تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : صفحات
لینک : econews.ir/5x3741592
شناسه : 3741592
تاریخ :
رویکرد ترامپ و هریس به ایران؛ سابقه حضور در قدرت چه می‌گوید؟ اقتصاد ایران: دونالد ترامپ یا کاملا هریس هر کدام که جواز ورود به کاخ سفید را کسب کنند سیاست‌هایی در قبال ایران خواهند داشت که به واسطه چهار سال حضورشان در قدرت می‌توان خطوط کلی آن را مشخص کرد.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

- اخبار بین الملل -

گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم- کامالا هریس روز دوشنبه به صورت رسمی به عنوان نامزد حزب دموکرات در انتخابات ایالات متحده آمریکا انتخاب شد و قرار است نوامبر 2024 با «دونالد ترامپ» به رقابت بپردازد. 

هر کدام از این دو نامزد که جواز ورود به کاخ سفید را کسب کنند سیاست‌هایی در قبال ایران خواهند داشت که به واسطه چهار سال حضورشان در قدرت می‌توان خطوط کلی آن را مشخص کرد. 

ترامپ: فشار حداکثری، دستاورد حداقلی

دونالد ترامپ در دوران حضورش در قدرت در اردیبهشت‌ماه سال 1397 به مشارکت ایالات متحده در توافق برجام پایان داد و اعلام کرد که قصد دارد سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران را در پیش بگیرد.

احیای تحریم‌های متوقف‌شده ذیل برجام و وضع تحریم‌های جدید، وضع محدودیت‌های مسافرتی برای دیپلمات‌های ایران در سازمان ملل، ترور سپهبد شهید «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نزدیکی فرودگاه بغداد در دی‌ماه سال 1398، تلاش برای احیای تحریم‌های تسلیحاتی و کلید زدن مکانیسم ماشه بخشی از کارزار فشار حداکثری ترامپ بود.

مایک پامپئو، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در روزهای پایانی حضورش در این سمت در توییتر گفت که دولت ترامپ بعد از خروج از برجام 1500 شخص و نهاد را در ایران هدف تحریم قرار داده و ایران را از 70 میلیارد دلار محروم کرده است.

ترامپ ادعا می‌کرد که برجام توافق ناقصی است و بایستی با اضافه کردن بندهای جدید به آن بایستی آن را تکمیل کرد. او هدفش از سیاست «فشار حداکثری» را بازگرداندن ایران پای میز مذاکره برای «توافقی بهتر و کامل‌تر» اعلام کرده بود.

با وجود این، سیاست او در پایان دوران ریاست‌جمهوری‌اش آن‌طور که نشریه فارن‌پالیسی توصیف کرده بود «فشار حداکثری، دستاورد حداقلی» بود. فارن‌پالیسی تصریح کرده بود که بعد از چند سال اجرای این سیاست، دنیا در حال انتقاد از سیاست‌های ایالات متحده در قبال ایران است، سیاست‌های ترامپ ایران را به سمت توسعه برنامه هسته‌ای خود سوق داده و در حال مصون کردن ایران در برابر فشارهای تحریمی آمریکا است.

اما در ماه های پایانی آن دولت، «رابرت او برایان»، مشاور امنیت ملی وقت آمریکا اعتراف کرد که دیگر عملاً «هیچ تحریمی» علیه ایران باقی نمانده است که بتوان آن را اعمال نمود و این یکی از مشکلاتی است که آمریکا در سیاست گذاری در قبال ایران با آن مواجه شده است.

این اعتراف او برایان در ماه اکتبر 2020 مطرح شد، چند ماه بعد از آن که اولین نشانه ها از آغاز سیر نزولی اثرگذاری تحریم های آمریکا علیه فروش نفت ایران مورد توجه رسانه ها قرار گرفته بود. روزنامه وال استریت ژورنال اندکی بعدتر در ماه دسامبر گزارش داد که ایران طی چند ماه قبل تر توانسته با دور زدن تحریم ها صادرات نفت خودش را به دو برابر ماه های آغازین آن سال میلادی افزایش دهد.

در همان زمان « تانکر ترکرز» -وب سایتی که از طریق تصاویر ماهواره ای حرکت نفت کش ها را رصد می کند- گزارش داده بود که فروش نفت ایران از 481 هزار بشکه در روز در ماه فوریه به حدود 1.2 میلیون بشکه در فصل پاییز رسیده است. ایران نه تنها، تحریم ها را دور زده بود، بلکه آن طور که فارن پالیسی در ماه مه درباره ارسال نفت کش ایران به ونزوئلا نوشت، ایستادگی در برابر آن را به دیگران هم آموزش می داد.

سیاست دونالد ترامپ از یک جهت دیگر به کل نظام تحریمی آمریکا هم ضربه وارد کرد.  نشریه اکونومیست در تحلیل مفصلی به تاریخ 18 ژانویه 2020 نوشته بود که بسیاری از متحدان آمریکا از جمله بریتانیا و فرانسه نگرانند که ترامپ با استفاده بی جا از تحریم ها جایگاه آمریکا به عنوان ضامن نظم فعلی تجارت جهانی را به خطر انداخته و این «ممکن است در نهایت به افول هژمونی مالی آمریکا منجر شود».

زمانی که جو بایدن در سال 2021 بر سر کار آمد خزانه‌داری دولت او گزارش داده بود که حتی متحدان آمریکا در اثر استفاده بی‌رویه ترامپ از تحریم‌ها در حال کاهش دادن استفاده از دلار و تماس با نظام مالی آمریکا در تراکنش‌های برون‌مرزی هستند.

پروژه 2025

علی‌رغم این سیاست‌ها هیچکدام از اهدافی که او از سیاست فشار حداکثری علیه ایران داشت محقق نشد. بر همین اساس بسیاری از ناظران سیاست‌های دونالد ترامپ در دور اول ریاست‌جمهوری او را شکست تمام‌عیار توصیف کرده‌اند.

انتظار می‌رود سیاست‌های ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری تلاش برای به کارگیری فشار حداکثری باشد، اما این بار کار او حتی از دور اول هم سخت‌تر خواهد بود. در سند موسوم به «پروژه 2025» که سندی مفصل برای تشریح دوران ریاست‌جمهوری دوم ترامپ است باز هم بر اجرای تحریم‌ها برای اعمال فشار بر برنامه هسته‌ای ایران و از بین بردن «نائبان ایران در منطقه» تأکید شده اما هیچ راه عملیاتی برای پیشبرد این سیاست‌ها به گونه‌ای که بر خلاف دور اول به شکست منجر نشود ارائه نشده است.

در «پروژه 2025» اسم ایران 59 بار تکرار شده و در تمام موارد به نظر می‌رسد که چنانچه ترامپ به کاخ سفید راه پیدا کند قرار است سیاست‌های او در دور اول چراغ راهنمای او در دور دوم باشد؛ مسئله‌ای که احتمالاً ترامپ را با مشکلات عدیده‌ای مواجه خواهد کرد. 

سیاست‌های دنیا نسبت به دور اول ترامپ تغییرات زیادی کرده‌اند. در واقع، جنگ اوکراین و تحریم‌های غرب به رهبری آمریکا و حمایت‌های نظامی گسترده این کشور از اوکراین در جنگ، تغییرات زیادی در دنیا ایجاد کرده‌اند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند برای ترامپ اجرای موفقیت‌آمیز تحریم‌ها علیه ایران مستلزم ایجاد گسست در روابط ایران، روسیه و چین خواهد بود که نسبت به چهار سال گذشته مستحکم‌تر شده‌‌اند.

ایجاد چنین گسستی در وهله نخست مستلزم پایان دادن به جنگ اوکراین خواهد بود. از آن طرف، توانایی ترامپ در حل این بحران پیچیده مستلزم آن خواهد بود که او بایستی بخش زیادی از تحریم‌هایی که واشنگتن علیه روسیه وضع کرده را به اجرا در نیاورد که بسیار بعید به نظر می‌رسد.

علاوه بر این، دولت سیزدهم جمهوری اسلامی در سه سال گذشته گام‌هایی در جهت خنثی‌سازی فشار تحریم‌ها برداشته و شبکه‌ای کارساز برای دور زدن تحریم‌ها شکل داده و به همین جهت، موفقیت فشار حداکثری با موانع بسیار بیشتری نسبت به دور نخست مواجه خواهد بود.

هریس: فشار هوشمند، دستاورد ناچیز 

دیدگاه‌های کامالا هریس در قبال ایران کاملاً همسو با «جو بایدن» به نظر می‌رسد که در مقاله‌ای در سال 2020 اعلام کرده بود قصد دارد سیاست «فشار هوشمند» را  جایگزین سیاست «فشار حداکثری» کند.

جان کلام بایدن در آن مقاله این است که سیاست ترامپ به‌جهت آنکه آمریکا را از متحدان اروپایی‌اش دور می‌کند توان اجماع‌سازی علیه ایران را ندارد و لازم است واشنگتن، از اتحادی که در نتیجه اجرای برجام میان آمریکا و متحدان و شریکانش ایجاد می‌شود به‌عنوان اهرم فشار بر ایران جهت تغییر رفتارش در جهت مطلوب واشنگتن و رسیدن به برجام‌های بعدی استفاده کند.

همین سیاست بعد از ورود بایدن به کاخ سفید نیز اعلام شد. اعضای تیم بایدن در آن زمان بارها این عبارات را تکرار کرده‌اند که واشنگتن قصد دارد به برجام برگردد و این بازگشت را سکویی برای همکاری با متحدان و شریکانش جهت «قوی‌تر کردن و طولانی کردن توافق» و رسیدن به توافقی جدید برای حل‌وفصل مسائل مربوط به برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران قرار دهد.

«فشار هوشمندانه»، در واقع قرار نبود سیاستی عقلانی‌تر با میزان زورگویی کمتر نسبت به «فشار حداکثری» باشد بلکه قرار بود با رفع نقائص آن در جهت یارگیری‌های بیشتر برای زورگویی باکیفیت‌تر و احتمالاً نتیجه‌بخش‌تر حرکت کند. می‌توان گفت همه اختلاف بایدن و ترامپ در سیاستشان در قبال ایران به همین خلاصه می‌شد.

بایدن در جهت اجرای فشار هوشمندانه تلاش کرد توافق برجام را به گونه‌ای احیا کند که بتواند آن را  مستمسک اعمال فشار بر ایران و به خصوص شرطی کردن اقتصاد ایران به مذاکراتی فرسایشی قرار دهد.

کامالا هریس از این سیاست بایدن در قبال ایران حمایت کرده و پیش‌بینی می‌شود که اجرای همان را در دستور کار قرار دهد. او در سال 2015، زمانی که سناتور بود از برنامه جامع اقدام مشترک حمایت کرد.

هریس سیاست خروج ترامپ از برجام را «خطرناک» خوانده و مدعی شده بود که این اقدام منافع ملی آمریکا را به خاطر خواهد انداخت. او همچنین همانند باراک اوباما و جو بایدن برجام را بهترین ابزار برای جلوگیری از  آنچه که «ساخت سلاح هسته‌ای» توسط ایران توصیف می‌کنند، می‌دانند.

او همچنین سال 2019 در جریان کارزارهای انتخاباتی گفته بود برنامه‌اش در قبال ایران بازگشت به توافق هسته‌ای برجام خواهد بود. هریس همچنین بارها مشخص کرده که راهبرد بایدن و اوباما در قبال ایران را مسیری درست در قبال تهران می‌داند. به عنوان مثال، او در سال 2020 گفت: «جو بایدن به عنوان معاون رئیس‌جمهور گام‌های زیادی برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب انجام داده است. دولت اوباما-بایدن تحریم‌های فلج‌کننده‌ای علیه ایران وضع کرد که ایران را پای میز مذاکره آورد و مسیر برجام را هموار کرد.»

سیاست جو بایدن در قبال ایران دستاوردی به بار نیاورد و درباره هریس هم انتظار نمی‌رود نتیجه متفاوتی داشته باشد، به ویژه آنکه دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران در سه سال گذشته گام‌های مهمی برای خنثی کردن فشار تحریم‌ها برداشته است.

دولت ابراهیم رئیسی برای گذر از تحریم‌ها، سیاستی چندگانه متشکل از تقویت روابط با همسایگان، فعال کردن ایران در سازمان‌ها و پیمان‌های بین‌المللی چون اتحادیه اقتصادی اوراسیا، سازمان همکاری شانگهای و بریکس، استفاده از دستاوردهای دانش‌بنیانی، فروش نفت به مینی‌پالایشگاه‌ها در شرق آسیا را آغاز کرد. 

نتیجه چنین سیاست‌هایی ان بود که فروردین‌ماه سال جاری روزنامه فایننشال‌تایمز گزارش داد صادرات نفتی ایران به رکوردی 6 ساله دست پیدا کرده است. این روزنامه در آن گزارش تصریح کرده بود که ایران در سه ماهه نخست سال جاری میلادی به طور متوسط 1.56 میلیون بشکه نفت فروخته بود که بالاترین میزان فروش نفت از سه ماهه سوم سال 2018 محسوب می‌شود. 

نکته جالب آنکه این روزنامه انگلیسی موفقیت ایران در صادرات نفت را نشان‌دهنده مشکلاتی دانسته بود که آمریکا و اتحادیه اروپا برای تشدید فشارها علیه ایران علی‌رغم تلاش‌های بی‌وقفه تعبیر کرده بود. فرناندو فریرا، رئیس بخش مخاطرات ژئوپولیتیکی در «گروه انرژی راپیدان» در آمریکا در آن زمان درباره دلایل موفقیت ایران به این روزنامه گفت: «ایرانی‌ها به هنر دور زدن تحریم‌ها مسلط شده‌اند.»

نتیجه‌گیری

چنانکه گفته شد حضور هریس، ترامپ یا هر فرد دیگری در راس معادلات سیاسی و اجرایی آمریکا، تاثیری در اصل دشمنی این کشور با ایران و متعاقبا، ثبات فرمول‌های استراتژیک و راهبردی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با توطئه‌ها نخواهد داشت.

طی سالها و دهه‌های گذشته بارها رسانه‌های آمریکایی و اروپایی و گاه برخی جریان‌های داخلی تلاش کرده‌اند با تفکیک جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها از یکدیگر، یکی را مصداق عقلانیت و دیگری را مصداق تندروی معرفی کنند. با این حال نباید فراموش کرد که طی 45 سال اخیر، راهبردهای ضد ایرانی در کاخ سفید و سیاست خارجی آمریکا ثابت بوده و طی سالهای 2024 تا 2028 میلادی نیز ثابت خواهد بود.

حزب دموکرات و جمهوری‌خواه طی سال‌ها گذشته همواره در تلاش برای اعمال فشار بر ایران همسویی داشته‌اند و جمهوری اسلامی ایران با حرکت در جهت خنثی‌سازی فشارهای آنها هر دو حزب را در برنامه‌هایشان برای تجزیه ایران و براندازی ناکام گذاشته است.

 

انتهای پیام/