ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل، ابوالفضل هاشمی: در حالی ۳۳ ماه از جنگ اوکراین میگذرد که اکنون ناظران بر این باورند موازنه قوا در این جنگ به طور کامل به سوی روسیه گردش کرده و کی یف هیچ اقبالی برای پیروزی در این نبرد ندارد. در حقیقت شواهد امر به روشنی نشان میدهد اوکراین محکوم به شکست در این جنگ است.
ریشه جنگ اوکراین را باید در نشست سران ناتو در بخارست، پایتخت رومانی در سال ۲۰۰۸ جستجو کرد؛ جایی که حتی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه نیز به عنوان میهمان دعوت شده بود. در این نشست جنجالی، با فشارهای دولت جورج بوش پسر، از گرجستان و اوکراین به عنوان نامزدهای بعدی عضویت در ناتو رونمایی شد. گرچه آنگلا مرکل، صدراعظم وقت آلمان و نیکولاس سارکوزی، رئیس جمهور وقت فرانسه با این تصمیم مخالف بوده و گسترش ناتو به مرزهای روسیه را مصداق تحریک مسکو دانستند، سیاستهای لیبرال هژمونی آمریکا در جهان تک قطبی این تصمیم را به اروپاییها تحمیل کرد.
پس از موج نخست تنشها در سال ۲۰۱۴ که به جدایی شبه جزیره کریمه از خاک اوکراین منجر شد، دولت ترامپ در دوره نخست سکانداری در کاخ سفید با ارسال تسلیحات نظامی پیشرفته به کی یف موافقت کرد. این تصمیم با انتقاد تند روسیه همراه شد اما در نهایت این جو بایدن بود که بی توجه به نامه رسمی مسکو برای دریافت تضمینهای امنیتی درباره عدم عضویت اوکراین در سازمان ناتو، به آغاز منازعه در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ دامن زد.
اوکراین در سال ۲۰۲۲ با عنایت به کمکهای تسلیحاتی گسترده غرب، موفقیتهای قابل توجهی در میدانهای نبرد به دست آورد، اما از همان ابتدای سال ۲۰۲۳ موازنه قوا به طور آهسته به سمت روسیه گردش کرد و ارتش این کشور پیروزیهای پیاپی در مناطق شرقی کسب کرده و تلفات و خسارات سنگینی به ارتش اوکراین تحمیل کرد.
اصلی ترین دلایلی که شکست را به سرنوشت محتوم اوکراین در جنگ بدل میسازد شامل این موارد است:
۱- ناتوانی اوکراین در تولید تسلیحات پیشرفته
حقیقت این است که پیش از آغاز جنگ، اوکراین اقتصاد به مراتب کوچکتری نسبت به روسیه داشت. اوکراین پیش از جنگ در سال ۲۰۲۱، تولید ناخالص داخلی ۲۰۰ میلیارد دلاری داشت. این رقم درباره روسیه یک هزار و ۸۵۰ میلیارد دلار بود. قدرت اقتصادی بالای روسیه به این کشور این امکان را داده است که بتواند هزینههای سنگینی در حوزه نظامی انجام دهد.
گرچه مسکو از اقتصاد صنعتی برخوردار نیست اما نباید فراموش کرد روسیه میراث دار صنعت نظامی عظیم اتحاد جماهیر شوروی است که به این کشور توان تولید تسلیحات در مقیاسهای بزرگ را میدهد. مقامات کرملین از همان روزهای نخست جنگ ظرفیت تولید تسلیحات خود را چند برابر کرده و کارخانههای تولید تسلیحات روسی به طور شبانه روزی در حال پمپاژ این تسلیحات به میدانهای نبرد بودند.
در مقابل، کی یف اقتصادی بر پایه کشاورزی دارد. دشتهای سرسبز و حاصل خیز اوکراین سالها به محلی برای تأمین غلات اروپا تبدیل شدهاند و کی یف به دلیل قدرت اقتصادی پایین، توانایی تغییر کاربری آنها برای ایجاد کارخانههای عظیم تولید تسلیحات همانند آنچه روسیه از اتحاد جماهیر شوروی به ارث برده است را ندارد. در نتیجه آنکه اوکراین توان داخلی برای تولید تسلیحات و تجهیز ارتش خود همانند روسیه را نداشته و مسکو به طور مطلق در این زمینه دست بالا را دارد.
روسیه که کشورهای غربی اقتصاد آن را به یک پمپ بنزین بزرگ تشبیه کردهاند سالانه صدها میلیارد دلار تنها از صادرات نفت خام، گاز، و فلزات گرانبها همانند طلا کسب میکند. این مسئله دست مقامات کرملین برای انجام هزینههای سنگین در حوزه نظامی را باز گذاشته و به این کشور استقلال عمل بیشتری نسبت به اوکراین برای تقویت زیرساختهای نظامی و تولید تسلیحات در مقیاسهای بزرگ میدهد. این در حالی است که کی یف با اقتصاد وابسته به حوزه کشاورزی یارای رقابت با مسکو در این زمینه را ندارد.
۲- کمبود نیروی انسانی
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر ۱۹۹۱، ۱۵ کشور مختلف از این فروپاشی تشکیل شد که اوکراین یکی از این کشورها بود. اوکراین یکی از عجیبترین کشورهای جهان از منظر جمعیت انسانی است. این کشور در زمان استقلال در سال ۱۹۹۱، ۵۲ میلیون نفر جمعیت داشت اما تا پیش از جنگ در سال ۲۰۲۱ جمعیتش به دلایلی همانند کاهش نرخ زاد و ولد، و نیز مهاجرت بالا به ۴۴ میلیون نفر کاهش یافت.
شروع جنگ و جدا شدن مناطق روس زبان در شرق اوکراین شامل زاپروژیا، دونتسک، لوهانسک، و خرسون طی همه پرسی روسیه در این مناطق در سال ۲۰۲۲، جداسازی شبه جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴، و نیز فرار گسترده مردم جنگ زده به کشورهای اروپایی، جمعیت کنونی اوکراین را به ۳۷ میلیون نفر کاهش داده است. تمامی این اتفاقات یک معنا را درپی دارد: اوکراین نیروی نظامی کافی برای جبهههای جنگ ندارد.
براساس برآوردهای انجام شده میانگین سنی افرادی که در ارتش اوکراین در حال جنگ با روسیه هستند ۴۴ سال است که از منظر نظامی نشان دهنده پیر بودن ارتش این کشور است. این در حالی است که به طور همزمان دولت اوکراین به دلیل نداشتن نیروهای ذخیره، توانایی اعطای استراحت به نیروهای در حال نبرد را ندارد و اکنون برخی از نظامیان این کشور طی ۳۳ ماه اخیر به طور پیوسته در میدانهای نبرد بوده و این موضوع به استهلاک نیروی انسانی ارتش دامن زده است.
در سوی مقابل، روسیه دارای ۱۴۴ میلیون نفر جمعیت (بدون احتساب جمعیت روس تبارها در مناطق تازه ضمیمه شده از اوکراین است). جمعیت بالای روسیه نسبت به اوکراین، به مقامات کرملین این اجازه را داد که برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم اقدام به اعلان بسیج عمومی برای به خدمت فراخواندن بیش از نیم میلیون نفر در جنگ کنند. روسیه علاوه بر ارتش قدرتمند با نیروهای نظامی کافی، پیمانکاران نظامی همانند گروه واگنر را در اختیار دارد که به خوبی نیروی انسانی لازم برای میدانهای نبرد را برای این کشور محیا میکند.
۳- وابستگی اوکراین به غرب
گرچه اکنون کشورهای غربی روسیه را متهم به دریافت تسلیحات و نیروی انسانی از کشورهایی همانند کره شمالی میکنند، اما حقیقت این است که موازنه قوا در جنگ به طور کامل به سوی روسیه گردش کرده و مقامات کرملین نیازی به حمایتهای خارجی ندارند. مسکو از نیروی انسانی کافی برای جبهههای نبرد برخوردار بوده و تسلیحات پیشرفتهای همانند جنگندههای سوخو و بمبهای هوشمند را به طور گسترده تولید میکند.
اکنون جنگ اوکراین به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده است. در حوزه نظامی، در جنگهای فرسایشی آنچه به خدای جنگ شهرت یافته، قدرت توپخانه ای است. روسیه به طور گسترده هم توان تولید عظیم گلولههای واحد توپخانه را داراست و هم ارابههای آتش بار بیشتری دارد. این مسئله به ارتش روسیه توان شلیک آتش بیشتری در جبهههای نبرد میدهد و تلفات سنگینی را به ارتش اوکراین تحمیل میکند.
در مقابل، کی یف به دلیل ضعف اقتصاد و ناتوانی در تولید تسلیحات پیشرفته، وابستگی کامل نظامی به غرب دارد. در حقیقت اوکراین بدون حمایتهای تسلیحاتی غرب توان رویارویی با توان عظیم ارتش روسیه را ندارد. واحد پدافند هوایی اوکراین به طور کامل از سوی غرب تأمین شده است و حملات گسترده پهپادی و موشکی، پدافند هوایی این کشور را مستهلک کرده است. وابستگی به غرب در تأمین تسلیحات باعث شده نیروی هوایی اوکراین به طور کامل آسمان را به جنگندهها و توان پدافندی روسیه واگذار کند. در تولید تسلیحات توپخانه ای، کی یف از ضعف شدید برخوردار بوده و توان نظامی توپخانه ای روسیه بین ۵ تا ۱۰ برابر توان توپخانه ای اوکراین برآورد شده است.
حقیقت این است که کشورهای غربی گرچه در سال ۲۰۲۲ به طور گسترده سیل تسلیحات مختلف را روانه اوکراین کردند، اما طولانی و فرسایشی شدن جنگ اشتیاق آنها برای کمکهای بیشتر را از بین برده است. دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا بارها در کارزار انتخاباتی خود از کمکهای مالی و تسلیحاتی به اوکراین انتقاد کرده و وعده داده است به این جنگ به فوریت پایان بخشد. این بدان معناست که با ورود ترامپ به کاخ سفید در ۲۰ ژانویه کی یف دیگر نباید انتظار ارسال سخاوتمندانه تسلیحات از سوی غرب را داشته باشد.
درباره کشورهای اروپایی نیز باید گفت، این کشورها خود در حال گرفتن سواری مجانی (Free-riding) از آمریکا در سازمان ناتو هستند و حتی اگر بخواهند نیز توان نظامی کافی برای حمایت از اوکراین در جنگ فرسایشی با روسیه را ندارند. اروپا پس از پایان جنگ سرد، خود به سرباری برای آمریکا تبدیل شده و به اندازه کافی هزینههای امنیتی خود را به واشنگتن تحمیل کرده است و نمیتوان انتظار داشت این کشورها بتوانند بدون آمریکا حمایت قابل توجهی به کی یف عرضه کنند.
۴- بازدارندگی هستهای روسیه
گسترش ناتو به مرزهای روسیه از دید کرملین یک تهدید امنیتی جدی تلقی میشود و مسکو به این مسئله به تهدیدی برای موجودیت خود مینگرد. زمانی که یک کشور یک مسئله را تهدیدی برای موجودیت خود تلقی کند، بدان معناست که هیچ محدودیتی در استفاده از توان نظامی خود برای رفع آن تهدید در نظر نخواهد گرفت.
روسیه دارای بزرگترین زرادخانه هستهای جهان است. تسلیحات هستهای گرچه در رده تسلیحاتی برای استفاده نکردن طبقه بندی میشوند اما زمانی که یک تهدید وجودی یک دولت را در معرض خطر قرار دهد، دکترین هستهای مجوز استفاده از آن را صادر خواهد کرد. زمانی شرایط برای کی یف خطرناکتر میشود که بدانیم این کشور فاقد تسلیحات هستهای است و مسکو در صورت استفاده از تسلیحات هستهای علیه این کشور با خطر تلافی متقابل مواجه نیست.
براساس استراتژی نظامی نابودی حتمی طرفین (Mutual assured destruction)، در صورتی که هر دو کشور طرف منازعه دارای تسلیحات هستهای باشند، به دلیل تبعات ویرانگر این تسلیحات برای مهاجم و مدافع، از این تسلیحات استفاده نخواهند کرد. با این حال، اکنون روسیه به عنوان یکی از طرفین منازعه دارای تسلیحات هستهای و اوکراین فاقد این تسلیحات است. در نتیجه مقامات کرملین بدون نگرانی از وضعیت نابودی حتمی طرفین توانایی تفکر درباره استفاده از تسلیحات هستهای را دارند.
در حقیقت اوکراین پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دارای هزاران کلاهک هستهای بود، اما کشورهای غربی و روسیه برای جلوگیری از اشاعه هستهای، این تسلیحات را در دهه ۹۰ میلادی از این کشور گرفتند. جان مرشایمر، سردمدار رئالیسم تهاجمی تنها متفکر غربی بود که با خلع سلاح هستهای اوکراین مخالفت کرد زیرا بر این باور بود روسیه در آینده ممکن است به این کشور تجاوز کند و بازدارندگی هستهای میتواند کی یف را از گزند مسکو نجات دهد.
نتیجه گیری
روسیه به دلیل دست بالایی که در جنگ اوکراین دارد نیازی به استفاده از تسلیحات هستهای ندارد. گسترش ناتو به مرزهای روسیه از دید کرملین یک تهدید برای موجودیت این کشور محسوب میشود و در صورتی که مسکو در این جنگ متحمل شکست میشد، استفاده از تسلیحات هستهای به یکی از جدی ترین گزینههای روی میز بدل میگشت.
قدرت اقتصادی بالای روسیه نسبت به اوکراین، جمعیت مناسب این کشور برای تأمین نیروی انسانی جنگ، و نیز صنعت نظامی عظیم بجا مانده از اتحاد جماهیر شوروی که به مسکو اجازه تولید تسلیحات در ابعاد خارق العاده را میدهد، و در نهایت قدرت بازدارندگی هستهای، باعث چرخش کامل موازنه قوا در جنگ اوکراین به نفع روسیه شده است. سرنوشت محتوم اوکراین در این جنگ چیزی جز شکست نیست اما آنچه عمق این شکست را مشخص خواهد کرد گذشت زمان خواهد بود.