تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : کار و تعاون
لینک : econews.ir/5x3898146
شناسه : 3898146
تاریخ :
پای سیب هستی خانم، گران‌ترین پای جهان شد! اقتصاد ایران: همه چیز از این جا شروع شد، هستی محمدکریم، کاربری در توییتر این متن را به همراه این عکس به اشتراک گذاشت: بچه ها من پای سیب میفروشم, قطر ۲۲ سانت, از بهترین موادم استفاده میکنم, قیمتش ۷۷۰, میتونین از سه روز قبل بهم سفارش بدین.

به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران ، همه چیز از این جا شروع شد، هستی محمدکریم، کاربری در توییتر این متن را به همراه این عکس به اشتراک گذاشت: بچه ها من پای سیب میفروشم, قطر ۲۲ سانت, از بهترین موادم استفاده میکنم, قیمتش ۷۷۰, میتونین از سه روز قبل بهم سفارش بدین.

کسی فکرش را نمی‌کرد این توییت قرار است پربازدیدترین توییت روزهای اخیر شود و یک پای سیب به بحث‌های زیادی راجع به اقتصاد آزاد دامن بزند. اما خب آن چه که نباید میشد، شد و از یک پای سیب به خیلی جاها رسیدند!

بوچر نوشته: اقتصاد آزاد خیلی ساده‌ست. شما یه چیزیو دوست نداری (به هر دلیلی)، در نتیجه بهش رای نمیدی (نمیخریش). و بازار قراره تعیین کنه که خانم پای سیب ۷۷۰ تومنی ادامه بده یا قیمتشو کم کنه.

این همان نکته‌ای است که کاربران زیادی به آن اشاره کرده‌اند، آن‌ها می‌گویند هر کسی اختیار دارد قیمت‌گذاری کند و این تقاضا است که شرایط را تعیین می‌کند. پس خانم هستی می‌تواند یک پای سیب را ۷۷۰ هزار تومان بفروشد، به کسی هم ربطی ندارد.

2

خسرو البته یک نکته دیگری به ماجرا اضافه کرد، این عکس‌ها و این نوشته: شماها تو کافه بیکری همون پول رو میدید الان روح مارکس یهو تو وجودتون قلیان کرد؟؟

منظور از روح مارکس همان تمایلات چپ‌گرایانه و مخالف بازار آزاد است، یعنی همان دسته که مخالف قیمت‌گذاری به شیوه بازار هستند

3

مائد اما در پاسخ به خسرو به مساله‌ای اشاره کرده که قابل توجه است: اون خانوم تو خونه بدون مالیات دادن و اجاره مغازه و حقوق به پرسنل داره پای سیب ۷۷۰ تومن میفروشه.

بعد تو اومدی اینو با کسی که تو کافه میفروشه مقایسه میکنی؟

امیر شیرازی: کمونیست درونتون رو بکشید و این بنده خدا رو ول کنید. الان توی بازار پای سیب ارزون هم پیدا میشه. از ایشون نخرید برید از اونا بخرید. اگر ایشون جلوی تولید پای سیب رو گرفت و نرخش رو اینقدر تعیین کرد منم کنار شما بهش گیر میدم. زنده باد اقتصاد بازار آزاد

4

آنویل چیزی نوشته که خودش به بحث‌های دیگری دامن زده است: ‌در مورد پای سیب تقریبا همه درست میگن. اول که تو اقتصاد آزاد هر کس می تونه قیمتی که دوست داره برای محصولی که تولید می‌کنه بذاره. ولی بقیه هم حق دارن بگن این چه چیزیه و چقدر گرونه. از طرفی خب محصولات خیریه گرون تر از محصولات عادیه ولی گفته علت گرونه مواد اولیه‌ست

در واقع سازنده پای سیب، خانم هستی در توجیه قیمت نامتعارف محصولش، دلیلی آورده که منطقی جلوه نمی‌کند: گران بودن مواد اولیه. شاید اگر او این دلیل را نمی‌آورد این قیمت‌گذاری راحت‌تر پذیرفته می‌شد.

5

مدوسای گمشده هم نوشت: خب من حیث المجموع من نظرم رو راجع به این درامای پای سیب بگم :

1- ایشون آزاده هر قیمتی برای کالایی که میفروشه تعیین کنه و منم آزادم که بگم به نظرم گرونه و نمیصرفه ، اگه هر نظری جز این دارید معنی بازار آزاد رو درست درک نکردید .

2- اینکه خیلی دیکتاتورانه اصرار دارید کسی که به نظرش گرونه فقط می‌تونه نخره و رد بشه و حق اظهار نظر نداره و به کسایی که اظهار نظر کردن لیبل کمونیست میچسبونید باعث میشه نظرم راجع بهتون این باشه که خنگ ، ادایی ، جوگیر  و متعصبید ، در تمام طول تاریخ هر فروشگاه یا تجارتی توسط جامعه قضاوت می‌شده و توصیه یا عدم توصیه می‌شده ، چرا فکر میکنید این مورد باید متفاوت باشه؟ به علاوه یه فکری برای دیکتاتور درون تون بکنید که هر جایی که به خیال خودش درست باشه به خودش اجازه میده آزادی دیگران رو محدود کنه ، این خطرناکه.

3- با اندک دانشی که در این زمینه دارم میتونم بگم فروش یعنی این حس رو به مخاطب بدی که داره ارزشی رو دریافت می‌کنه ، این خانم اگه به اعتماد سازی برای مشتری اهمیت میداد می‌تونست خیلی راحت همون اول تو منشن ها مثلاً توضیح بده که من از مواد اولیه ی با کیفیت برای پخت استفاده کردم و مثلاً قیمت مغز های تازه ای گرفتم انقدره ، قیمت آرد خارجیش انقدره قیمت رول فلان که از برند فلان استفاده کردم انقدره و ... به جای اینکه در جواب بگه نظر شما هم محترمه. اینجوری هم مشتری های بالقوه و بالفعلش متوجه میشدن که چی دارن میخرن هم قیمت به ظاهر بالاش برای همه توجیه پیدا میکرد ، طبیعیه که یسری از خدمات و کالاها برای قشریه که توان خرید بالاتری دارن این یه روال همیشگی در طول تاریخ بوده ، کیفیت هزینه داره و مخاطب هم بالطبع اینو درک می‌کنه ، ولی این وظیفه من و شما نیست که حدس بزنیم چی تو اون پای سیب ریخته شده و پیش خودمون بگیم ایشالا که واسه کیفیتشه که گرونه .

4- اونچه در زمان نظر دادن راجع به این که « اگه به نظرت گرونه نخر و هیچی نگو و رد شو» در نظر نمیگیرید اینه که ، دیدن چنین قیمتی برای یه پای سیب به مخاطب حس ناامنی اقتصادی میده ، تو ضمیر ناخودآگاه آدم این سوالات و ترس ها شکل میگیره که « اگه یه پای سیب بشه ۸۰۰ تومن بقیه قیمتا چقد میشه؟» ، « هیچی دیگههه الان چهار تا دیگه هم اینو میبینن هر جا بخوایم بریم پای بخریم میخواد ۸۰۰ تومن بکنه تو پاچه مون » و.. ، فارغ از اینکه چقدر در واقعیت یه توییت از یه کسب و کار خانگی می‌تونه در تغییر قیمت های بازار تاثیر داشته باشه ، ذهن آدمی در اون لحظه داره از امنیت اقتصادی خودش دفاع می‌کنه که واکنش نشون میده و میگه « این الکی گرونه و منصفانه نیست » ، اونم تو جامعه ای که همه به صورت پیشفرض به شدت حس ناامنی اقتصادی رو داریم .

5- هرچند من موافقم که هر نظری که بخوابم راجع به پای سیب میتونیم بدیم ولی بدیهیه هیچ حقی نداریم چهره ی این خانم رو قضاوت کنیم یا این مورد رو با وضع جسمانیش قاطی کنیم ، اگه جزو افرادی بودید که در اعتراض به قیمت پای چهره یا وضعیت جسمانی این خانم رو مستقیماً یا تلویحا مورد اشاره قرار دادید یا مسخره کردید ، نظرم راجع بهتون اینه که بی شعورترین افراد این دراما قطعا شمایید ، قیمت پای بهانه است تا هوس تون برای بولی کردن دیگران رو ارضا کنید و با این کار حس برتری پیدا کنید و احساس کمبود هایی که دارید رو تسکین بدید . پیشنهاد میکنم رو ریشه ی این کمبود هایی که حس میکنید بیشتر فکر کنید ، چرا و چطور ایجاد شدن ؟ چرا حس میکنید با تمسخر چهره یا وضعیت جسمانی بقیه این احساسات تسکین پیدا میکنه؟ شاید به جواب های جالبی برسید.