تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : فرهنگی
لینک : econews.ir/5x3726654
شناسه : 3726654
تاریخ :
حقایقی درباره مهاجرت و سینما در آخرین گفتگو با سعید راد اقتصاد ایران: سعید راد در گفتگوی ویدئویی خود با خبرگزاری تسنیم به نکاتی اشاره کرد که در نوع خودش قابل توجه است. از بازیگرانی که مهاجرت را به ماندن ترجیح می‌دهند تا سینمای دفاع‌مقدس، سلبریتی‌ها و بسیاری از موارد دیگر که به بهانه درگذشت او مروری بر آن داریم.

ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان

- اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم ــ مجتبی‌ برزگر: سریال «ترور خاموش» به کارگردانی احمد معظمی از شبکه یک سیما پخش شد. این اتفاق فرصتی فراهم کرد تا بعد از مدت‌ها با سعید راد گفت‌وگویی داشته باشیم. هنرمندی که پیش از آن درباره باور به سینمای دفاع‌مقدس و قهرمان در سینما با او گفت‌وگو کرده بودم اما این احساس را داشتم یک مصاحبه بیوگرافی کامل می‌تواند برای بازیگران تازه‌وارد و جامعه هنریِ جوان درس‌آموز باشد. 

امروز که بعد از مدتی تحمل بیماری و دوران نقاهت در بیمارستان چشم از جهان فروبست مرور بر این گفت‌وگوی ویدئویی هم خاطرانگیز است و هم یادآوری آن نکاتِ قابل توجه خالی از لطف نیست. اما چرا سعید راد بازیگر مهم و درگذشتِ او ضایعه‌ای دردناک برای سینمای ایران است.

نامش پرآوازه است؛ کارهای بعد از انقلابش جملگی دفاع‌مقدسی و ارزشی‌اند. از «مرز» با داود رشیدی تا «عقاب‌ها» «دوئل»، «گیرنده»، «چ» و «پایان خدمت» و در تلویزیون هم فقط سه کار در کارنامه‌اش دارد؛ یکی «در چشم باد» مسعود جعفری‌جوزانی و یکی هم «سرزمین کهن» کمال تبریزی؛ اما «ترور خاموش» مسیر تازه‌ فعالیت حرفه‌ای سعید راد است؛ هم به‌دلیل نقشی متفاوت و هم به‌خاطر حضور شبانه‌اش روی آنتن تلویزیون.

سعید راد از جمله بازیگرانی است که خیلی دیر وارد تلویزیون شد؛ برخی ترجیح‌شان این است که صرفاً در سینما بمانند، اما برای راد شرایط به‌گونه‌ای دیگر بود؛ خودش دلیل این اتفاق را فیلمنامه مناسب و دغدغه‌ای که به‌دنبالش در فیلمنامه‌های تلویزیون می‌گردد، می‌داند؛ این اتفاق و دغدغه در «ترور خاموش» برای او فراهم شد؛ چون با چشم خودش ددمنشی‌های مواد مخدر با انسان‌ها را دیده و همیشه دوست داشته است فریاد بزند که «این ستاد مبارزه با مواد مخدر را در خانواده‌ها شکل دهید، وگرنه باید منتظر ترورهای خاموش باشیم».

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

نقش «دکتر صفایی» در کارنامه راد متفاوت است؛ با او درباره این نقش و تجربه جدید گفت‌وگویی صورت دادیم که البته بحث به مسائل دیگر از جمله تعصب عجیب و غریب آقای بازیگر به دفاع مقدس و ساخت آثار متعدد و عمیق در این حوزه هم کشیده شد. جالب است که «سعید راد» در نقش «دکتر سعید صفایی» سعی کرده تصویری متفاوت از یک مسئول به نمایش بگذارد، بنابراین آنچه در چهره او به نمایش گذاشته شده همانی است که خودش هم به آن تأکید می‌کند: «دغدغه و همدلی».

سعید راد در جریان گفت‌وگو از مسئولین و دست‌اندرکاران امر می‌خواهد «از نمایش عمیق فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی در رابطه با دفاع مقدس به توسعه اخلاق در جامعه برسید»؛ این بازیگر تصریح می‌کند «همواره بر این نکته تأکید دارم که به سینمای دفاع مقدس اعتقاد ویژه دارم و از فیلمسازان همیشه درخواست کرده‌ام این حوزه را جدی بگیرند چون در آن روزها، اخلاق، ایثار و مودت و همراهی را به‌چشم خودم دیدم».

کارهای پروداکشن و تأثیرگذار و ماندگار دفاع مقدسی(!)، فیلم‌هایی با مضمون ارزشمند و شاخص و پرفروشِ دفاع مقدس مثل عبور از «میدان مین»، «عقاب‌ها»، «دوئل»، «چ» و... .

"راد" خیلی نسبت به دوران دفاع‌ حساسیت و ارق عجیبی دارد؛ با شور و شعف راجع به دوران هشت سال دفاع مقدس حرف می‌‎زند؛ این حرارت را در گفت‌وگوی با او متوجه شدم و مخاطبین هم در مشروح مصاحبه خواهند دید که چقدر این بازیگر دغدغه‌مند، نقشش در «ترور خاموش» را انتخاب کرده و چقدر به انتخاب از روی دغدغه و درست انتخاب کردن اعتقاد ویژه دارد؛ چقدر از کارهای آپارتمانی و نخ‌نمای سینمایی و تلویزیونی رنج می‌برد و از کلاس‌های بدون سرمنزل بازیگری انتقاد می‌کند.

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

ناگفته نماند که «راد» در جریان گفت‌وگو به هجرت ناخواسته‌اش و ماجرای علاقه برخی از بازیگران به گرفتن «گرین‌کارت» و اقامت طولانی در کشورهای خارجی نیز پرداخت.

بازیگری است که تا سال‌ها سمت سریال های تلویزیونی نرفت؛ این طلسم با «در چشم باد» توسط مسعود جعفری جوزانی شکسته شد. او سومین بازیگری است که نقش "رضاشاه" را بازی کرده و به رغم کوتاه‌ بودن نقش، در حافظه ها باقی مانده است. بعد از «در چشم باد» سعید راد باز هم سریال بازی کرد؛ این بار "دکتر سعید صفایی" را برگزید و تجربه‌ ای جدید به تجربیات پیشین خود اضافه کرد. دکتر صفایی یک مأمور امنیتی است که تدریس می کند، همسرش را به خاطر این حرفه از دست داده، مواظب دخترش است و... آنچه بازی "راد" را واجد تحسین کرده فاصله گذاری های دقیق بین موقعیت های مختلف شخصیت است. 

پیش از «ترور خاموش» سعید راد در فاز دوم سریال «سرزمین کهن» به کارگردانی کمال تبریزی بازی کرد که امروز تحت عنوان «سرزمین مادری» فصل سوم آن روی آنتن شبکه سه سیماست. "سعید راد" در این سریال نقش یک سپهبد، تیمسار بازنشسته ارتش را بازی می‌کند که جریاناتی را در مقطع پیروزی انقلاب شکل می‌دهد.

.

مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نظرتان می‌گذرد:

هیچ‌وقت در خارج از کشور چمدان‌هایم را باز نکردم

*شما در سال 63 از ایران رفتید، اما با فیلم سینمایی «دوئل» دوباره پا به عرصه سینما گذاشتید؛ البته گفته بودید این هجرت، ناخواسته بوده است و برای تحصیل فرزندانتان رفتید و همیشه تعصب و ارق خاصی به ایران و ایرانی داشته و دارید و نسبت به مردمش یک دغدغه خاصی دارید.

بله، آن مهاجرتی که من داشتم و قرار نبود بروم؛ من همیشه گفته‌ام، هیچ‌وقت خارج از کشور چمدان‌هایم را باز نکردم؛ برای اینکه می‌دانستم جای من اینجاست؛ برای فیلم «زنگی و رومی» ناصر تقوایی به ایران برگشتم که متأسفانه آن اثر ساخته نشد؛ در همان حال‌وهوا «احمدرضا درویش» پیشنهاد «دوئل» را به من داد و باعث شد بمانم و کارهای دیگری انجام دهم؛ برای تلویزیون «در چشم باد» مسعود جعفری‌جوزانی را کار کردم و در فاز سوم سریال «سرزمین کهن» کمال تبریزی هم بودم.

نقش «تیمسار فلاحی» را در «چ» ابراهیم حاتمی‌کیا بازی کردم؛ من همیشه پیشنهادهای زیادی داشته و دارم، منتها دغدغه داشتم که نقش دکتر «ترور خاموش» را بازی کنم. گاهی در تلویزیون از این دست فیلم‌ها ساخته می‌شد، یا برنامه‌ای بود که نشان می‌داد معتادها و قاچاقچی‌ها را گرفته‌اند و کنار دیوار گذاشته‌اند، همیشه دلم به‌درد می‌آمد که؛ چرا؟ مملکت ما ثروتمند است و جوان‌های خوبی هم داریم؛ جوان‌هایی که در 8 سال دفاع مقدس نشان دادند که چه پیشینه‌ای دارند؛ آن جنگ اصلاً شوخی نیست! متأسفانه نمی‌دانم چرا به عمق این جنگ پرداخته نشد و همواره به کارهای "آرتیستیکی" بسنده شد.

اینها همه دغدغه‌هایی بود که داشتم؛ وقتی فیلمنامه «ترور خاموش» را خواندم، دیدم «دکتر سعید صفایی» چه شخصیت و کاراکتر خوبی است؛ کسی که تئوریسین است و این نظریه را دارد کهاگر جوان‌ها در آغوش پدرها و مادرهایشان بزرگ شوند، هیچ قاچاقچی در دنیا نمی‌تواند مواد مخدر در دستان‌شان بگذارد؛ این تِز، تِزِ بزرگی است؛ اما آیا انجام می‌شود؟

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

خارج از کشور خبری نیست!

*شما حدوداً دو دهه ایران نبودید، فستیوال‌های مختلفی را دیده‌اید؛ در آن سوی مرزها چه می‌گذرد که برخی از هنرپیشگان تازه‌وارد در سینما اصرار و تمایل شدیدی به گرفتن «گرین کارت» و اقامت طولانی‌مدت در خارج از کشور دارند؟

رؤیاست...! واقعاً ما نمی‌دانیم کجا هستیم! از مَنِ 20 سال خارج از کشور زندگی‌کرده بپرسید هیچ خبری نیست! می‌خواهند یک شماره به شما بدهند همه ارق ملی و غیرتتان را می‌گیرند؛ شک نکنید! من آنجا کاری را که نبایست انجام دادم؛ در تاکسی رانندگی کردم و هیچ ابائی هم نیست برایم که بگویم، چون باید زندگی می‌کردم؛ نه با پول رفته بودم و نه سواد آن‌چنانی داشتم؛ تازه دکترهای ایرانی هم در آنجا بخواهند ماندگار شوند چندین بار در معرض امتحان قرار می‌گیرند و تازه می‌گویند «رفوزه‌ای». چرا؟ چون ما برای جایی هستیم که آشناست و نامش «ایران» است.

نام «خلیج فارس» را می‌آوریم یک ارق ملی خوبی می‌آید

وقتی می‌گوییم «خلیج فارس» یک ارق ملی خوبی در وجودمان شکل می‌گیرد؛ وقتی می‌بینید به یک جایی می‌خواهند تجاوز کنند و یا هواپیمای ما را یک جایی زده‌اند یک کاری می‌خواهید انجام دهید؛ این ارق و تعصب و عشق را از مردم نگیرند! مردم ما آنقدر باغیرت و باهمت هستند؛ لطفاً فقط موقع انتخابات این لقب را به مردم ما ندهند؛ از هیچ کوششی برای بالندگی و حلِّ مشکلات این مردم دریغ نکنند و باید سرمایه‌گذاری ویژه‌ای شود.

از مَنِ 20 سال خارج از کشور زندگی‌کرده بپرسید هیچ خبری نیست! می‌خواهند یک شماره به شما بدهند همه ارق ملی و غیرتتان را می‌گیرند؛ شک نکنید!

 

 

 

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

آیا مردم به نظرِ سلبریتی‌ها، رأی می‌دهند؟

*متأسفانه در این انتخاباتی که شما به آن اشاره دارید بسیاری از سلبریتی‌ها به‌گونه‌های دیگری با آن همراه می‌شوند و حتی کمپین تشکیل می‌دهند...

من قبول نمی‌کنم این‌‌ها عادی باشد؛ این اتفاقات نمایشی و «شو» است! مثلاً شما فکر می‌کنید من بروم آنجا شعار بدهم مردم می‌گویند «چون «سعید راد» گفته برویم و به فلان شخص و جریان رأی بدهیم»؛ این طور نیست که به خودشان سنجاق می‌کنند این یک مُد و رویه‌ای شده!! در هیچ کجای دنیا این‌طور نیست. یک هنرپیشه‌ها و کارگردان‌های خیلی خوبی هستند که خیلی هم باسلیقه کار می‌کنند و مورد تأیید مردم هستند؛ ولی نمی‌دانم وقتی می‌خواهند یک جایی را افتتاح کنند اگر اینها نباشند افتتاح نمی‌شود؟ ممکن است تأثیری داشته باشند اما اینکه درصدی بگویند چون فلان سلبریتی به موضع سیاسی اطمینان کرده پس درست می‌گوید؛ این‌طور نیست و قبول ندارم.

آرام‌آرام این مسائل حذف می‌شود؛ متأسفانه گرفتاری‌هایی که مردم برای زندگی دارند گرفتاری‌های کمی نیست؛ اگر این گرفتاری‌ها حل شود، به‌قول آن جمله مصطلح «سفره خانواده‌ها حداقل معیشت را داشته باشد و مردم صبح‌ها با جنگ اعصاب از خانه بیرون نیایند و خیالشان راحت باشد، مهربانی و موّدت را به خانه می‌برند و فرزند این جامعه درست و اصولی رشد می‌کند؛ اما امروز فرزندانی هستند که دغدغه نهار ظهرشان را دارند؛ به شهرستان‌ها بروید و ببینید چه‌خبر است».

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

ماجرای زخمی‌آوردن از جبهه و کنایه ابراهیم حاتمی‌کیا

*برایم جالب بود که در مقطعی جنگ را تجربه کردید؛ دو ماه هم در جبهه جنوب بودید و خواندم که در انتقال هموگلوبین و بانک خون مورد نیاز بیمارستان‌ها هم کمک‌هایی انجام دادید؛ از این حضور اگر خاطره‌ای دارید یا نکته‌ای دارید بفرمایید.

ما برای یک کاری به اهواز رفته بودیم، ماشین را هم گِل زده بودم؛ کوپن بنزین هم گرفتم و رفتم استانداری که مرکز ستاد جنگ بود، کاری داشتم، وقتی با این جوان‌ها مواجه شدم گفتم «کجا دارید می‌روید؟»، رفتم آنجا اتفاقاً از بچه‌های آقای چمران بودند؛ بعدها در سر پروژه «چ» حاتمی‌کیا آقایی آمده بود که من را آنجا دید و گفت «فلانی، جبهه یادت هست؟!»، آقای حاتمی‌کیا گفت: «مگر شما هم در جبهه بودید؟»، گفتم: «چرا فکر می‌کنید من نبودم؟»، گفت: «چه کمکی کردی؟»، گفتم: «سوسنگرد پاتک زده بودند من با همان ماشین گِل‌زده، زخمی می‌آوردم؛ این یک وظیفه اخلاقی است».

در این شرایط ما احتیاج به یک سلبریتی نداریم

اگر ما در یک سرزمین زندگی می‌کنیم باید در همه‌چیز شریک باشیم؛ در مصیبت‌ها و بحران‌های مردم هم شریک باشیم و مردم ما ثابت کردند که شریک همه این اتفاقات و شرایط هستند؛ شما ببینید سیل و زلزله که می‌آید، مردم در میدان هستند؛ در این شرایط ما احتیاج به یک سلبریتی نداریم، احتیاج به سعید راد نداریم مردم خیلی از ما جلوتر هستند.

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

ماجرای عکسِ ضرغامی و بازی در نقش «رضا شاه»

*شنیدم در اهواز و جبهه با بسیجی‌ها همراه بودید، اما در تمام فیلم‌هایی که بازی کرده‌اید از «عقاب‌ها»، «عبور از میدان مین» و حتی «چ» نقش فرد ارتشی را بازی کرده‌اید؛ نقش فرماندهان بسیجی و پاسدار پیشنهاد نشده است؟ شنیده بودم با دیدن عکسی از آقای ضرغامی با لباس پاسداری گفته‌اید «ای‌کاش این نقش را به من می‌دادند تا نقش پاسداری‌شان را بازی کنم»؛ ماجرا چه بود؟

بله، چون من «آقای ضرغامی» را همیشه دوست داشتم و آن عکس یک نظامی قبراق و محکم را نشان می‌داد؛ به هر حال زمانی ایشان رئیس سازمان صداوسیما بودند و تغییر کردند، اما آن‌ خاطراتشان و رفتارهای مهربانانه‌شان فراموش نمی‌شود. در زمان ایشان تهیه‌کننده «در چشم باد» گفته بود ««سعید راد» آن‌قدر پول می‌خواهد»، و ایشان گفته بودند «مشکلی ندارد دستمزدی را که خواسته‌اند بدهید؛ اگر می‌خواهید این شخصیت "رضاشاه" را سعید راد بازی کند و آن‌قدر پول هم می‌خواهد حق هم هست، چون تجربه دارند به ایشان بدهید».رضاشاه را در برهه‌ای بازی می‌کردم که متفقین داخل خاک ایران آمده بودند و آن شرایط را به‌کمک «مسعود جعفری‌جوزانی» ایفا کردم و نگاهِ درست و حرفه‌ای مدیران هم حائز اهمیت بود که به‌جای کارشکنی و مانع‌تراشی‌، کمک می‌کردند تا این پروژه بزرگ درست به سرانجام برسد و این اتفاق برای «در چشم باد» افتاد.

با تغییر مدیران، یک‌سری خط سِیر مدیریتی از بین می‌رود

متأسفانه با تغییر مدیران، یک‌سری خط سِیر مدیریتی از بین می‌رود و این اتفاق در ورزش، سیاست و تلویزیون هم به این صورت است؛ در این راه یک‌سری شخصیت‌ها که حرفه‌ای و خبره هستند و مردم دوستشان دارند، حذف می‌شوند؛ یکی از اشتباهات تلویزیون این است که یک فردی به‌نام "عادل فردوسی‌پور" که محصول سال‌ها فکر و مراقبت است و با مردم حسی برقرار کرده و مورد لطفشان بوده است، حذف می‌شود، مجری‌ای که با تلفن شب تا صبح رضایت یک مادری را گرفت که قرار بود جوانی اعدام شود و این نظر را عوض کرد، الآن تلویزیون عادل فردوسی‌پور ندارد و مردم ناراحتند، چون دوستش دارند و به‌نظر من مدیران نباید بگذارند سرمایه‌ها از بین بروند؛ به‌جای حذف افراد، مشکلشان را برطرف کنند.

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

آن جِنس و اخلاق جبهه‌ها الآن کجاست؟

*شما اشاره کردید که اخلاق در جبهه فراموش شده و در سریال‌ها و فیلم‌هایمان هم به مقوله اخلاق نمی‌پردازند؛ چرا «اخلاق» جایی ندارد؟

یادم می‌آید همه حیرت کردیم وقتی عراق به ایران حمله کرد؛ شما نمی‌دانید چه جوشش مردمی اتفاق افتاد؛ پسرعموی من لیسانس زبان داشت و در سال آخر دانشگاه، تحصیل می‌کرد؛ گفت «من می‌خواهم به جبهه بروم»، و فکر نمی‌کردم داوطلب باشد. او شهید شد و مزار او در بهشت زهراست؛ شهید افشین حق‌پرست راد. آن جنس اخلاق و حضور در صحنه را باید برجسته کنیم؛ آن موقع جمعیت ایران 30 میلیون نفر بود و امروز 80 میلیون است؛ در این ترافیک فقط تکنولوژی می‌بینیم و عاطفه‌ای در کار نیست، تکنولوژی بی‌روح است و خبری از آن اخلاق‌ها و منش‌‌ها نیست.

این کار غلط است دنبالِ پولی می‌گردیم به کودکِ کار بدهیم

می‌بینیم در تلویزیون یاد می‌دهند این کودکان کار به شیشه ماشین می‌زنند و آن راننده دنبالِ پولی می‌گردد تا به این کودک بدهد؛ این کار غلط است، او باید کار داشته باشد و نباید دست به چنین کارهایی بزند؛ این دست کارها آسیب اجتماعی است؛ حالا از این کودکان حتی سوء استفاده می‌کنند و برای فروش مواد مخدر هم از آنها بهره می‌برند؛ اینجا کاری که باید، انجام نمی‌شود که جلوی این رویه غلط گرفته شود و بعد معضلات زیادی اتفاق می‌افتد که باید هزینه کنیم تا آن کودک و فرد را نجات دهیم؛ چرا از ابتدا این رویه آموزشی، پژوهشی و پرورشی اتفاق نمی‌افتد؟ البته که درباره این معضلات و آسیب‌های اجتماعی، تحلیلگران و  کارشناسان اجتماعی باید صحبت کنند؛ من تا همین‌جا می‌دانم که باید درباره‌اش به‌گستردگی تحلیل و بررسی و کارهای عملیاتی ویژه شود.

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

وقتی دو مرد جلوی دوربین می‌ایستند و عربی می‌رقصند؛ تهوع‌آور است

*یکی از نکاتی که همیشه دغدغه داشتید چرا کارهای آپارتمانی و موضوعات نخ‌نمای عاشقانه و دست چندم ساخته می‌شوند و جای فیلم‌های هیجانی، پلیسی، امنیتی و طنز اصولی خالیست؛ این اتفاق هم در سینما و هم در تلویزیون می‌افتد و هر از گاهی یک سریالی مثل «ترور خاموش» می‌آید.

این سینمای ما اصلاً چیزی نیست که مردم می‌خواهند؛ وقتی دو مرد جلوی دوربین می‌ایستند و عربی می‌رقصند؛ سینه‌هایشان را تکان می‌دهند، دیدنِ این صحنه‌ها، برایم تهوع‌آور است؛ اینجایی که مردم می‌خواهند بخندند همان‌جایی است که آسیب اتفاق افتاده و چرا باید به این صحنه‌ها بخندند؟ این صحنه‌ها، صحنه‌‌های جالبی از مرد نیست؛ اینها طنز نیست حتی لودگی هم نیست! اینها وقاحت است؛ حالا چرا مردم می‌خندند، همان ریشه‌ای است که نمی‌توانیم کشف کنیم.

به علی‌جنتی گفتم ما خجالت می‌کشیدیم این‌کارها را انجام دهیم

جالب است، می‌گویند مردم آنقدر گرفتاری دارند و باید بخندند؛ توانایی ساختن داشته باشیم، طوری می‌سازیم که مردم هم می‌خندند؛ بلد نیستیم و توانایی‌اش را نداریم؛ چون بلدی‌شان همین‌قدر است! من در جایی به وزیر وقت ارشاد (علی جنتی) گفتم آقای وزیر! آن موقع در همین فیلم‌هایی که شما می‌گفتید "فیلم‌فارسی" این‌کارها را انجام نمی‌دادند؛ اصلاً خجالت می‌کشیدیم یکسری از این کارها را انجام دهیم، اما الان این اتفاقات در فیلم‌های سینمایی ما می‌افتد؛ اینها خطرناک است که "لمپنیسم فکری" پدید می‌آید؛ حالا باید ابراز امیدواری کنیم هر روز کمتر شود، اما آسیب را زده و فیلم‌های خوب و آنچنانی کار نمی‌شود؛ جوانان بازیگر و سازنده با استعدادی داریم و خیلی از این هنرمندان و بازیگران را من تحسین می‌کنم، اما کجاست آن سوژه‌های خوب!

امروز همه‌چیز را تکنولوژی گرفته حتی روح حاکم بر پروداکشن‌ها!

از شما می‌پرسم، بازیگران خوبی که داشتیم الان کجا هستند؟ فکر می‌کنند همیشه هستند، اما به این فکر نمی‌کنند که ذائقه مردم در دنیا هر روز تغییر می‌کند؛ آن زمان تکنولوژی ساده‌ای داشتیم، با این حال کارها مملو از احساس و روح جلو می‌رفت، اما امروز همه‌چیز مکانیکی و تکنولوژیک جلو می‌رود و از آن روح حاکم بر پروداکشن‌ها خبری نیست؛ فارغ از این حسّ و روح، می‌خواهند کار پیش برود و به فکرِ بودجه و زمانند و از کیفیت غافل می‌شوند.

هنوز مخاطبِ «مختارنامه» هستم

حالا وقتی این «ترور خاموش» برود، باز همان نخ‌نماها و کارهای آپارتمانی سطحی می‌آیند. من نمی‌دانم چرا باید این همه کار متعدد ساخته شود که هیچ سرمنزل و مقصودی را هم دنبال نمی‌کند؛ خب! 5 تا بودجه را جمع کنید و کار خوبی بسازید؛ من هنوز یکی از کارهایی که تلویزیون پخش می‌کند را دنبال می‌کنم؛ «مختارنامه» و بازی بی‌نظیر «فریبرز عرب‌نیا» که تکرارنشدنی است.

چرا به فکر سرمایه‌هایمان نیستیم؟ «فریبرز عرب‌نیا» کجاست؟

*البته در جایی گفتید که از  «فریبرز عرب‌نیا» ناراحت هستید.

خب مربوط به اخلاق‌های شخصیش بود، اما واقعاً «فریبرز عرب‌نیا» بازیگر است؛ مختار را بسیار کم‌نظیر درآورده و با این ایفای نقشِ چند وجهه، نشان داد که چه نخبه‌ای در بازیگری است؛ من بر سر صحنه «چ» بارها با «فریبرز عرب‌نیا» شوخی می‌کردم که اگر من بودم در همان سال اول دو نفر را می‌کشتم!  الان کجاست؟ چرا به فکر سرمایه‌هایمان نیستیم؟ باید به سراغ این سرمایه‌ها بروند و سرپرستی‌شان کنند؛ مشکلشان را برطرف و به توسعه استعدادهایشان کمک کنند. به جای این کارها فقط با او خداحافظی می‌کنیم و می‌گوییم حالا یک روز بازیگر خوبی بود! شما فکر می‌کنید اگر وزارت ارشاد یا تلویزیون پشتوانه خوبی برای بازیگری چون «خسرو شکیبایی» بودند، بازیگر به این خوبی را از دست می‌دادیم؟

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

من دلم برای این مملکت می‌سوزد

*شما معضلات و اتفاقات و شرایط را به چشم خودتان می‌بینید و اعتقاد دارید به دفاع‌مقدس، آن‌طور که باید و شاید عمیق پرداخته نشده است، به نظر جنابعالی جای پرداختن به چه معضلات و فرهنگسازی‌هایی در صداوسیما خالیست؟

باید در دانشگاه فرهنگسازی کنیم؛ شهرداری ما در سازمان ترافیک، مرتب از اینکه می‌خواهد هوای تهران تمیز باشد و شهروندان اکسیژن سالم تنفس کنند، تبلیغ می‌کند، اما خودش سر چهارراه "مرگ" را می‌فروشد و می‌گوید فلان مبلغ را بپردازید و هرچقدر می‌خواهید دود کنید؛ این همان چیزی است که من بارها گفته‌ام، یکبار هم در برنامه مهران مدیری این موضوع را گفتم و بعد از آن چند تلفن داشتم که به من گفتند این جنس صحبت کردن شما خیلی بی‌انصافی بود، در صورتیکه من به عنوان یک شهروند، مسئول هستم و در طرح ترافیک نمی‌روم؛ اگر هم بخواهم بروم مسئول هستم! این راه‌ها غلط است، همه را راه ندهید، نه اینکه بفروشیم. من باشم به جای این رفتارها زوج و فرد می‌کنم و بر این قانون ایستادگی می‌کنم. من دلم برای این مملکت می‌سوزد در دو دهه‌ای که خارج از کشور بودم، باور کنید آنجا هیچ خبری نیست؛ همه رویاست! سرزمین موعود به شما نشان می‌دهند و دیدیم همه دلشان برای برگشتن تنگ شده است.

یکی از آسیب‌هایی که به من وارد شد، دوری از ایران بود

واقعاً این اخلاق در جبهه‌ها امروز لازم است؛ آن موقع که به بوشهر رفته بودم و در سر صحنه «دوئل» احمدرضا درویش بودم که شنیدم یکی از کسانی که آنجا مسئولیت داشت از من خوشش نمی‌آمد، من همان موقع با او دیدار کردم و بعد از احوالپرسی و معاشرت کوتاهی به من گفتند چقدر شما خوبید،گفتم: مگر من را می‌شناسید؟ گفتند نه چیزهایی از شما گفته بودند که فکر می‌کردم اصلاً نمی‌آیید؛ چون از همه دیرتر جلویِ دوربین «دوئل» رفتم. گفت: من شما را در هتل کاروانسرای جاده خرمشهر اهواز دیدم؛ گفتم: چه‌کار می‌کردم و پاسخ داد: آمده بودید کمک کنید. گفتم: الان هم دارم جلوی دوربین کمک می‌کنم؛ ما این مهربانی‌ها و مودّت‌ها را کنار گذاشتیم و یکی از آسیب‌هایی که به من وارد شد همین دوری چندین ساله از ایران بود؛ شما فکر نکنید آنجا روز و شب کنسرت می‌رفتم؛ این حرف‌ها نبود و باید کار می‌کردم.  

من دلم برای این مملکت می‌سوزد در دو دهه‌ای که خارج از کشور بودم، باور کنید آنجا هیچ خبری نیست؛ همه رویاست! سرزمین موعود به شما نشان می‌دهند و دیدیم همه دل‌شان برای برگشتن تنگ شده است.

 

 

ماجرای پول‌های کثیف در سینما

*آقای راد! امروز این سطحی‌نگری‌ها در تلویزیون و سینما به خاطر نگاه مادی و تجاری صرف، چه از حیث استفاده سلبریتی‌های رنگارنگ با دستمزدهای میلیاردی، معضلات نقش‌فروشی، سفارشی‌سازی به وجود آمده است؛ اما شما کم‌کاری را ترجیح داده‌اید و کارنامه‌تان نشان می‌دهد کارهایی را پذیرفته‌اید که حرف‌های قابل تأملی را برای مخاطب داشته است؛ چقدر این فضاها به شما پیشنهاد شد و آیا این معضلات حقیقت دارند؟

فصلی در سینمای ما آمد که خیلی اسم‌ها روی آن گذاشتند؛ کثیف، نامشروع و چند کاری هم به واسطه این پول‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها ساخته شد؛ اگر از اول این سرمایه‌گذاری‌های خوب و مطمئن از طریق مراجع ذیربط مورد بررسی قرار می‌گرفت، اصلاً اینها اجازه ورود پیدا نمی‌کردند؛ یعنی اگر از ابتدا فیلمی که ساخته می‌شد و من می‌دیدم هیچ‌کدام از عوامل حرفه‌ای نیستند و فقط می‌خواهند یک پولی بدهند جلوی دوربین باشیم، قبول نمی‌کردیم، این‌ اتفاقات نمی‌افتاد؛ آنها آمدند و رفتند یک مقدار هم سر و صدا شد و ماجراهای دادگاه و زندان به وجود آمد.

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

به ما می‌گفتند «دوئل» را شما نساخته‌اید

جالب است در فستیوال کره‌جنوبی به من می‌گفتند «دوئل» را شما نساخته‌اید؟! به واقع ما ساختیم چون کارگردانی چون «درویش» تمام نیروهای بالفعل را به بالقوه تبدیل کرد؛ آن صحنه یکی از شاهکارهای سینما بود؛ آنها فکر می‌کردند ماکت است و نمی‌دانستند ما اصلاً نمی‌توانیم آن ماکت را درست کنیم؛ آقای درویش خلاقیت و توانایی‌اش را داشت و «دوئل» را ساخت.

ما نصف بودجه‌مان صرف مبارزه با مواد مخدر می‌شود

"دوئل" را دست‌کم نگیرید، فیلم بی‌نظیری در سینمای ما به حساب می‌آید؛ این را بدانیم که خلاقیت، فرهنگ و سواد و دانش از دبستان بیرون می‌آید؛ اما ما نصف بودجه‌مان صرف مبارزه با مواد مخدر می‌شود، اما از ابتدا نمی‌آییم فرزند این جامعه را در قامتِ دکتر، فیلمساز و یا حتی بسیجی خوب پرورش دهیم؛ و معتاد می‌شود!

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

چرا ما از این دفاعِ مقدس حرف نزنیم؟

*چرا آنقدر به ساخت فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی دفاع‌مقدسی تعصب دارید؟

چون از نزدیک دیده‌ام و لمس کرده‌ام و خودم هم پنج فیلم دفاع مقدسی بازی کردم؛ «مرز» اولین فیلمی بود که با «مرحوم داود رشیدی» بازی کردم یا حتی «برزخی‌ها» همان ارق‌ ملی را نشان می‌داد؛ ما به ساخت این فیلم‌ها که ارق‌ ملی ما را به اوج خودش برساند و حرف‌های ناگفته ما از دفاع‌مقدس را شنیدنی و دیدنی کند، نیاز داریم؛ هنوز آمریکایی‌ها از جنگ با ویتنام چه درست و غلط، بهره‌برداری‌های نمایشی می‌کنند؛ چرا ما از این دفاع مقدس حرف نزنیم؟ جایی که در نمایشِ پاکی و خلوص و ایثار و شهادت حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. همواره بر این نکته تأکید دارم که به سینمای دفاع‌مقدس اعتقاد ویژه دارم و از فیلمسازان همیشه درخواست کرده‌ام این حوزه را جدی بگیرند چون در آن روزها، اخلاق، ایثار و مودت و همراهی را به چشم خودم دیدم.

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

به نمایشِ‌ ناگفته‌های جنگ نیازمندیم

من وقتی می‌شنوم جانبازی شیمیایی بعد از 30 سال با وضعیت و شرایط سخت زندگی در خانه‌اش به شهادت می‌رسد، حیرت می‌کنم! من همیشه اعتقاد دارم و تأکید می‌کنم، مملکت قدرتمند و ثروتمندی داریم و باید هزینه کنیم؛ به نمایشِ‌ این اخلاق‌ها و اتفاقات و خاطرات جنگی و ناگفته‌هایش نیازمندیم، با شعار هیچ‌کاری، پیش نمی‌رود.

هنوز آمریکایی‌ها از جنگ با ویتنام چه درست و غلط، بهره‌برداری‌های نمایشی می‌کنند؛ چرا ما از این دفاعِ مقدس حرف نزنیم؟ جایی که در نمایشِ پاکی و خلوص و ایثار و شهادت حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد.

 

 

قهرمان داریم، اما دیده نمی‌شوند

*چرا از آن فیلم‌هایی مثل «عقاب‌ها» که قهرمان داشت فاصله گرفته‌ایم؛ فیلم‌های سینمایی و سریال‌های ما امروز قهرمان ندارند، در صورتی که در دهه‌های قبل شاخصه‌ای که مخاطب را پای آن فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی نگه می‌داشت ابهت و جذابیت قهرمان بود، چرا دیگر «قهرمان» نداریم؟

چرا قهرمان داریم اما دیده نمی‌شوند؛ چون قهرمان‌هایمان کوچک و در خانه‌اند؛ قهرمان ما پسری است که با مادر و خواهرش اختلاف دارد، قهرمان همیشه از جامعه جداست؛ چه کسی رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه و یا رئیس صداوسیما می‌شود که قدرت او از قدرت بافت اجتماعی بالاتر باشد، قهرمانی در جامعه ما هم همینطور است، باید قدرتش از طبقه عامِ جامعه، بیشتر باشد؛ اما ما سعی کردیم قهرمان‌ها را در سطح مردم و کوچه و بازار بیاوریم؛ اینها قهرمان نیستند، یک شهروند محترم هستند؛ شهروند باشکوهِ شریف، نه در سینما در هر جایی، ما هنوز پُزِ آقا تختی را می‌دهیم اما آیا بعد از آقای تختی کسی آمد!

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

تیمسار فلاحی، سعید راد را محبوب‌تر کرد

*آیا قرار است سعید راد در قامت یک بسیجی و پاسدار هم نقش قهرمانی مثل «تیمسار فلاحی» را ایفا کند؟

صد البته؛ اتفاقاً چند بار با این موضوع مواجه شدم؛ جالب است که «ابراهیم حاتمی‌کیا» می‌گفت من اشتباه کردم "تیمسار فلاحی" را به «سعید راد» دادم، محبوبتر از همیشه شد؛ البته که مهم است یک بازیگر چطور از پَسِ ایفای نقشِ یک قهرمان ملی برآید؛ حتماً شناخت‌های بازیگری و تکنیک‌هایی که دارد، لازمه این بروز و ظهورِ درست و اصولی ایفای نقش بازیگران است.

سینما , سینمای ایران , فیلم , سریال , دفاع مقدس , بازیگران ,

این کلاس‌های بازیگری کاسبی است!

*در آموزشگاه‌های بازیگری باید دنبال این تکنیک‌‌ها و شناخت‌های بازیگری باشیم؟

من همیشه کلاس‌های بازیگری را نفی کرده‌ام؛ واقعاً چه چیزی به نسل جدید ما می‌آموزد؛ باور کنید خودشان دست چپ و راست‌شان را بلد نیستند؛ از من بدشان نیاید مگر ما چقدر بازیگر داریم؟ در شهرستان‌‌ها هم شعبه دارند! این‌ جوان‌ها گناه دارند، در این کلاس‌ها امید واهی به آن‌ها داده می‌شود؛ با این امید و طراحی آینده، او هم دلش می‌خواهد «محمدرضا فروتن» «نوید محمدزاده» یا «شهاب حسینی» شود اما آنها استثنا هستند، آنها به ذات، بازیگرند و جنم خاصی دارند.

همه می‌خواهند بازیگر شوند

مگر همه می‌توانند جراح خوبی شوند؛ چرا اینها فکر می‌کنند با شرکت در این کلاس 70 نفره این اتفاق برایشان می‌افتد؟ از من بدشان نیاید این کارها، کاسبی است! سه ماه در این کلاس‌ها شرکت می‌کنند به جایی نمی‌رسند، برای ادامه هم پول ندارند و معضل دیگری برای اجتماع به وجود می‌آید به نام نرسیدن به سرمنزل مقصود و عقده‌گشایی! متأسفانه گاهی بازی در سریال‌ها سهل‌الوصول است و همه می‌خواهند بازیگر شوند.

من نویسندگی در سینما و تلویزیون را «کوچولو» دیدم

*در مقوله سریال‌سازی هم با شناختی که شما از فضای فیلم‌های آمریکایی و هالیوودی دارید، می‌دانید که سریال‌های پلیسی و امنیتی برای مخاطب جذابیت دارد و بخشی از واقعیت‌ها را که مردم به آن علاقه‌مندند، به تصویر کشیده است؛ اما به راستی چرا این سریال‌ها کمتر ساخته می‌شود؟

همه‌چیز در کار تصویر به مبنای اولیه یعنی نویسندگی بستگی دارد؛ ما نویسنده خوب نداریم؛ یا چند نویسنده خوب ما، چند تا کار را با هم قبول می‌کنند و معلوم است آنها هم در جایی تمام می‌شوند؛ یکی از مشکلات ما نبودن سناریو و فیلمنامه خوب است؛ آن کسی که فیلمنامه می‌نویسد شاید تحلیلگر اجتماعی یا سیاسی نباشد، اما می‌نویسد، چون با تحلیل‌ها و تصورات خودش نگاه می‌کند، مشاور و مسئله می‌خواهد؛ من شنیده‌ام در حوزه هنری کلاس‌هایی برای فیلمنامه‌نویسی و نمایشنامه‌نویسی وجود دارد، اما من کارها را در زمینه پرورش نویسنده برای سینما و تلویزیون خیلی کم و کوچک دیدم.

یکدفعه 6 قسمت سریال، تبدیل به 60 قسمت می‌شود!

این رفتارِ غیرعمیق و عدم توجه به وجود فیلمنامه‌نویسان خوب باعث شد سریال‌هایی که ساخته می‌شوند یکباره، خاله، عمه یا دایی و عمویی وارد داستان می‌شوند، 6 قسمت تبدیل به 60 قسمت شود! من همه برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیون را می‌بینم، چون کار من ایجاب می‌کند در جریان همه فیلمنامه‌نویسان، کارگردانان و بازیگران سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی باشم؛ حتی در پشت صحنه سریال نمایش خانگی «دل» از من می‌پرسیدند، همه کارها را می‌بینید؛ گفتم بله من ایرانی هستم و این سریال هم ایرانی است.

خبرگزاری تسنیم درگذشت این سینماگر بزرگ و فراموش‌نشدنی را تسلیت می‌گوید.

انتهای پیام/