تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : سبک زندگی
لینک : econews.ir/5x3805363
شناسه : 3805363
تاریخ :
مردی که همسرش را با نخ بادکنک در تهران کشت! اقتصاد ایران: مردی که همسرش را در تولد فرزندش به طرز هولناکی به قتل رسانده و بچه‌ها را مجبور کرده دو شب با جسد مادرشان بخوابند، به زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

اعتمادآنلاین: مردی که همسرش را در تولد فرزندش به طرز هولناکی به قتل رسانده و بچه‌ها را مجبور کرده دو شب با جسد مادرشان بخوابند، به زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.

متهم که مردی جوان به نام حمید است بعد از اینکه همسرش را با نخ بادکنک به قتل رساند، جسد او را زیر تخت بچه‌هایش پنهان کرد و دو شب بچه‌ها را در همان مکان خواباند.

مدتی قبل مردی به ماموران پلیس گزارش داد همسرش گم شده است. او گفت: همسرم از خانه بیرون رفته بود. به تصور اینکه برای خرید رفته است، با او تماس نگرفتم. بعد از چند ساعت که نیامد، به او زنگ زدم. تلفن همراهش بوق می‌خورد اما گوشی را جواب نمی‌داد. بعد هم تلفن همراهش خاموش شد. من نگران او هستم.

ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند و متوجه شدند زن جوان به نام میترا چند سال قبل با شوهرش حمید ازدواج کرده و آنها دو فرزند دارند. او در تمام این سال‌ها رفتار مشکوک یا غیبتی از خانه نداشته است.

وقتی مادر و خواهر میترا مورد بازجویی قرار گرفتند، گفتند شب قبل از گم شدن میترا شاهد بگومگوی او و حمید بودند. خواهر میترا گفت: میترا مدت‌ها بود با شوهرش اختلاف داشت. آنها مرتب با هم دعوا می‌کردند و آخرین بار هم شب تولد یکی از بچه‌ها این کار را کردند. حمید به میترا اعتراض کرد که چرا این‌طور از مهمان‌ها پذیرایی می‌کند و چند بار با هم بگومگو کردند.

پلیس حمید را بازداشت کرد و در نهایت این مرد مجبور به اعتراف شد. او گفت: همسرم را با نخ بادکنک جشن تولد بچه‌ام کشتم و جسدش را در بیابان‌های شرق تهران دفن کردم.

او گفت: من و میترا خیلی جروبحث می‌کردیم و آخرین بار هم وقتی بود که برای یکی از بچه‌ها تولد گرفتیم. فردای آن روز وقتی بچه‌ها به مدرسه رفتند، باز سر بحث باز شد و جروبحث کردیم. از شدت عصبانیت نخ بادکنک را دور گردن همسرم پیچیدم و وقتی به خودم آمدم که او خفه شده بود. جسد را زیر تخت بچه‌ها جاساز کردم. وقتی آنها آمدند گفتم مادرشان قهر کرده و رفته است. بچه‌ها در اتاق روی جسد مادرشان می‌خوابیدند و به خاطر اینکه دلتنگ مادرشان بودند، گریه می‌کردند، تا اینکه دو روز از ماجرا گذشت و من تصمیم گرفتم جسد را به شرق تهران ببرم و دفن کنم. ماشین یکی از دوستانم را قرض گرفتم و این کار را انجام دادم. بعد موضوع را به پلیس گزارش دادم.

بعد از پایان جلسات بازپرسی و بازسازی صحنه قتل پرونده با صدور کیفرخواست و درخواست قصاص از سوی اولیای دم برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم به زودی پای میز محاکمه می‌رود.