ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری تسنیم-امیرحسین مکاریانی؛ فیلم مرد آرام با موضوعی حساس و قابل تأمل، یعنی زندگی مهاجران افغان و مسئله کودکهمسری، وارد عرصه سینما شده است. داستان فیلم حول محور نوبهار، دختری جوان که به اجبار همسر مردی سالمند به نام زمان میشود، شکل میگیرد. فیلم تلاش میکند تا با نمایش رنجهای نوبهار و تغییر احساسات او نسبت به زمان، مخاطب را به همدلی با شخصیتها وادارد. اما آیا این تلاش به نتیجه مطلوب رسیده است؟
شعارزدگی و نگاه باسمهای
یکی از بزرگترین مشکلات فیلم، شعارزدگی و نصیحتگوییهای مستقیم است. فیلم به جای اینکه با روایتی عمیق و تأثیرگذار، مخاطب را با خود همراه کند، با دیالوگهای سنگین و شعارگونه، سعی در انتقال پیام خود دارد. این رویکرد نه تنها باعث کاهش تأثیر داستان میشود، بلکه حس مصنوعی بودن را به مخاطب القا میکند. از سوی دیگر، نگاه فیلم به مهاجران افغان نیز باسمهای و سطحی است. به جای پرداختن به عمق مشکلات و دردهای این جامعه، فیلم تنها به نمایش کلیشههایی بسنده میکند که پیشتر بارها دیدهایم.
پرداخت ضعیف شخصیتها و تغییر رفتار غیرمنطقی
شخصیتپردازی در فیلم مرد آرام یکی دیگر از نقاط ضعف آن است. نوبهار، شخصیت اصلی فیلم، به عنوان دختری که درگیر کودکهمسری شده، قرار است تحولی عمیق را تجربه کند. اما این تحول به شکل یکباره و غیرمنطقی اتفاق میافتد. تغییر احساسات نوبهار نسبت به زمان، بدون هیچ مقدمهچینی و تنها با چند صحنه گریه و زاری، برای مخاطب باورپذیر نیست. این ضعف در پرداخت شخصیتها، به ویژه زمان، نیز دیده میشود. مردی که قرار است در نقش درمانگر و دلسوز ظاهر شود، بیشتر به عنوان فردی منفعل و بیهدف تصویر شده است.
ریتم کند و فقدان تعلیق
ریتم کند فیلم یکی از آزاردهندهترین جنبههای آن است. فیلم آنقدر آرام و بدون هیچ نقطه اوجی پیش میرود که مخاطب ممکن است بارها احساس خستگی کند. فقدان گرهافکنی و گرهگشاییهای مؤثر، باعث میشود فیلم از جذابیت لازم برای نگه داشتن تماشاگر بر روی صندلی سینما بیبهره بماند. حتی صحنههای احساسی و تلاش برای ایجاد حس همدلی نیز به دلیل همین کندی ریتم، تأثیر خود را از دست میدهند.
فیلم برای رسیدن به نقطه عطف پایانی، تماشاگر را با صحنههای طولانی و خستهکننده عذاب میدهد. پایانبندی نیز به جای اینکه حس رضایت را در مخاطب ایجاد کند، بیشتر شبیه به یک پایان عجولانه و ناتمام به نظر میرسد. این ضعف در پرداخت پایانی، باعث میشود فیلم نتواند پیام خود را به درستی به مخاطب منتقل کند.
فیلم مرد آرام با وجود داشتن موضوعی مهم و قابل تأمل، به دلیل شعارزدگی، پرداخت ضعیف شخصیتها، ریتم کند و دیالوگنویسی ناموفق، نتوانسته اثری تأثیرگذار و جذاب خلق کند. بهنوش صادقی در دومین تجربه کارگردانی خود، اگرچه تلاش کرده تا نگاهی انسانی به مسئله مهاجران و کودکهمسری داشته باشد، اما در نهایت فیلمی ارائه داده که بیشتر از اینکه مخاطب را به تفکر وادارد، او را خسته و ناامید میکند.
انتهای پیام/