تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : اقتصاد سلامت
لینک : econews.ir/5x3775401
شناسه : 3775401
تاریخ :
هر چهل ثانیه یک نفر بر اثر خودکشی جان می‌بازد اقتصاد ایران: طبق آخرین پژوهش‌های سازمان بهداشت جهانی در هر چهل ثانیه یک نفر بر اثر خودکشی در نقطه‌ای از جهان جان می‌بازد. هر مرگ با خودکشی، تراژدی تحمل ناپذیری است که امواج بسیار گسترده آن فراتر از نزدیکان درجه یک ما می‌رود. تعداد زیادی از کودکان، والدینشان را از دست می‌دهند، همسران بی‌شماری تنها می‌مانند،‌دوستان و همکاران بسیاری متاثر می‌شوند. در مدارس، محل‌های کار و جامعه، افراد هر روز با از دست دادن وابستگانشان مات و مبهوت می‌شوند. تا مدت‌ها فرض بر این بود که به ازای هر فردی که خودکشی می‌کند، ٦ نفر به طور بالقوه و شخصا تحت تاثیر قرار می‌گیرند. با این حال، این عدد همچنان برآورد دقیقی نیست.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، آنچه باید درباره میل به پایان دادن زندگی بدانیم و راهکارهای آن،‌ برگرفته از کتاب «در اوج تاریکی» نوشته «روری اوکانر». اوکانر، استاد روانشناسی سلامت در دانشگاه گلاسکو است که در آنجا رهبری آزمایشگاه تحقیقاتی رفتار خودکشی را بر عهده دارد. او یک رهبر جهانی در تحقیقات و پیشگیری از خودکشی است و ٢٥ سال است که در این زمینه کار می کند. در ژانویه ٢٠٢١، روری رئیس انجمن بین المللی پیشگیری از خودکشی (IASP) شد و همچنین رئیس سابق آکادمی بین المللی تحقیقات خودکشی (IASR) بود. او مقالات زیادی در زمینه خودکشی و خودزنی منتشر کرده است. در ادامه بخش‌هایی از این مجموعه مقالات و کتاب «در اوج تاریکی» را آورده‌ایم که می‌خوانید.

همه‌چیز از یک هشتگ شروع شد...

طبق آخرین پژوهش‌های سازمان بهداشت جهانی در هر چهل ثانیه یک نفر بر اثر خودکشی در نقطه‌ای از جهان جان می‌بازد. هر مرگ با خودکشی، تراژدی تحمل ناپذیری است که امواج بسیار گسترده آن فراتر از نزدیکان درجه یک ما می‌رود. تعداد زیادی از کودکان، والدینشان را از دست می‌دهند، همسران بی‌شماری تنها می‌مانند،‌دوستان و همکاران بسیاری متاثر می‌شوند. در مدارس، محل‌های کار و جامعه، افراد هر روز با از دست دادن وابستگانشان مات و مبهوت می‌شوند. تا مدت‌ها فرض بر این بود که به ازای هر فردی که خودکشی می‌کند، ٦ نفر به طور بالقوه و شخصا تحت تاثیر قرار می‌گیرند. با این حال، این عدد همچنان برآورد دقیقی نیست.


در سال ٢٠١٨ ، یک مطالعه در آمریکا با هدایت روان شناس بالینی «جولی سرل» که موج هشتگ #نات_سیکس را در شبکه‌های اجتماعی به راه انداخت، نشان داد ١٣٥ نفر، فردی را که خودکشی می‌کند، می‌شناسند. اگر چه این تعداد شامل آشنایان اجتماعی دورترهم می‌شود که بسیاری از آن‌ها شخصا داغدار نشده‌اند، بازهم دامنه وسیع تاثیرات خودکشی را نمایان می‌کند.

تاثیر هر خودکشی شبیه انفجار بمبی اجتماعی است که برآورد میزان ویرانی آن ناممکن است. براساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه حداقل ٨٠٠ هزار نفر بر اثر خودکشی در سرتاسر جهان جان می‌بازند. این آمار را می‌توان این گونه تفسیر کرد که سالانه ١٠٨ میلیون نفر در معرض خودکشی اند. این تعداد یک‌و نیم برابر بیشتر از جمعیت بریتانیا یا یک سوم جمعیت ایالات متحده آمریکاست. بازماندگان از درک این که چرا عزیزشان خودش را کشته است عاجزند و غالبا غرق در افسوس‌ها و ای‌کاش‌ها می‌شوند.



خودکشی با میزان درآمد افراد ارتباط مستقیم دارد؟

خودکشی یکی از بیست عامل اصلی مرگ و میر در سراسر دنیا و دومین علت اصلی مرگ در بین افراد ١٥ تا ٢٩ سال است. خودکشی ٥/١ درصد از کل مرگ و میرها را در جهان تشکیل می‌دهد. از حیث منطقه‌بندی جهان، خودکشی در رده اصلی مرگ در اروپای شرقی، اروپای مرکزی، استرالیا و بخش‌هایی از آسیا، اقیانوس آرام و آمریکای شمالی است.

بیش از سه چهارم (٧٩ درصد) خودکشی‌های جهان در کشورهای کم‌درآمد و کشورهایی بادرآمد متوسط رخ می‌دهد. شصت درصد از کل خودکشی‌ها در آسیاست. به شکلی متناقض،‌ میزان خودکشی در کشورهای کم‌درآمد و کشورهایی با درآمد متوسط از کشورهای پردرآمد کمتر است، اما از آن‌جا که این کشورها جمعیت بیشتری دارند، بخش بزرگی از مرگ و میرهای ناشی از خودکشی را در جهان تشکیل می‌دهند.

علی رغم این واقعیت که اکثر خودکشی‌ها در کشورهای کم‌درآمد و کشورهایی با درآمد متوسط رخ می‌دهد،‌ واقعیت غم‌انگیز این است که بیشتر شواهد تحقیقاتی خودکشی غالبا و به صورت کورکورانه یافته‌های کشورهای پردرآمد غربی از خودکشی را در کشورهای کم‌درآمد و کشورهایی با درآمد متوسط به کار بسته است. این شیوه مسلما نامناسب است. چنانچه واقعا بخواهیم با خودکشی به عنوان یکی از اولویت‌‎های بهداشت عمومی جهان مقابله کنیم، باید برای جبران این عدم تعادل اقدامات بیشتری انجام دهیم.

باید برنامه‌هایی برای تحقیقات پیشگیری از خودکشی تدوین کنیم که به بافت و فرهنگ جوامع حساس‌تر باشند. علاوه بر آن، لازم است به طور مرتب در تحقیقات پیشگیری از خودکشی و کاربرد آن در درمان،‌افرادی را که تجربه زیسته سوگ ناشی از خودکشی و همچنین افرادی را که سابقه افکار و رفتارهای خودکشی گرایانه دارند شرکت دهیم.



چه کسانی در معرض خطر خودکشی قرار دارند؟

در کشورهای غربی مردان سه برابر زنان خودکشی می‌کنند. مثلا در انگلستان، سه چهارم خودکشی‌ها مربوط به مردان است یا آمارهای اخیر از ایالات متحده نشان می‌دهد که میزان خودکشی در مردان ٧/٣ برابر زنان است. به طور کلی، نسبت خودکشی مردان به زنان در کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا بیشترین مقدار و در آسیای جنوب شرقی و منطقه غربی اقیانوس آرام کمترین میزان را دارد.

برای این موضوع که چرا خودکشی مردان بیشتر از زنان است توضیح ساده‌ای وجود ندارد. با این حال، این دلایل شامل استفاده از روش‌های کشنده‌تر خودکشی، میزان متفاوت کمک‌جویی، انتظارات فرهنگی و هنجارها درباره مردانگی، وابستگی مردان به الکل و تاثیر از دست دادن روابط صمیمانه در مردان است.


از دیدگاه جهانی بالاترین میزان خودکشی در میان افراد مسن، به ویژه در میان افراد هفتاد سال به بالاست. اگر چه این میزان بالاست، اما خودکشی از اصلی‌ترین عوامل مرگ و میر در این گروه سنی نیست،‌ زیرا بیشتر این افراد به علل دیگری چون سرطان، بیماری‌های قلبی_عروقی می‌میرند. در مقابل، گرچه میزان خودکشی در بین جوانان پایین‌تر از افراد مسن یا میانسال است اما یکی از علل اصلی مرگ و میر بین جوانان است.

در ایالات متحده آمریکا، خودکشی دومین عامل اصلی مرگ در بین افراد ١٠ تا ٣٤ سال است. در جهان نیز، پس از آسیب‌های ناشی از تصادفات جاده‌ای، خودکشی دومین عامل مرگ بین جوانان ١٥ تا ٢٩ سال است. در بریتانیا، خودکشی علت اصلی مرگ مردان ٣٥ تا ٤٩ سال و زنان ٢٠ تا ٣٤ سال است.



شبکه‌های اجتماعی، شریک خودکشی شدند؟

اگر شبکه‌های اجتماعی باعث تشویق جوانان به خودکشی شوند،‌ می‌توان از طریق تنظیم دادخواست علیه پلتفرم‌ها از آن‌ها شکایت کرد. به گفته پایگاه حقوقی «تی اچ ال»، در سال‌های اخیر، ما شاهد یک روند عمیقا نگران‌کننده بوده‌ایم. بسیاری از نوجوانان و جوانان با چالش‌های شدید سلامت روان، از جمله افسردگی و اضطراب مواجه می‌شوند که برخی از آن‌ها به خودکشی متوسل می‌شوند.


این پدیده نگران‌کننده ارتباط نزدیکی با استفاده بیش از حد از رسانه‌های اجتماعی دارد. فضایی که در عین حال قصد دارد ما را به هم متصل کند، منبعی برای مقایسه بی‌وقفه، آزار و اذیت سایبری و انزوا برای بسیاری از افراد آسیب‌پذیر و حساس، شده است. از آنجایی که خانواده ها و جوامع با این نتایج دلخراش دست و پنجه نرم می‌کنند، بسیار مهم است که با دلسوزی، درک و تعهد به یافتن راه حل به این موضوع نزدیک شویم.

اگر شما یا یکی از نزدیکانتان به دلیل استفاده طولانی مدت از رسانه‌های اجتماعی از افکار و رفتار خودکشی یا سایر اختلالات سلامت روان آسیب دیده‌اید، می‌توانید علیه رسانه‌های اجتماعی طرح شکایت کنید. والدین یا عزیزان افرادی که به طور بالقوه در نتیجه استفاده از رسانه های اجتماعی جان خود را به طرز غم انگیزی از دست داده اند، نیز در اولویت این گونه پیگیری‌ها قرار می‌گیرند.

نقش افکار مثبت در مورد آینده

چه بسا تعجب‌آور نباشد اگر بفهمیم افکار ما در مورد آینده برای کمک به ما در عبور از تاریکی، زمانی که ناامیدی بر ما فایق می‌آید، نقش مهمی دارند. مثلا؛ اگر احساس کنیم گیر افتاده‌‍‌ایم اگر چیز مثبتی نداشته باشیم احتمال بروز افکار خودکشی بیشتر می‌شود. به همین علت افکارمان در مورد آینده به عنوان یک تعدیل‌کننده انگیزشی_ارادی گنجانده شده است.

«اندرو مک لئود» (روان‌شناس بالینی در رویال هالووی دانشگاه لندن)، سال‌های زیادی را صرف کشف ماهیت رابطه بین تفکر درباره آینده و خطر خودکشی کرده است. «مک لئود» همچنین در راستای به ثمر رساندن این یافته‌ها از پدیده‌ای با عنوان «آزمایه تفکر درباره آینده» رونمایی کرد. منظور از این پدیده کار کلامی ساده‌ای است که شامل نامگذاری هرچیزی است که افراد منتظر یا نگران به وقوع پیوستن آن هستند.


عادت دادن خود به این تمرین باعث می‌شود تا به ترتیب به افکار مثبت و منفی افراد در مورد آینده دسترسی پیدا کنیم. افکار مثبت می‌تواند شامل هرچیز باشد: از رفتن به تعطیلات گرفته تا دیدار با دوستان و بیرون رفتن برای شام. درحالی که افکار منفی مانند مشاجره کردن با شریک زندگی از دست دادن شغل یا بیمار شدن نمونه‌هایی معمول از چیزهایی هستند که افراد، نگران وقوع آن‌ها هستند.

یافته‌های اولیه «مک لئود» قابل توجه بود. هنگامی که او از افرادی که به خود آسیب‌ رسانده بودند درباره افکارشان پرسید و پاسخ‌های آن‌ها را با دیگرانی که تمایلی به خودکشی نداشتند مقایسه کرد، الگویی واضح ظاهر شد. افراد خودکشی‌گرا در مقایسه با افرادی که هرگز به خودکشی حتی فکر هم نکرده بودند افکار مثبت کمتری داشتند و حتی در قیاس با افرادی که افسرده بودند نیز افکار مثبت کمتری در مورد آینده داشتند. درنهایت می‌توان این طور نتیجه گرفت افرادی که اقدام به خودکشی کردند هیچ‌گونه تفکر مثبتی درباره آینده نداشتند.

باورهای غلط درباره خودکشی

  • نمی‌توان از خودکشی پیشگیری کرد.
  • کسانی که درباره خودکشی صحبت می‌کنند در معرض خطر خودکشی نیستند.
  • همه افراد خودکشی‌گرا افسرده یا بیمار روانی هستند.
  • خودکشی بدون هشدار رخ می‌دهد.
  • پرسیدن از کسی درباره خودکشی به معنی «پروراندن» این ایده درذهن اوست.
  • افراد خودکشی‌گرا صراحتا می‌خواهند بمیرند.
  • هنگامی که فردی خودکشی‌گرا می‌شود، برای همیشه در این حالت می‌ماند.
  • خودکشی موروثی است.
  • رفتار خودکشی‌گرایانه با اعتنا به توجه‌طلبی فرد برانگیخته می‌شود.
  • خودکشی ناشی از یک عامل واحد است.
  • مرگ بر اثر خودکشی مختص یک طبقه خاص است.
  • بهبود وضعیت هیجانی به معنای کاهش خطر خودکشی است.
  • فکر کردن به خودکشی به ندرت اتفاق می‌افتد.
  • افرادی که با روش‌های کمتر کشنده اقدام به خودکشی می‌کنند در تصمیم خود جدی نیستند.

شواهدی که نشان می دهد فرد در افکار خودکشی غرق شده حساسیت به درد جسمی

افرادی که تمایل به خودکشی دارند به قدری تحت تاثیر رنج‌های روحی قرار می‌گیرند(مثلا زمانی که گیر افتاده‌اند) که ظرفیت درک درد جسمی در آن‌ها کاهش می‌یابد.این امر به آن‌ها اجازه می‌دهد سطوح بالاتری از درد جسمی را تحمل کنند، بدون اینکه آنقدر دردناک و آزاردهنده باشد.
اگر آن‌ها بتوانند سطوح بالاتری از درد جسمی را تحمل کنند، ممکن است بتوانند دردی را تحمل کنند که با یک اقدام به خودکشی بالقوه دردناک‌تر و کشنده‌تر همراه است.

علایم هشداردهنده مبنی بر این که فردی ممکن است قصد خودکشی داشته باشد

احتمالا شخص به خودکشی فکر می‌کند اگر:

  • در مورد گیر افتادن، باری بر دوش دیگران بودن و نداشتن امید به آینده صحبت کند.
  • در مورد فقدان، طردشدن یا سایر رویدادهای استرس‌زایی صحبت کند که در زندگی‌اش روی داده و می‌کوشد تا بر آن‌ها غلبه کند.
  • درحال سامان دادن به امور زندگی خود باشد، مانند بخشیدن دارایی‌های ارزشمند یا تنظیم وصیت‌نامه.
  • بهبود توجیه‌ناپذیری در خلق و خویش صورت گرفته باشد. شاید تغییرات به این دلیل باشند که فرد به این نتیجه رسیده که خودکشی تنها راه‌حل مشکلات اوست.
  • تغییرات مشخصی در رفتارهای فرد؛ مانند، خوردن، خوابیدن، آشامیدن، مصرف مواد مخدر یا سایر رفتارهای مخاطره‌آمیز دیده شود.
  • سابقه خود آسیب‌رسانی داشته یا قبلا اقدام به خودکشی کرده باشد. رفتارها یا اعمال پیش‌بینی ناپذیر یا مغایر با شخصیت خود بروز دهد.