ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «تابوت سرگردان» نوشته حمیدرضا شاهآبادی بهتازگی توسط نشر افق به چاپ سوم رسیده است. اینکتاب دویستوشصتمین عنوان از مجموعه «رمان نوجوان» است که اینناشر چاپ میکند.
اینرمان مانند دیگر آثار متاخر شاهآبادی در ژانر وحشت نوشته شده که بهگفته منتقدان، نوشتههایش برای نوجوانان هم در ژانر فانتزی جا میگیرند هم وحشت. همچنین در عین قصهپردازی، مخاطب را با تاریخ هم آشنا میکنند. او پیشتر مجموعهی سه جلدی «دروازه مردگان» و رمانهای «کابوسهای خندهدار» و «لالایی برای دختر مرده» را در همینزمینه با همکاری نشر افق منتشر کرده است.
بستر زمانی «تابوت سرگردان» دوران قاجاریه است و بستر و بهانه اصلی قصه هم یکسفر است؛ سفری که در آن یکتابوت باید به تبریز منتقل شود و انتقالدهندهاش هم نباید بترسد! باورهای عامیانه به جن و پری، موجودات ماورایی و ناشناخته، دوران قاجار، ایرج میرزا شاعر سرشناس ایرانی، مدرسه دارالفنون و ... همه از عناصر مختلف تشکیلدهنده اینداستان وحشتانگیز و فانتزی هستند.
«تابوت سرگردان» در ۲۶ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
مدتی گذشت، اما هنوز حالم بد بود. چیزی میان شکمم میجوشید و بالا میآمد. میخواستم استفراغ کنم. سرم را حرکت دادم و در سایهروشن اتاق، کوزه آب را کنار دیوار دیدم. چهاردستوپا جلو رفتم. کوزه را برداشتم و هرچه میتوانستم آب خوردم. کوزه را سر جایش گذاشتم و آنوقت بود که صدای عجیبی شنیدم. صدایی تیز، شبیه جیغ شتری که بخواهند قربانیاش کنند. صدایی که مو را به تن سیخ میکرد. یک جیغ لرزان، کشدار و برنده که تا مغز استخوان فرو میرفت. جیغ بالا رفت و اوج گرفت و بعد قطع شد؛ اما درست بعد از یکلحظه دوباره شروع شد. باز اوج گرفت و دوباره ساکت شد. و لحظهای بعد دوباره ...
دوباره راه نفسم بسته شد. وسط اتاق، کنار کوزه آب، مثل بید میلرزیدم. صدای خرخر میرزااحمد قطع شد. بیدار شده بود. بلند شد، لحاف رویش را کنار زد و نشست. به من نگاه کرد و گفت: «صدای چیه؟»
بهسختی لبهایم را از هم باز کردم و گفتم: «نـــ...نمی....نمیدونم.»
صدای جیغ همچنان ادامه داشت. میرزااحمد بهسرعت از جا بلند شد و در اتاق را باز کرد و بیرون رفت. صدای جیغ از درِ باز اتاق، ترسناکتر به گوش میرسید.
چاپ سوم اینکتاب با ۲۴۸ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۶۵ هزار تومان منتشر شده است.