به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، بهمنظور دستیابی به جنگلهای دایمیِ نزدیک به طبیعت، به دخالتهای دیگری بهغیراز دستورالعمل جنگلهای کلاسیک نیاز است؛ دخالتهایی که بتوانند حتی محصول جنگلهای کلاسیک را هم بهتدریج به سمتوسوی جنگلهای نزدیک به طبیعت سوق دهند و زمینه احیا سایر منابع جنگلی، بهویژه جنگلهای تخریب شده را فراهم آورند
زمانی که بشر برای برآوردن بخشی نیازمندیهای خود به استفاده از جنگلها پی برد هدف و نحوه دخالتکردن در آنها نیز تغییر کرد. با توسعهٔ کشاورزی، بخشی از عرصههای این منابع تغییر کاربری داده شد و سطح گستردهای از آنها نیز مورد چرای دام قرار گرفتند. بهعلاوه برای مصارف ساختمانی و تأمین نیاز گرمایی، امر زغالگیری نیز گسترش یافت. رشد جوامع صنعتی و احتیاج زیاد به چوب، ضرورت طرحهای احیایی، پرورشی و بهرهبرداری از آنها را اجتنابناپذیر ساختند. مهمترین طرحهایی که در این زمینه به اجرا در آمدند، طرحهای جنگلداری به شیوههای کلاسیک هستند. هدف اصلی از تهیه و اجرای این قبیل طرحها، تولید هرچه بیشتر چوب با کمترین هزینهها تحت عنوان راسیونالیزاسیون است. بهمنظور دستیابی به این هدف، اکثر جنگلهای طبیعی به شیوههای مختلف، منجمله به شیوههای تدریجی، تدریجی پناهی، قطع یکسره و غیره، به جنگلهای دستکاشتِ سوزنیبرگانِ سریعالرشد مبدل شدند. انبوهیِ این جنگلها، توام با همسالی و همسانی درختان آنها، موجب ناپایداری این منابع در سطوح مختلف شدند. طوفانانداختگیهای گسترده، سر و شاخه شکستگیها در اثر برف و متعاقب آنها، طغیان آفات چوبخوار، درهمریختگی و خشکشدن درختان را به همراه آوردند. تغییر اقلیم توام با خشکسالیهای متعدد نیز موجب تضعیف و آسیبپذیری شدید درختان شدند.
چنین اتفاقات نامناسب و تقاضای روزافزون جهانی برای جنگلهای پایدار که توان جذب بیشترِ انیدرید کربنیک موجود در هوا و همچنین کمکردن اثرات نامساعد تغییرات اقلیمی را داشته باشند، باعث تغییر رویکرد در تهیه و اجرای طرحهای جنگلداری شدند. امروزه طرحهایی در دستور کار قرار گرفتهاند که ضمن رعایت اصول زیستمحیطی، اقتصادی و جامعهشناسی، موجبات استواری و رشد بیشتر جنگلها را فراهم میسازند.
در دستورالعمل تهیه طرحهای جنگلداری که بهمنظور دستیابی به جنگلهای نزدیک به طبیعت تهیه و ابلاغ شده است، کمترین اشارهای به چگونگی دخالتها بهمنظور رسیدن به این نوع جنگلها نشده است
هرچه رشد سالانه جنگی در هر هکتار بیشتر باشد، به همان نسبت هم میزان افزایش جذب انیدرید کربنیک از هوا بیشتر است. جنگلهایی پایدارند که روند رشد و توسعه آنها مغایرت چندانی با روند رشد اکوسیستم جنگلهای طبیعی نداشته باشند. این قبیل جنگلها که امروزه تحت عنوان جنگلهای دایمی نامگذاری شدهاند، جنگلهایی متنوع، ناهمگون و ناهمسالی هستند که به شیوهٔ جنگلشناسیِ نزدیک به طبیعت اداره میشوند. دخالت در این جنگلها، بیشتر بهصورت تکگزینی و استقرار زادآوری در آنها امری طبیعی است. دخالتهای احیایی در آنها نیز از طریق اقدامات بیولوژیکی (Biologische Automation) انجام میگیرد. درختان پیر، فرتوت، توخالی، بیمار و ناپایدار، بهتدریج تودهٔ جنگلی را ترک میکنند و جای خود را به درختان دیگری میسپارند که در انتظار امکانات رشدی بهتری هستند. بخشی از درختان خشکیدهٔ سرپا و یا افتاده، هم در جنگل باقی میمانند و بستر مناسبی را برای فعالیتهای زیستی حشرات، قارچها، ویروسها، باکتریها، نماتودها و غیره فراهم میسازند. در این جنگلها تعادل نسبی بین تولیدکنندگان، مصرفکنندگان و تغییردهندگان برقرار است. ساختار چنداشکوبهای آنها از استواری برخوردار است. این نوع ساختارهای عمودی و افقی باعث میشوند چنانچه اشکوب بالایی جنگل به دلایلی مورد آسیب شدید قرار گیرد، اشکوبهای میانی و حتی تحتانی وظیفه ارتقا جنگل را عهدهدار شوند. انبوهیِ نهالهای متنوع موجود در پایینترین اشکوب و کف جنگل نیاز به جنگلکاری را کاملاً منتفی میسازد. سیکل طبیعی رشدِ این منابع حلزونی شکل توام با فازهای جایگزینی است. در این شیوه از جنگلشناسی، موجودیِ سرِپای جنگل هرگز مانند جنگلهای کلاسیک قطع و از میان برداشته نمیشود. موجودی سرِپای این جنگلها همیشه کموبیش ثابت است و برداشت چوب از آنها در حد مجموعِ رشد چندین ساله تولید برآورد میشود. این میزان چوب برداشتشده هم پس از مدتزمان کوتاهی مجدداً تولید میشود و موجودی سرِپای جنگل به سطحِ چند سال قبل ارتقا مییابد.
بیشترین طرحهای جنگلداری که تاکنون در کشور ایران به اجرا درآمدهاند، نشئتگرفته از تفکر و شیوههای جنگلهای کلاسیک است. اجرای این قبیل طرحهای جنگلداری در بخشهای گستردهای از جنگلهای طبیعی، باعث شدند که این منابع طبیعی به جنگلهای انبوه، همسال و یکاشکوبهای با آیندهای متزلزل مبدل شوند. فکر اداره جنگلها به شیوه نزدیک به طبیعت نیز از حدود دو دهه قبل تا کنون بدون اینکه شیوه اجرایی مشخصی داشته باشد بر سر زبانها افتاده؛ ولی کار ارزندهای در این مورد انجام نگرفته است. ازآنجاییکه هدفِ دخالت در جنگل بهمنظور دستیابی به جنگلهای کلاسیک و یا نزدیک به طبیعت کاملاً متفاوت از یکدیگر است، بنابراین راههای دخالت کردن در آنها نیز کاملاً متفاوت است. سرنوشت هر جنگلی بسته به نوع دخالتهایی است که در آن صورت میگیرد. شرط لازم برای هرگونه دخالت درجنگل، نخست تعیین «هدف» است. دخالتها میتوانند تنوعِ گونهای، استمرار تولید و استواری دائمی جنگل را موجب شوند و یا اینکه آنها را به منابع ناپایدار و آسیبپذیر و تخریبشده مبدل سازند. جنگلهایی که مطابق دستورالعملهای کلاسیک احیا و پرورش داده میشوند، در انتها نیز به همان جنگلهای یکدست، همسال و یکاشکوبهای و حتی تکگونهایِ ناپایدار مبدل میشوند. این قبیل جنگلها پس از رسیدن به سن بهرهبرداری، کلاً قطع و مورد بهرهبرداری قرار میگیرند
دخالتها میتوانند تنوعِ گونهای، استمرار تولید و استواری دائمی جنگل را موجب شوند و یا اینکه آنها را به منابع ناپایدار و آسیبپذیر و تخریبشده مبدل سازند
بهمنظور دستیابی به جنگلهای دایمیِ نزدیک به طبیعت، به دخالتهای دیگری بهغیراز دستورالعمل جنگلهای کلاسیک نیاز است؛ دخالتهایی که بتوانند حتی محصول جنگلهای کلاسیک را هم بهتدریج به سمتوسوی جنگلهای نزدیک به طبیعت سوق دهند و زمینه احیا سایر منابع جنگلی، بهویژه جنگلهای تخریب شده را فراهم آورند.
یکی از شناختهترین نوع دخالتکردن در جنگلها، دخالتهای پرورشی است. بهطورکلی عملیات پرورشی، زادهٔ تفکر جنگلداری به شیوه کلاسیک است که بهمنظور دستیابی به جنگلهای همگون و همسال و یکاشکوبهای تهیه و به اجرا در میآیند. این شیوه دخالت در جنگل که بر اساس سن درختان تعیین میشود، نمیتواند در جنگلهای طبیعیِ ناهمسال و یا نزدیک به طبیعت، محلی از اعراب داشته باشد. جنگلشناسی نزدیک به طبیعت و جنگلشناسی کلاسیک دولنگه یک جفت کفش هستند که یک لنگه را جای لنگه دیگری نمیتوان به پا کرد. در جنگلشناسیِ نزدیک به طبیعت، بهتبع جنگلهای طبیعیِ دستنخورده، عملیات پرورشی جداگانهای مانند جنگلهای کلاسیک منظور نشده است. آنها جنگلهای ناهمسال، ناهمگون و متنوعِ ساختاری هستند سن درختان در تصمیمگیریها نقشی ندارد. فراهمکردن زمینههای رشدِ افزاینده جنگل به شیوهای کاملاً طبیعی و بدون صرف هزینههای اضافیِ عملیاتِ پرورشی است. هرگونه اقدام نشانهگذاری بهمنظور گذاشتن و یا برداشتن درخت و یا نهالی، منوط به رعایت کامل فاز رشد طبیعی جنگل است. در این قبیل جنگلها از برداشت درختان کم قطر و آیندهساز ممانعت به عمل میآید. هر اشتباه ناچیزی در قطع نابجای این درختانِ کمقطر و خالیکردن جنگل از آنها باتوجهبه دستورالعملهای جنگلهای کلاسیک میتواند مسیر رشد جنگل را در جهتی کاملاً مغایر با اهداف جنگلشناسیِ نزدیک به طبیعت سوق دهد. یک جنگل را میتوان با یک دخالت نابجا بهآسانی و در کوتاهمدت تخریب کرد اما احیا آن مستلزم سالها تلاش بیوقفه است. در دستورالعمل تهیه طرحهای جنگلداری که بهمنظور دستیابی به جنگلهای نزدیک به طبیعت تهیه و ابلاغ شده است، کمترین اشارهای به چگونگی دخالتها بهمنظور رسیدن به این نوع جنگلها نشده است. بهمنظور دستیابی به یک جنگل نزدیک به طبیعت بهرهبرداری بهمنظور ارتقادادن کمی و کیفی جنگل امری الزامی است. این گونه دخالت در جنگل که کاملاً جدا از شیوه دستیابی به جنگلهای کلاسیک است باید قبلاً کاملاً واضح و روشن تهیه و در دستورالعمل اجرای طرحهای جنگلداری منظور گردد در غیر این صورت بر جنگلهای کشور همان خواهد رفت که تاکنون رفته است.