تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : فرهنگی
لینک : econews.ir/5x3923330
شناسه : 3923330
تاریخ :
«موسی کلیم الله» و نگاهی نو به جایگاه زنان اقتصاد ایران: موسی کلیم‌الله نقطه‌ی شروع درستی را برای روایت خود برگزیده است؛ شخصیت محوری فیلم زنی است که رحم مطهر او پذیرای پیامبری بزرگ است. اما مادر موسی، پیش از آنکه به مقام مادری یک پیامبر برسد، زنی برگزیده بوده که مخاطب وحی و مأموریت الهی شده است.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم: فیلم موسی کلیم‌اللهعلاوه بر پرداختن به موضوع ارزشمند تاریخ انبیاء و مفهوم منجی، از منظری دیگر نیز ارزشمند است؛ برخلاف بسیاری از فیلم‌های تاریخی که نقش زنان را در حاشیه وقایع مهم روایت می‌کنند، موسی کلیم‌الله  نقطه شروع درستی را برای روایت خود برگزیده است. شخصیت محوری فیلم زنی است که رحم مطهر او پذیرای پیامبری بزرگ است. اما مادر موسی قبل از رسیدن به مقام مادری یک پیامبر، زنی برگزیده است.

مادری یک پیامبر، مقام ویژه‌ای است اما این مادران ابتدا به عنوان زنانی برگزیده و شایسته مورد توجه قرار گرفته‌اند و حتی برخی از این زنان در مقاطعی از زندگی خود وحی دریافت کرده‌اند که آن‌ها را برای مأموریت خاصی در تاریخ آماده کرده است. در موسی کلیم‌الله نیز مادر حضرت موسی مقامی برجسته‌تر از همسرش دارد. در فیلم، با زنی روبه‌رو هستیم که به چنان سطحی از ایمان و خلوص رسیده که مخاطب وحی الهی شده تا بتواند مأموریت خود را به انجام برساند.

این مسئله درحالی است که در طول تاریخ و ایضا بر پرده سینما، روایت از زنان و نقش آنها در وقایع مهم با کاستی‌های بسیاری همراه بوده و هست. اغلب با روایت‌های مردانه‌ای مواجه هستیم که زنان در آن نقش متاخر دارند. از این رو که زنان همواره به عنوان دیگری خوانش شدند. به عنوان مثال در فیلم‌های دفاع مقدس، زنان اغلب با نقش مادر و همسر شهید و نهایتاً پرستار و پزشک بازنمایی شدند، درحالی که زنان فراتر از نقش‌های متاخر، خود مستقلاً پیشگام حرکت‌های معنوی و نهضت‌ها بوده‌اند. به گواه تاریخ نقش زنانی چون حضرت مریم، حضرت خدیجه، حضرت زهرا(س) و از جمله مادر حضرت موسی در تحقق اراده الهی بی‌نظیر است. و موسی کلیم الله از جهت نمایش نقش مغفول مادران انبیاء ارزشمند است.

اما تماشای فیلم موسی کلیم‌الله ممکن است برای مخاطبان سؤالاتی حول موضوع کیفیت وحی به زنان ایجاد کند؛ اینکه آیا مادر حضرت موسی وحی دریافت کرد یا الهام؟ این وحی در خواب بود یا بیداری؟ آیا اساساً زنان به مراتب عالی دریافت وحی می‌رسند؟ آیا مادر موسی در انجام مأموریت خود دچار تردید شد؟

به همین بهانه، خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگویی با دکتر انسیه برومند به بازخوانی مفهوم وحی به زنان پرداخته و به پرسش‌هایی درباره کیفیت وحی به مادر حضرت موسی پاسخ داده است. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

سوال: در ابتدای گفتگو درباره مفهوم وحی در قرآن و مراتب آن توضیح بفرمایید.

وحی از واژگان کلیدی در قرآن است که در تعریف آن اختلاف نظرهایی وجود دارد. بر اساس دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی، وحی «نحوه تکلم غیب با شهود» است؛ یعنی هرگاه قرار باشد امری از عالم غیب به عالم شهود منتقل شود، این انتقال در قالب وحی صورت می‌گیرد. علامه طباطبایی نیز وحی را «شعور مرموز» نامیده‌اند، یعنی نوعی ادراک ظریف و رمزگونه که فرستنده آن از عالم غیب و گیرنده آن در عالم شهود است. این انتقال، نزول محسوب می‌شود؛ یعنی چیزی از مرتبه بالا به مرتبه پایین نزول می‌کند.

راز وحی در قرآن

بر اساس آیه 51 سوره شوری: «وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ براى هیچ بشرى ممکن نیست که خدا با او سخن بگوید مگر به صورت وحى یا از پشت مانع و پوشش یا فرستاده اى را بفرستد تا با اجازۀ او هر چه [خدا] بخواهد وحى کند؛ زیرا که او والا مرتبۀ حکیم است.» در کل تکلم خداوند با بشر از طریق وحی صورت می‌گیرد.

وحی معانی و کاربردهای مختلفی دارد؛ خواه القای امری تکوینی بر جمادات باشد یا القای امری غریزی بر حیوانات؛ تفهیم خطورات فطری و قلبی بر انسان‌های معمولی باشد، یا تفهیم پیام شریعت بر انبیاء؛ در تمام این موارد به نحوی آن تکلم غیب با شهود نهفته است. بنابراین وحی را می‌توان به دسته‌های مختلفی تقسیم کرد:

گفت‌وگوی خدا با پیامبران: این نوع وحی، مختص انبیاست؛ از سوی خداوند نازل می‌شود و دریافت‌کننده آن انسان کاملی است که در مقام نبوت قرار گرفته و مأموریت انتقال پیام الهی و هدایت جامعه را بر عهده دارد. این وحی هم انواعی دارد.

وحی به صورت القاء در قلب: وحی به صورت القاء در قلب، و یا به تعبیر روایات«دمیدن در ذهن و نفس» در این نوع از وحی پیامبر (ص) نه صدایی می‌شنود و نه فرشته‌ای می‌بیند و مطالب مستقیما در جان و دل او قرار می‌گیرد.

وحی از پس حجاب: بدین صورت که پیامبر صدایی را می‌شنود ولی صاحب آن را نمی‌بیند که قرآن از این نوع به «وراء حجاب» تعبیر نموده است. در این نوع از وحی خداوند صدایی را در جایی ایجاد می‌کند و پیامبر آن صدا را می‌شنود، به طوری که می‌توان گفت آن محلی که صدا در آن ایجاد می‌شود به نوعی، واسطه میان خدا و پیامبر است. برای این نوع از وحی می‌توان به سخن گفتن خداوند با حضرت موسی (ع) اشاره کرد؛ موسی صدایی را از هر طرف می‌شنید که می‌فرمود: «یَا مُوسَی إِنِّی أَنَا اللَّهُ...»، درواقع این وحی در قالب صوت تجلی یافت.

وحی از طریق ارسال رسول: وحی از طریق ارسال رسول، یعنی به فرمان خداوند فرشته‌ای دستورات او را برای پیامبر می‌آورد و به او القاء می‌نماید که طبق روایات، گاهی پیامبر فرشته را به شکل اصلی و یا به شکل شخص بخصوصی می‌بیند و گاهی هم او را نمی‌بیند ولی پیام او را دریافت می‌کند.

وحی خدا به مؤمنان: وحی منحصر به پیامبران نیست. انسان‌هایی که به درجات بالای ایمان و طهارت رسیده‌اند نیز می‌توانند دریافت کننده وحی باشند. وحی به مومنین از این موارد استمانند وحی به مادر حضرت موسی که قرآن به ایمان او تصریح کرده است.

وحی خدا به غیر انسان: وحی تنها به انسان‌ها اختصاص ندارد؛ بلکه به برخی موجودات دیگر نیز وحی می‌شود. نمونه آن، وحی به زنبور عسل است که در آیه 68 نحل قرآن آمده است: «وَ أَوْحی رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ و خدایت به زنبور عسل وحی کرد که از کوهها و درختان و سقفهای رفیع، منزل گیر(68 نحل)».

وحی شیاطین به انسان‌ها: قرآن از وحی شیاطین نیز سخن گفته است: « وَإِنَّ الشَّیاطینَ لَیوحونَ إِلى أَولِیائِهِم لِیُجادِلوکُم وَإِن أَطَعتُموهُم إِنَّکُم لَمُشرِکونَ. و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود(انعام: 121)». این وحی از سوی شیاطین به کسانی که ولایت آن‌ها را پذیرفته‌اند القا می‌شود تا مقاصد شیطان را در زمین اجرا کنند و جدال افکنی کنند. از آنجا که شیطان دشمن قسم‌خورده انسان است، می‌کوشد مانع گسترش توحید و عدالت شود و انسان‌هایی را به خدمت خود درآورد تا نظام استکبار را پیاده کنند.

وحی الهی و وحی شیطانی: دو مسیر متضاد در تاریخ بشر

در طول تاریخ، دو جریان حق و باطل همواره در تقابل بوده‌اند؛ جبهه حق که پیام الهی را اجرا می‌کند و سبک زندگی بر پایه توحید و عدالت بنا می‌نهد، و جبهه باطل که تحت تأثیر وحی شیطانی، سبک زندگی کافرانه و نظامی بر پایه ظلم و استکبار ایجاد می‌کند. با این حال، همان‌طور که قرآن فرموده است: جاءَ الحقُّ و زهقَ الباطلُ، إِنَّ الباطلَ کانَ زهوقًا؛ حق همواره پیروز است، هرچند باطل در برهه‌هایی عرض اندام کند.

وحی: زبان رازآلود ارتباط میان غیب و شهود

ویژگی مشترک انواع وحی این است که نوعی از تکلم و زبان ارتباطی است که در آن، فرستنده در عالم غیب و دریافت‌کننده در عالم شهود قرار دارد. وحی، انتقال کامل و دقیق معنا از سوی فرستنده به گیرنده است، به‌گونه‌ای که دریافت‌کننده دقیقاً همان پیام موردنظر فرستنده را درک می‌کند. این ویژگی باعث می‌شود که وحی به‌عنوان یک شیوه ارتباطی منحصر‌به‌فرد در نظر گرفته شود.

بنابراین، وحی نوعی از تکلم است که در آن، پیامی از عالم غیب به عالم شهود انتقال می‌یابد. این پیام ممکن است از جانب خدا باشد که به انبیا، مؤمنان و حتی برخی مخلوقات وحی شود، یا از سوی شیاطین که برای گمراه کردن انسان‌های فاسد القا شود.

سوال: ممکن است این ابهام پیش بیاید که آیا وحی به زنان در درجات پایین‌تر از وحی به مردان قرار دارد. و اساساً بین وحی به زنان و مردان از نظر جنسیت چه تفاوتی وجود دارد؟

وحی به زنان و مردان هم شباهت‌هایی دارد و هم تفاوت‌هایی؛ از نظر ماهیت و مضمون، در برخی جنبه‌ها متفاوت است، اما این تفاوت‌ها بیشتر به نقش‌ها و شأنیت‌های اجتماعی و فردی آن‌ها مربوط می‌شود، نه به نابرابری در اصل دریافت وحی.

در مورد مردان، به‌ویژه پیامبران و رسولان، شأنیت رسالت و دریافت وحی به آن‌ها تعلق دارد. این امر ارتباط نزدیکی با ویژگی‌های مردانگی دارد که باعث می‌شود وحی شریعت و احکام الهی به مردان ارسال شود. اما این به معنای محرومیت زنان از دریافت وحی و برگزیدگی الهی نیست. در قرآن و روایات، زنانی چون حضرت مریم و حضرت زهرا (س) هم به عنوان مخاطب وحی معرفی شده‌اند.

تفاوت وحی به زنان و مردان؛ آیا زنان به مراتب عالی دریافت وحی می‌رسند؟

سوال: چه ادله‌ای داریم که بگوییم مرتبه عالی وحی شامل زنان هم بوده است؟

وحی به زنان نیز مرتبه‌ای متعالی دارد که مختص زنان برگزیده است. نمونه‌ بارز این نوع وحی، وحی به حضرت زهرا (س) در ایام منتهی به شهادتشان است.

زن در اسلام , زن در سینما , فیلم‌های سینمایی ایران ,

مصحف فاطمه:روایتی کمتر شنیده‌شده از نزول وحی

حضرت زهرا(س) می‌فرمایند که جبرئیل نزد من می‌آید و مطالبی می‌گوید؛ که حضرت امیر(ع) می‌فرمایند این بار که جبرئیل آمد بگویید چه می‌گوید تا من آن را بنویسم. به این ترتیب، جبرئیل وحی را به حضرت زهرا منتقل می‌کرد و حضرت علی(ع) آن را می‌نوشتند. این وحی تبدیل به کتابی به نام «مصحف فاطمه» شد که جزو میراث اهل بیت علیهم السلام است و نزد امامان شیعه بوده و بین آنان دست به دست می‌شده و اینک در دست امام زمان(عج) است و دیگران بدین کتاب دسترسی نداشته‌ و ندارند. درباره این کتاب گفته‌اند که دراین کتاب حلال و حرام وجود ندارد ولی به گفته اهل بیت(ع) علم ماکان و مایکون، یعنی آنچه که گذشته و آنچه که خواهد آمد، در آن آمده است. 

به نظر بنده تفاوت وحی به حضرت زهرا (س) به عنوان یک زن با وحی به حضرت رسول (ص) به عنوان یک مرد در این است که وحی به حضرت رسول (ص) شامل حلال و حرام و شریعت یعنی احکام عملی است، در حالی که وحی به حضرت زهرا (س) بیشتر جنبه‌های علمی و علم ماکان و مایکون یعنی آنچه در گذشته رخ داده و آنچه در آینده خواهد آمد را در بر می‌گیرد.

بنابراین، وحی به زنان و مردان تفاوت‌هایی دارد که بیشتر به نقش‌های اجتماعی و شئونات خاص جنسیتی مرتبط است. اما از بعد انسانی و دریافت وحی، زن و مرد هر دو می‌توانند در مرتبه‌های مختلف، مخاطب وحی قرار گیرند و برگزیدگان الهی باشند.

 

.

 

حدیث کساء و مقام والای حضرت زهرا (س) در دریافت وحی

سوال: من صوتی از آیت الله بهجت شنیدم درباره معجزات حدیث کساء؛ ایشان اشاره داشتند به اینکه در حدیث کساء:«حضرت فاطمه علیهاالسلام می‌گوید که خدا به جبرئیل گفت، جبرئیل از خدا فلان‌سؤال را کرد، جبرئیل آمد به پدرم فلان [مطلب را گفت]. نمی‌گوید پدرم گفته است که خدا به جبرئیل گفت. خودش نقل می‌کند از مقام اعظم ربوبی.» یعنی ایشان خود شاهد و ناظر این گفتگو بودند.

بله ایشان در اوج مراتب دریافت وحی بودند.

وحی و زنان برگزیده؛ زنانی که در قرآن مخاطب وحی بودند

سوال: طبق آیات قرآن، به کدام زنان وحی شده است؟

طبق قرآن، چندین زن به وحی الهی مخاطب بوده‌اند.

حضرت مریم، مادر حضرت عیسی: حضرت مریم یکی از متعالی‌ترین زنانی است که در قرآن به عنوان مخاطب وحی معرفی شده‌اند. در آیات مختلف قرآن به اصطفای حضرت مریم اشاره شده است، به ویژه در سوره آل‌عمران که می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ" (آل‌عمران، 42)». در این آیه، ابتدا اصطفا و تطهیر حضرت مریم به خود ایشان نسبت داده می‌شود و سپس اصطفا نسبت به تمام زنان عالمین صورت می‌گیرد. این نشان‌دهنده مقام بلند حضرت مریم است که نه تنها به عنوان یک زن، بلکه به عنوان مادر پیامبری بزرگ برگزیده شده است. حضرت مریم به صورت مستقیم در بیداری وحی دریافت کرده است. همچنین در آیه ­17-20 سوره مریم به گفتگوی حضرت مریم با جبرئیل اشاره شده است که در ظاهر به شکل مردی به دیدار ایشان آمده است.

حضرت ساره،مادر حضرت اسحاق: حضرت ساره، همسر حضرت ابراهیم (ع) و مادر حضرت اسحاق (ع)، یکی دیگر از زنانی است که به وحی الهی مخاطب بوده است. در قرآن در داستان ضیف ابراهیم آمده است که ملائکه به سراغ حضرت ابراهیم آمدند و بشارت تولد حضرت اسحاق را به او دادند. در این میان، حضرت ساره هم مخاطب وحی و پیام ملائکه قرار گرفته و در سوره‌های "ذاریات" و "حجر" به این واقعه اشاره شده است: «وَ امْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَ مِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ (ذاریات، 29)». این آیه نشان می‌دهد ساره هم فرشته‌ها را دیده و هم فرشته‌ها با او صحبت کردند  و وحی خداوند را به او منتقل کردند.

سوال: من انیمیشنی درباره حضرت ابراهیم دیدم که ماجرای حضرت ساره و بچه دار نشدن ایشان و بچه دار شدن هاجر و... را روایت می‌کرد؛ متاسفانه انیمیشن نشان داد به مرور زمان حضرت ساره به هاجر حسادت کرد؛ حتی انیمیشن از المان مار برای نشان دادن این روابط خصمانه استفاده کرده بود. درصورتیکه من شاید کم طاقتی و رنجش حضرت ساره را درک کنم اما دشمنی و حسادت را خیر. حالا با توجه به اینکه ایشان خود در ماجرای ضیف ابراهیم و بشارت حضرت اسحاق، فرشتگان را دیدند و مخاطب وحی بودند قطعاً مقام معنوی والایی داشتند و جای تأسف است که چنین بازنمایی‌هایی از ایشان صورت بگیرد.

مادر حضرت موسی: مادر حضرت موسی نیز طبق آیه 7 سوره قصص مخاطب وحی الهی بودند: «وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ؛ ما به مادر موسى الهام کردیم که او را شیر ده؛ و هنگامى که بر او ترسیدى، وى را در دریا(ى نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما حتماً او را به تو باز می گردانیم، و او را از پیامبران قرار می دهیم.»

بنابراین به طور کلی، طبق آیات قرآن، زنان متعددی همچون حضرت مریم، حضرت ساره، و مادر حضرت موسی (س) به وحی الهی مخاطب بوده‌اند. این زنان همگی مادران پیامبران الهی بودند.

مادران انبیا یا زنان برگزیده تاریخ؟

نقش ویژه مادران پیامبران و معصومین در تحقق اراده الهی

سوال: زنانی که نام آنها را ذکر کردید همگی مادران پیامبران الهی بودند. البته ما زنان والا مقامی مثل حضرت معصومه(س) را هم داریم که ازدواج نکرده بودند.

مادری یک پیامبر، مقامی ویژه‌ای است اما این مادران ابتدا به عنوان زنانی برگزیده و شایسته مورد توجه قرار گرفته‌اند و شایسته دریافت وحی الهی شده‌اند؛ برخی از این زنان در مقاطعی از زندگی خود وحی دریافت کرده‌اند که آن‌ها را برای مأموریت خاصی در تاریخ آماده کرده است.

همانطور که در فیلم موسی کلیم‌الله، مادر حضرت موسی به عنوان یک زن برگزیده مورد توجه قرار گرفته است. در واقع این مادران، با دریافت الهامات الهی، در مسیر تحقق اراده الهی نقش اساسی داشتند و از طریق جایگاه معنوی خود، همچون پیامبران تأثیری ماندگار بر تاریخ بشریت گذاشتند. از جمله برجسته‌ترین این زنان، مادر حضرت موسی است که خداوند او را مشمول وحی خود قرار داد.

بنابراین مادران پیامبران، همچون خود پیامبران، برگزیده‌اند و شأنی عالی دارند. همان‌طور که پدران پیامبران به عنوان شخصیت‌های بزرگ و برگزیده هستند، مادران آنها نیز از مقامی خاص برخوردارند اما مصطفی بودن مادران پیامبران در قرآن به صورت ویژه‌ای مورد توجه قرار گرفته است.

رحم‌های مطهره؛ زنانی که حامل پیامبران و وحی الهی بودند

امام حسین (ع) در دعای شریف عرفه به این مقام اشاره کرده‌اند و در دیگر دعاهای اهل بیت نیز می‌بینیم که درباره رحم‌های مطهره صحبت شده است. به تعبیر ایشان: "اشهد انک نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المتطهره"، این رحم‌های مطهره که حامل پیامبران و امامان معصوم بوده‌اند، به زنانی برگزیده تعلق داشته‌اند.  بنابراین، وقتی در مورد این شخصیت‌ها صحبت می‌کنیم، باید بدانیم که این زنان به خاطر شرافت و برگزیدگی خودشان در مقام بلند مادری پیامبر قرار گرفته‌اند.

در فیلم موسی کلیم‌الله نیز مادر حضرت موسی مقام ویژه‌تری نسبت به پدر دارد. ما در فیلم زنی را می‌بینیم که در سطحی از ایمان قرار گرفته که مخاطب وحی الهی شده است؛ چراکه دریافت وحی نیازمند شأنیت و قلبی پاک است. در این قصه، مادر در بالاترین سطح ایمان قرار دارد تا بتواند این پیام را دریافت کند، در آن شک نکند و این مأموریت را انجام دهد.

زن در اسلام , زن در سینما , فیلم‌های سینمایی ایران ,

تفاوت وحی و الهام؛ آیا مادر حضرت موسی وحی دریافت کرد؟

سوال: برخی بر این باورند که آنچه به مادر حضرت موسی نازل شد، وحی نبوده بلکه الهامی الهی به قلب او بوده است. با این توضیح، آیا وحی و الهام تفاوتی با یکدیگر دارند؟ اگر بله، این تفاوت در چیست؟ و آنچه بر مادر موسی نازل شد، وحی بوده یا الهام؟

وحی در قرآن فراوان آمده است، در حالی که واژه "الهام" تنها یک بار به کار رفته است. هر دو، القای حقیقت در باطن انسان هستند، اما در تفکیک دقیق این دو، شاید نتوان تمایز کامل و دقیقی را مشخص کرد. منبع هر دو از خداست.

یکی از تمایزهای که به نظر خودم می‌توان در بیان تفاوت وحی و الهام ذکر کرد شاید این باشد که الهام در ابتدای آفرینش انسان مطرح شده است. در آیات 7 تا 10 سوره شمس آمده است: «وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا * وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا» یعنی در ابتدای آفرینش، خداوند نفس انسان را آفرید و او را در حالت تعادل قرار داد، و فهم فجور و تقوا را به او الهام کرد. این به معنای آن است که انسان از درون خود می‌تواند میان فجور و تقوا تمایز قائل شود و آنها را تشخیص دهد. الهام نوعی درک درونی است که در نفس انسان قرار داده شده و اگر انسان با تزکیه نفس خود این الهام را حفظ کند، قادر خواهد بود تا فجور و تقوا را درک کند.

بنابراین، الهام یک توان درونی ابتدایی است که خداوند به انسان داده است تا حقیقت و تمایز میان حق و باطل را شهودی و درونی درک کند. در حالی که وحی، منبع بیرونی دارد و از مرتبه‌ای بالاتر است.

البته برخی، واژه‌ها را به گونه‌ای به کار می‌برند که تفاوت چندانی بین الهام و وحی نمی‌بینند. اما به نظر من الهام به نوعی یک داده فطری مشترک است که خداوند به همه انسان‌ها داده تا بتوانند فجور و تقوا را تشخیص دهند، اما وحی به نوعی الهام بیرونی است که برای فردی خاص و در شرایط خاص صادر می‌شود.

اگر فردی این الهام را حفظ کند و تزکیه نفس را رعایت کند، ممکن است مخاطب وحی قرار گیرد. در اینجا الهام به نوعی به عنوان مقدمه یا لازمه وحی عمل می‌کند؛ به طوری که قلبی که مجهز به الهام است و آن توان درونی را حفظ کرده، قادر به دریافت وحی خواهد بود.

در آیه‌ 7 سوره قصص، مقامی که مادر حضرت موسی داشته است، مقام وحی است، نه الهام: «وَ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ و به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر ده و هنگامی که از او می‌ترسی، او را در دریا بیفکن و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم ساخت (7 قصص)». این وحی یک پیام بیرونی است، این‌گونه نیست که مادر حضرت موسی صرفاً بر اساس تشخیص درونی و ایمان شخصی خود به این نتیجه رسیده باشد که فرزندش را به آب بسپارد. عملی که در اینجا اتفاق می‌افتد، نیازمند درکی فراتر از تشخیص انسانی است. از منظر ظاهری و عقلی، هیچ انسانی به چنین تصمیمی نمی‌رسد که راه نجات فرزندش، سپردن او به امواج رود باشد، آن هم در شرایطی که هیچ راهی برای حفظ کودک وجود ندارد.

آیا می‌توان گفت که مادر حضرت موسی به واسطه قدرت تشخیص ایمانی خود به این نتیجه رسیده که فرزندش را به آب بیندازد؟ این راه، مسیری است که تنها خداوند می‌تواند بگشاید و تدبیری است که تنها در سایه اراده الهی معنا پیدا می‌کند. این خداوند است که چنین راهی را به مادری نشان می‌دهد تا آنچه که او اراده کرده، محقق شود. بنابراین، این‌که بگوییم این اتفاق صرفاً الهام بوده، در واقع نوعی فروکاستن از حقیقت داستان و نادیده گرفتن اراده خداوند در این ماجراست.

در اینجا مفهوم «نظام طولی اراده» مطرح می‌شود: «وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ او چیره بر بندگان خود است». خداوند، که اراده‌اش غلبه دارد، به انسان توان اراده کردن بخشیده است، اما مؤمن کسی است که اراده خود را در مسیر اراده الهی قرار می‌دهد، واسطه‌ای برای تحقق آن می‌شود و خود را در موضع دریافت وحی و اجرای آن قرار می‌دهد.

اگر بگوییم آنچه بر مادر حضرت موسی نازل شد، صرفاً الهام بود، در واقع تمام این کنش را به انتخاب شخصی او نسبت داده‌ایم و نقش اراده خدا را از داستان حذف کرده‌ایم. در حالی که مادر حضرت موسی واسطه تحقق امر الهی است. این صحنه زمانی زیبا می‌شود که ما تجلی اراده الهی را در آن ببینیم و در کنار آن، انسانی را که اراده خدا را درک کرده و به آن عمل می‌کند.

این همان مفهومی است که در آیه 17 سوره انفال دیده می‌شود:«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنان را کشت، و چون تیر افکندی، تو نیفکندی بلکه خدا افکند». این آیه دقیقاً بازتاب همان حقیقتی است که در داستان مادر حضرت موسی رخ داده است: عملی که در ظاهر توسط انسان انجام شده، در حقیقت، اراده خداوند بوده است. بنابراین، هیچ تردیدی نیست که این اتفاق وحی الهی بوده و نمی‌توان آن را صرفاً الهام دانست.

حتی در بخش‌های دیگری از قرآن می‌بینیم که مادر حضرت موسی می‌دانست که فرزندش سر از دربار فرعون درمی‌آورد و دوباره به آغوش او بازمی‌گردد. پس این‌گونه نیست که او صرف یک تشخیص درونی، تصمیم گرفته باشد، بلکه او در مسیر وحی الهی گام برداشته است.

بررسی امکان نزول وحی در خواب؛ آیا رویای صادقه یا همان وحی است؟

سوال: مادر حضرت موسی در خواب پیغام الهی را دریافت کرده یا بیداری؟ و آیا اساساً در خواب هم وحی نازل می‌شود؟

در مورد انبیا، بنا بر آیات قرآن، وحی هم در خواب و هم در بیداری نازل می‌شود. وحی در خواب تحت عنوان "رؤیای صادقه" مطرح می‌شود که احتمالاً از عبارت "قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا" در سوره یوسف برداشت شده است. از این منظر، می‌توان درباره وحی در خواب با استفاده از این کلیدواژه سخن گفت.

در قرآن چند نمونه از وحی در خواب آمده است که یکی از بارزترین آن‌ها، رؤیای حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) است: «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ  سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ پس چون [پسرش اسماعیل] به حد سعی و تلاش رسید، [ابراهیم] گفت: فرزندم! من در خواب می‌بینم که تو را ذبح می‌کنم، پس ببین نظرت چیست؟ [اسماعیل] گفت: ای پدر! آنچه را که فرمان یافته‌ای انجام بده، ان‌شاءالله مرا از شکیبایان خواهی یافت».

در ادامه، خداوند این رؤیا را تأیید می‌کند و آن را وحی الهی می‌داند: «فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ * وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی ٱلْمُحْسِنِینَ * إِنَّ هَذَا لَهُوَ ٱلْبَلَاءُ ٱلْمُبِینُ (صافات، 103–106)». در این آیات، خداوند تأیید می‌کند که رؤیای حضرت ابراهیم حقیقت داشته و از نوع وحی بوده است. او در خواب دید که باید فرزندش را قربانی کند و این رؤیا را به عنوان فرمان الهی پذیرفت. این نشان می‌دهد که خواب پیامبران نیز وحی محسوب می‌شود و در موارد متعددی از قرآن به این نوع وحی اشاره شده است.

نمونه دیگر از وحی در خواب، مربوط به پیامبر اکرم (ص) است. در یکی از صحنه‌های جنگ، خداوند در قرآن اشاره می‌کند که پیامبر در خواب، تعداد دشمنان را کمتر دیده بود:«إِذْ یُرِیکَهُمُ ٱللَّهُ فِى مَنَامِکَ قَلِیلًا (انفال، 43)». بنابراین، در قرآن نمونه‌هایی از وحی در خواب برای پیامبران ذکر شده است که نشان می‌دهد این نوع وحی برای انبیا معتبر و پذیرفته شده است. پیامبران نه‌تنها در بیداری، بلکه در خواب نیز وحی دریافت می‌کردند و این خواب‌ها، همچون دیگر اشکال وحی، حقیقت الهی را منتقل می‌کردند.

آیا وحی به مادر موسی در خواب نازل شد؟

در ارتباط با وحی به مادر حضرت موسی، هیچ اشاره‌ای در قرآن به دریافت وحی در حال خواب یا بیداری نشده است. در قرآن، در سوره قصص، به طور صریح آمده است: «وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى (قصص: 7)»، که به‌طور کلی کلمه "وحی" بدون اشاره به خواب یا بیداری آمده است.

بنابراین، اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم، طبق آنچه در فیلم نشان داده شد، نمی‌توان با اطمینان گفت که این وحی در خواب اتفاق افتاده است. در واقع، دلایلی که بر وقوع آن در بیداری دلالت دارند، قوی‌تر از دلایلی هستند که آن را به خواب نسبت می‌دهند؛ در سوره قصص به‌صراحت واژه "وَأَوْحَیْنَا" آمده و هیچ اشاره‌ای به اینکه این وحی در خواب اتفاق افتاده باشد، ندارد.

در فیلم هم، مسئله وحی به مادر حضرت موسی به شکلی مبهم ارائه شده بود؛ در بخشی نشان می‌داد پیام منتقل‌شده در خواب و رؤیا بوده و در بخشی دیگر آن را مربوط به بیداری می‌دانست. فیلم ابتدا، نشان می‌دهد که مادر حضرت موسی در جایی که به عنوان محل عبادت یا وحی به حضرت یوسف شناخته می‌شود، صدایی را می‌شنود که از همه‌جا به صورت یکنواخت به او می‌رسد و به او دستور می‌دهد که نترسد و کودکش را به آب بسپارد. در ادامه، این صحنه‌ها به شکلی به تصویر کشیده می‌شود که نشان می‌دهند مادر حضرت موسی خوابیده و پس از بیدار شدن، آن صداها را به یاد می‌آورد؛ در واقع به گونه‌ای بازنمایی می‌شود که انگار پیام الهی در خواب به او رسیده است. و سپس در ادامه این وحی در بیداری هم به او نازل شد.

وحی الهی و تردید مادر موسی؛ آیا تردید مادر موسی در فیلم پذیرفتنی است؟

نکته دیگری که درباره فیلم به ذهنم می‌رسد، مسئله تردید مادر موسی در صحنه پایانی فیلم است. بعد از دریافت وحی، در صحنه‌ای دیگر، در گفت‌وگویی که بین مادر حضرت موسی و همسرش اتفاق می‌افتد، همسرش می‌گوید که طبق شریعت و تاریخ خودشان، وحی فقط به پیامبران می‌شده و به هیچ زنی وحی نمی‌شده است، و شاید این وسوسه‌ای باشد. اما مادر حضرت موسی به‌طور قاطع این را رد می‌کند و می‌گوید که دیگر نمی‌خواهد در این باره چیزی بشنود.

نقطه سوم زمانی است که مادر با وجود تمام کشمکش‌ها، مأموریتی که به او سپرده شده بود، یعنی سپردن موسی به نیل، را انجام می‌دهد. او کودک را در سبد گذاشت و سبد را به آب سپرد، اما پس از لحظه‌ای دلش طاقت نیاورد، دوباره به سمت سبد برگشت و کودک را برداشت. در این لحظه، دوباره به او وحی می‌شود که: "ای مادر موسی، کودکت را به آب بسپار و مأموریتت را انجام بده." او نیز تبعیت کرده و مأموریت خود را تکمیل می‌کند.

اما این بازنمایی چه اشکالی ایجاد می‌کند؟ اشکالی که تولید می‌کند این است که تصویری که فیلم از مادر موسی نشان می‌دهد، با روایت قرآن همخوانی ندارد.  آنگونه که قرآن روایت می‌کند مادر موسی تردیدی در اجرای پیام خدا نداشته است در حالی که فیلم سعی کرده بود در نیمه اول نشان بدهد که مادر موسی با وجود مخالفت‌هایی مثل مخالفت همسر، تصمیم خود را گرفت و تردیدی در اجرای آن نداشت. حتی زمانی که پدر تدبیر دیگری برای نجات جان منجی اندیشید، مادر همچنان طبق دستور خدا عمل کرد. او با وجود مشکلات، تدبیر الهی را رها نکرد و ادامه داد. اما در انتهای فیلم دچار تردید شد و اینجا دوباره وحی نازل شد. در حالی که در قرآن هیچ اشاره‌ای به تردید مادر موسی نداریم. زمانی که کودک را به آب سپرد، هیچ تردیدی در کار نبود و او مأموریت خود را با ایمان کامل انجام داد.

مأموریت الهی و احساسات مادرانه؛ نمایش عاطفه مادری یا تردید در ایمان؟

سوال: به نظر می‌رسه این صحنه برای نشان دادن عاطفه مادری و سنگینی انجام چنین رسالتی در فیلم گنجانده شده است.

اگر این صحنه را نشانه محبت مادری بدانیم، باز هم به نظر من نادرست است و با ایمانی که از این مادر می‌خواهیم نشان دهیم در تضاد است. چراکه ما می‌خواهیم زنی را به تصویر بکشیم که در بالاترین سطح ایمان قرار دارد تا بتواند این پیام را دریافت کند، در آن شک نکند و این مأموریت را انجام دهد. حال اگر همان قلبی که این پیام را دریافت کرده، خود دچار تردید شود، این یک خطای آشکار است. چگونه ممکن است کسی که مخاطب خدا شده و مأموریتی را که به ظاهر غیرطبیعی و حتی غیرعقلانی به نظر می‌رسد، پذیرفته است، ناگهان دچار تردید شود و نیاز به وحی مجدد برای رفع تردید داشته باشد؟ این تصویر، نارسایی دارد و قرآن نیز هیچ اشاره‌ای به چنین وضعیتی نکرده است. ما تنها زمانی مجاز به ارائه چنین تصویری هستیم که یا مستقیماً با آیات قرآن انطباق داشته باشد یا حداقل با آن در تعارض نباشد.

ممکن است به آیه 10 سوره قصص اشاره شود که درباره تردید مادر موسی صحبت می‌کند. «وَأَصبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَرِغًا إِن کَادَت لَتُبدِی بِهِۦ لَولَا أَن رَّبَطنَا عَلَى قَلبِهَا لِتَکُونَ مِنَ ٱلمُؤمِنِینَ و دل مادر موسی تهی شد [و از هر چیز جز یاد فرزندش فارغ گشت]، و اگر نبود که قلبش را استوار ساختیم تا از مؤمنان باشد، نزدیک بود که آن [راز] را فاش کند».

ممکن است گفته شود که این آیه دلالت بر تردید مادر موسی دارد و تصویری که در فیلم ارائه شده، از همین بخش گرفته شده است. اما طبق تفسیر علامه طباطبایی، این آیه اصلاً مربوط به این سکانس نیست بلکه مربوط به مرحله قبل از آن است که مادر حضرت موسی هنوز مأموریت را انجام نداده و در آستانه تصمیم‌گیری است یعنی زمانیکه نخستین‌بار مخاطب وحی قرار می‌گیرد. پس اگر پشتوانه تصویر ارائه‌شده در فیلم این آیه باشد، باید گفت که این برداشت نادرست است، زیرا این آیه مربوط به همان آغاز مأموریت و مرحله پذیرش وحی است، نه پس از آن. این آیه بیانگر آن است که قلب مادر از همه چیز جز یاد فرزندش تهی شده، اما وحی الهی او را استوار ساخته تا بتواند این مأموریت را بی‌تردید انجام دهد. تحقق اراده الهی در این ماجرا به تصمیم قاطع مادر موسی وابسته است، و خداوند نیز با استواری قلب او، این تصمیم را تثبیت کرده است.

نمی‌خواهم بیش از این بحث را بسط دهم، ما می‌دانیم که مؤمن، واسطه تجلی اراده خداست، و در اینجا مادر حضرت موسی همان واسطه است. قدرت این مادر، با وجود احساسات مادرانه‌اش، در این است که امر خدا را اجرا می‌کند و این احساسات مانع انجام فرمان خدا نمی‌شود. ما این را بارها در مادران شهیدان خودمان دیده‌ایم که امر خدا را به محبت مادری خودشان ترجیح می‌دهند و حتی خود فرزندشان را به جهاد در راه خدا تشویق کرده‌اند تا جان خود را فدای این راه کنند. این نمونه‌ها در عرف مادران شهید ما وجود دارد، حالا وقتی در مورد مادر حضرت موسی صحبت می‌کنیم، که مادر یک پیامبر است، نمی‌توانیم تصویر او را پایین‌تر از مادران شهیدان قرار دهیم، چرا که این خود نقض هدف است.

انتهای پیام/