در هر جامعه عادلانه و فراگیر، رسیدگی به نیازها و چالش های پیش روی اقشار حاشیه نشین و آسیب پذیر ضروری است. سیاستهای اجتماعی نقش مهمی در تضمین فرصتهای عادلانه، دسترسی به منابع و عدالت اجتماعی دارند.
با اجرای سیاست های مؤثر، جوامع می توانند در جهت رفع موانع سیستمی و توانمندسازی افراد و جوامع به حاشیه رانده شده تلاش کنند.
در این یادداشت به بررسی اهمیت سیاستهای اجتماعی برای بخشهای به حاشیه رانده شده و آسیبپذیر جامعه، عناصر کلیدی اجرای موفقیتآمیز و نمونههایی از سیاستهایی میپردازیم که تأثیرات مثبتی داشتهاند.
درک حاشیه نشینی و آسیب پذیری
حاشیه نشینی به طرد و تبعیض سیستماتیکی اطلاق می شود که گروه های خاصی بر اساس هویت خود، مانند نژاد، قومیت، جنسیت، ناتوانی، یا وضعیت اجتماعی- اقتصادی با آن مواجه می شوند.
از سوی دیگر، آسیبپذیری، افزایش خطر و منابع محدودِ در دسترس افراد یا جوامع را به دلیل عوامل مختلف از جمله فقر، جابجایی، سن یا شرایط بهداشتی برجسته میسازد.
اهمیت سیاست های اجتماعی
- پرداختن به نابرابریها: سیاستهای اجتماعی میتوانند به رفع نابرابریهای ریشهای که گروههای آسیبپذیر و به حاشیه رانده شده با آنها روبهرو هستند، کمک کند و آنها را قادر میسازد بر موانع سیستمی غلبه کنند و در جامعه مشارکت کامل داشته باشند.
- تضمین فرصتهای برابر: سیاستهایی با هدف آموزش، اشتغال، مراقبتهای بهداشتی، مسکن و حمایت اجتماعی میتوانند دسترسیِ برابر به خدمات ضروری و فرصتهای توسعه فردی و اجتماعی را برای افراد حاشیهنشین فراهم سازند.
- ارتقای انسجام اجتماعی: سیاستهای اجتماعی با تشویق به فراگیری و ترویج رفتار برابر، به انسجام اجتماعی و تقویت پیوندهای جامعه کمک میکنند.
- کاهش فقر: سیاستهای اجتماعیِ هدفمند، مانند برنامههای حمایت از درآمد و اقدامات فقرزدایی، میتواند به رهایی افراد و جوامع حاشیهنشین از فقر و کاهش نابرابریهای اقتصادی کمک کند.
- حمایت از حقوق بشر: سیاستهای اجتماعی مبتنی بر چارچوبهای حقوق بشر، از حقوق گروههای به حاشیه رانده شده حمایت میکند و از کرامت، آزادی و رفاه کلیِ آنها محافظت میکند.
عناصر اجرای موفقیت آمیز
- طراحی خط مشی: سیاست ها باید مبتنی بر درک کامل نیازها و چالش هایی باشد که گروه های به حاشیه رانده شده و آسیب پذیر با آن مواجه هستند. همکاری با نمایندگان جامعه، مددکاران اجتماعی و کارشناسان میتواند تضمین کنند که سیاستها برای رسیدگیِ مؤثر به نگرانیهای آنها تنظیم شده است.
- بودجه کافی: منابع مالیِ کافی برای اجرای سیاست ها حیاتی هستند. دولت ها باید بودجه مناسبی را برای حمایت از برنامه های اجتماعی، توسعه زیرساخت ها و ظرفیت سازی تخصیص دهند.
- مشارکت ذینفعان: درگیر شدن با سهامداران، از جمله سازمان های جامعه مدنی، جوامع به حاشیه رانده شده، و سازمان های دولتی مربوطه، برای اطمینان از ارتباط خط مشی ها، شناسایی شکاف ها، و ارتقای مالکیت و پایداری بسیار مهم است.
- ظرفیت سازی: برنامه های آموزشی برای سیاست گذاران، کارمندان دولتی و کارکنان خط مقدم می تواند درک آنها را از نیازهای جوامعِ به حاشیه رانده شده افزایش دهد و آنها را به مهارت های لازم برای اجرای موثر سیاست ها مجهز کند.
- نظارت و ارزیابی: ایجاد مکانیسمهای نظارت و ارزیابی قوی به ردیابیِ نتایج سیاست ها، شناسایی کاستیها و انجام برنامه ریزی های لازم برای بهبود مستمر کمک میکند.
نمونه هایی از سیاست های اجتماعی تأثیرگذار
- اقدام مثبت: سیاستهایی که اقدام مثبت را ترویج میکنند، با ارائه رفتارهای ترجیحی در آموزش، استخدام و قراردادهای عمومی برای گروههای به حاشیه رانده شده، هدفشان جبران آسیبهای تاریخی است.
- مراقبت های بهداشتی همگانی: اجرای سیستم های جامع مراقبت های بهداشتی که دسترسی و مقرون به صرفه بودن را برای همه، صرف نظر از وضعیت اجتماعی- اقتصادی یا موقعیت جغرافیایی، در اولویت قرار می دهد، تضمین می کند که افراد حاشیه نشین خدمات پزشکی ضروری را دریافت می کنند.
- حقوق زمین و اصلاحات ارضی: سیاست هایی که بر توزیع مجدد زمین و تأمین امنیت مالکیت زمین برای کشاورزانِ به حاشیه رانده شده و جوامع بومی متمرکز است، به بی عدالتی های تاریخی و ارتقای معیشت پایدار می پردازد.
- برنامه های تامین اجتماعی: معرفی اقدامات تامین اجتماعی مانند مستمری، مزایای از کارافتادگی، و بیمه بیکاری به محافظت از افراد آسیب پذیر در برابر شوک های اقتصادی کمک می کند و تامین نیازهای اساسی را تضمین می نماید.
- سهمیههای جنسیتی: سیاستهایی که سهمیههای جنسیتی را در نمایندگیهای سیاسی یا هیئتهای شرکتی الزامی میکند، مشارکت و توانمندسازی زنان را افزایش میدهد، عدم تعادل جنسیتی را اصلاح کرده و برابریِ جنسیتی را ترویج میکند.
نتیجه گیری
اجرای سیاستهای اجتماعی برای ایجاد جامعهای فراگیر که به بخشهای حاشیهنشین و آسیبپذیر ارزش میبخشد و ارتقا میدهد، ضروری است.
با پرداختن به موانع سیستمی و ارائه فرصت های برابر، سیاست های اجتماعی می توانند به عدالت اجتماعی و توانمندسازی کمک کنند. با این حال، اجرای موفق مستلزم طراحی دقیق خط مشی، بودجه کافی، مشارکت ذینفعان، ظرفیت سازی و نظارت و ارزیابی است.
سیاستهای اجتماعی مؤثر، پتانسیل ایجاد تغییرات مثبت را دارند. برخی از نمونهها عبارتند از اقدام مثبت برای ارتقای فرصتهای برابر، مراقبتهای بهداشتی همگانی برای تضمین خدمات پزشکیِ قابل دسترس و مقرون به صرفه، حقوق زمین و اصلاحات ارضی برای رسیدگی به بیعدالتیهای تاریخی، برنامههای تامین اجتماعی برای حمایت از افراد آسیبپذیر، و سهمیهبندی جنسیتی برای افزایش توانمندی زنان.
با این وجود، سفر به سوی اجرای سیاستهای اجتماعی برای بخشهای حاشیهنشین و آسیبپذیر یک فرآیند مداوم است. این امر مستلزم همکاری مستمر بین سیاست گذاران، نمایندگان جامعه و ذینفعان برای شناسایی نیازهای در حالِ تغییر و تحول، رسیدگی به چالش های نوظهور و انطباق سیاست ها بر این اساس است.
علاوه بر این، برای شناخت تجربیات منحصربهفرد و اَشکال متعدد حاشیهنشینی که افراد متعلق به گروههای به حاشیه رانده شده متعدد با آنها مواجه هستند، گنجاندنِ روابط متقاطع در چارچوبهای سیاست بسیار مهم است.
در نهایت، اجرای سیاستهای اجتماعی باید به دنبال ایجاد جامعهای باشد که تنوع، برابری و فراگیری را ارج بگذارد. باید به بخشهای حاشیهنشین و آسیبپذیر، حمایت و فرصتهای لازم برای پیشرفت را ارائه دهد و اطمینان حاصل کند که هیچکس عقب نمیماند!
با تلاش جمعی برای پر کردنِ شکاف و رسیدگی به نیازهای خاص جوامعِ به حاشیه رانده شده، میتوانیم جهانی عادلانهتر و منصفانه تر برای همه بسازیم.
نویسنده: جواد طلسچی یکتا