوچستان دارای ظرفیتهای فرهنگی بسیار غنی است. برای مثال، سواحل مکران محل تلاقی 4 فرهنگ بزرگ است؛ فرهنگ شبه قاره هند، شرق آفریقا، شبه جزیره عربستان و فلات ایران. فراموش نکنید که ایران در مسیری است که خاور دور را به اروپا و آفریقا متصل میکند و از سویی دیگر، یکی از قدیمیترین تمدنهای بشری نیز به شمار میرود.
این فیلمساز مستند درباره مستند پَدگِر نیز گفت: پایاننامه کارشناسی ارشد من درباره مقوله تخیل و مستندهای تخیلی بود. به این فکر میکنم که چرا برخلاف یک نقاش که به تخیل فکر میکند و با استفاده از این عنصر، ارزش کار هنری خود را بالا میبرد، تخیل را تابو میدانیم. همین دوری کردن از مقولهای به نام تخیل باعث میشود که افراد و اتفاقات را از بیرون ببینیم و به درون آنها پی نبریم. به نظرم باید به رنسانس هنری خود که در قرن چهارم و پنجم بوده است، برگردیم. زمانی که سهروردی، عطار و ... از خیال صحبت میکنند. به نظرم سینمای مستند ما از این عنصر مهم فاصله زیادی گرفته است. شاید بهتر باشد بگویم که سینمای مستند ما از اصالت فرهنگی خودمان فاصله گرفته و غربی شده است.
وی اضافه کرد: دقت داشته باشید که ما در هنر دروغ نداریم؛ وقتی پیکاسو چهره یک انسان را با جذابیتهای هنری منحصر به فردش خلق میکند، نمیتوان گفت که این چهره خلق شده، یک انسان نیست و او به ما دروغ گفته است! او بخش دیگری از حقیقت انسان را به ما نشان میدهد.
خوش فرمان درباره استفاده از برخی عناصر خیالانگیز در مستندش گفت: دشت، کوه و دریا عناصری از خیالانگیزی هستند که سعی کردم از آنها در ساخت مستند استفاده کنم و آن را خیالانگیز کنم. علاوه براین، آدمهایی که در فیلم میبینیم، حماسه و تغزل دارند. در این بین، سوژه اصلی فیلم، در بین افسانهها میگردد. البته معتقدم ورود به چنین موضوعاتی بسیار سخت است؛ چرا که در جشنوارهها وقتی مستندی با چنین مضمونی وارد شود، ممکن است متهم به غیرمستند بودن یا ساختگی بودن بشود.
او در پایان گفت: شاید به دلیل اینکه بیشتر به غرب نگاه میکنیم و فرآوردهها و شیوههای آنان را میبینیم، سینمای مستند ما بیشتر غربی شده است. فراموش نکنید که مستندسازان غربی با حس و حالی که ما داریم فاصله زیادی دارند.
انتهای پیام/