لازم به ذکر است اندیشمندان و صاحب نظران بسیاری در طول سال های گذشته تعاریف مختلفی از علم اقتصاد اسلامی ارائه دادند که هر کدام نقاط قوت و ضعف منحصر به خود را دارا هستند. اگرچه وجه مشترک زیادی در بین این تعاریف مشاهده می شود اما به نظر می رسد خلط های های قابل توجهی نیز در این تعاریف نهفته است.
یکی از نکاتی که به نظر می رسد در تعاریف ارائه شده از سوی صاحب نظران اقتصادی کمتر به آن توجه شده و در مواردی حتی در آن خلط صورت گرفته، تفاوت در تعریف علم اقتصاد به معنی خاص آن (Science) و همچنین علم اقتصاد به معنای عام (Knowledge) آن است. همچنین دیگر نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که بدون درک و فهم اقتصاد متعارف طبیعتا نمی شود به تعریف کامل و جامعی برای اقتصاد اسلامی ارائه داد.
علم اقتصاد متعارف چیست؟
معمولا در مورد علم اقتصاد متعارف در متون علمی تعاریف متفاوتی وجود دارد، اما تعریف نسبتا رایج آن «تخصیص بهینه منابع محدود برای تأمین نیازهای نامحدود انسانها» مطرح شده است. در این علم از شناخت رفتارهای مصرفکننده، تولیدکننده و سایر بازیگران اقتصادی در بازارهای مختلف و شناخت مجموعه رفتارهای این کنشگرهای اقتصادی درصدد بررسی چگونگی دستیابی به تخصیص بهینه منابع هستیم.
گفتنی است به طور کلی، کلیه موضوعات اقتصادی در سه حوزه 1- مکتب اقتصادی 2- نظام اقتصادی 3- علم اقتصاد مورد مطالعه قرار می گیرند. در علوم انسانی و اقتصاد این سه حوزه اجزاء لاینفک یک مجموعه است. از آنجاییکه علم اقتصاد متعارف در جوامع دموکراتیک کاپیتالیستی تکامل یافته است، بنابراین درک این علم مستلزم درک مکتب سرمایه داری لیبرال است.
به طور کلی مکتب اقتصادی مجموعه ی باید نباید های ایدئولوژیکی و ارزشی است که متناظر با آن ها باید نظام اقتصادی طراحی شود. تحت قالب این نظام، بازی بازیگران اقتصادی شکل می گیرد و علم اقتصاد به تبیین و تحلیل بازی این بازیگران می پردازد.
بنابراین علم اقتصاد متعارف به مفهوم (Science)، به بررسی بازی بازیگرانی می پردازد که در نظام شکل گرفته ای که مبتنی بر باورهای ایدئولوژیکی سرمایه داری و لیبرالیسم است، به ایفای نقش می پردزاند. اما تعریف جامع تر از علم اقتصاد در برگیرنده ی مکتب اقتصادی، نظام اقتصادی و علم اقتصاد است.
علم اقتصاد اسلامی چیست؟
شهید صدر در کتاب اقتصادنا عنوان می کند: فقط هنگامی می توان از علم اقتصاد اسلامی بحث کرد که مکتبی اقتصادی وجود داشته باشد و این مکتب در نظام به اجرا درآمده باشد و دارای نهاد های اخلاقی و اجتماعی و قانونی باشد. در واقع منظور شهید صدر این است که علم اقتصاد اسلامی به معنای خاص آن، تنها در صورتی معنا پیدا می کند که مبتنی با مکتب اسلام و باید نباید های ارزشی آن، بستر سازی و نظام سازی مربوطه شکل گرفته باشد، آنگاه می توان انتظار این را داشت که علم اقتصاد اسلامی به تحلیل رفتار بازی شکل گرفته در این بستر بپردازد.
گفتنی است هرگاه شاهد چسباندن پسوند اسلامی به اقتصاد هستیم، بلافاصله باید به این نکته توجه کنیم که منظور ما از اقتصاد اسلامی کدام یک از سه اصل مکتب، نظام یا علم است. همانطور که در خصوص تعریف علم اقتصاد متعارف نیز باید به این نکته توجه کرد این علم به تحلیل و تبیین بازی بازیگرانی می پردازد که در نظام ساخته شده بر مبنای تفکرات لیبرالیسم به ایفای نقش می پردازند.
بنابراین اگر بخواهیم تصویر کاملی از علم اقتصاد اسلامی ارائه کنیم، باید به این نکته اشاره کنیم که علم اقتصاد اسلامی دارای سه بعد اساسی است که به ترتیب شامل:
1-کشف اصول نظری آموزهای اسلامی درباره موضوعات و عرصه های اقتصادی است. این موضوعات مانند مالکیت، مصرف، توزیع و تولید و ..... در واقع بیانگر باید نباید های مکتب اسلام است که از منابع اصلی دین (قرآن و روایات) کشف می شود.
2-طراحی نظام اقتصادی - طراحی نهادها و ساختارهای سیاست های مورد نیاز و بستر های اجرایی باید نباید های ذکر شده، جهت انتقال به وضعیت مطلوب
3- بررسی و تبیین شرایط موجود (آسیب شناسی)(نظریه پردازی) و طراحی شیوه های حصول به وضع مطلوب
همچنین در پایان هدف علم اقتصاد اسلامی را می توان بررسی و تبیین شرایط موجود با هدف پیاده سازی اصول اسلامی دانست.
یادداشت اقتصادی-امیرحسین تقی پور