ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم- برنامه پلاتو؛ مجتبی برزگر: در گفتوگویی که پیش روی شماست، به سراغ یکی از چهرههای برجسته و صاحبنظر سینمای ایران، محمدرضا عباسیان، رفتهایم. عباسیان، که سابقهای درخشان در عرصههای مختلف سینمایی از جمله تهیهکنندگی، مستندسازی و مدیریت در عرصه رسانههای تصویری دارد، در این گفتوگو از دیدگاههای خود در مورد وضعیت جشنواره فیلم فجر و تحولات آن صحبت کرده است.
وی که دبیر سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر بوده و سالها در سطوح مختلف مدیریتی از جمله مدیرعاملی مؤسسه رسانههای تصویری فعالیت کرده، در این گفتوگو به تحلیل وضعیت این جشنواره و چالشهایی که در مسیر رشد و توسعه آن وجود دارد، پرداخته است.
عباسیان اعتقاد دارد جشنواره فیلم فجر طی سالهای اخیر دچار عدم استراتژی مشخص و بیثباتی شده است. او معتقد است که جشنوارهای که میتوانست بهعنوان یک رویداد سینمایی برجسته و استاندارد در سطح بینالمللی شناخته شود، بیشتر به یک دورهمی هنرمندان تبدیل شده که از اصول و سیاستگذاری واحد دور مانده است. به باور او، جشنواره باید بر مبنای اندیشه و استراتژی مشخصی پیش برود، نه اینکه به موضوعاتی همچون فرش قرمز و جزئیات حاشیهای تمرکز کند.
عباسیان همچنین به تحلیل دورههای مختلف این جشنواره پرداخته و معتقد است که شاهسواری، دبیر چهل و سومین دوره جشنواره فیلم فجر، گزینهای شایسته و مناسب برای هدایت جشنواره بوده است. او به بررسی حضور کارگردانان اولی و موضوع سیمرغ مردمی نیز پرداخته و دیدگاههای خود را در خصوص روند تحولات جشنواره در این زمینهها ارائه میدهد.
این گفتوگوی تفصیلی فرصتی است برای آشنایی با دیدگاههای یک کارشناس و فعال سینمایی که نهتنها در عرصههای مدیریتی و اجرایی سینما، بلکه در حوزه تفکر و سیاستگذاری فرهنگی و هنری نیز صاحب نظر است.
* در حال حاضر جشنواره فیلم فجر به یک موضوع داغ تبدیل شده و بسیاری در مورد آن صحبت میکنند. با توجه به تغییرات مختلفی که در طول سالها در این جشنواره رخ داده، بیایید از روند این جشنواره شروع کنیم. به خصوص در دورهای که شما در سی و یکمین جشنواره به عنوان دبیر جشنواره فعالیت میکردید. در آن دوره، تعداد فیلمهای رقابتی 33 بود. این تعداد فیلم، استاندارد است؟ آیا تعداد زیاد فیلمها به معنی استقبال بیشتر هنرمندان از جشنواره است؟
جشنواره فیلم فجر اساساً معیار مشخصی برای تعداد فیلمها ندارد. آنچه که در این زمینه اهمیت دارد، تصمیمگیری شورای برگزاری جشنواره، دبیرخانه و تیم اجرایی است که با توجه به شرایط مختلف، تعداد فیلمها را تعیین میکنند.
این تصمیمها به عواملی مانند تعداد روزهای برگزاری جشنواره و تعداد سانسهای روزانه نمایش فیلمها بستگی دارد. برای مثال، اگر جشنواره فجر 11 روز برگزار شود و هر روز 5 سانس فیلم نمایش داده شود، میتوان به راحتی 55 فیلم را در جدول جشنواره قرار داد. تعداد فیلمها در بخشهای مختلف مانند سودای سیمرغ، فیلمهای اول و فیلمهای خارج از مسابقه تعیین میشود.
تعداد فیلمها نمیتواند به عنوان تنها معیاری برای ارزیابی کیفیت جشنواره درنظر گرفته شود. مهمترین نکته، کیفیت آثار است. جشنواره فیلم فجر باید به کیفیت آثار توجه کند و نه صرفاً به تعداد آنها. تعداد فیلمها بسته به شرایط جشنواره ممکن است تغییر کند، اما کیفیت آثار باید اولویت داشته باشد.
در اینجا، باید یادآور شد که در جشنوارههای بینالمللی نظیر کن و برلین، فیلمهای خارج از مسابقه بر اساس ویژگیهای هنری و هنرمندانه انتخاب میشوند، اما در جشنواره فیلم فجر، انتخاب فیلمها در برخی مواقع بیشتر براساس جذابیتهای تجاری و حضور سلبریتیها صورت میگیرد که ممکن است تأثیری منفی بر کیفیت آثار بگذارد.
ماجرای فیلمهای خارج از مسابقه!
بله، این موضوع ممکن است اتفاق بیفتد. در جشنواره فیلم فجر، گاهی اوقات به فیلمهایی که جذابیتهای تجاری دارند یا بازیگران معروف در آنها حضور دارند، فرصتی برای نمایش در بخش مسابقه داده میشود، حتی اگر کیفیت هنری آنها به اندازه سایر آثار نباشد. این انتخابها به دلیل تمایل به جذب مخاطب و ایجاد شور و هیجان بیشتر در جشنواره صورت میگیرد، که ممکن است این فیلمها به نوعی جایگاه ویژهای پیدا کنند، حتی اگر نتوانند نظر کارشناسان را از نظر کیفیت جلب کنند.
جشنواره فجر با جشنوارههای بینالمللی مانند کن و برلین تفاوتهایی دارد. در جشنوارههای معتبر جهانی، فیلمهایی که به بخش خارج از مسابقه میروند، معمولاً آثار هنری و آرتیستی هستند و هدف از نمایش آنها بیشتر معرفی سینمای هنری است.
این جشنوارهها بر روی آثار هنرمندان و کارگردانان شناخته شده، اما کمتر معروف، تمرکز دارند. در حالی که در ایران، متاسفانه گاهی اوقات نگاه به فیلمهای خارج از مسابقه به گونهای است که ممکن است از آن به عنوان نوعی "توهین" به سازنده فیلم تعبیر شود.
این تفاوت در رویکردها نشاندهنده تفاوتهای فرهنگی و سینمایی میان ایران و جشنوارههای معتبر جهانی است.
جشنواره فیلم فجر فاقد یک چارچوب فکری و هنری مشخص است
* چرا باید جشنواره فیلم فجر را یک جشنواره ملی بدانیم؟ اساساً چرا باید جشنواره فیلم فجر وجود داشته باشد و با این مختصات خاص، چه هدفی را دنبال میکند؟
قبل از اینکه به سوال شما پاسخ دهم، لازم است ابتدا بدانیم که کارکرد جشنوارهها به طور کلی چیست و چرا جشنوارههای فیلم در دنیا برگزار میشوند. جشنوارههای فیلم، به ویژه در کشورهای غربی، هدفی فراتر از فقط نمایش فیلم دارند.
جشنوارههای معتبر جهانی همچون ونیز، برلین و کن براساس یک چارچوب فکری و هنری خاص برگزار میشوند که طی سالها تثبیت شده و تغییرات در آنها به صورت تدریجی و در طول چند دهه اتفاق میافتد. این جشنوارهها به فیلمسازان کمک میکنند تا آثارشان را در بستری جهانی معرفی کنند و در صورتی که فیلمی در این جشنوارهها موفق باشد، فیلمساز آن به یکی از چهرههای برجسته سینمای جهان تبدیل میشود.
در جشنوارههای بینالمللی معتبر، فیلمهایی انتخاب میشوند که براساس همان چارچوب فکری و هنری که جشنواره دارد، ساخته شدهاند. این فیلمها از سراسر جهان به این جشنوارهها میآیند و فیلمسازان میفهمند که اگر میخواهند در چنین جشنوارههایی پذیرفته شوند، باید آثارشان مطابق با استانداردهای آن جشنواره باشد.
حضور فیلمهای ایرانی در این جشنوارهها به خصوص آثار عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، جعفر پناهی و مجید مجیدی مصادیق بارزی هستند که نشان میدهند چگونه جشنوارههای بینالمللی میتوانند باعث شناخته شدن فیلمسازان شوند. بدون حضور این فیلمها در جشنوارههای بینالمللی، قطعاً این هنرمندان در سطح جهانی شناخته نمیشدند.
در جشنواره فیلم فجر ما شاهد یک تفاوت اساسی با جشنوارههای بینالمللی هستیم. جشنواره فیلم فجر به وضوح فاقد یک چارچوب فکری و هنری مشخص است. فیلمسازان ایرانی نمیدانند که باید آثار خود را چگونه بسازند تا در این جشنواره پذیرفته شوند.
در واقع، جشنواره فجر بیشتر به مراسمی برای رونمایی از آثار جدید سینمای ایران تبدیل شده است و هدف آن نمایش محصولاتی است که در سالهای گذشته تولید شده و قرار است در آینده به بازار عرضه شوند. این امر باعث شده که تأثیرگذاری این جشنواره بر ارتقای کیفی سینمای ایران کاهش یابد.
برگزار شدن یا برگزار نشدن جشنواره فیلم فجر و تأثیر بر کیفیت سینمای ایران؟!
به نظرمن، برگزاری یا عدم برگزاری جشنواره فیلم فجر تأثیر چندانی بر ارتقای محتوا و فرم در سینمای ایران ندارد. سیاستهای فرهنگی که باید در این جشنواره وجود داشته باشد تا تأثیرگذار باشد، عملاً از بین رفته است. برای مثال، از سال 88 تا امروز، شاهد تغییرات زیادی در جشنواره فجر بودیم.
در این 15 سال، جشنواره فجر 12 دبیر مختلف به خود دیده است و در بعضی سالها بخش ملی جشنواره از بخش بینالمللی جدا شده است. این سیاستهای ناهماهنگ و تغییرات مداوم، باعث شدهاند که جشنواره فجر نتواند به هدف اصلی خود، یعنی ارتقای سینمای ایران و معرفی آن به جهانیان، دست یابد.
* چرا در سالهای اخیر جشنواره فجر به دو بخش ملی و بینالمللی تقسیم شده و چه تأثیری بر سینمای ایران داشته است؟
در پنج یا شش سال گذشته، بخش ملی جشنواره فجر در زمانهای متفاوتی برگزار میشد و بخش بینالمللی آن در زمانی دیگر. این تقسیمبندی در واقع نشاندهنده سیاستهای ناهماهنگ و بدون برنامهریزی است. در این سالها، بخش بینالمللی جشنواره فجر به نوعی از جشنوارههای بزرگ سینمایی دنیا جدا شد و نتوانست به درستی نمایانگر سینمای ایران در سطح جهانی باشد. متأسفانه، دستاورد خاصی برای سینمای ایران از این تقسیمبندی به دست نیامده است.
* آیا بازگشت به جشنوارهای با یک هدف واحد میتواند به سینمای ایران کمک کند؟
بله، قطعاً. بازگشت به جشنوارهای با هدف واحد، که در آن سیاستها و استراتژیهای مشخصی برای ارتقای سینمای ایران و معرفی آن به جهانیان وجود داشته باشد، میتواند تأثیر مثبتی در سینمای کشور داشته باشد. اگر جشنواره فجر دوباره به یک جشنواره منسجم و با هدف خاص تبدیل شود، میتواند فرصتی برای معرفی بهتر سینمای ایران به جهان و همچنین بهبود کیفیت آثار سینمایی در داخل کشور باشد.
استراتژی نداشتن جشنواره فیلم فجر از همهچیز مهمتر است
* تغییرات اخیر در جشنواره فیلم فجر به خصوص تفکیک بخشهای ملی و بینالمللی دوباره به بحث داغی تبدیل شده است. در حالی که آقای خزایی در مدت سه سال خود این دو بخش را کنار هم قرار داده بودند، اما حالا دوباره تفکیک این دو بخش اتفاق افتاده است. نظر شما در این باره چیست؟
واقعیت این است که این تغییرات به صورت جزئی و اجرایی، بیشتر جنبه فرعی دارند و در اصل هیچ تأثیری در ماهیت و کارکرد اصلی جشنواره نمیگذارند. نکته اصلی این است که جشنواره فیلم فجر فاقد یک استراتژی روشن و مدیریت ثابت است. این تغییرات پیوسته، که به گفته شما از جمله تفکیک دوباره بخشهای ملی و بینالمللی است، نشاندهنده عدم ثبات در مدیریت جشنواره است و باعث میشود جشنواره از تأثیرگذاری خود محروم شود. در نهایت، این تغییرات بیشتر جنبه تشریفاتی پیدا میکنند و خودشان نمیتوانند به ارتقاء کیفیت سینما یا تأثیرگذاری جشنواره کمک کنند.
* در سالهای اخیر، به خصوص در جشنوارههای گذشته، شاهد این بودیم که بخش نگاه نو و فیلمهای اول مجزا از هم داوری میشدند و امسال در کنار هم به قضاوت گذاشته خواهند شد. آیا این تصمیم به نظر شما درست است؟
درست است که در سالهای اخیر بخش نگاه نو و فیلمهای اول کنار هم داوری میشوند. در گذشته این دو بخش جداگانه داوری میشدند، اما امسال به دلیل برخی تغییرات، این دو بخش در کنار هم قرار گرفتهاند. به طور کلی، این تغییرات بیشتر به دلیل عدم وجود یک استراتژی ثابت در جشنواره است. وقتی که مدیریت جشنواره مشخص نباشد و تغییرات به صورت مکرر انجام گیرد، تصمیمات بهطور طبیعی تحتتأثیر ناهماهنگی و نبود نگاه بلندمدت قرار میگیرند.
بنابراین، اگر این داوریها به صورت تخصصی و با چارچوب روشن انجام شود، ممکن است مفید باشد، اما متأسفانه شاهد آن هستیم که این روند بیشتر به یک روال بیفکر تبدیل شده است.
بازگشت سیمرغ مردمی و نگرانی برای شفافیت آرا
* نظر شما در مورد جایزه نگاه مردمی چیست؟ آیا این جایزه، بهویژه در جشنواره فیلم فجر، واقعاً میتواند به طور مؤثر و درست عمل کند؟
جایزه مردمی در جشنواره فیلم فجر همیشه موضوعی بحثبرانگیز بوده است. در طول سالها، نگرانیهایی درباره صحت آرا و دخالتهای احتمالی در این رأیگیریها مطرح شده است. این مسئله از زمانی که من دبیر جشنواره بودم، مورد توجه قرار گرفت و در سالهای قبل و بعد نیز به همین شکل مطرح بوده است.
در برخی مواقع، شاهد دخالتهایی از طرف صاحبان آثار و یا تأثیرات غیرحرفهای در روند رأیگیری بودهایم. همچنین، فرمولهایی که برای محاسبه رأیهای مردمی به کار گرفته میشوند، در عمل قابل اجرا و درست به نظر نمیرسند.
در جشنوارههای معتبر جهانی مثل برلین، جایزه مردمی در بخشهای اصلی وجود ندارد و بیشتر در بخشهایی مثل پانوراما برگزار میشود. بنابراین، جایزه مردمی در جشنواره فیلم فجر باید بیشتر به صورت تخصصی و با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد.
از سال 1390 گفتیم ثبات در مدیریت جشنواره مهم است
* آقای نقاشزاده در دورهای از جشنواره فیلم فجر، اظهاراتی در مورد ضرورت ثبات در مدیریت جشنواره و قرار دادن یک دبیر ثابت برای چند سال مطرح کرده بودند. آیا شما با ایشان همنظر هستید؟
بله، من به طور کلی با نظر آقای نقاشزاده موافق هستم. یکی از مشکلات عمده جشنواره فیلم فجر تغییرات مداوم دبیران جشنواره است. هر سال تغییر دبیر باعث ایجاد عدم ثبات در سیاستها و استراتژیهای جشنواره میشود. اگر یک دبیر برای مدتزمان طولانیتری منصوب شود، میتواند بر اساس تجربههای قبلی و برنامهریزیهای بلندمدت، جشنواره را به سمت حرفهایتر شدن هدایت کند.
در حال حاضر، این تغییرات مداوم به نوعی آسیبزننده به کیفیت و اثرگذاری جشنواره تبدیل شده است و برگزاری جشنواره با ثبات مدیریتی میتواند به سینمای ایران کمک کند تا در عرصه جهانی جایگاه بهتری پیدا کند.
فرمایش آقای نقاشزاده، به ویژه برای سال 1400 مطرح شده بود، اما حقیقت این است که این بحث از سال 1390 مطرح شده است و به نظر من موضوعی است که خیلی دیر به آن پرداخته شده. بسیاری از افراد دیگر هم بر این موضوع تأکید دارند که داشتن ثبات در مدیریت جشنواره میتواند تأثیرات مثبتی داشته باشد.
تغییرات مکرر دبیران جشنواره فیلم فجر باعث عدم ثبات در سیاستگذاریها و اجرای جشنواره میشود و این موضوع را از اهمیت و اثرگذاری جشنواره میکاهد.
آقای شاهسواری کار سختی دارند
* در جشنوارههای بینالمللی، معمولاً یک دبیر جشنواره برای چند سال متوالی در آن سمت میماند؟ آیا در دنیا این موضوع اصول مشخصی دارد؟
در جشنوارههای بینالمللی معتبر، مانند جشنوارههای ونیز، برلین یا کن، معمولاً یک دبیر برای مدت زمان طولانی در سمت خود میماند. به عنوان مثال، دبیر جشنواره کن، آقای ژیل ژاکوب، از سال 2006 اعلام کرده بود که در سال 2010 از این سمت کنارهگیری میکند، و حتی معاونش برای جانشینیاش معرفی شده بود. این موضوع نه تنها باعث ایجاد ثبات در سیاستگذاری جشنواره میشود بلکه به تیم اجرایی فرصت میدهد که برنامههای بلندمدت و استراتژیهای مشخصی را برای جشنواره ترتیب دهند.
این رویکرد با وضعیت جشنواره فیلم فجر کاملاً متفاوت است، چرا که در آن معمولاً تغییر دبیران بسیار زودهنگام و بدون برنامهریزی انجام میشود.
آقای شاهسواری امسال واقعاً کار سختی در پیش دارند، چرا که تنها چند ماه پیش از برگزاری جشنواره به این سمت منصوب شدند. این زمان کوتاه، مسئولیتهای زیادی را به همراه دارد و بهویژه در چنین شرایطی که جشنواره به عنوان مهمترین رویداد فرهنگی هنری کشور شناخته میشود، توانایی مدیریت و برگزاری جشنواره از اهمیت ویژهای برخوردار است.
از نظر من، فردی که دبیر جشنواره باشد باید علاوه بر داشتن توان مدیریتی، قادر به برقراری ارتباط مؤثر با صنف سینمایی باشد. آقای شاهسواری با تجربهای که در برگزاری مراسمهای مختلف دارند، از جمله افتتاحیهها و اختتامیههای جشنوارههای گذشته، به خوبی این توانایی را دارند. به نظرم ایشان در شرایط کنونی بهترین انتخاب برای این سمت هستند.
* از نظر شما ماهیت و ویژگیهای یک دبیر جشنواره باید چه باشد؟ آیا مدیران یا تهیهکنندگان میتوانند بهعنوان دبیر جشنواره عمل کنند؟
به نظر من، مهمترین ویژگی یک دبیر جشنواره این است که توانایی مدیریت و برگزاری جشنواره را داشته باشد. این فرد باید بتواند با تمامی صنوف سینمایی ارتباط برقرار کرده و تعاملات مؤثری داشته باشد.
بنابراین، مهم نیست که دبیر جشنواره مدیر باشد یا تهیهکننده، بلکه مهم این است که او تواناییها و ارتباطات لازم را داشته باشد تا جشنواره را به خوبی اداره کند. در شرایط امسال، که جشنواره با زمان کمی برای آمادهسازی روبهرو بوده، آقای شاهسواری به دلیل تجربه و ارتباطات وسیعی که در صنف سینمایی دارند، گزینه مناسبی برای این سمت به نظر میآیند.
بهترین و بدترین دورهها و چالشهای آن
* آقای عباسیان، اگر بخواهید درباره بهترین و بدترین دورههای جشنواره فیلم فجر و همچنین بهترین و بدترین دبیران آن صحبت کنید، نظر شما چیست؟
من شخصاً نمیتوانم دورهای را به عنوان بهترین یا بدترین جشنواره فجر معرفی کنم. این دیدگاهها بیشتر بر اساس شرایط و عوامل خارجی است که خارج از دست دبیر جشنواره است. در واقع، یک دبیر جشنواره نمیتواند مسئول عملکرد کلی جشنواره باشد؛ چرا که جشنواره بهطور کلی یک فرآیند جمعی است. دبیر فقط سعی میکند بهترین فیلمها را انتخاب کند و جشنواره را به بهترین شکل ممکن برگزار کند. اما عوامل زیادی مانند شرایط مالی و حمایتی وجود دارند که ممکن است به نحوه اجرا و کیفیت جشنواره تأثیر بگذارند. در این راستا، نمیتوان قضاوت قطعی داشت که یک دوره خاص، بهترین یا بدترین بوده است.
* به نظر شما بزرگترین مشکل جشنواره فیلم فجر چیست و بزرگترین مزیت آن کدام است؟
بزرگترین مشکل جشنواره فیلم فجر این است که فاقد استاندارد مشخصی است. بخشهای ملی و بینالمللی جشنواره هیچکدام به شکل استانداردی برگزار نمیشوند. بهویژه در بخش بینالملل، جشنوارههای دهههای گذشته کارکرد مهمی داشتند؛ از جمله معرفی فیلمهای جهانی به مخاطبان ایرانی و ارسال آثار ایرانی به جشنوارههای بینالمللی. اما امروزه این کارکرد از بین رفته است. فیلمهای روز دنیا به راحتی قابل دانلود و مشاهده هستند و دیگر نیازی به جشنوارهها برای نمایش این آثار نیست.
همچنین بخش بینالملل جشنواره فجر دیگر به عنوان پل ارتباطی برای معرفی سینمای ایران در سطح جهانی عمل نمیکند. در گذشته، نمایندگان جشنوارههای بینالمللی مانند جشنواره برلین از طریق جشنواره فیلم فجر با سینمای ایران آشنا میشدند و فیلمهای ایرانی را برای جشنوارههای بینالمللی انتخاب میکردند. اما در سالهای اخیر، این امکان تقریباً از بین رفته است.
بخش بینالملل جشنواره فجر در سالهای اخیر هیچ کارکرد موثری نداشته است. اگر قرار است این بخش به شکلی مشابه گذشته ادامه یابد، باید به یک استراتژی درست و هدفمند تکیه کند. به عنوان مثال، جشنوارههای کوچکتر دنیا، بر اساس چارچوبهای فرهنگی خود، فیلمسازانی از کشورهای مختلف را گرد هم میآورند که آثارشان در جشنوارههای بزرگ اروپایی یا آمریکایی به نمایش در نمیآید.
این فیلمسازان معمولاً در حوزههای خاصی مانند ضد امپریالیسم و فیلمهای مستقل کار میکنند. جمهوری اسلامی میتواند فضایی برای جمعآوری این نوع فیلمها و فیلمسازان باشد.
اما اگر قرار باشد دوباره هزینههای هنگفتی برای بخش بینالملل جشنواره اختصاص یابد، در حالی که این بخش هیچ کارکردی ندارد، به نظر من این کار کاملاً اشتباه است. این بودجهها باید برای تولید محتوا و توسعه سینمای داخلی کشور هزینه شوند، نه برای برگزاری جشنوارههای بینالمللی که اثرگذاری چندانی ندارند.
بله، به نظر من در شرایط کنونی بهتر است این بخش حذف شود. جشنوارههای بینالمللی دیگر نقش گذشته خود را ایفا نمیکنند و تبدیل به یک رویه تکراری شدهاند که به جز هدر دادن منابع، فایدهای ندارد. به جای این بخش، بهتر است جشنواره فیلم فجر با یک استراتژی تازه و هدفمند، به توسعه و معرفی سینمای ایران پرداخته و به محلی برای نمایش آثار اصیل و باکیفیت داخلی تبدیل شود.
سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر: حواشی یا اصل قضیه؟
* آقای عباسیان، در سالهای گذشته تغییرات مختلفی در جشنواره فیلم فجر ایجاد شده است. برای مثال، در دورهای فرش قرمز گذاشته میشد، اما در سالهای اخیر این سنت تغییر کرده است. به نظر شما این تغییرات و آسیبهای ناشی از آنها به جشنواره ضربه میزنند؟ آیا شما به سیاستگذاری واحد برای جشنواره معتقد هستید؟
به نظر من، این تغییرات کاملاً فرعی هستند و تاثیری در اصل جشنواره ندارند. اینکه شما تصمیم بگیرید فرش قرمز بگذارید یا نگذارید، یا حتی فرش قرمز را به رنگ فیروزهای تغییر دهید، در نهایت مسئلهای حاشیهای است. فرش قرمز به خودی خود معنای خاصی ندارد؛ این بخشی از شیوه میزبانی است که در جشنوارههای خارجی مشاهده میشود.
در واقع، در فرهنگ اروپایی اینطور نیست که برای مهمانان در خانه فرش قرمز پهن کنند یا پیشواز آنها بروند. اما در ایران، میزبانی جشنواره به معنای استقبال گرم از هنرمندان و صاحبان فیلمهاست. این مراسمها در واقع بخشی از تبلیغات و نمایش رسانهای هستند، اما اصل قضیه همان میزبانی شایسته و محترمانه است.
مخالفتی ندارم؛ اما این تغییرات نباید تمرکز جشنواره را از مسائل اصلی آن منحرف کند. جشنواره فیلم فجر باید به طور کلی به فیلمها و کیفیت آثار توجه کند، نه اینکه تمرکز آن بر حواشی و ظواهر باشد. اینکه جشنواره بخواهد از هنرمندان خود به بهترین نحو استقبال کند، بدون شک اهمیت دارد، اما این موضوع نباید جایگزین کیفیت آثار و سیاستگذاریهای صحیح در انتخاب فیلمها شود.
این مسائل به نظر من جزو حواشی جشنواره هستند. در جشنوارههای بزرگ دنیا، خبرنگاران و مهمانان بهطور کلی از استانداردهای سادهتری برخوردارند. مثلاً ممکن است در یک جشنواره بزرگ بینالمللی تنها فرصت دیدن فیلم برای خبرنگار کافی باشد و نیازی به پذیرایی ویژه از آنها نباشد.
در جشنواره فیلم فجر، ممکن است نیاز به پذیرایی بهتر باشد، اما نباید این مسائل حاشیهای تبدیل به بحرانهای اصلی جشنواره شوند. بحران اصلی باید مربوط به کیفیت فیلمها و آثار باشد، نه اینکه آیا خبرنگاران غذای خوب دریافت کردهاند یا نه.
دقیقاً! اینکه جشنواره فیلم فجر بخواهد با هر هزینهای فرش قرمز پهن کند یا برای خبرنگاران بهترین غذا را فراهم کند، در صورتی که کیفیت آثار سینمایی پایین باشد، هیچگونه تاثیری نخواهد داشت. در واقع، جشنواره فجر باید بر اساس سیاستگذاری واحدی که بر انتخاب فیلمها و کیفیت آنها متمرکز است، برگزار شود.
ممکن است در یک سال تنها 10 فیلم خوب وجود داشته باشد، اما همان 10 فیلم باید به بهترین شکل در جشنواره نمایش داده شوند. در این صورت، جشنواره به هدف اصلی خود که همان نمایش و معرفی سینمای ایران است، خواهد رسید.
* پس شما به سیاستگذاری واحد در جشنواره معتقدید؟ آیا این الزام است که باید در هر دورهای یک سیاست واحد برای جشنواره وجود داشته باشد؟
بله، قطعاً باید سیاستگذاری واحدی وجود داشته باشد که بر کیفیت فیلمها و نحوه برگزاری جشنواره متمرکز باشد. بدون سیاستگذاری درست، جشنواره تبدیل به یک مراسم بیهدف و بدون اولویت میشود. در شرایط فعلی، جشنواره فیلم فجر بیشتر به یک مراسم اجتماعی تبدیل شده تا رویدادی فرهنگی و هنری. اگر هدف از برگزاری جشنواره فقط این باشد که همه فیلمها را در مدت کوتاهی نمایش دهند، بدون در نظر گرفتن کیفیت و استانداردها، جشنواره هیچگونه تاثیری نخواهد داشت.
جشنواره فیلم فجر: جشنواره ملی یا صرفاً سینمایی؟
* آقای عباسیان، شما پیشتر نیز به این موضوع اشاره کرده بودید که جشنواره فیلم فجر باید به عنوان جشنوارهای ملی شناخته شود. اصرار شما به این نکته تا چه اندازه صحیح است؟ آیا جشنواره فیلم فجر واقعاً یک جشنواره ملی است؟
اگر منظور شما از جشنواره ملی این است که فقط فیلمهای ایرانی در آن رقابت کنند و فیلمهای خارجی جداگانه نمایش داده شوند، باید بگویم که این یک مسئله پیچیده است. در ابتدا باید مشخص کنیم که مولفههای یک جشنواره ملی چیست. یکی از این مولفهها این است که فیلمهایی که در جشنواره نمایش داده میشوند باید از تولیدات داخلی کشور باشند. اما در این جشنواره علاوه بر فیلمهای ایرانی، فیلمهای خارجی هم وجود دارند که میتواند در بخشهای مختلف حضور پیدا کنند.
درواقع، وقتی از جشنواره ملی صحبت میکنیم، منظور یک رویداد سراسری است که توجه تمام مردم ایران را جلب میکند. این جشنواره یکی از معدود جشنوارههای سینمایی در دنیا است که همزمان در 30 استان کشور برگزار میشود و همین موضوع باعث میشود تا جذابیت خاصی پیدا کند. اما سوال اینجاست که آیا این حجم از نمایش فیلمها در این ایام جشنواره واقعاً به سینمای ایران کمک میکند یا تاثیری منفی بر اکران فیلمها دارد؟ این خودش یک سوال جدی است که باید به آن توجه کرد.
به نظر من، عنوان "ملی" در اینجا به معنای سراسری بودن آن است. جشنواره فیلم فجر تنها جشنوارهای است که به صورت همزمان در تمام کشور برگزار میشود و این یک ویژگی برجسته به حساب میآید. البته باید به این نکته توجه کرد که حجم بالای فیلمهای نمایش داده شده در این ایام ممکن است تاثیری منفی بر روند اکران فیلمها در سینماهای کشور بگذارد. این که یک جشنواره به طور همزمان در 30 استان برگزار شود، ممکن است فرصت اکران منظم و به موقع فیلمها را تحت تأثیر قرار دهد.
* در برخی موارد رسانهها یا منتقدان جشنواره را نقد میکنند و گفته میشود که نقدهایشان ضدملی است. شما این انتقادها را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا نقد جشنواره میتواند اقدامی ضد ملی محسوب شود؟
به نظر من، نقد بخشی از فرآیند طبیعی هر جشنواره است. منتقدان و رسانهها باید به صورت حرفهای و کارشناسی جشنواره و فیلمها را نقد کنند. این نقدها نه تنها آسیب نمیزنند، بلکه میتوانند به رشد جشنواره و بهبود کیفیت فیلمها کمک کنند.
وقتی رسانهای فیلمهای جشنواره را نقد میکند یا روند جشنواره را زیر سوال میبرد، نمیتوان به طور خودکار آن را اقدامی ضد ملی تلقی کرد. البته این که آیا نقد منصفانه است یا نه، بستگی به این دارد که آیا از مرز انصاف و واقعیت خارج شده یا نه. هرچند این نکات بیشتر به رفتار خود رسانه و منتقدان باز میگردد، اما اساساً نقد هیچگاه نباید با برگزاری جشنواره ارتباطی نادرست پیدا کند.
رسانهها و منتقدان میتوانند نقش مهمی در بهبود جشنواره فیلم فجر ایفا کنند. آنها میتوانند با نقدهای سازنده و دلسوزانه به فیلمسازان و برگزارکنندگان جشنواره کمک کنند تا نقاط ضعف خود را شناسایی و اصلاح کنند. در نهایت، نقد و انتقاد بخشی از فرآیند رشد هر رویداد فرهنگی و هنری است و نمیتوان آن را به عنوان تهدید یا اقدامی ضد ملی تلقی کرد.
آیا جشنواره فیلم فجر به بلوغ رسیده است؟
* آقای عباسیان، جشنواره فیلم فجر به چهلمین سال خود رسید و برخی معتقدند که این جشنواره به بلوغ رسیده است. اگر جشنواره را به عنوان یک انسان در حال رشد در نظر بگیریم، آیا میتوان گفت که این جشنواره به بلوغ رسیده یا هنوز نیاز به پختگی بیشتری دارد؟
جشنواره فیلم فجر را نمیتوان با انسان مقایسه کرد. جشنواره، یک ساختار فیزیکی بیشتر است که از نظر رشد و بلوغ انسانی نمیتواند در همان قالب قرار گیرد. جشنواره فیلم فجر همچنان با چالشها و نواقصی روبرو است که باعث میشود نتوان آن را به عنوان یک رویداد کاملاً بالغ و کامل در نظر گرفت.
این جشنواره قطعاً آینهای از سینمای ماست، اما این سینما هم هنوز به پختگی کامل نرسیده است. سینمای ایران یکی از تاثیرگذارترین هنرهای کشور است که نه تنها در داخل بلکه در خارج از کشور هم شناخته شده است. سینما نقش مهمی در انتقال تاریخ، فرهنگ و هویت ایرانی به نسلهای مختلف ایفا کرده است. اما همچنان سینما نیازمند رشد و تکامل است تا به شکلی بهتر و پختهتر خود را در جهان معرفی کند.
* با توجه به تمامی این مسائل، فکر میکنید جشنواره فیلم فجر باید به چه سمتی حرکت کند و توصیه شما به دستاندرکاران و مسئولین امر چیست؟
تا زمانی که جشنواره فیلم فجر صاحب یک چارچوب فکری مشخص نباشد، نمیتوان امیدی به رشد و ارتقای آن داشت. جشنواره باید هدفگذاری دقیقی داشته باشد و بداند که در آینده چه میخواهد انجام دهد. اگر تنها به عنوان یک رویداد سینمایی برای دورهمیها و جشنها باقی بماند، چشمانداز درستی نخواهد داشت.
مهمترین نکته این است که جشنواره باید صاحب یک سند فرهنگی شود که در آن جهتگیریهای سینمای ایران به طور واضح و مشخص ترسیم شود. این سند باید اهداف روشن و قابل دسترس برای 10 سال آینده داشته باشد و یک مدیریت ثابت برای آن در نظر گرفته شود. اگر این تغییرات در ساختار جشنواره رخ دهد، ممکن است در آینده شاهد تاثیری مثبت و ملموس در ارتقای محتوای سینمای ایران باشیم.
در وضعیت فعلی، جشنواره فیلم فجر تنها به عنوان یک رویداد سینمایی برای نمایش فیلمهای ایرانی عمل میکند و عملکرد آن محدود به همین ایام خاص جشنواره است. این جشنواره در حال حاضر نمیتواند به عنوان یک الگو و شاخص برای پیشرفت سینمای ایران در نظر گرفته شود.
فقط در این مدت 10 روزه فرصت میکنیم که فیلمهای سینمایی ایران را تماشا کنیم و بعد از آن ممکن است دیگر تا سال آینده به سینما نرویم، مگر فیلم خاصی در طول سال به اکران درآید که در جشنواره نمایش داده نشده باشد. بنابراین، جشنواره فعلی بیشتر به یک رویداد مقطعی محدود میشود و نیازمند تغییرات اساسی برای رشد و پایداری در آینده است.
انتهای پیام/