تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : فرهنگی
لینک : econews.ir/5x3730401
شناسه : 3730401
تاریخ :
ترجمه رمان معروف نویسنده سیاهپوست چاپ شد/آن‌ها چشم سوی خدا داشتند اقتصاد ایران: کتاب «آن‌ها چشم سوی خدا داشتند» نوشته زورا نیل هرستون نویسنده آمریکایی با ترجمه امیرحامد دولت‌آبادی‌فراهانی توسط نشر نقش جهان منتشر و راهی بازار نشر شد.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

به گزارش خبرنگار مهر؛ کتاب «آن‌ها چشم سوی خدا داشتند» نوشته زورا نیل هرستون نویسنده آمریکایی با مقدمه زیدی اسمیت نویسنده بریتانیایی به تازگی با ترجمه امیرحامد دولت‌آبادی‌فراهانی توسط نشر نقش جهان منتشر و روانه بازار نشر شده است.

زورا نیل هرستون نویسنده این‌کتاب (۱۹۶۰-۱۸۹۱) آن‌طور که تونی موریسون نویسنده سیاه‌پوست برنده نوبل ادبیات می‌گوید یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم، و به نوشته ایندیپندنت، یکی از ده نویسنده بزرگ آفریقایی‌تبارِ آمریکایی است که بیش‌ترین خواننده را در تاریخ ادبیات سیاهان داشته است.

این‌نویسنده را بیش‌تر برای رمان «آن‌ها چشم سوی خدا داشتند» می‌شناسند که سال ۱۹۳۷ منتشر شد و از آن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین آثارِ کلاسیکِ ادبیاتِ آفریقایی‌-آمریکایی یاد می‌کنند؛ تاجایی‌که آلیس واکر نویسنده برنده جایزه پولیتزر، در ستایش آن گفته است: «هیچ کتابی الهام‌بخش‌تر و مهم‌تر از این رمان برای من نبوده است.»

این کتاب یک داستان عاشقانه از اهالیِ جنوبِ آمریکاست که با هوش، زیبایی و خردیِ بی‌ریا لبریز شده است؛ داستان از زبانِ فریبنده زنِ سیاه‌پوستِ مستقلی به‌نامِ جنی کرافورد روایت می‌شود که نمی‌پذیرد تا در غم و اندوه، تلخیِ مدام، ترس یا رویاهای احمقانه‌ی رومانتیک زندگی کند؛ او در سراسرِ رمان درحالِ تلاش برای یافتنِ هدفِ غاییِ زندگی است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

هوای صبحگاهی جاده مثل لباسی نو بود. همین باعث شد که معلومش شود هنوز پیشبند آشپزی دور کمرش بسته است. آن را از کمر باز کرد و پرتش کرد روی بوته‌یی کوتاه کنار جاده و به راه‌رفتن ادامه داد، گل چید و با آن‌ها دسته‌گلی ترتیب داد. بعدش به جایی رسید که جو استارکس با کامیونی عاریه‌یی چشم‌انتظارش بود. او بسیار موقر بود و کمکش کرد روی صندلی کنارش بنشیند. جو که روی صندلی‌اش نشست گویی آن‌قدر بالا بود که تخت فرمانروایی است. از این پس تا لحظه‌ی مرگ جنی بر همه‌چیز در زندگی‌اش گردِ گل و بهار خواهد پاشید. جو زنبوری برای شکوفه‌اش. حالا، تصورات و افکار قدیمی در ذهنش داشتند به واقعیت بدل می‌شدند، اما نیاز بود که کلمه‌هایی نو برای آن‌ها بسازد که مناسب‌شان باشد.

جو به راننده گفت: «می‌ریم سمت گرین کاو اسپرینگز.» آن‌ها در آن مکان تا پیش از غروب آفتاب ازدواج می‌کردند؛ درست همان‌طور که جو قولش را داده بود؛ با لباس‌هایی نو از جنس پشم و ابریشم.

این کتاب با شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۱۹۸ هزارتومان عرضه شده است.