تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : توریسم و گردشگری
لینک : econews.ir/5x3930164
شناسه : 3930164
تاریخ :
۱۰۰ نگاه حسرت‌بار به اصفهانی که دیگر نصف جهان نیست اقتصاد ایران: اصفهان- ۱۰۰ تور اپراتور جهانی به اصفهان آمدند تا شکوه نصف جهان را ببینند، اما در نهایت با اندوه گفتند: اینجا آن اصفهانی نیست که تصور می‌کردیم.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها – کورش دیباج: اصفهان، نامی که سال‌ها در میان عاشقان تاریخ و معماری، هم‌ردیف با فلورانس، استانبول و ونیز قرار داشت. شهری که عکس‌هایش، خیابان‌های سنگفرش‌شده، پل‌هایی باشکوه بر رودخانه‌ای زنده، کاخ‌هایی پر از نقاشی‌های فاخر، و مساجدی با کاشی‌کاری‌های خیره‌کننده را نشان می‌داد. اما امروز، حقیقتی که در برابر چشمان بازدیدکنندگان نمایان می‌شود، چیزی جز یک افسانه فروپاشیده نیست.

در جریان نخستین رویداد بین‌المللی ۱۰۰ توراُپراتور از سراسر جهان در اصفهان با عنوان «صدجهان در اصفهان، اصفهان نصف جهان»، گروهی از فعالان گردشگری از کشورهای مختلف، برای اولین بار از نزدیک با چهره واقعی این شهر روبه‌رو شدند. آنچه دیدند، چیزی نبود که انتظارش را داشتند. آن‌ها با حیرت و اندوه از خیابان‌هایی گذر کردند که زمانی پر از زندگی بود، اما حالا تنها سایه‌ای از گذشته‌ی باشکوهش را حمل می‌کرد.

۱۰۰ نگاه حسرت‌بار به اصفهانی که دیگر نصف جهان نیست

ما اصفهان را در کارت‌پستال‌ها شناختیم، اما آنچه دیدیم یک ویرانه بود

تور اپراتوری از سوئیس که سال‌ها به معرفی اصفهان در پکیج‌های گردشگری اروپا پرداخته بود، به خبرنگار مهر می‌گوید: بعد از ورود به میدان نقش جهان، شوکه شدم. و هر چه از زمان حضورم در این میدان می‌گذشت این پرسش برایم پررنگ‌تر می‌شد: «چطور ممکن است این همان میدانی باشد که در تمام کتاب‌های گردشگری از آن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شاهکارهای شهری دنیا یاد شده است؟»

او به ساختمان‌های ترک‌خورده و دیوارهای مرمت‌نشده اشاره کرد و با ناراحتی ادامه داد: تصورم این بود که وارد یک شهر تاریخی زنده می‌شوم، اما اینجا بیشتر شبیه یک اثر رهاشده است. کاشی‌های مسجد شیخ لطف‌الله و مسجد جامع عباسی، که همیشه در عکس‌ها می‌درخشیدند، دیگر جلا و زیبایی ندارند. حتی نقش‌های روی دیوارهای عالی‌قاپو، که زمانی پر از رنگ و روح بود، حالا پر از ترک و غبار است. هیچ‌کس اینجا را دوست ندارد؟

۱۰۰ نگاه حسرت‌بار به اصفهانی که دیگر نصف جهان نیست

مسجدی که زمانی نگین جهان اسلام بود، حالا در حال فروریختن است

یکی از تور اپراتورهای رومانی، که تجربه سفر به مهم‌ترین مقاصد فرهنگی دنیا را دارد، به خبرنگار مهر می‌گوید: با دیدن مسجد جامع اصفهان در میدان عتیق، از این همه جزئیات و شاهکار معماری متعجب شدم اما در مقابل این همه بی نظمی و آشفتگی در اطراف و داخل مسجد و رهاشدگی این بنا فقط افسوس خوردم که چنین شاهکاری از معماری همچون خرابه‌ای به حال خود رهاشده است.

او ادامه می‌دهد: من بارها از مساجد تاریخی استانبول، مراکش و ازمیر دیدن کرده‌ام. هرکدام از آن‌ها با دقت و وسواس نگهداری می‌شوند، گویی یک گنج زنده هستند. اما اینجا… انگار همه چیز به حال خود رهاشده است. دیوارها نم گرفته، تزئینات فرو ریخته، و هیچ نشانه‌ای از توجه دیده نمی‌شود. مگر این بنا یکی از مهم‌ترین آثار معماری اسلامی نیست؟ در یک‌کلام تصورم از این مسجد بعد از بازدید به هم‌ریخت و در یک‌کلام می‌توانم بگویم این مسجد دیگر روح ندارد. انگار سال‌هاست که ازیادرفته است.

۱۰۰ نگاه حسرت‌بار به اصفهانی که دیگر نصف جهان نیست

چهارباغ عباسی دیگر باغ نیست، خیابان نیست، چیزی نیست

یکی از نمایندگان آژانس‌های مسافرتی مالزی با ابراز ناراحتی از وضعیت کنونی خیابان چهارباغ عباسی به خبرنگار مهر می‌گوید: من همیشه فکر می‌کردم چهارباغ عباسی، خیابانی سرسبز و زنده است، مثل شانزه‌لیزه پاریس یا رامبلا در بارسلونا. اما آنچه می‌بینم، خیابانی است که هویتش را از دست داده. ساختمان‌های قدیمی آن در میان مغازه‌های ناهماهنگ محو شده‌اند، کف‌پوش‌ها ترک خورده‌اند، و دیگر نشانی از زیبایی گذشته در آن نیست.

او تأکید می‌کند: این مکان دیگر جایی برای قدم زدن نیست، بلکه فقط محلی است که گردشگران از آن عبور می‌کنند، بی‌آنکه لذتی ببرند.

۱۰۰ نگاه حسرت‌بار به اصفهانی که دیگر نصف جهان نیست

زاینده‌رودی که مرده است، پلی که دیگر هویتی ندارد

اما شاید بزرگ‌ترین ضربه به گردشگران خارجی، دیدن زاینده‌رود خشک‌شده و پل‌های تاریخی بی‌رمق آن بود. تور اپراتوری از یونان، که یکی از معروف‌ترین آژانس‌های گردشگری اروپا را اداره می‌کرد، به خبرنگار مهر می‌گوید: با دیدن بستر ترک‌خورده رودخانه زاینده رود، لحظاتی سکوت و بعد به حال آن گریستم.

او ادامه می‌دهد: سی‌وسه‌پل و پل خواجو، همیشه در عکس‌ها درخشان و باشکوه بودند. انعکاس آن‌ها در آب، یکی از زیباترین تصاویری بود که هر گردشگر مشتاق دیدنش بود. اما حالا… این‌ها فقط پل‌هایی بر روی هیچ هستند. بدون رود، بدون زندگی، بدون معنا. من این تصاویر را برای مشتریانم نمی‌فرستم. نمی‌خواهم که آن‌ها هم این حسرت را تجربه کنند.

چهلستون، قصری که دیگر قصه‌ای برای گفتن ندارد

یکی از تور اپراتورهای چینی که بارها به معرفی جاذبه‌های تاریخی ایران در پیج اینستاگرام خود پرداخته بود، به خبرنگار مهر می‌گوید: چهلستون، نماد شکوه صفویان بود. در عکس‌ها، سقف‌های پر از نقش و نگار، آینه‌کاری‌های خیره‌کننده و تالاری باشکوه دیده می‌شود. اما اینجا، تزئینات در حال محو شدن هستند، دیوارها ترک خورده‌اند، و رنگ‌ها در حال از بین رفتن‌اند. مگر اینجا یک موزه زنده نیست؟ چرا به حال خود رهاشده است؟

او ادامه می‌دهد: اگر این روند ادامه پیدا کند، دیگر چیزی برای بازدید باقی نمی‌ماند. فقط یک پوسته‌ی توخالی از یک شهر افسانه‌ای

دیگر نمی‌توانم اصفهان را به گردشگران پیشنهاد کنم

پس از این سفر، بسیاری از تور اپراتورها در گفتگوهای غیررسمی اعتراف کردند که دیگر نمی‌توانند اصفهان را با خیال راحت به گردشگران خارجی پیشنهاد دهند. یکی از نمایندگان آژانس‌های گردشگری خارجی گفت: من در مصاحبه تصویری که از من شد به ظرفیت گردشگری اصفهان که از گذشته داشته اشاره کردم اما صحبت من به‌گونه‌ای دیگر در برخی رسانه‌ها منعکس و ترجمه شد به همین خاطر مجدد عنوان می‌کنم هرچند اصفهان دارای ظرفیت‌های گردشگری شگرفی دارد اما به دلیل نبود زیرساخت‌ها و رهاشدگی بناهای تاریخی ارزشمندش به حال خود، اصفهان را به‌عنوان مقصد گردشگری پیشنهاد نمی‌دهیم زیرا تصور گردشگر خارجی با ورود به اصفهان و بازدید از این مکان‌ها که در بدترین وضع ممکن قرار دارد به هم می‌ریزد.

او ادامه می‌دهد: ما گردشگران را با وعده‌ی دیدن یک شهر رویایی به اینجا می‌آوریم، اما آنچه با آن روبه‌رو می‌شوند، تصویری رو به زوال است. بسیاری از آن‌ها ناراضی خواهند بود، و این تجربه تأثیر مستقیمی روی صنعت گردشگری ایران خواهد گذاشت.

اصفهان هنوز هم زیباست، اما دیگر نفس نمی‌کشد

اصفهان، با تمام شکوه گذشته‌اش، هنوز هم یک شهر تاریخی ارزشمند است. اما اگر این بی‌توجهی ادامه پیدا کند، اگر نگهداری از این بناهای بی‌نظیر در اولویت قرار نگیرد، آنچه باقی خواهد ماند، فقط حسرت و افسوس است.

شاید هنوز فرصتی برای نجات این شهر باشد، اما هر روزی که می‌گذرد، این امید کم‌رنگ‌تر می‌شود. و شاید روزی برسد که تنها چیزی که از اصفهان باقی می‌ماند، یادگاری در کارت‌پستال‌ها و کتاب‌های تاریخ باشد…