تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : استان‌ها
لینک : econews.ir/5x3759108
شناسه : 3759108
تاریخ :
دل مردم عراق برای خدمت به زوار پر می کشد اقتصاد ایران: قزوین- معرفت اهالی عراق به کوفی‌ها نرفته، این را از حکایت شیما خانم و امثال آن‌هم می‌توان فهمید وقتی که در خانه‌شان برای زائر باز است و دلشان برای خدمت پر می‌کشد.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها: حکایت مربوط به یکی از خانه‌ها در یکی از کوچه‌های نزدیک به حرم امیرالمؤمنین (ع) است. از خانه‌ای ساده در یکی از کوچه‌های منتهی به خانه پدری شیعیان در نجف که مقداری از حریم کوچه هم بیرون زده، صاحب این خانه کوچک بیرون زده از دل کوچه دلی بزرگی دارند؛ ۲ سال است که اربعین مهمان این خانه‌ام اما قدیمی‌ها می‌گویند خیلی وقت است که اینجا ساکن هستند و پذیرای زوار علی (ع).

خانه شیما خانم همیشه پر از زائر است، از همه جای دنیا می‌آیند، ایران، ترکیه و… وارد خانه که می‌شوی مردم با لهجه‌ها و گویش‌های مختلف در آن حضور دارند و این شلوغی به‌گونه‌ای است که گاهی برقراری ارتباط را هم به لحاظ مکالمه متفاوت می‌کند اما اینکه در نهایت چطور می‌شود این همه تضاد به وجه اشتراک و دوستی تبدیل شود را من روی حساب برکت خانه می‌گذارم.

هر بار که وارد خانه‌اش می‌شوی در حال تدارک وعده غذایی بعدی است، غذاهایش پیش غذا هم دارد، سوپی یا چیزی همراه غذا به زائرها می‌دهد، چای دائماً در حال دم کشیدن است و همیشه در کابینت شیرینی‌های عراقی پیدا می‌شود.

در این مدت با خانواده ۷ نفره‌اش در یکی از اتاق‌های دم در زندگی کرده و کل خانه را برای زائرها آماده می‌کند، ۴ پسر دارد و یک دختر ۲ ساله که نامش نرجس است.

دل مردم عراق برای خدمت به زوار پر می کشد

سارا دختر سر زبان داری که عربی را خوب بلد بود و گویی بین زائرین و شیما خانم نقش مترجم را ایفا می‌کرد می‌گوید که خانه‌اش استیجاری است زیرا در جوار حرم امام‌علی (ع) قرار دارد و اجاره‌اش سنگین است و هرسال صاحب‌خانه گران‌تر هم می‌کند.

این زائر حسینی ادامه می‌دهد: اعضای خانه برای هزینه‌های این ایام تا سال بعد محرم نماز و روزه قضا می‌گیرند تا بتوانند اربعین خادم زوار حسینی باشند که البته پس از زائرین ایرانی برای رحلت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن (ع) و شهادت امام رضا (ع) زائران عراقی به خانه آن‌ها می‌آیند.

طاهره که یکی دیگر از زائران است وارد بحث می‌شود و می‌گوید: اصلاً در را نمی‌بندند، در در ۲۴ ساعت شبانه و روز باز است حتی اگر صاحب‌خانه هم خواب باشد در باز است و زائر می‌تواند بیایید.

وی اضافه می‌کند: تعداد زیادی از زائران اینجا اسکان می‌گیرند و شیما برایشان وعده غذایی حاضر می‌کند، اما تعدادی هم فقط برای استفاده از سرویس بهداشتی و یا حمام و شستن و خشک کردن لباس‌هایشان به اینجا می‌آیند البته که شیما خانم فارسی را اصلاً بلد نیست و بسیار در تلاش است که بتواند یاد بگیرد تا با زائران ارتباط بهتری داشته باشد.

حرف‌های مهمانان و صحنه‌هایی که می‌بینم خیلی به منطق نزدیک نیست اما با احساس ارتباط بهتری دارد من خیلی به این خانواده فکر می‌کنم، به اینکه حسین بن علی برایشان چه کرده؟ کجای زندگی برایشان سنگ تمام گذاشته؟ چه چیزی باعث می‌شود که همه‌چیزشان را وقف کنند؟ آن‌ها از همه اموالشان و… گذشته‌اند، آن‌ها از خودشان هم گذشته‌اند و حتی فرزندانشان را هم وقف کردند.

دل مردم عراق برای خدمت به زوار پر می کشد

یاد شب گذشته افتادم که برای خوردن چای اینجا آمدم و شیما خانم با همان لهجه و گویش عربی برایم تعریف کرد که یک روز نرجس گمشده بود و گوشواره‌اش را از گوشش کنده بودند و...

حرف شیما خانم در آن جمله گوش و گوشواره متوقف شد و از آن پس اشک‌هایش حق مطلب را رساند حق مطلب دخترکی که بی گوشواره بود دخترکی که شاید وجه اشتراک همه ما برای پیاده‌روی این روزها باشد وجه اشتراکی به وسط یک جهان با تمام تضادها، رنگ‌ها و گویش‌ها.

به شیما خانم و خانه نقلی بیرون زده از کوچه که فکر می‌کنم با خودم تکرار می‌کنم اگر این‌ها نذر می‌کنند و خدمت، ما چه می‌کنیم؟