تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : سبک زندگی
لینک : econews.ir/5x3779925
شناسه : 3779925
تاریخ :
تلویزیون عقب‌نشینی کرد؛ مایلیم با چهره‌ها همکاری کنیم اقتصاد ایران: امسال، سومین سال جدّی اجرای برنامه‌های تحولی در صداوسیما بود که به اعتقاد پیمان جبلی سال به بار نشستن ثمرات اولیه تحول سازوکاری و رویکردی صداوسیما بود، چهره‌های بسیاری برگشتند اما به نظر می‌رسد برای حفظ و جلب مخاطب، راه دیگری برای به جز این موضوع برای صداوسیما باقی نمانده است.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

مهسا بهادری در خبرآنلاین نوشت:: بگذارید از این جمله معروف شروع کنیم« اعتقاد ما این است که ما رسانه ملی هستیم و باید برای هشتاد میلیون ایرانی برنامه بسازیم، نه برای ۱۰ درصد حزب‌اللهی.» هرچند که این کلام تا امروز بیشتر جنبه شعاری داشت، اما با چراغ سبز نشان دادن تلویزیون تا حدودی از سال گذشته البته تا پای برخی از هنرمندان وبه تلویزیون به نظر می‌رسد که احتمال تحقق آن دور از ذهن نباشد.

به کمی قبل‌تر بازگردیم، ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ بود که پیمان جبلی در جمع هنرمندان، ضمن پذیرفتن کاهش مخاطبان صداوسیما گفت: «همه ما، چه شما به عنوان هنرمند، چه ما به عنوان مسئولین صداوسیما، باید از خودمان بپرسیم چرا احساس علاقه‌ای که مخاطب به هنرمندان و آثارشان داشت، کاهش یافته است؟ چرا بعضی آثار که در گذشته با هزینه‌های کم‌تر ساخته می‌شد، ماندگارترند؟ همه ما مقصریم و نمی‌توانیم خودمان را تبرئه کنیم.»

البته کمتر از دو هفته بعد حمید شاه‌آبادی، معاون سیمای سازمان صداوسیما گفت: «ما کاهش مخاطب به معنای متداول خودش نداریم. فضاسازی‌هایی که در حوزه کاهش مخاطب صورت می‌گیرد بخشی از آن به مخاطب عمومی تلویزیون در جهان برمی‌گردد که در واقع سبد مصرف تصویری مردم از تلویزیون را بخشی از آن را فضاهای دیگر پُر کرده‌اند. ما در طول ۵ سال گذشته حداکثر ۶ درصد کاهش مخاطب تلویزیون داشتیم.» هرچند شاه آبادی در آن دوره خواست کاهش مخاطب را کتمان کند اما آماری که ارائه داد این ماجرا تایید می‌کرد، از طرفی هم امسال، وحید جلیلی نگاهی به این ماجرا انداخت و به نحوی دیگر آن را پذیرفت و توضیح داد: «موقعی که صداوسیما را تحویل گرفتیم، متوسط بیننده سریال‌ها ۲۴ درصد بود. نتفلیکس که تحویل نگرفتیم. طوری حرف می‌زنند که یک جریان رسانه‌ای متنوع، رنگارنگ، پررونق و پرمخاطب داشتیم و یک‌باره افول کرد! دلیل اینکه تحول لازم و ضروری شد این بود که شما گفتید به ما اجازه دهید از آرمان‌ها کوتاه بیاییم و خط سبزی اداره نکنیم تا می‌توانیم به سلبریتی‌ها میدان بدهیم که این‌ها برای ما مخاطب بیاورند تا نظام قوی شود. بعد از بیست سال چه شد؟ هم مخاطب به‌شدت ریزش و افت کرد، هم سر بزنگاه‌ها کسانی که برکشیدید، از جبهه دشمن سر برآوردند.»

یک زمانی تلویزیون می‌گفت ما سلبریتی نمی‌خواهیم و با جدیت تمام اصرار داشت که برنامه‌هایش نباید سلبریتی محور باشد و با همین فرمان یک راه جدیدی را شروع کرد راهی که به مرور زمان نه تنها نتوانست مخاطبانش را با خودش همراه کند، بلکه مخاطب را روبه رویش قرار داد و به مرور زمان این بازی تبدیل به یک بازی دو سر باخت شد و در نهایت هم رویه به جایی کشیده شد که جبلی و دیگر مدیران هر کاری که انجام دادند باعث شد به آن‌ها هجمه وارد شود. به عبارتی یک جنگ قدرتی شکل گرفت میان کسانی که با خودی‌ها می‌خواهند تلویزیون را بگردانند و کسانی که حضور چهره‌ها در جذب مخاطب برای تلویزیون را موثر می‌دانستند و این‌گونه یک زمین نزاعی شکل گرفت میان تمام کسانی که یک عبارتی به تلویزیون دارند.

در ابتدا صداوسیما سلبریتی‌ها و تمام مجریانی که هم مهارت کافی در اجرا و هم محبوبیت لازم برای جذب مخاطب را داشتند کنار گذاشت و در مقابل کسانی وارد عرصه اجرا شدند که یا قبلا بازیگر بودند یا استاد ارتباطات یا اگر هم حوزه تخصصیشان اجرا بود به قدری تعداد اجرایشان در تلویزیون زیاد بود که تمام فرصتشان برای ایجاد خلاقیت و یک حرکت تازه در اجرا را از بین می‌بردند. البته در این میان هم کسانی مانند محمدرضا شهبازی روی کار آمدند و خیلی هم برنامه خود را پر طرفدار می‌دانستند اما در نهایت مشخص شد تنها ۵ درصد مخاطب دارد و بعد از این آمار ترجیح داد بگوید که دیگر حاضر به ادامه همکاری با تلویزیون نیست آن هم فقط برای اینکه خبر بازگشت رضا رشیدپور قوت بیشتری گرفت.

هنرمندان مخاطبان خاص خود را دارند

در واقع اگر بخواهیم به گونه‌ای دیگر به ماجرا نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که با حذف عادل فردوسی‌پور، سروش صحت، مهران مدیری، رامبد جوان، احسان علیخانی، رضا رشیدپور و محمدرضا گلزار مجریان و هنرمندان به دو دسته خودی و غیرخودی تقسیم شدند؛ در این دسته بندی که چندسالی‌ هم دست خودی‌ها بود، چیزی عاید صداوسیما نشد، یعنی دست‌کم در از لحاظ چذب مخاطب هر چه کوشیدند مخاطب هیچ یک از برنامه‌ها به ۷۰ درصد که هیچ به ۴۰ درصد هم نرسید.

بحث بر سر ناتوانی هنرمندان برای ساخت برنامه نیست، آن‌ها برنامه می‌سازند و در هر پلتفرمی حتی یوتیوب و اینستاگرام مخاطبان خاص خودشان را دارند با پس زدن هنرمندان از جانب تلویزیون تنها اتفاقی که رخ می‌دهد کاهش کیفیت برنامه‌سازی و کاهش آمار بینندگان است.

همان زمانی که به ایرج طهماسب و تیمش اجازه ندادند که «کلاه قرمزی» را برای تلویزیون بسازد، یا همان زمان که دیگر عادل فردوسی‌پور اجازه اجرای برنامه «نود» را نداشت آمار بینندگان تلویزیون روند کاهشی خود را شروع کرد.

هر دو این افراد برنامه خود را به پلتفرم‌ها بردند و اتفاق بسیار هم پر مخاطب بود و تلویزیون که اوضاع را از این قرار دید دوباره تصمیم گرفت که ایرج طهماسب را با برنامه«مهمونی» به تلویزیون بازگرداند، اما این عقب‌گرد تنها در یک مورد رخ طهماسب رخ نداد و تلویزیون «زیرخاکی» را هم به سازمان صداوسیما بازگرداند.

«پایتخت» با تمام حواشی‌اش بازگشت

اوایل امسال خبر رسید که قرار است فصل هفتم «پایتخت» ساخته شود و خبر جدیدتر که آرش عباسی هم از نویسندگان این سریال است. در فصل جدید هم  «پایتخت ۶» با همه حواشی و انتقادات، هنوز داستانش هنوز و بعد از چهار سال داستانش نیمه تمام مانده است، مثل کتابی که چند برگ آخرش کنده شده است.

فارغ از بحران پیش‌بینی‌نشده «کرونا» و تأثیرش بر پایان بلاتکلیف «پایتخت ۶»، این فصل از این مجموعه دوست‌داشتنی در همان ۱۵ قسمت پخش‌شده از نظر محتوا و پرداخت شخصیت‌ها، نسبت به فصل‌های قبلی انتقادات بسیار را برانگیخت، انتقاداتی که البته سازندگان سریال بخش عمده‌ای از آن‌ها را ناشی از «ناتمام» ماندن روایت می‌دانند.

بعد از خشایار الوند، آرش عباسی وظیفه نگارش فیلمنامه را برعهده گرفت و ناخواسته بخش عمده‌ای از انتقادات و ضعف‌های محتوایی فصل ششم متوجه او شد؛ فیلمنامه‌نویسی که پیش از این بیشتر در حوزه تئاتر شناخته می‌شد و به بازیگری، کارگردانی و نویسندگی در این فضا مشغول بود اما با درگذشت ناگهانی خشایار الوند، به دعوت محسن تنابنده به تیم نویسندگان این سریال پیوست تا اولین تجربه جدی‌اش در حوزه سریال‌نویسی به‌نام پروژه مهم «پایتخت» ثبت شود.

با این حال قصه‌ها و موقعیت‌های داستانی و شخصیت‌پردازی، سرنوشت و حتی برخی جزییات رفتاری کاراکترها در این فصل آنقدر متفاوت از فصل‌های گذشته «پایتخت» بود که پایان‌بندی نیمه کاره «پایتخت ۶» را با حاشیه‌های زیادی همراه بود و انتقادات نسبت به این مجموعه را ضریب دوچندان بخشید. با این حال مسئولان تلویزیون کوتاه آمدند تا میزبان همان تیم در تلویزیون باشند.

بازگشت چندین چهره

از همین موارد می‌توان به بازگشت فرزاد حسنی به تلویزیون هم اشاره کرد.  این برنامه تلویزیونی شباهت به «مسابقه هفته» با اجرای منوچهر نوذری دارد.

سیدمحمدرضا خوشرو مدیر شبکه نسیم  در پاسخ به این سؤال که آیا مهران مدیری و رامبد جوان با برنامه جدیدی به شبکه نسیم برخواهند گشت یا خیر توضیح داد: «آقای جوان یک طرح غیر از «خندوانه» به شبکه داده هر وقت تمایل داشته باشد آن را بسازد در خدمت‌شان هستیم. آقای مدیری هم طرح جدیدی دارند. کار کردن با این دوستان مانعی ندارد. همان‌طور که گفتم آقای مدیری توافقی برای ساخت یک کار نمایشی هم دارند. »

وی افزود: «ما تمایل داریم با چهره‌ها کار کنیم و تعامل هم وجود دارد. برخی از هنرمندان انتخاب کرده‌اند که در فضای شبکه نمایش‌خانگی کار کنند؛ برخی هم سینما را انتخاب کرده‌اند. اما اینکه جایی گفته شود درِ شبکه نسیم به روی کسی بسته بوده و یا از طرح‌ها و ایده‌ها و حضورشان استقبال نکرده‌ایم این حرف از اساس اشتباه است. هیچ هنرمندی را نمی‌توانید مثال بزنید که تمایل به همکاری داشته باشد و در شبکه نسیم جلوی کارِ او گرفته شده باشد.»

پ