تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : استان‌ها
لینک : econews.ir/5x3762070
شناسه : 3762070
تاریخ :
مشایه؛ مسیری به وسعت جهان اقتصاد ایران: چذابه - مسیرهای پیاده روی همچون رودی خروشان عشاق الحسین علیه السلام را به اقیانوس لایتناهی محبتش متصل کرد تا وارثان عاشورا در این زمانه لال پرست، منادی حق شوند.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها، معصومه مجدم: اینجا خوزستان است؛ کربلای ایران...

اربعین تمام شد اما زمین و زمان هنوز بغض در گلو دارد. در کربلایی که امروز به وسعت جهان دامن گسترده، این خیل عظیم عاشقان ثارالله آمده بودند تا برای فرزند او یاوری باشند تا «هل من ناصر ینصرنی» را این بار پاسخی محکم و دلگرم کننده داشته باشد.

مسیرهای پیاده روی همچون رودی خروشان، عشاق الحسین علیه السلام را به اقیانوس لایتناهی محبتش متصل کرد تا وارثان عاشورا در این زمانه لال پرست، منادی حق شوند.

گویی تمام کوچه‌ها و خانه‌های این ارض مقدس که خونِ پاکِ شهیدان را به آغوش کشیده است؛ نذر سیدالشهدا شده است.

اینجا چذابه است؛ نقطه صفر مرزی … جایی که دل‌های خسته به طریق الحسین پیوند خورد؛ به راهی به وسعت همه جهان!

و ما آمده‌ایم تا راوی این حماسه باشیم. هم صحبتی با زائران که گرد خستگی راه بر تن شأن نشسته اما دل‌هایشان مسرور از این وصال است؛ سعادتی است که نصیب ما شده است.

مجاهد اسدی حدوداً ۴۰ ساله اهل سوسنگرد که ۲ دختر خود را در آغوش گرفته و در حال رد شدن از گیت های عراق به سمت میهن است پشت سر هم زمزمه می‌کند «لبیک یا حسین»، به سراغش می‌روم زیارت قبولی می گویم و از حال و هوایش می پرسم، می‌گوید: ۱۳ سال است که به زیارت کربلا می‌روم، سرما و گرما برایم فرقی ندارد. امسال هم با وجود گرما از رفتن منصرف نشدم.

مشایه؛ مسیری به وسعت جهان

امسال با خانواده ام (همسرم و ۲ دختر ۶ ماهه و حدوداً ۲ ساله‌ام) به زیارت کربلا رفتیم، گرمای هوا اصلاً ما را اذیت نکرد چون برای امام حسین (ع) می‌رفتم. برای تردد هیچ مشکلی نداشتیم، نه در ایران و نه در عراق، پذیرایی خیلی خوب و همه به ما احترام می‌گذاشتند.

جواد عابد ۵۰ ساله از مشهد که در پایانه مرزی چذابه زیرسایه بان ها و مه پاش ها ایستاده تا کمی خنک شود و پس از این سفر روحانی به دیار امام رئوف بازگردد. با رویی گشاده پاسخ مان را می‌دهد و می‌گوید: هر سال به کربلا می‌روم و سردی و گرمی هوا برای من فرقی ندارد. ذوق و شوقی که برای زیارت اباعبدالله (ع) دارم باعث می‌شود تا هیچ چیز مانع از تصمیم و رفتنم نشود. بیستمین بار است که به زیارت امام حسین رفتم، گاهی به تنهایی عازم می‌شوم و گاهی با همسرم، امسال هم ایشان همراه من است.

وی گفت: هر سال شرایط نسبت به قبل بهتر می‌شود و ما در طول مسیر برای تردد هیچ مشکلی نداشتیم فقط کمی مسیر اتوبوس‌ها طولانی بود.

عابد هر سال مرز چذابه را برای سفر کربلا انتخاب می‌کند چون از نظرش خلوت تر و تردد سهل تر است.

حاج محمدعلی باغبان که عصا به دست بر صندلی روبروی کولری نشسته و به فکر فرو رفته توجهم را جلب می‌کند، به سراغش می‌روم، می‌گوید: من ۶۸ ساله هستم و از شوش دانیال، حرم دانیال نبی آمده‌ام. از سال ۲۰۰۱ و در زمان‌های متفاوت عازم کربلا شدم، گاهی با کاروان و گاهی فردی، اما هرساله اربعین حتماً به زیارت می‌روم و امسال هم به لطف خدا این سعادت نصیبم شد.

مشایه؛ مسیری به وسعت جهان

وی ادامه داد: سفر به کربلا، سفری است که خداوند به ما عزت و قوت قلب می‌دهد تا در این مسیر گام برداریم، باعث می‌شود راهی را برویم که شهدا آرزوی آن و زیارت اهل بیت (ع) را داشتند. شهیدان سختی کشیدن، جانفشانی کردن، مقابل همه مشکلات در راه خدا و دین ایستادگی کردن، اکنون ما با امنیت و آسایش کاملی که فراهم شده به کربلا می‌رویم پس سختی راهی وجود ندارد و سختی را شهدا کشیده‌اند.

باغبان افزود: امسال شرایط خیلی بهتر شده، البته سال به سال امکانات و خدمات بهتر می‌شود. از خداوند آرزوی پیروزی و موفقیت اسلام و مسلمین، نابودی دشمنان اسلام علی الخصوص آمریکای خبیث و اسرائیل را دارم.

وی گفت: وقتی در این فضا قرار می‌گیرم انرژی و قوت قلب می‌گیرم، سفر به کربلا مایه افتخار من و توشه آخرتم است، تا زنده هستم و توان دارم این سفر را ادامه می‌دهم.

همه می‌دانند خوزستان، پایتخت موکب هاست و ایام اربعین در این استان هر خانه یک موکب است، همه مردم از فقیر و غنی، کارگر و مهندس، پیر و جوان، کودک و میانسال، زن و مرد همه با یک هدف و در یک مسیر قرار می‌گیرند و آن چیزی نیست جز خدمت به زائران امام حسین (ع).

موکب‌های مردمی و دولتی با سازه‌های مختلف، شهرک چذابه را در این مرز به وجود آوردند. به شهرک موکب ها می‌روم.

پسر بچه‌ای ۱۱ ساله در حال پذیرایی از زائران است، محمد آشنگه از هویزه می‌گوید: هرسال همراه پدرم به مرز می آیم تا از زائران پذیرایی کنم. هوا گرم است اما من خدمت کردن به زائران امام حسین (ع) را دوست دارم.

به اواسط شهرک رسیدم مردی بر سر راه مسیر عبوری مردم نشسته و سینی رطبی بر سر دارد، او فرهنگی بازنشسته و اهل اهواز است، می‌گوید: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه نجاه، به راستی که حسین (ع) کشتی نجات و هدایت کننده بشریت و انسانیت است»، ما با راه امام حسین (ع) در آن دنیا به سعادت می رسیم و اگر همه این راه را بروند هیچ انسانی فقیر و درمانده نخواهد شد.

مهدی سهیلی ابراهیم ۷۰ ساله، از اینکه در این راه قدم بر می‌دارم خوشحالم و حس خوبی به من می‌دهد، امیدوارم اباعبدالله الحسین (ع) روز قیامت همه مسلمین و من را شفاعت کند.

مشایه؛ مسیری به وسعت جهان

سهیلی گفت: چندین سال است که در راه خدمت رسانی به زائران امام حسین (ع) قدم بر می‌دارم و سال به سال نسبت به مردم بیشتر احساس دِین می‌کنم، برای همین می آیم تا در خدمت زوار باشم.

پرسیدم: حاجی اینکه چند ساعت روی زمین می‌نشینی و سینی بر سرمی گذاری اذیت نیستی؟

گفت: اصلاً اذیت نمی شم بلکه این کار حس خوبی به من می‌دهد، از همه مردم می‌خواهم من را دعا کنند تا عاقبت بخیر شوم.

در موکبی دیگر میان این شهرک مردی حدوداً ۷۰ ساله پشت یک چرخ خیاطی نشسته است، محمود یزدی از دزفول می‌گوید: هفت سال است که به مرز چذابه می آیم و هرسال خیاطی برای زائران را انجام می‌دهم.

مشایه؛ مسیری به وسعت جهان

وی گفت: انجام کار شعف بسیاری برایم دارد، نسبت به آقا اباعبدالله ارادت بسیار دارم و زمانی که این کار را انجام می‌دهم خوشحالم، خصوصاً وقتی که کار تمام می‌شود. نه تنها گرما باعث نشد از خدمت رسانی به زائران کربلا منصرف شوم، بلکه حتی علاقه ام را بیشتر کرده است.

میان جمعیت پسر بچه‌ای حدوداً ۶ ساله جعبه دستمال کاغذی را به دست گرفته تا مردمی که گرما و رطوبت هوا عرق از پیشانی شأن سرازیر کرده بتوانند صورت‌هایشان را خشک کنند، اسمش را می پرسم می‌گوید: «رانا چاسب».از او می‌خواهم که همراه من پیش پدرش بیاید تا با او گفت و گویی داشته باشم اما به هیچ وجه راضی نشد حتی ثانیه‌ای دست از کارش بردارد و بشدت مقاومت می‌کرد تا میان انبوه جمعیت خدمت رسانی کند.

آیدا شریفی ۱۱ ساله، سینی شربت به دست گرفته و به زائران می‌گوید: بفرمائید شربت.

مشایه؛ مسیری به وسعت جهان

وی گفت: سال دومی است که همراه پدربزرگ و مادر بزرگم به مرز آمده‌ام تا با آب و غذا از مردم پذیرایی کنم. تابستان و گرمی هوا باعث نشد تا در خانه بنشینم یا مثل هم سن و سال‌هایم به سراغ بازی و تفریحات تابستانه بروم چون می‌خواهم آب به دست مردم بدهم تا مثل امام حسین (ع) تشنگی را تجربه نکنند.

اربعین گذشته است و مسیر مشایه کم کم از عبور زائران خالی...

آری این پایان هر داستانی است...

ولی داستان روشنِ تو حسین! ای معنای صریح انسانیت و ای نور طریق بندگان خدا! هر روز، در قلب آفاق تکثیر می‌شود و تلالو آن بر آسمان قلب عاشقانت می تابد تا آن روز که ندای الا یا اهل العالم انا المهدی در گوش آسمان طنین انداز می‌شود و منتقم موعود به خون خواهی تو قیام می‌کند.