ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش خبرنگار مهر، هشتصد و بیست و دومین شب از سلسله شبهای مجله بخارا به مناسبت نودمین سال تأسیس دانشگاه تهران، به دانشکده ادبیات و علوم انسانی اختصاص داشت که عصر شنبه ۴ اسفند با حضور محمدرضا شفیعی کدکنی، ژاله آموزگار، منصوره اتحادیه، نصرالله پورجوادی، حکمتالله ملاصالحی و علی دهباشی در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی برگزار شد.
ژاله آموزگار در اینمراسم گفت: افتخاری بالاتر از این برای من وجود ندارد که در سالگرد نودمین سال تأسیس دانشگاه تهران، که دانشکده ادبیات یکی از نخستین دانشکدههای زیرمجموعه آن بود، به عنوان پیشکسوت در این جایگاه قرار بگیرم و همصدا با شما، مسئولین محترم دانشگاه تهران و دانشکده ادبیات، این یادمان را شادباش بگویم.
وی افزود: افتخار من به دانشگاه تهران، که به نوعی مادر همه دانشگاههای معتبر کشورمان به شمار میآید و خود میراثدار دارالفنون و جندی شاپور است، تنها به عنوان یک مؤسسه آموزشی محدود نمیشود. بلکه این دانشگاه یک میراث فرهنگی ایران به شمار میآید که برجستهترین دانشمندان ما با تجربیات ارزندهشان در آن حضور داشتهاند. در دوران گذشته، عرق ایراندوستی و عشق به فرهنگ ایران و پیشرفت این سرزمین در وجود ایرانیان، به ویژه استادان و دانشمندان تحصیلکرده در خارج از کشور، جایگاه ویژهای داشت. همگان تواناییهایشان را با خلوص در خدمت فرهنگ ایرانی و پیشرفت ایران عزیز صرف کردند و دانشگاه تهران محیطی مناسب برای تجلی این استعدادها بود.
ایناستاد دانشگاه در ادامه گفت: اگر کارنامه درخشان آن روزگار دانشگاه تهران را ورق بزنیم، نام استادان و دانشمندان برجستهای را ملاحظه میکنیم که دستاوردهای برخی از آنان در مجامع بینالمللی مطرح شده است. پس از دانشکده ادبیات و دانشکده حقوق، دانشکدههای نام دیگری نیز در زیرمجموعه دانشگاه تهران تأسیس شدند که با استادان برجسته و فناوریهای ارزنده بر عزت و شوکت این دانشگاه افزودند. دانشآموختگان آنان نیز در آبادانی و پیشرفت ایران نقش بسزایی ایفا کردند.
آموزگار گفت: دریغ و هزار دریغ است که در سالهای اخیر آغوش ما جای امنی برای جوانان این سرزمین نشد. این فرزندان نازنین و بااستعداد ما بنا به شرایطی ما را تنها گذاشتند. آغوش ما باید امن و گرم میبود تا جگرگوشههایمان ترکمان نکنند و استعدادهای درخشانشان را به دیاری دیگر نبرند. اگرچه تعدادی از آنان در غربت بسیار درخشیدند و باعث سرافرازی ما شدند، اما برای بسیاری دیگر که در آنجا کمدرخشیدند و میتوانستند یاریمان کنند، ما نتوانستیم شرایط مناسب فراهم کنیم. افسوس که نسل ما رفت و با دست پر برگشت، ولی نسل جدید نتوانستند دانستههایشان را در خدمت ایران قرار دهند. دعا کنیم و تلاش کنیم جوانان عزیز ما دوباره انگیزه بیابند. به آنان اطمینان بدهیم که نیازمندشان هستیم و اجازه دهیم اظهار نظر کنند. امنیت و شخصیتشان را پایمال نکنیم و جایگاه آنان را با تبعیض تضعیف نکنیم؛ زندگی مطلوب حق آنهاست. شعارهای ما نباید صرفاً شعار باشند. کاش آنان هم گذران عمری چون من داشتند و میتوانستند مانند من بگویند: «من خوشبختم.»
وی افزود: اکنون که در این جایگاه ایستادهام، بدون هیچ گونه گزافهگویی میتوانم بگویم یکی از خوشبختترینهای این روزگارم. سالیان عمرم با همه پستیها و بلندیها، رنجها و دلخوشیها بر وفق مرادم بوده است. از گذشتم شرمنده نیستم؛ عمرم را تلف شده نمیدانم و به مختصر خدمتی که کردم افتخار میکنم. خوشحالم که در رشتهای تحصیل کردم که دوست داشتم. هرچند در آن دوران راههای ادامه تحصیل برای کسانی که استعداد داشتند باز بود، من آگاهانه رشته ادبیات علوم انسانی را برگزیدم و هرگز پشیمان نشدم. مشتاقانه هدفم را دنبال کردم و برای کار آموزگاری را انتخاب کردم که همیشه خواستهام بود. من دانشآموخته دانشکده ادبیات تبریز هستم و مدیون استادان دانشمند آن دوران هستم. با ادامه تحصیل در فرانسه، فرصت استفاده از محضر دانشمندان جهانی رشته تحصیلیام را یافتم و با شوق بازگشتم تا خدمات آموزشیام را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آغاز کنم؛ جایی که همیشه آن را خانه دوم خود میدانستم.
ایناستاد دانشگاه گفت: وقتی در سال ۱۳۴۹ به عنوان استاد یاری جوان و کم تجربه به هیئت علمی گروه فرهنگ و زبانهای باستانی پیوستم، آیا میتوانستم تصور کنم که پس از گذشت نیم قرن به عنوان استادی پیشکسوت و موفق در این جایگاه قرار بگیرم؟ سرم را بالا نگه میدارم و با افتخار به دانشجویان برازندهای فکر میکنم که بیشتر آنان اکنون استادانی کارآزموده یا پژوهشگران ارزنده هستند. اطمینان دارم هر کسی که در کلاس من بوده عشق به این سرزمین در وجودش نقش بسته است. گذر عمرم را در لحظات شیرینی مرور میکنم که با اشتیاق از این پلهها بالا رفتم تا جوانان نازنینی را ببینم که منتظرم بودند. دوستشان داشتم و دوستم داشتند؛ کار من زمزمه محبت بود.
وی در پایان گفت: یاد همه همکاران عزیز گذشتهام گرامی باد. بدون آنکه بخواهم به خدمات علمی دیگر دانشکدههای معتبر اهانتی کنم یا آنها را کوچک بشمارم، میخواهم عبارتی را تکرار کنم: میان همه علوم، آنچه به ما امکان میدهد سرمان را بلند نگاه داریم شاهکارهای ادبی ماست. گنجینههای فکری، فلسفی و تاریخی کمنظیر ما با زبان توانای فارسی بیان شدهاند. بیایید تلاش کنیم تا شاهکارهای خود را بهتر عرضه کنیم و به طور منطقی و عالمانه آنها را معرفی نمائیم؛ از خود بزرگبینی پرهیز کنیم. واقعیتها را با زبانی خوش بیان کنیم تا ایران عزیز ما سربلند بماند و فرهنگ غنی ایرانی پایدار باشد.