ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری تسنیم - گروه فرهنگی
روز چهارم جشنواره فیلم فجر پر از حواشی ریز و درشت بود؛ از بگومگوهای بازیگر و کارگردان در نشست خبری تا اعتراض به نمایش صحنههای از مشروبات الکلی در یک پویانمایی!
در روز چهارم، 4 فیلم در بخش سودای سیمرغ روی پرده رفت و یک فیلم در نمایش ویژه اما اکران فیلم سینمایی «شمال از جنوب غربی» جنجالیتر از بقیه بود. جایی که حمیدزرگرنژاد و امیررضا دلاوری خیلی شیک از خجالت هم درآمدند!
ماجرا به کوتاه شدن نقش امیررضا دلاوری در این فیلم برمیگشت؛ دلاوری معتقد بود زمان فیلمبرداری بیش از حد طولانی شده و او نمیتوانسته بیش از این معطل بماند و حمیدزرگرنژاد هم اشاره کرد که دلاوری در زمان این پروژه قرارداد دیگری بسته و به فیلم شمال از جنوب غربی متعهد نبوده است.
البته جالب است بدانید که عدهای از رسانهایها این دعوا را بیارتباط با پروژه تبلیغات فیلم از طریق دعوا و جنجال دانستند. به ویژه آنکه بهرنگ علوی اخیرا در فضای مجازی با یک اقدام خلاف عرف تلاش کرد از همین طریق برای فیلم سینمایی «ازازیل» تبلیغ کند!
دعوای زرگری یا بحث بر سر تعهد؟!/ قضاوت با شما
در زیر متن صحبتهای هر دو چهره و اظهارات تهیهکننده فیلم به صورت کامل منتشر میشود و قضاوت با شما مخاطبان!
زرگرنژاد: بنده بارها از شما خواهش میکردم که در این قرارداد وارد کار دیگری نشوید، اما شما قراردادی را بستید که با کار ما تداخل داشت. ما کاملا با هماهنگی شما پیش رفتیم و بارها خواهش میکردم که یک شب بیایید و یک پلان بگیرید، اما در شرایطی که شما سرکار دیگری بودید، چه طور باید کیفیت نقش را حفظ میکردیم؟ باید با 200 نفر دیگر چه میکردم؟ از همان سکانس های ابتدایی فیلم مشخص است که کارگردان و بازیگر، دوست هستند!
دلاوری: بنده در وسط قرارداد شما، قرارداد دیگری نیستم. قرارداد من 25 دی ماه بسته شد و قرار بود دو ماه و نیم تا سه ماه تصویربرداری دسته باشیم، اما کار شما عقب افتاد؛ من حتی 4 ماه بعد یعنی از 10 تیرماه سرکار بعدی در تهران رفتم و با خود میگفتم که حتما تا آن زمان همه چیز تمام میشود. حتی در صحبتهایم با آقای مددکار گفتم که اگر تا 10 تیر میرسید، در خدمت شما باشم. به یاد دارید که من در ویلا مینشستم و تمرین ساکسیفون میکردم ولی از من با بچهها سکانس نمیگرفتند. حسرت میخورم که نقشم این گونه شد؛ چرا که این فیلم قرار بود تنها فیلم من در جشنواره امسال باشد که به این روز افتاده است.
تهیهکننده فیلم: همانطور که میدانید جنگل داستانهای خاص خود را دارد؛ میگویند جنگل وحشت دارد. ما تصویربرداری از 8 اردیبهشت ماه آغاز کردیم و در 4 استان و 23 شهر فیلمبرداری کردیم، اما هر اتفاقی که در چهل و اندی سال پیش جمهوری اسلامی رخ داد، در این چند ماه به وقوع پیوست؛ از شهادت رییس جمهور گرفته تا برگزاری دو مرحله انتخابات. ساخت فیلم جنگی در شهرستانها بسیار سخت است. وقتی در شهرک سینمایی هستید، همه چیز مشخص است اما ما یک روز آمل بودیم و یک روز بعد در ساری تصویربرداری داشتیم. همین موضوع کار را سخت میکرد. به همین دلیل نتوانستیم کار را در زمان مقرر انجام بدهیم.
ادب از که آموختی؟ از مشروبخوران!
پویانمایی «ژولیت و شاه» در سانس دوم جشنواره روی پرده رفت و انتقادات زیادی را به جان خرید، چرا که به نظر میرسد نمایش عاشقانه بازیهای ناصرالدین شاه و ژولیت و خوردن واضح مشروبات الکلی در یک پویانمایی برای کودکان و نوجوانان بدآموزی داشته باشد.
البته اشکان رهگذر کارگردان این پویانمایی خیلی با این انتقادات موافق نبود؛ اولا که معتقد بود ضدقهرمان این فیلم مشروبخوری میکند و حتما بچهها متوجه میشوند که نباید مثل او رفتار بکنند و ثانیا معتقد بود که همین صحنهها میتواند زمینه گفتگو را درون خانوادهها باز کند. این سخنان آقای رهگذر بسیاری را به یاد آن ضربالمثل معروف انداخت که میگوید: «ادب از که آموختی؟ از بیادبان»!
یک بوم و دو هوای آقای بازیگر؛ عکس میگیرم، اما سوال نپرسید!
سنت جدیدی است که باب شده برخی از بازیگران برای فتوکال خود را به جشنواره میرسانند اما نشست خبری را تحریم میکنند. نمونه این موضوع را آقای حامد بهداد و خانم غزل شاکری رقم زدند! این دو هنرمند که به عنوان دوبلور انیمیشن «ژولیت و شاه» به برج میلاد آمده بودند، عکسهایش را در فتوکال انداختند اما حاضر نشدند مقابل اهالی رسانه بنشینند و پاسخگوی سوالات خبرنگاران شوند.
البته نباید بیانصافی کرد؛ چرا که غزل شاکری پیشتر و در نشست خبری فیلم رها حضور داشت و به سوالات خبرنگاران پاسخ داد. با این حال این انتظار از او میرفت که به احترام سایر عوامل تولید ژولیت و شاه در سالن نشست خبری حضور پیدا کند.
عدم حضور بازیگران در نشست خبری برخلاف حضورشان در فتوکال هم بیاحترامی به خبرنگاران است و هم این نگاه را تقویت میکند که سلبریتیها فقط فکر دیده شدن هستند!
دهه هشتادیها، دوستدار کیپاپ
چند ماه پیش بود که در جشنواره سینما حقیقت یکی دو فیلم مستند جسور درباره دهه هشتادیها روی پرده سینما رفت؛ در همان روزها بود که جای خالی یک فیلم سینمایی بلند داستانی درباره دهه هشتادیها احساس میشد.
فیلم سینمایی «چشم بادومی» ساخته ابراهیم امینی شاید یکی از نخستین فیلمها برای ورود به دنیای دهه هشتادیها بود؛ فیلمی که در قامت خودش خوب بود و حرفهای جدیدی داشت.
در نشست خبری این فیلم، ابراهیم امینی کارگردان اثر حرفهای جالبی بر زبان آورد. او تعریف کرد زمانی که شروع به تحقیق این فیلم کرده، اطلاعات زیادی درباره کیپاپ نداشته و یک تیتر از یک گزارش که گفتگو با یک ناظم مدرسه بوده اولین جرقهها را در ذهن او زده است؛ آن ناظم میگوید که برای نزدیک شدن به دنیای دانشآموزان نوجوانش مجبور است خوانندگان کیپاپ را دنبال کند!
صدای بد سالن، یک ماجرای تکراری و خستهکننده!
تقریبا پای ثابت تمام نشست خبریهای جشنواره انتقاد از کیفیت بسیار بد صدا و تصویر سالن برج میلاد است. روز گذشته هم عوامل ژولیت و شاه از این موضوع انتقاد کردند و هم امیر آقایی بازیگر فیلم سینمایی شمال از جنوب غربی.
به نظر میرسد نوشتن بیشتر از این موضوع واقعا فایده ندارد و باید منتظر ماند تا ببینیم آخر و عاقبت این سالن و صدای افتضاحش به کجا میرسد!
انتهای پیام/